خادم الموالی عباس داودی داوودی

ملاکهای ارزیابی حکومت

سعی کردم تا جایی که بلدم مطلب را خلاصه بنویسم؛ و الا برای هر مولفه بیان شده میتوان چند مقاله و حتی کتاب نوشت.

«رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ»

 

مؤلفه اول: ابتدا باید توجه داشت که ما چه چیز میخواهیم و هدف ما از زندگی چیست؟

برای همین اول باید دقت کنیم که نگاه ما اسلامی و شیعی است و نباید مسائل را به صورت لیبرال دموکراسی یا ناسیونالیستی دید که بحث حقانیت نگاه ما بر دیگر نگاهها خودش یک دوره اصول عقاید میطلبد؛ اما با فرض اینکه همه ما در یک طرف هستیم و نگاه ما در این موضوع مشترک است بقیه مطالب را عنوان میکنم.

در نگاه قرآنی دنیا و رفاه در دنیا هدف نیست و دنیا وسیلهای برای رسیدن به آخرت است، «الدنیا مزرعه الآخره» با این نگاه ما نباید برای رسیدن به رفاه ظلم به دیگران را بپذیریم. یعنی کاری که اروپاییها از حدود 500 سال پیش آغاز کردند و شروع به غارت دیگر کشورها از امریکای جنوبی گرفته تا آفریقا و آسیا نمودند و این غارت هنوز هم در بسیاری از کشورها ادامه دارد. حتی ژاپن هم در قرون گذشته در صف استعمارگران قرار میگرفت. این کاری است که ترکیه هم به آن پیوست و با غارت نفت سوریه و حتی دست اندازی به منابع نفت عراق در تکریت آن را دنبال کرد بهصورتی که بخشی از مشکلات اقتصادی ترکیه در دولت اردوغان حل شد اما بهایش را سوریه و عراق دادند.

ما وقتی در باره قیاس کشورها بحث میکنیم باید مؤلفههای زیادی را مد نظر داشته باشیم که این یکی از آنها است. یعنی رفاه غرب به بهای غارت دیگران.

(مطالعه مقاله غرب غارتگر به تبیین قسمت اول متن کمک میکند.)

http://abbasdavudi.ir/post/GHarb_GHaratgar

 

مؤلفه دوم؛ نگاه آخرتی به دنیا است. یعنی باید هدف اصلی در زندگی ما آخرت باشد و از دنیا طلبی و اشرافیگری و دل بستن به دنیا فاصله بگیریم. خداوند در آیه 67 سوره انفال میفرماید:

«تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الاْخِرَةَ »

«شما متاع ناچیز و ناپایدار دنیا را مى‎‎خواهید، و خدا [براى شما] آخرت را مىخواهد؛»

البته زندگی در حد کفاف و محتاج به دیگران نبودن لازم است، اما این زندگی برای هر فرد میتواند به نسبت زهدش متفاوت تعریف گردد.

این موضوع بیشتر جنبه شخصی زندگی است که جای بحث مفصل دارد ولی برای موضوع ما در حد اشاره کفایت میکند.

مولفه سوم؛ بسط «قسط و عدل» در جامعه است.

در آیه 25 سوره حدیدمیفرماید:

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ »

«ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.»

نکته اینجاست که آیا در برخی کشورها که مثال زده میشود عدالت برقرار است، مواز عموم مردم بهرهکشی نمیگردد. آیا آنچه از آن کشورها برای ما به نمایش میگذارند، همه واقعیت و حقیقت جامعه است؟ ساعات کار بسیار زیاد در ژاپن، کره، چین و میزان وجود ناامیدی وبر اثر فشار کار بر مردم که منجر به میزان بالای خودکشی در این کشورها شده است، وجود محلههایفقیر نشین در امریکا و کارتنخوابها و شدت فقر در برخی کشورهای اروپایی که معمولاً رسانه‎‎ای نمیشود گوشه کوچکی از عدم قسط و عدالت است و بیعدالتی دیگر همان #غارت در بخش قبلی است.

یک نمونه دیگر هم از بیعدالتی این است که غربیها به خود حق داده و میدهند تا صاحبان اصلی یک کشور را نابود یا تضعیف کنند و خود جایگزین آنها باشند، نمونه این کشورها ؛ امریکا، کانادا ، نیوزیلند و استرالیا است. در استرالیا ساکنان بومی تقریبا نسل کشی شده و تعداد بسیار اندکی از آنها باقی ماندهاند.

 

مولفه چهارم؛ نگاه جهان شمول اسلام است. یعنی ما بهدنبال تشکیل حکومت جهانی بر اساس قسط و عدل هستیم و خود را در برابر تمام مظلومان عالم مسئول میدانیم نه فقط شیعیان یا مسلمانان.

پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:

« مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»

«هرکس بشنود صدای #انسانی را که فریاد می‌کند: ای مسلمانان به فریاد من برسید، و او را کمک نکند، مسلمان نیست.»

در اینجا حضرت نفرمود مسلمانی بلکه فرمود انسانی؛ یعنی اگر میتوانستیم و کمک نکردیم مسلمان نیستیم. حال ممکن است این کمک ما باعث شود تا افراد داخل کشور ما کمی یا خیلی از رفاهشان کاسته شود؛ با اینحال ما وظیفه داریم او را یاری کنیم. این نگاه درست در مقابل نگاهی است که میگوید دیگران را غارت کنید و خودتان در رفاه باشید.

#نکته مهم در اینجا که باید به آن توجه داشت این است که اساساً در اسلام مرزها معنا ندارد و ملاک مسلمانی و انسانیت است.

(در این موضوع مقاله «حب الوطن من الایمان نیست» را میتوانید مطالعه کنید)

http://abbasdavudi.ir/post/Vatan_Parasti

 

مولفه پنجم که ادامه مولفه قبل است، وظیفه ما برای زمینهسازی ظهور امام عصر ارواحنافداه است. مشکلات جهان حل نخواهد شد الا اینکه ظهور حجت حق محقق شود. یک مسلمان شیعه اولین وظیفهاش آن است که منتظر ظهور باشد و انتظار به معنی تلاش برای تحقق ظهور است.

در این زمینه امام خمینی رحمتاللهعلیه فرمودهاند:

« مسؤولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم‌داری حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است که خداوند بر همه‌ی مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه‌ای مسؤولین را از وظیفه‌ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمایند، ولی این بدان معنا نیست که آن‌ها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند».

(صحیفه نور ج21 ص108 ـ 2/1/68)

(در این زمینه هم میتوانید مقاله «قیامی از مشرق» را مطالعه بفرمایید)

http://abbasdavudi.ir/post/Ghiyami_Az_Mashergh

 

مولفه ششم؛ خواست مردم برای تغییر است.

در آیه 11 سوره رعد میفرماید:

«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»

«همانا خداوند حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند.»

حقیقت این است که ما آنگونه که باید اسلامی زندگی نمیکنیم تا بخواهیم از برکات جمهوری اسلامی بهره ببریم. برخی از ما یاد خداوند را در زندگی خود نداریم، برای همین دچار مشکلات هستیم.

در آیه 124 سوره طه میفرماید:

«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»

«و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت

اما از طرف دیگر در آیه 96 سوره اعراف فرموده است:

«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»

«و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم؛ ولى (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»

و همچنین در آیات 2 و 3 سوره طلاق فرموده است:

«وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ  وَ مَن یَتَوَکلَ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»

« و هر که از خدا پروا کند، خدا براى او راه بیرون شدن [از مشکلات و تنگناها را] قرار مىدهد. * و او را از جایى که گمان نمىبرد روزى مىدهد، و کسى که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافى است.»

اما #سوالی مطرح است که چرا برای برخی بیدینان این آیات محقق نمیشود و آنان با وجود گناه در نعمت هستند. این به سنت الهی #استدراج بر میگردد که میتوانید در نشانی زیر آن را مطالعه کنید.

http://abbasdavudi.ir/post/Estedraj

#نکته مهم دیگر در این مولفه این است که توجه کنیم همه انبیاء برای گسترش عدل آمدند؛ اما با وجود 124000 پیامبر و بیش از این از اصفیاء و پیروان راستین آنان، هنوز در کره خاک حکومتی که عدل را برای همگان به ارمغان آورده باشد، تشکیل نشده است!!! که یکی از دلایل مهم آن همان دنیا طلبی مردم و عدم خواست آنان است.

در آیه 11 سوره حج میفرماید:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ»

«بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مىپرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است)؛ همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مىکنند؛ اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مىشوند (و به کفر رومىآورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است!».

امام حسین علیه السّلام نیز هنگامى که رهسپار کربلا بودند فرمود:

«إِنَّ النَّاسَ‌ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ‌ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُون‌«

«همانا مردم بندة دنیا هستند و دین از سر زبان آن‌ها فراتر نرود و دین را تا آن‌جا که زندگى‌شان را رو به راه سازد بچرخانند و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک گردند.»

(تحف العقول؛ ص245)

 

مولفه هفتم؛ بحث آزمایش الهی است.

هدف از خلقت انسان عبادت و اطاعت خداوند برای رسیدن به کمال است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات:56) برای همین ابتلائات بسیاری در دنیا بر مؤمن نازل می شود تا راه کمال را بپیماید.

در آیه 155 سوره بقره میفرماید:

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ»

«قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها و جانها و میوه‎‎ها، آزمایش مىکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان»

در آیه 2 و 3 سوره عنکبوت نیز میفرماید:

«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ  فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ»

«آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مىشوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانى را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان مىکنیم)؛ باید علم خدا درباره کسانى که راست مىگویند و کسانى که دروغ مىگویند تحقق یابد!»

از طرفی خداوند انسان را در سختی آفریده است تا دل به این دنیا نبندد:

«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ» (سوره بلد آیه 4)

«ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگى او پر از رنجهاست)!»

یعنی اگر بهترین حکومت؛ یعنی حکومت امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف هم در زمین بر اساس عدل کامل مستقر گردد، و تمام امکانات رفاهی در اختیار مردم باشد؛ باز هم رنجهای انسانها تمام نخواهد شد و مشکلات برای امتحان آنان وجود خواهد داشت. الان که ظهور محقق نشده که جای خود دارد. و آزمایش الهی با مشکلات فراوان برای همه ما هست تا معلوم شود چقدر پای اعتقاداتمان استوار هستیم.

 

مولفه هشتم؛ رفاه نسبی است.

یعنی ما در هر سطحی از رفاه باشیم؛ همیشه در مقایسه با سطح بالاتر خود را در مشکلات میبینیم.

و بر عکس در هر سطحی از سختی باشیم؛ در مقایسه با سطوح بدتر سختی، خود را در رفاه خواهیم یافت.

به همین دلیل هیچگاه خط کشی وجود ندارد تا میزان رضایتمندی مردم از زندگی را معلوم کند.

چنانچه در گذشته مردم با امکانات بسیار کمتری زندگی میکردند و با پیشرفت علوم، امکانات و رفاه ما به مراتب از گذشته بیشتر است، اما شاید به اندازه گذشتگان احساس خوشبختی نکنیم.

یا همین الان در بسیاری از کشورها افرادی غبطه زندگی ما در ایران را میخورند و ما در فکر رفاه بیشتر و قیاس خود با برخی از ممالک دیگریم.

 

مولفه نهم؛ تشکیل دولت اسلامی است.

جمهوری اسلامی ایران بر اساس حکم قرآن و اهل بیت علیهمالسلام تحت رهبری فقیه عادل که نیابت عام از امام معصوم علیهالسلام دارد اداره میشود. و اگر فقیهی توان تشکیل حکومت را داشته باشد بر او واجب است تا برای ولایت بر مردم به نیابت از امام معصوم قیام کند و بر شیعیان واجب است تا او را در این راه یاری نمایند.

برای مطالعه دقیق این مطلب به نشانی زیر مراجعه کنید.

(درس فشرده ولایت فقیه)

http://abbasdavudi.ir/post/Dars_Velayat_Faghih

 

مولفه دهم؛ دشمنی استکبار.

جمهوری اسلامی ایران با شعارهای ذکر شده علم مخالفت با استکبار جهانی و حکومت شیاطین بر دنیا را بلند کرده و در صدد زمینهسازی ظهور امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف است؛ پیشرفتهای ایران اسلامی (با وجود بسیاری از کاستیها) و تلاش ما برای صدور پیام انقلاب باعث بیداری جهانی شده است که نتیجه آن را در بسیاری از کشورهای جهان و مبارزات و اعتراضات مردم در باربر دولتهای مستکبر شاهدیم. از طرف دیگر موج اسلامخواهی با گرایش شیعی در جهان آغاز ششده و روز به روز در حال گسترش است. به همین دلیل استکبار جهانی (مجموعه زرداران و زورداران جهان و نوکرانشان) نمیخواهند تا الگویی موفق از استقلال آن هم در لوای اسلام شیعی در جهان وجود داشته باشد که اگر چنین شود قدرت نفوذ آنان کم شده و ملتها بیدارتر خواهند شد. به همین دلیل از ابتدای انقلاب انواه نبردهای، نظامی؛ فرهنگی و اقتصادی را بر علیه جمهوری اسلامی به راه انداختهاند.

 

مولفه یازدهم؛ دین الهی

همانطور که در ابتدای مطلب عرض شد، ما مسلمانیم و میخواهیم و باید اسلامی زندگی کنیم. یعنی آنگونه که خدا فرموده است. مثلا فحشا در جامعه نباشد، مشروب نباشد، روزهخواری نباشد، حجاب باشد، توجه به اخلاق و خانواده باشد و امثال این دستورات دینی.

شیطان رجیم (ابلیس) قسم خورده است تا نگذارد انسان رستگار شود.

«قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ» (ص: 82)

«(ابلیس) گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد.»

از این رو با تمرکز بر انسانهای فریب خورده و شیاطین انس درصدد خواهد بود تا ما را از مسیر الهی منحرف سازد. حال ممکن است حتی با انحراف از این مسیر دنیای آبادتری داشته باشیم. (سنت استدراج را یادآوری میکنم) مثل برخی از اقوام گذشته که چنین بودند و دنیای خوبی داشتند. (مثل قوم عاد) اما بر اساس روش الهی زندگی نمیکردند. خداوند نیز آنان را عذاب کرد.

بر فرض اگر ما بین دو گزینه زندگی مرفه و دینداری مجبور به انتخاب گردیم؛ کدام را باید انتخاب کنیم؟ (آزمایش الهی را یادآوری میکنم)

 

مولفه دوازدهم؛ حساب نظام از افراد جداست

باید توجه داشت اعمال و رفتار افراد را به حساب حکومت نباید گذاشت.

همانطور که اعمال و رفتار افراد را نباید به حساب اسلام گذاشت. ممکن است خلیفهای بر بلاد اسلام حاکم شود که صلاحیت ندارد، یا حتی امام معصوم استانداری بگمارد که بعد اشتباه کند (چنانکه در زمان امام علی علیهالسلام اتفاق افتاد) یا امام مجتبی سردارانی داشته باشد که به او پشت کنند و دین خود را به دنیا بفروشند. اما هیچکدام اینها تقصیر دین نیست و دین سرجای خودش محکم و متقن مانده است. مشکل از دینداریها است.

ما وقتی از نظام مقدس جمهوری اسلامی صحبت میکنیم؛ از یک مدل حکومتی صحبت میکنیم که دارای قانون اساسی است و بنا داریم تا در قالب آن قانون اهداف پیش گفته را محقق کنیم.

 

نتیجه:

با عنایت به این مطالب عرض شده، معلوم میگردد که ملاکها برای ارزیابی یک حکومت کدام است.

ملاک در بررسی حقانیت و موفقیت نظام حاکم این است که با در نظر گرفتن مولفههای فوق و مشکلاتی که پیش رو داریم ببینیم آیا در آن مسیر حرکت میکنیم یا نه و شتاب ما در این حرکت چقدر است.

و اگر در مسیر نیستیم باید راهکاری برای بازگشت به مسیر بیابیم و اگر در مسیر هستیم اما سرعت حرکتمان کم است باید در فکر رفع موانع برای شتاب مناسب باشیم.

در هر صورت اصل نظام که برآمده از اعتقادات شیعی است صحیح بوده و مشکل در اجرای شیوهها و مجریان است.

 

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.