غدیریه
شکسته باد دهانی که بی علی باز است
پیام نور به لبهای پیک وحی خداست بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست
بیا شراب طهور از خم غدیر بزن خدا گواه ست که ساقی این شراب خداست
خم از غدیر خم و می، می ولای علی است و گرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست
غدیر ، عید خدا،عید احمد، عید علی غدیر عید نیایش غدیر عید دعاست
غدیر صبح سپید همه سپیدی ها غدیر ، نور خدا، دشمن سیاهی هاست
غدیر سید اعیاد و اشرف ایام غدیر خوبتر از عید روزه و اضحی است
غدیر سلسلهدار کمال دین تا حشر غدیر آینهدار علی ولی الله است
غدیر عید همه عمر با علی بودن غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست
غدیر بر همه حق باوران تجلی حق غدیر بر همه گم گشتگان چراغ هداست
غدیر کعبه مقصود شیعه در عالم غدیر جنت موعود خلق در دنیاست
غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر غدیر میوهی توحید اولیا همه جاست
غدیر آینهی لا اله الا هو غدیر آیت سبحان ربی الاعلی است
غدیر هدیهی نور از خدا به پیغمبر غدیر نقش ولای علی به سینهی ماست
غدیر کعبهی اهل سما و اهل زمین غدیر قبلهی خلق زمین و خلق سماست
غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض غدیر خاطرهای جاودانه و زیباست
غدیر روشنی چشم پیروان علی غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست
غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست
غدیر صفحه تاریخ وال من والاه غدیر آیه توبیخ عاد من عاداست
هنوز از دل تفتیده غدیر بلند صدای مدح علی بانوای روح فزاست
هنوز گوهر وصف علی بود در گوش هنوز لعل لب مصطفی مدیحهسراست
هنوز لاله اکملت دینک روید هنوز طوطی اتممت نعمتی گویاست
هنوز خواجه لولاک را نداست بلند که هر که را که پیمبر منم، علی مولاست
چنانکه من همگان را به نفس اولایم علی وصی من از نفس او به او اولاست
علی علیم و علی عالم و علی اعلم علی ولی و علی والی و علی مولاست
علی حقیقت روح و تمام عالم جسم علی سفینهی نوح و همه جهان دریاست
علی مدرس جبریل در شناخت حق علی معلم آدم به عَلَّمَ الا سماست
علی تمامی دین، بغض او تمامی کفر علی ولی خدا، خصم او عدوی خداست
علی بود پدر امت و برادر من علی سفیر خدا و علی امیر خداست
علیست حج و علی کعبه و علی زمزم علی صفا و علی مروه و علی مسعاست
علی صراط و علی محشر و علی میزان علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست
علی چو شخص پیمبر هماره بیمانند علی چو ذات الهی همیشه بیهمتاست
علی شهید و علی شاهد و علی مشهود علی پناه و علی ملجاء و علی منجاست
علی اذان و اقامه، علی رکوع و سجود علی قیام و قعود و علی سلام و دعاست
علی حقیقت توحید بر زبان کلیم علی تجلی طور و علی ید بیضاست
علی وصی و دم و لحم و نفس پیمبر علی ابوالحسنین است و شوهر زهرا
علی است حق و حقیقت بهدور او گردد علی است عدل و عدالت به خط او پویاست
علی محمد و فرقان و نور و کوثر و قدر علی مزمل و یاسین و یوسف و طاهاست
علی به قول محمد در مدینه علم ز در درآی که راه خطا همیشه خطاست
حدیث منزله را از نبی بگیر و بهخلق بگو مخالف هارون مخالف موسی است
بود وصی نبی آن کسی که نفس نبی است گرفتم اینکه حدیث غدیر یک رویاست
کَننده در خبیر بود وصی رسول نه آنکه کرد فرار از جهاد، عقل کجاست
کسی که گفت سلونی، سزد امامت را نه آن کسی که به لولا، به جهل خود گویاست
کسی که جای نبی خفت جانشین نبی است نه آنکه راحتی جان خویش را میساخت
چگونه قاتل زهرا امام خلق شود مدینه مرد شرف نیست، یا علی تنهاست
چگونه مهر بورزند به آن ستم گستر که دود آتش او دور خانه زهراست
چگونه غیر علی را امام خود دانند که او سراپا آیینهی رسول خداست
حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست رواست
خدا گواه است پی دشمن علی نروم حلالزاده رهش از حرامزاده جداست
کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست
گواه من به خلافت همان وجود علی است که آفتاب بتایید آفتاب گواه است
بود امامت او در کتاب حق معلوم چنان که صورت خورشید در فضا پیداست
به دیدگان خدا بین مرتضی سوگند کسی که غیر علی دید دیدهاش اعماست
عبادت ثقلینت اگر بود فردا تو را بدون ولایت به ویل و واویلاست
به آن نبی که علی را وصی خود فرمود به آن نبی که تمامش ثنای آن مولاست
ثواب نیست ثوابی که بی ولای علی است نماز نیست نمازی که بی علی برپاست
شکسته باد دهانی که بی علی باز است بریده باد زبانی که بی علی گویاست
تمرد است بدون علی اگر طاعت تاسف است سوای علی، اگر تقواست
به آیه آیهی قرآن، به حق پیغمبر که راه غیر علی مرگ و نیستی و فناست
خدا گواست که هر کس رهش جدا ز علی است بسان لشکر فرعون راهی دریاست
اگر تمام خلایق جدا شوند از او خدا گواست که راه تمام خلق خطاست
به جای حور به بوزینه دست داده و بس کسی که غیر علی را امام و رهبر خواست
به صد هزار زبان روح مصطفی گوید که ای تمامی امت علی امام شماست
من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند که هر که گشت جدا از علی، جدا ز خداست
کسی که فاطمه از ظلم او غضبناک است امامتش غم واندوه و درد و رنج و بلاست
مگر نگفت نبی خشم دخترم زهرا شرار خشم خداوندگار بیهمتاست
مگر نگفت نبی با هماند، حق و علی اگر علی نبود در میانه حق تنهاست
تمام قرآن در حمد و حمد بسم الله تمام بسمله در با، علی چو نقطه باست
خدا گواست که امروز هر که پیرو اوست مصون زنار جحیم و عذاب حق فرداست
علی کسی است که یک ذره از ولایت او نجات بخش تمامی خلق روز جزاست
علی کسی است که یک خردل از محبت او نکوتر است ز دنیا و آنچه در دنیاست
اگر ز خاک درش کسب آبرو نکند یقین کنید که در حشر آبرو رواست
چنانکه غیر خدا را خدای نتوان گفت اگر به غیر علی کس خلیفه گفت خطاست
بگو که بند ز بندم جدا کنند به تیغ ز بند بندم آید ندا علی مولاست
ا گر به تیغ کشندم و یا به دار کشند زبان نه بلکه وجودم به حمد او گویاست
به حق کسی نبرد راه جز ز راه علی به هوش باش که راه علی بود ره راست
لوای حمد به دست علی بود فردا تمام محشر در ظل این بلند لواست
پیمبران همه در تحت دین لوا آیند که این لوای مقدس همان لوای خداست
الا کسی که تو را از علی جدا کردند پناگاه تو در آفتاب حشر کجاست
مرا به روز قیامت به خلد کاری نیست بهشت من همه در صورت علی پیداست
جهنم است بهشتی که بی علی باشد جحیم با رخ نورانی علی، زیباست
کجا امام توان یافتن چو شخص علی که هم کلام خداوند و هم نشین گداست
اگر به چشم شما آفتاب نور دهد وگر که سایه این نه سپهر بر سر ماست
اگر نسیم سحر میوزد به لاله و گل اگر به ظلمت شب ماه را فروغ و ضیاست
اگر تمام سماوات از ستاره پرند و گر چو مائده لبریز دامن صحراست
اگر فرشته و حور است و آدمی و پری اگر زمین و سما و بهشت و عرش علاست
اگر سیاه و سفید است و اصفر و احمد اگر که روز و شبی هست یا که صبح و مساست
خدا گواست که از یمن دوستی علی است علی است باعث خلقت، علی، خدای گواست
علی ولی خدا بود پیش از آنکه خدای به حرف کن، همهی کائنات را آرست
خدا برای علی خلق کرد عالم را چنانکه خلقت او را برای خود میخواست
تمام عالم ایجاد بیوجود علی بسان کشتی بیناخدای در، دریاست
مرا بس است تولای چهارده معصوم که این ولایت فوق تمام نعمتهاست
مگر نگفت پیمبر کتاب و عترت من؟ امانتی است که پیوسته در میان شماست؟
مگر نگفت که این دو، ز هم جدا نشوند اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست
مگر نگفت که این دو، چو این دو انگشتاند کز اتحاد یکی گرچه در شماره دو تاست
عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین که مهر طاعت هر بنده مهر ال عباست
درود باد به ارواح چهارده معصوم که در طریقت آنان نجات هر دو سراست
بتول و چار محمد، حسین و چار علی دو نامشان حسن و آن دو جعفر و موساست
به جز محبت آنان نجات نیست که نیست زنید چنگ به دامانشان نجات اینجاست
هنوز محفل ذکر علی است خاک غدیر ولی چه سود به گوش کسی که ناشنواست
بگو که خصم شود منکر علی چه باک که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست
گرفتم آنکه حدیث غدیر و قول رسول مراد دوستی آن امام ارض و سماست
چرا بگردنش افکند ریسمان امت چه شد که دود ز کاشانهی علی برخواست؟
سؤال من ز تمامی مسلمین این است به دوست این همه آزار نه، به خصم رواست؟
چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش خلافتی که دوامش به کشتن زهراست
برای غضب خلافت زدند فاطمه را شرف کجاست مروت کجاست رحم کجاست
شکستن در و ، بیحرمتی به خانه وحی مودّتی است که دربارهی ذوالقربی است؟
اگر قصیده «میثم» بود صدوده بیت که در عدد صد و ده نام آن ولی خداست
فضائلی است علی را که گفتن هر یک نیازمند هزاران قصیده غراست
(شاعر: حاج غلامرضا سازگار ـ کتاب نخل میثم ج1 ص67)