..چرا با وجودی که پوشش مشکی در اسلام مکروه است، بانوان به پوشش چادر مشکی یا دیگر پوششها با رنگهایی از این دست توصیه میشوند؟.....
.مشکی مکروه؟!.
علاوه بر فواید بسیار زیاد فردی و اجتماعی حجاب در شکل چادر، این نوع حجاب در انقلاب اسلامی و دینی، یک نماد مبارزه با اهداف استعماری و استکباری است. به طوریکه ریون کرکت (ادوار شرلی) صهیونیست و مسئول سابق شبکهی جاسوسی سیا در ایران میگوید: «چادر نمادی است که وجود انقلاب را در سر هر چهارراه به نمایش میگذارد، با چادر میتوان این احساس را پدید آورد که انقلاب اسلامی هنوز زنده و جاوید است.»[1]
با توجه به همین جایگاه زن عفیفه در خانواده و اجتماع، طبیعی است که دشمنان اسلام و انقلاب بخواهند این ارزش و عفت از بین برود و با تبلیغات گسترده در سطح مطبوعات و رسانههای دیگر برای تضعیف اعتقاد اسلامی بانوان گام بردارند و همواره شبهاتی را مطرح کنند. از طرفی تمایل ذاتی انسان بهویژه بانوان به رنگهای شاد و جذاب باعث شده تا عدهای این سؤال را مطرح کنند که چرا با وجودی که پوشش مشکی در اسلام مکروه است، بانوان به پوشش چادر مشکی یا دیگر پوششها با رنگهایی از این دست توصیه میشوند.
در حالیکه به پوشش مشکی و چادر تنها برای زمانی که بانوان با نامحرم مواجه میشوند سفارش شده است و در دیگر موارد، به استفاده از رنگهای شاد توصیه گردیده است.
متأسفانه این مسئله ذهن بعضی از مؤمنین را هم گرفتار کرده و در برخی نشریات و کتب میبینیم که بدون تحقیق، همین امر را بیان میکنند و داد سخن میدهند که این مشکی از اسلام نیست و چه اشکالی دارد که بانوان از رنگهای شاد در کوچه و خیابان استفاده کنند.
در پس هر حکم الهی منافع و نکاتی نهفته است که ما به بعضی از آنها آگاه میشویم و به بعضی آگاه نخواهیم شد. آنچه به انسان حیات میبخشد و مایهی سعادت و خوشبختی او میشود اطاعت خدا و رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم است بهطوریکه خداوند در آیه 24 سوره انفال میفرماید: « یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحُْیِیکُمْ ـ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اجابت کنید خدا و رسول را، هنگامی که شما را به چیزی دعوت میکنند، که به شما حیات میبخشد».
.پوشش مشکی زنان در زمان رسولالله.
علامه طبابایی به عنوان یک مفسر بزرگ شیعی روایتی را که در تفسیر «الدرالمنثور» آمده است را پذیرفته و آن را نقل کرده است.[2] روایت به شرح زیر است:
عبدالرزاق، عبدبنحمید، ابوداود، ابنمنذر، ابنابىحاتم، و ابنمردویه، از امسلمه روایت کردهاند که گفت: وقتى آیه:
یَأَیهَُّا النَّبىِ قُل لّأَِزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِْنَّ مِن جَلَبِیبِهِنَّ ذَالِکَ أَدْنىَ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ـ اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، اینکار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است ( و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»(احزاب/59)
نازل شد « خرج نساء الأنصار کان على رؤوسهن الغربان من أکسیة سود یلبسنها ـ زنان انصار طورى از خانهها بیرون شدند که گویى کلاغ سیاهند، چون کیسهاى سیاه به خود پوشانده بودند که سراپایشان را گرفته بود».[3]
همچنین عایشه همواره زنان انصار را اینگونه ستایش مىکرد:
«مرحبا به زنان انصار. همینکه آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیابد. سر خود را با روسریهاى مشکى مىپوشیدند. گویى کلاغ روى سرشان نشسته است.»[4]
و این در حالی است که حضرت ختمی مرتبت صلیاللهعلیهوآله حجاب مشکی را مشاهده میفرمودند و از آن نهی نمیکردند. بر اساس قواعد فقه اسلامی، ترک نهی معصوم علیهالسلام دلیل بر جواز است.
.سه استثناء.
از حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل است که فرمودهاند:
« یَکْرَهُ السَّوَادَ إِلَّا فِی ثَلَاثَةٍ الْعِمَامَةِ وَ الْخُفِّ وَ الْکِسَاء ـ
مکروه است سیاه مگر در سه چیز: عمامه، و کفش (راحتی) و عبا»[5]
.کساء چیست؟.
در روایت اخیر «کساء» از موارد کراهت استثناء شده است. «کساء» در عربی به معنای لباس و جامه است[6] و ظاهراً به پوششی گفته شده است که تمام بدن را بپوشاند مانند عبا که کامل بدن را در بر میگیرد. در روایت امّ سلمه (رض) نیز از کلمه «أکسیة» استفاده شده و ایشان فرموده است که لباسی بوده که تمام بدن زنان را در بر میگرفته است. از همین مطلب استفاده میشود که یکی از مصادیق «کساء» چادر است که مشکی بودن آن مکروه نیست.
.ریشه قرآنی چادر مشکی.
مطلب قابل توجه دیگر اینکه در واژه «جلباب» ـ که در آیه 59 سوره احزاب آمده است ـ حتی به رنگ پوشش هم اشاره شده است؛ چرا که یکی از معانی «جلب» که در کتب لغت به آن اشاره شده، تیرگی و سیاهی است؛ مثلاً؛«جلبُ اللیل» به معنای سیاهی شب میباشد.
ابن منظور در لسانالعرب ذیل ماده «جلب»، پس از نقل شعری تصریح نموده که گوینده شعر از «جلب»، سیاهی را اراده کرده است.[7] شاید به همین دلیل طبق روایت امسلمه زنان مؤمن از پوشش سیاه استفاده میکردهاند.
.سیاه پوشی برای بانوان مکروه نیست.
مرحوم صاحب جواهر فرمودهاند روایات مربوط به کراهت سیاهپوشی، اساساً شامل بانوان هنگام مواجه با نامحرم نمیشود. ایشان در کتاب فقهی عمیق و معروف خود جواهرالکلام نقل کردهاند: «طبق تصریح کتابهای متعددی از علمای امامیه کراهت پوشش سیاه مختص مردان است زیرا شارع مقدس پوشش غلیظتر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است و رنگ مشکی در مقایسه با رنگهای دیگر به نحو بهتری پوشش غلیظتر و بیشتر را تأمین میکند.»[8]
.گاهی شرایط کراهت از بین میرود.
بر اساس فقه اسلامی، انجام مکروه بهطور مطلق جایز است و چنانچه بهواسطه برخی شرایط ـ که مشتمل بر مصالح اخلاقی و اجتماعی فراوان است ـ مورد عمل واقع شود، بهطریق اولی جایز و بلکه ممدوح و پسندیده خواهد بود.
شاید به همین دلیل امام صادق علیهالسلام از رنگ مشکی در البسه خود استفاده کردهاند.
داود رقّى گفته است: « جَاءَتِ الشِّیعَةُ تَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ لُبْسِ السَّوَادِ ـ شیعیان نزد امام صادق علیهالسّلام آمدند که از پوشیدن جامه سیاه بپرسند.
داود میگوید در این حال امام را دیدم که:
فَوَجَدْنَاهُ قَاعِداً عَلَیْهِ جُبَّةٌ سَوْدَاءُ وَ قَلَنْسُوَةٌ سَوْدَاءُ وَ خُفٌّ أَسْوَدُ مُبَطَّنٌ بِسَوَادٍ قَالَ ثُمَّ فَتَقَ نَاحِیَةً مِنْهُ فَقَالَ أَمَا إِنَّ قُطْنَهُ أَسْوَدُ وَ أَخْرَجَ مِنْهُ قُطْناً أَسْوَدَ ـ نشسته و جبّهاى سیاه و کلاهى سیاه و کفشى که داخل آن سیاه بود پوشیده بود، سپس قسمتى از آن (کفش) را باز کرد و فرمود: پنبه آن هم سیاه است و از آن پنبه سیاهى را خارج نمود، سپس فرمود:
بَیِّضْ قَلْبَکَ وَ الْبَسْ مَا شِئْت ـ دلت را سفید کن و هر چه خواستى بپوش.»[9]
تعدادی از علمای شیعه این روایت را حمل بر تقیه نمودهاند. زیرا در روایت دیگری آمده است:
از حذیفة بن منصور روایت شده که گفت: من در حیره (از شهرهاى باستانى است که در بیرون کوفه بوده) خدمت امام صادق علیهالسّلام بودم که فرستاده ابىالعبّاس سفّاح ـ سر سلسله خلفاى عبّاسى ـ نزد آن حضرت آمد که خلیفه شما را میخواند، پس امام علیهالسّلام بارانى (شنلى که روى لباس براى محافظت از باران میپوشند) خواستند که یک روى آن سیاه رنگ و روى دیگرش سفید رنگ بود و آن را بر تن کرد، و بعد فرمود: متوجّه باشید من این جامه را میپوشم در حالى که خود میدانم که این لباس اهل دوزخ است. (یعنى از روى تقیّه میپوشم، زیرا شعار بنىعبّاس سیاه بوده و پوشیدن لباس سیاه در واقع بیانگر هویّت سیاسى بنىعبّاس و طرفداران آنان بوده است).[10]
اما همین روایت (قبلی) نشان میدهد که این امر مکروه را در برخی موارد با توجه به شرایط باید انجام داد.
وقتی شرایط اینگونه باشد که حیا زن با چادر مشکی بیشتر رعایت میشود و نگاههای کمتری را به خود جذب میکند، حتی اگر مکروه بود، باز بهتر بود که از چادر مشکی استفاده شود. در حالی که توضیح داده شد که اصل موضوع مکروه نیست.
«در اسلام نگفتهاند، حجاب حتماً باید با چادر مشکى باشد، اما بهترین حجاب چادر مشکى است. رنگهاى گوناگون یک نوع جذبه دارد و قرآن دربارهی راه رفتن زنها وقتى تعریف یک دختر را مىکند، مىفرماید: «تَمْشى عَلَى اسْتِحْیاءٍ»(قصص/25) یعنى دختر شعیب در کوچه به نحوى راه مىرفت که دریایى از حیا و وقار بود. لباس هر چه سادهتر و رنگش سیرتر باشد، در اینکه چشمها را جذب نمىکند، اثر بیشترى دارد.»[11]
.پوشیدن سیاه در عزاداری.
یکی از مواردی که کراهت پوشیدن مشکی از بین میرود در هنگام عزا است.
پس از واقعه عاشورا اهل بیت برای عزاداری لباس سیاه بر تن میکردند.
در روایات میخوانیم:
الف) امّ المؤمنین امسلمه (رض) پس از شنیدن خبر شهادت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در دشت کربلا و ظاهر شدن علامات شهادت آن حضرت به واسطهی تربتى که رسولاللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امام حسین علیهالسلام به وى داده بودند لباس سیاه در بر کرد و قبه سیاهى در مسجد رسولاللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم زده و در آن خیمه عزادار شد.»[12]
ب) در روایت دیگری آمده است: «عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِی هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ کُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ ـ عمر بن علیبن الحسین علیهالسلام گفت: هنگامی که حضرت حسین بن على علیهالسلام به شهادت رسید زنان بنىهاشم جامه سیاه و لباسهاى چرمین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمىکردند (کنایه از این که در تابستان و زمستان همان لباسها را میپوشیدند) و سیّدالساجدین علیهالسلام مىفرمود براى ایشان طعام ماتم بپزند»[13]
چنان که ملاحظه مىفرمایید امام چهارم علیهالسلام به پوشیدن لباس سیاه براى عزادارى اشکال نفرمودند.
فقهای امامیه به استناد همینگونه روایتها، استفاده از پوشش سیاه را در عزای سیدالشهدا علیهالسلام و سایر ائمه علیهمالسلام و حتی مؤمنان جایز دانسته و آنرا از موارد حرمت یا کراهت پوشش سیاه استثنا کردهاند.
.شهوت و رنگ مشکی.
« حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ فِی رِجْلِی نَعْلٌ سَوْدَاءُ فَقَالَ یَا حَنَانُ مَا لَکَ وَ لِلسَّوْدَاءِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ فِیهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ تُضْعِفُ الْبَصَرَ وَ تُرْخِی الذَّکَرَ وَ تُورِثُ الْهَمَ وَ مَعَ ذَلِکَ مِنْ لِبَاسِ الْجَبَّارِینَ قَالَ فَقُلْتُ فَمَا أَلْبَسُ مِنَ النِّعَالِ قَالَ عَلَیْکَ بِالصَّفْرَاءِ فَإِنَّ فِیهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ تَجْلُو الْبَصَرَ وَ تَشُدُّ الذَّکَرَ وَ تَدْرَأُ الْهَمَّ وَ هِیَ مَعَ ذَلِکَ مِنْ لِبَاسِ النَّبِیِّینَ.
حنّان بن سدیر نقل کرده است که: بر امام صادق علیه السّلام وارد شدم در حالى که کفش[14] سیاه رنگى پایم بود. حضرت فرمود: چرا کفش سیاه به پا کردى، آیا نمىدانى که در کفش سیاه، سه خاصیّت زیانآور وجود دارد؟ عرض کردم: فداى تو گردم! آن سه خاصیت چیست؟ فرمود: قدرت بینائى چشم را مىکاهد، قدرت جنسى (مرد) را کاهش مىدهد و موجب بروز غصّه و اندوه در آدمى است و اضافه بر این زیانها، کفشى است که ستمگران پوشند. تو را به پوشیدن کفش زرد رنگ سفارش مىکنم که در آن سه خصلت است، پرسیدم که: آن سه خصلت چیست؟ فرمود: بر قدرت بینائى مىافزاید، قدرت جنسى (مرد) را زیاد مىکند و غم و اندوه آدمى را برطرف مىسازد و علاوه بر اینها کفش پیامبران خداست.»[15]
از این روایت و لفظ «تُرْخِی الذَّکَرَ» معلوم میشود که رنگ مشکی شهوت مردان را کاهش میدهد. پس اگر پوشش زنان در بیرون از منزل و در منظر دید مردان نامحرم، مشکی باشد؛ در کاهش شهوت آنان و جلوگیری از نگاههای هوسآلود مؤثر است.
.هیبت و رنگ سیاه.
رنگ مشکی یا سیاه همانند رنگ سفید کارکردهای متفاوتی دارد و همانگونه که چون جامه آخرت مردگان سپید است؛ نمیتوان رنگ سفید را متهم به رنگ مرگ و دلمردگی نمود و به این بهانه عروسان سفیدپوش را متهم به دلمردگی و عدم نشاط کرد، زنان مسلمان را نیز نمیتوان به بهانه رنگ مشکی چادرشان دلمرده و افسرده تلقّی کرد زیرا رنگ مشکی هم صرفاً بر عزا و ماتم دلالت نمیکند، بلکه بر هیبت و جلال و شکوه نیز دلالتی تام دارد. در پوشش مشکی چادر آنچه که مورد توجه و عنایت پیشینیان ما بوده است، آرامش، وقار و شکوه و هیبت آن بوده و نه ملالانگیزی و غمزایی آن.
نگ سیاه رنگ تشخّص و هیبت است، به گونهای که لباس رسمی شخصیتها از رؤسای جمهور و وزرا گرفته تا قضات و وکلا، عموماً در همهجای دنیا سیاه یا سرمهای سیر است. در میان ملل شرقی، استادان برتر و برجسته فنون رزمی دارای کمربندهای تیره هستند و کمربند مشکی از آنِ برترین رتبه است.
به دلیل هیبت و تشخّصی که در رنگ سیاه نهفته است، جباران و ستمکاران نیز برای اظهار جلال و جبروت خود از رنگ سیاه استفاده میکردند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: «وَ لَا تَلْبَسُوا السَّوَادَ فَإِنَّهُ لِبَاسُ فِرْعَوْن ـ سیاه نپوشید که لباس فرعون است.»[16]
همچنین بنیعباس قبل از رسیدن به خلافت برای ایجاد رعب و بهدست آوردن هیبت در جنگها لباس سیاه میپوشیدند و بعد از آن نیز آنرا بهعنوان لباس و نشانه خود برگزیدند.
یکی از دلایلی که از زمان امام صادق علیهالسلام به بعد؛ دربارهی استفاده از رنگ مشکی نهیهای خیلی بیشتری از سوی ائمه اطهار علیهمالسلام صورت گرفته است نیز همین نکته است. زیرا پوشیدن مشکی تشبه به اهل ظلم و انحراف بود.
.روانشناسی رنگ مشکی.
در روانشناسی رنگها، ثابت شده که رنگ مشکی یک رنگ صامت است و بر خلاف رنگهای دیگر، که معمولاً نگاه را به سمت خود جلب میکنند، رنگ مشکی نگاهشکن است. بنابراین، چادر مشکی هدف از پوشش زنان را ـ که عدم توجه به زن و ایجاد امنیت روانی برای اوست ـ تأمین میکند.[17]
علاوه بر آن، وقتی انسان به چیز سفیدی نگاه میکند، احساس مینماید آنچیز به او نزدیک میشود. اما وقتی چیز سیاه رنگی را میبیند، احساس میکند که از او دور میشود. مسلّم است که برای یک زن مؤمن با حیا بهتر این است که رنگ پوشش او به مرد چنین القا کند که زن از او دور میشود.[18]
در روانشناسی رنگها آمدهاست که سیاه به معنای «نه» بوده و نقطهی مقابل؛ یعنی «بله» رنگ سفید است.[19]
بنابراین وقتی بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشکی استفاده کنند در واقع میخواهند به او «نه» بگویند و در مقابل آنهایی که لباس سفید و روشن که موجب جلب توجه است میپوشند در واقع راه نگاهها را به سوی خود باز میگردانند و آنهایی که لباس رنگارنگ میپوشند خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاههای هرزه و آلوده قرار میدهند. از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچهی مشکی را میبیند دیگر چندان رغبتی برای نگاه کردن ندارد و خود به خود نظر را برمیگرداند و در مقابل نگاه به رنگهای روشن چشم را باز میکند و برای دیدن و استمرار آن رغبت ایجاد میکند و استفادهی بانوان از لباسهای رنگین نیز باعث جلب توجه مردان نامحرم میشود.
مطالب مرتبط
چرا حجاب ؟
چند نکته درباره پوشش، لباس و ...
جلباب و خمار چیست؟سیاه پوشی در فرهنگ شیعه
[1] هفتهنامهی فیضیه، کشف حجاب به روش مدرن، 15 بهمن سال 1379، ص1.
[2] ترجمه المیزان، ج16 ص517
[3] الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج5 ص221
[4] الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج5 ص221
[5] من لا یحضره الفقیه، ج1 ص251 ـ الخصال، ج1 ص148
[6] فرهنگ ابجدى، متن، ص727
[7] حسین مهدیزاده، حجابشناسی، ص 74 تا 77 ـ لسانالعرب، ج1، ص268
[8] کتاب پرسمان حجابشناسی کاری از بخش فرهنگی دفتر آیتالله فاضل لنکرانی به نقل از محمدحسن نجفی، جواهرالکلامفیشرح شرایعالاسلام، ج8 ص235
[9] مشکاة الأنوار، النص ص43 ـ وسائل الشیعة ج4 ص385 ـ عللالشرائع ج2 ص347
[10] من لا یحضره الفقیه؛ ترجمه علىاکبر غفارى و جواد محمد و صدر بلاغى، ج1 ص380
[11] نرمافزار آثار حجتالاسلام قرائتی، سال61 احکام، اخلاق، عقاید؛ جلسه 20 ص5
[12] تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)، القاضى الطباطبائى متن ص198
[13] المحاسن ج2 ص420
[14] توجه کنید در این روایت از لفظ «نَعْلٌ» و در روایتی که مکروه نبودن استفاده از سه چیز سیاه رنگ بیان شده بود از لفظ «الْخُفِّ» استفاده شده است. که معنی این دو با هم متفاوت است. «خف» همان ماده «خفیف» است پس آنچه مکروه نیست استفاده از کفشهای راحت سیاه رنگ و آنچه مکروه است استفاده از کفشهای رسمی و نعلین مشکی است. معنای دقیقتری در کتاب «المعجمالوسیط» نوشته شده. در این کتاب درباره «خف» آمده است که: «ما یلبس فی الرجل من جلد رقیق ـ چیزی نازک که پا با آن پوشیده میشود» و درباره «نعل» نوشته شده «جلد یوقی بهالخف ـ پوششی که خف با آن نگهداشته میشود» با این تعبیرات «خف» یعنی جوراب و «نعل» یعنی کفش.
[15] الکافی/ط الإسلامیة/ ج6 ص465
[16]وسائلالشیعه، ج24 ص117
[17] حجاب از دیدگاه روانشناسی/زینب جلالی/ص 11
[18] بررسی شبهات حجاب/حسین مهدیزاده/ص 10 و 11
[19] روانشناسی رنگها/دکتر ماکس لوشر/ترجمهی ویدا ابیزاده/ص97