چرا حجاب ؟
مقدمه
یکی از نیازهای حقیقی و مسلم در زمینههای تربیتی، دینی، اخلاقی و فـرهنگی، مـسئله حجاب و عفاف است؛ هرچه الگوهای حجاب دارای مراتب عالیتر و متعالیتری باشند، تأثیر بیشتری بر معنویت و دینداری فرد و جامعه خواهند گذاشت و هر چه حجاب فردی و اجتماعی متعالیتر باشد، نورانیّت، تقدّس و حرمت اخـلاقی و رشـد و تعالی جامعه اسلامی بیشتر خواهد بود و هر چه خلأ در این زمینه محسوستر باشد، مشکلات و آسیبهای سلامت و رشد و امنیّت فردی و اجتماعی فزونتر است.
هر چند مسئله حجاب و عفاف به ظاهر یـک مـسئله کُهن و تکراری است، ولی ابعاد نوینی دارد که با هر کلمه و هر سخنی میتوان بعضی از این زوایا را یافت نمود. یکی از راههای گسترش و توسعه حجاب و عفاف این است که به کـاوش و پیـشینهیابی و تـبارشناسیِ فواید و آثار حجاب و عفاف بـپردازیم و آن را در قـالبهای گـوناگون به جامعه ارائه دهیم. جستجو و پرسش از فواید حجاب و بازخوانی سطور پیدا و ناپیدای آثار آن، سبب توسعه و تعمیق و تحکیم مبانی آن در قلوب میشود. مـسئله حـجاب و عـفاف در عقل و نقل شاخصهیابی و تأکید شده است. در مقاله حـاضر، بـا مروری بر اهم فواید آن سعی بر اثباتِ حقانیت و لزوم مسئله حجاب و عفاف شده است.
سیمای حقیقی مسئله حجاب
«از نظر اسلام مـحدودیت کـامیابیهای جـنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانـی اجتماع کمک میکند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و اسـتیفای نـیروی کـار و فعالیت اجتماع میگردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب میشود ارزش زن در برابر مـرد بـالا رود. حجاب در اسلام از یک مسئله کلیتر و اساسیتر سرچشمه میگیرد و آن این است که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جـنسی ـ چـه بـصری و لمسی و چه نوع دیگر ـ در محیط خانوادگی و در کار به ازدواج قانونی اختصاص یابد و اجـتماع مـنحصرا بـرای کار و فعالیت باشد. فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است؛ بعضی از آنها جـنبه روانـی دارنـد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی، بعضی مربوط به بالا بردن احـترام زن و جـلوگیری از ابتذال او.»[1]
فواید حجاب
1ـ اطاعت امر الهی
امروزه شناخت انسان موضوع تحقیقات وسیع و دامنهداری اسـت کـه بـا اشتیاق دنبال میشود؛ ولی هنوز هزاران سؤال درباره انسان بیپاسخ مانده است زیرا علم بشری علمی ناقص و بر اساس آزمون و تجربه بهدست میاید و چه بسا علم مسئلهای را امروز نافع تشخیص داده و سالها بعد آن را مضر بداند. چنانکه در گذشته چنین بوده است.
به همین جهت تنها قوانین الهی که با احاطه کامل بـر ابـعاد وجـودی انسان و ارزیابی همهجانبه و همسو با سیر تکامل هستی وضع میگردد، خواهد تـوانست سـعادت انسان را تأمین نماید. بهطور مسلم پیروی قوانین الهی فواید بیشماری را برای جامعه به ارمغان خواهد آورد و نادیده گرفتن هـر یـک از آنها پیامدها و زیانهای بیشماری را به دنبال خواهد داشت. آری بهترین آفریدگار برای بـهترین آفـریده، بهترین قانون را برای تنظیم زندگی ارائه کرده اسـت.
یـکی از ایـن قوانین قانون حجاب است که از احکام ضـروری اسـلام میباشد و همه فرق اسلامی به آن اعتقاد داشته، بلکه هر کس با اسـلام انـدکی آشنایی داشته باشد آن را جـزء اولیـن قوانین الهـی مـییابد کـه با توجه به اهمیت حجاب، قـرآن و روایـات تأکید فراوانی بر حفظ آن نمودهاند و فقهای شیعه منکر او را محکوم به کفر دانـستهاند. بـیتردید قوانین الهی از تنگنظری و کوتهبینی، سطحینگری و تـعصب مبرا میباشد و برای خـود فـلسفهای دارد.
امام خمینی رحـمتاللهعلیه در مـورد حجاب میفرماید:
«اصل حکم حجاب از ضروریات است و منکر آن حکم منکر ضروری را دارد و منکر ضـروری مـحکوم به کفر است؛ مگر ایـنکه مـعلوم بـاشد که منکر خـدا یـا رسول نیست.»[2]
آیات حجاب
آیات متعددى در قرآن راجع بـه مـسئله حجاب و نگاه و کیفیت رابطه زن و مرد وارد شده است که در ذیل به مهمترین آنها اشاره مىشود:
الف) آیه 59 سوره احـزاب
یَاأَیُّهَا النَّبىِ قُل لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَالِکَ أَدْنىَ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرىهاى بـلند) خـود را بر خویش فرو افکنند. این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قـرار نـگیرند بهتر است؛ و اگر تاکنون خـطا و کوتـاهى از آنها سرزده توبه کنند. خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»
ب) آیه 31 سوره نور خطاب بـه پیامـبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مىفرماید:
« وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلىَ جُیُوبِهِنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلىِ الْارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُواْ عَلىَ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمُ تُفْلِحُونَ
و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگى بهسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید.»
با مراجعه به کتب لغت و تفاسیر و تواریخ و روایات، در مجموع استفاده مىشود که «خُمُر» جمع «خِمار» (که در آیه بعد به آن اشاره شده است) و به معناى مقنعه و روسرى بلندى است که روى گردن و سینهها را مىپوشاند.
«جلابیب» هم جمع «جلباب» به معناى ملحفه، چادر یا شنل بلندى است که روى سایر لباسها پوشیده مىشود وسراسر بدن را دربر مـىگیرد. [3]
بـا توجه به اینکه سایر اعـضاى بـدن بهطور معمول پوشیده است، با پوشاندن موى سر و گردن و بالاى سینه بر اساس مفادآیات، تقریباً حدّ حجاب شرعى را قرآن به صراحت بیان کرده است.
ج) سوره احزاب آیه 33
در این آیه خداوند کریم در قرآن مجید خطاب به زنان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید:
« وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى ـ و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) برج وار و فریباگرانه ظاهر نشوید.»
«" تبرج" به معنى آشکار شدن در برابر مردم است، و از ماده " برج" گرفته شده که در برابر دیدگان همه ظاهر است.
اما اینکه منظور از جاهلیت اولى چیست؟ ظاهراً همان جاهلیتى است که مقارن عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بوده، و بهطورى که در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند، و دنبالهی روسرىهاى خود را به پشت سر مىانداختند بهطورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشوارههاى آنها نمایان بود...
...این تعبیر نشان مىدهد که جاهلیت دیگرى همچون جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود آثار این پیشگویى قرآن در دنیاى متمدن مادى را مىبینیم
...ظاهر این است " جاهلیت اولى" همان جاهلیت قبل از اسلام است که در جاى دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده است (سوره آل عمران آیه 143 و سوره مائده آیه 50 و سوره فتح آیه 26) و " جاهلیت ثانیه"، جاهلیتى است که بعداً پیدا خواهد شد (همچون عصر ما) [4]
2ـ نجات از عقوبت
در زنان حجم اندامها زینت حساب شده و قرآن فرموده است که زنان باید زینت خود را بپوشانند. از طرفی بوی خوش و صدا نیز شامل این حکم است.
در این خصوص در رسالههای عملیه توضیح داده شده است و در اینجا تنها به چند روایت در این موضوعات اشاره مینماییم.
الف) پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: « هر زنی که خودآرایی کند و با بهترین لباسش از خانه بیرون رود تا این که مردم او را بنگرند، فرشتگان آسمانهای هفتگانه و زمینها او را لعنت و نفرین خواهند کرد.» [5]
ب) در روایتی عبدالعظیم حسنى از امام جواد علیهالسّلام روایت کرده که فرمود پدرم به واسطه آباء گرامش از امیرمؤمنان علیهمالسّلام نقل کرد که فرمود:
من و فاطمه سلاماللهعلیها بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم وارد شدیم، پس ایشان را در حالى که سخت مىگریست یافتیم،
من عرض کردم پدر و مادرم فدایت یا رسولاللَّه! چه باعث شده که شما این چنین گریه میکنید؟
در پاسخم فرمود: اى على! شبى که مرا به آسمان بردند (یعنى معراج) زنانى از امّتم (ده گروه) را در عذابى شدید نگریستم و آن وضع براى من سخت گران آمد و گریهام از جهت عذاب سخت آنان است که به چشم خویش وضعشان را دیدم.
زنی را دیدم که به موی سر آویخته بودند و مغز سرش میجوشید...
(به این دلیل که) موی خود را از مردهای نامحرم نمیپوشانیده است.
و زنی را دیدم که گوشت بدن خود را میخورد و آتش در زیرش شعله میکشید...
(به این دلیل که) بدن خود را برای مردم زینت میکرده است.
و زنی را دیدم که گوشت بدن او را از جلو و عقب با قیچیهای آتشین میبریدند...
(به این دلیل که) خود را به مردان نمایش میداده است. [6]
ج) رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
« صِنْفانِ مِن أهلِ النّارِ لَم أرَهُما : قَومٌ مَعهُم سِیاطٌ کأذنابِ البَقَرِ یَضْرِبونَ بها النّاسَ ، ونِساءٌ کاسِیاتٌ عارِیاتٌ ، مُمِیلاتٌ مائلاتٌ ، رؤوسُهُنَّ کأسْنِمَةِ البُخْتِ المائلَةِ ، لا یَدْخُلْنَ الجَنّةَ ولا یَجِدْنَ رِیحَها ، وإنّ رِیحَها لَیوجَدُ مِن مَسیرَةِ کذا وکذا .
دو گروه از دوزخیان را [ هنوز ] من ندیدهام: گروهی که تازیانههایی مانند دم گاو در دست دارند ومردم را با آن میزنند؛ و[گروه دیگر] زنانی که پوشش [تن نما] دارند و برهنهاند، کج راهه میروند و دیگران را نیز به کجروی تشویق میکنند، سرهایشان همچون کوهان شتر خراسانی فروهشته است. اینان به بهشت نمیروند و بوی بهشت را که از فاصلهای چنین وچنان (بسیار زیاد) به مشام میرسد، استشمام نمیکنند.» [7]
د) اصبغ بن نباته گوید: از امیر مؤمنان علیهالسّلام شنیدم که میفرمود:
یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّینِ دَاخِلَاتٌ فِی الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ
در آخر الزمان و نزدیک قیامت که بدترین زمانهاست، زنانی ظاهر میشوند که بزککننده و برهنه و بیحجابند و از دین خارج میشوند و در فتنهها داخلند و به شهوات مایل و به سوی لذّتها شتابانند، محرمات را حلال میشمارند و آنها در جهنّم برای همیشه جاودان خواهند بود.» [8]
ح) پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود :
« هَلَاکُ نِسَاءِ أُمَّتِی فِی الْأَحْمَرَیْنِ الذَّهَبِ وَ الثِّیَابِ الرِّقَاقِ وَ هَلَاکُ رِجَالِ أُمَّتِی فِی تَرْکِ الْعِلْمِ وَ جَمْعِ الْمَال
هلاکت زنان امت من به دو چیز است: حرص به جمع نمودن طلا و پوشیدن لباسهای نازک و هلاکت مردان امت در ترک علم و جمعآوری مال»[9]
و) عطر زدن
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:« أَیُّ امْرَأَةٍ تَتَطَیَّبُ ثُمَّ خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِهَا فَهِیَ تُلْعَنُ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَیْتِهَا مَتَى رَجَعَت ـ هر زنى که خود را معطّر کند و از خانه خود بیرون رود، تا زمانى که به خانهاش باز گردد مورد لعنت و نفرین (فرشتگان نگهبان خود) قرار مىگیرد.» [10]
و فرمود: « أیّما امرأة استعطرت ثمّ خرجت فمرّت على قوم لیجدوا ریحها فهی زانیة ـ هر زنى عطر بزند و بیرون رود و بر گروهى بگذرد که بوى او را دریابند زنا کار است.» [11]
امام باقر علیهالسلام فرمود: « أَیُّمَا امْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ لِغَیْرِ زَوْجِهَا لَمْ یُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى تَغْتَسِلَ مِنْ طِیبِهَا کَغُسْلِهَا مِنْ جَنَابَتِهَا ـ هر زنى که براى غیر شوهر عطر بزند خداوند نمازش را قبول نکند تا از آن غسل کند چنان که از جنابت غسل مىکند.» [12]
3ـ احـیا ارزشهای متعالی
اگر زنان دارای حجاب باشند، همه مثل هم میشوند. امتیازات ظاهری و زیباییهای جسمی، زیور و مـقام مـحو میگردد. آنگاه ذهنها متوجه ارزشهای واقـعی نـظیر علم، ادب، هـنر و اخـلاق میشود و در تحصیل آنها کـوشا میگردد؛ در نتیجه استعدادها شکوفا و جامعه راه ترقی و پیشرفت را بهسرعت طی خواهد نمود. آری از آن جهت که حجاب احـیاگر ارزشهای معنوی است، اسلام پوشش از بیگانه را مـلاک بـرتری زن مـعرفی کـرده اسـت.
پیامبر اسـلام صـلیاللهعلیهوآله فرمودهاند:
« بهترین زنان آن است که بچه زیاد مىآورد و با عاطفه و محبت و عفیف و پوشیده باشد، در خانوادهاش عزیز و محترم، و براى شوهر متواضع و فروتن باشد. با شوهر شوخ و مزاحگر و نسبت به دیگران (از مردان) مستور و خوددار باشد.»[13]
پیـامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در حـدیثی دیـگر درباره بدترین زنان فرمودهاند:
« پستترین زنان شما زنی است که در خانواده خویش خوار و بىمقدار بوده، و بعد در خانه شوهر خود را بزرگ و عزیز بشمار آورد و به شوهر خود فخر فروشد، و نازا و کینهتوز بوده، آنکه از کار زشت پروا نکند، و خود را براى غیر در نبودن همسر بیاراید، و در بودن شوهر از آرایش خوددارى نماید.»[14]
4ـ لباس حضور نزد پروردگار
نظام آفرینش به گونهای طراحی شده است که هر موجودی در آن مسئولیتی دارد. این مسئولیت با طبیعت و کیفیت وجودش تناسب کـامل دارد. زیـرا؛ ایفای هر مسئولیتی متوقف بر عطایا و مواهب مناسب و لازم برای آن مسئولیت است. پروردگار جهان بر اساس دادههای طبیعی و فطری انسان مسئولیتهایش را تنظیم فرموده است و با اعطای اختیار، انسان را در انتخاب راه آزاد گـذاشته است. دسـت تدبیر آفرینش عفت و حیا را در نهاد زن، فطری ساخت؛ بنابراین ایفای همه مسئولیتهای زن متوقف بر حفظ این امر فطری است؛ بههمین جهت خداوند حـجاب را واجـب نمود تا امر درونی بـا حـفاظ بیرونی محفوظ گردد و زن برای انجام وظایف طبیعی اجتماعی خود مهیا شود. آری خداوند میخواهد این موجود لطیف را با حجاب بینند و او را با این پوشش دوست دارد. چـه زیـباست پیوند میان خدا و بـندهاش! بـه همین جهت آنگاه که زن در پیشگاه معبودش حاضر میگردد و به نمازی میایستد تا با خدایش سخن بگوید، باید حجاب را بهطور کامل رعایت نماید تا نماز و نیایشش صحیح بوده و مقبول خداوند قـرار گـیرد.
بدینسان حجاب از خود بیگانگی جلوگیری میکند و مقدمه خودشناسی و در نتیجه خداشناسی و قرب به حق تعالی میگردد.
حجاب پرچم اسلام است و زنان پرچمدار آن؛ حجاب تعظیم شعائر اسلامی است:
« ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب ـ هر کس شعائر خداوند را تعظیم کند، این امر نشانه پاکی قلب و تقوای درونـی اوست.» (حج/32)
بنابراین حجاب بهترین و تنها لباس حضور در پیشگاه پروردگار است.
5ـ انجام بهتر مـسئولیتهای اجتماعی
«هر فـردی در بـرابر جـامعه خود مسئول است. ایـن مسئولیت، عام است؛ یعنی هم شامل زنها میشود و هم شامل مردها.
پارهای از مسئولیتهای زنان به حـجاب آنـان بستگی دارد. زن اگر حجاب داشته باشد، بـار ایـنگونه مـسئولیتها را بـر دوش مـیگیرد و شخصیت و عظمتش بـالا مـیرود؛ اما اگر جامه مقدس حجاب را از تن بدرد، از عهده انجام اینگونه مسئولیتها، برنمیآید»
6ـ سلامت اخـلاق جامعه
هـمواره بـاید هرچه به سلامت اخلاق جامعه لطمه مـیزند، ریـشه کـن شـود و هـرچه سـلامت اخلاق جامعه را تضمین میکند، تقویت گردد.
هرچه گرایش جامعه به حجاب شدت یابد، از مفاسد اخلاقی و اجتماعی، کاسته میشود. سلامت اخلاق جامعه، از اهداف عالیه اسلام است.
زن با پوشش شرعی خـود، خـانواده را استوار و پابرجا میسازد و بیهوده، افراد را تحریک نمیکند و هوسها را بر نمیانگیزد و مردها را به مفسده نمیکشاند. زن با پذیرش حجاب اسلامی، بزرگترین و ارزندهترین خدمات را به خانوادهها و جوانها و بالاخره جامعه میکند؛ زیـرا اخـلاق و پاکی و فضیلت را رونق و رواج میبخشد.
زنانی که جسم خود را پربهاتر از آن میدانند که اجازه دهند، هر چشمی از آن تمتع گیرد، هر هوسی بدان گرایش یابد، بر مـسند والای فـضیلت نشستهاند. کار اینگونه زنـان پیـامبرگونه است؛ زیرا بعثت پیامبران، به منظور تکمیل و تتمیم اخلاق است.
اسلام از بیحجابی و بدحجابی بیزار و متنفر است؛ زیرا اینهایند که با متزلزل کردن اخلاق و فـضیلت، اسـلام را در بین مردم، ضعیف و لگـدمال مـیکنند. زنان باحجاب، خدمتگزار واقعی دین و اخلاق و زنان بیحجاب و بدحجاب، عامل براندازی و بنیانکنی دین و اخلاقند.
حضرت امام رضا علیهالسّلام در جواب سؤالات محمّد بن سنان مکتوبى مرقوم و بهسوى او ارسال داشتند. در آن آمده:
حُرِّمَ النَّظَرُ إِلَى شُعُورِ النِّسَاءِ الْمَحْجُوبَاتِ بِالْأَزْوَاجِ وَ غَیْرِهِنَّ مِنَ النِّسَاءِ لِمَا فِیهِ مِنْ تَهْیِیجِ الرِّجَالِ وَ مَا یَدْعُو التَّهْیِیجُ إِلَى الْفَسَادِ وَ الدُّخُولِ فِیمَا لَا یَحِلُّ وَ لَا یحمل [یَجْمُلُ] وَ کَذَلِکَ مَا أَشْبَهَ الشُّعُور
نگاه کردن به موهاى زنان مستور و بانوان شوهردار و غیر ایشان حرام است زیرا این نگاه مرد را تهییج و تحریک نموده و تهییج شخص را به فساد و چیزى که حلال و پسندیده نیست مىکشاند و همچنین است حکم غیر مو که نگاه مرد به آنها حلال نیست.» [15]
7ـ افزایش شخصیت زن
شخصیت، مجموعه افکار و عواطف و عادات و اخلاقیات یک انسان است و خلاصه هرچه به یـک شـخص مربوط میشود، بیرون از وجود او نیست و شخصیت اوست. تنها راه بالا بردن شخصیت زن را حجاب او میدانیم. اگر او به حجاب روی آورد، پایگاه خانوادهگیاش قوی میشود. مردها، ناچار میشوند به زندگی خانوادگی خود، ارج نهند و به هـمسران خـود واقعاً تـوجه کنند.
علو شخصیت زن در این است که کمال همسری و کمال مادری و کمال اجتماعی را برای خود احراز کند. بیحجاب در بـعد همسری و مادری، شکست خورده و در بعد فعالیتهای اجتماعی، ابزار و بازیچه و ملعبه شـده و خـواه نـاخواه سقوط کرده است.
« حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکى از وسائل مرموزى بوده است که زن براى حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متینتر و باوقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش براى مرد نگذارد بر احترامش افزوده مىشود.
در سوره احزاب پس از آنکه توصیه مىکند زنان خود را بپوشانند مىفرماید: « ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن »[16] یعنى این کار براى اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمىدهند بهتر است و درنتیجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر مىگردد.»[17]
به طـور کـلی اشـیایی که در همه جا یافت میشود و دسترسی به آن به آسانی صورت میگیرد، از ارزش کمتری برخوردار است. از طـرفی بشر همواره اشیای ذیقیمت خود را از دسترس دیگران دور نگه میدارد و به شیوهای خاص از آن مـراقبت مینماید. اسلام که زن را گـوهر گـرانبهای هستی و دارای شخصیت کامل انسانی میداند، حجاب را همچون صدف بهترین وسیله برای حفظ و ثبات آن شخصیت معرفی کرده است. آنان که زنان را تشویق به آرایش و تزیین و نمایش زیباییهای جسمی خود مینمایند، در حقیقت زن را فـاقد شخصیت و روح انسانی میشمارند که باید با تزیین و نمایش زیباییهای جسمی، منزلت اجتماعی مناسب خویش را به دست آورد. تجربه نیز این مطلب را ثابت کرده است.
قبل از ظهور اسلام، نه تنها زنان ارزشی نداشتند؛ بـلکه داشـتن یک دختر ننگ به حساب میآمد:
«وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ ـ در حالى که هر گاه به یکى از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سیاه مىشود؛ و به شدّت خشمگین مىگردد.»_(نحل/58)
در چنین جامعهای بیحجابی که علامت آن بیارزشی بود، رواج داشت. اسلام مقام زن را بالا برد و شخصیت او را مـورد تـکریم قرار داد و با آوردن قانون حجاب حفظ و دوام این شخصیت را برای همیشه بیمه کرد.
بر این اساس، حجاب وسیلهای اسـت در خـدمت زن تا موفقیت خویش را در جامعه تحکیم کرده و شخصیت و احترام خویش را فزونی بخشد.
8ـ استحکام خانواده
« شک نیست که هر چیزى که موجب تحکیم پیوند خانوادگى و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد براى کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود، و بالعکس هر چیزى که باعث سستى روابط زوجین و دلسردى آنان گردد به حال زندگى خانوادگى زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد. اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محیط خانوادگى و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهرى را محکم مىسازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر مىشود. فلسفه پوشش و منع کامیابى جنسى از غیرهمسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگى این است که همسر قانونى شخص از لحاظ روانى عامل خوشبخت کردن او بهشمار برود؛ در حالى که در سیستم آزادى کامیابى، همسر قانونى از لحاظ روانى یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان بهشمار مىرود و درنتیجه کانون خانوادگى براساس دشمنى و نفرت پایه گذارى مىشود.» [18]
بنابراین زنان با حجاب خود موجب تحکیم خانواده شـخصی و دیـگران مـیشوند؛ چراکه با حجابشان اطمینان و اعتماد شوهرشان را به پاکی خود جلب میکنند و باعث تحکیم خانواده میگردند؛ امـا نـقش آنـان در تحکیم خانوادههای دیگر، بدین لحاظ است که مردان از تمتعات خارج از محدوده زنـاشویی مـحروم میشوند و طبعاً به همسران خود بیشتر توجه میکنند.
9ـ آزادی واقعی زنان
اینکه زنان باید حجاب را رعـایت کـنند، زور و دستوری از ناحیه مردان نیست تا آزادی آنان را سلب کنند، بلکه وظیفه شرعی آنـان اسـت که حجاب را رعایت کنند. زنان با حـجاب در فـعالیتها و رفـت و آمدهای خود، آزادترند؛ زیرا مردان بوالهوس اطـمینان دارنـد که اینها، طعمه و ملعبه نمیشوند؛ بنابراین کمتر بر آنها ایجاد مزاحمت میکنند.
زن با حـجاب، مـظهر عفاف شناخته شده است و به همین دلیل در خـانه و خـارج خانه مـزاحمتی نـدارد. و آزادانـه دنبال کارها و مسئولیتهای خویش است.
قـرآن کریم در دو مورد به این مطلب اشاره کرده است. یکی اینکه در آیه 59 سوره احزاب میفرماید:
« ای پیامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بـگو کـه پوششهایشان را به خود بپیچند کـه ایـن، نـزدیکتر است به ایـنکه بـه پاکی و عفاف شناخته شـوند کـه از طرف افراد هرزه مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
« ام سلمه، همسر پیـامبر گـرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم میگوید: هنگامی که این آیـه نـازل شد، زنان انـصار در مـوقع خـروج از خانه، چنان خود را در پوشـش سیاه میپوشیدند که گویا روی سر آنها کلاغ نشسته بود و چون کیسهای سیاه به خود پوشـانده بـودند که سراپایشان گرفته بود.» [19]
« و در تفسیر قمى در ذیل این آیه از معصوم نقل کرده که فرموده: سبب نزول این آیه چنین بود، که زنان از خانه بیرون مىشدند تا به مسجد آیند، و دنبال رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نماز بخوانند، و چون شب مىشد، و زنان براى نماز مغرب و عشاء بیرون مىآمدند، جوانان سر راه آنان مىنشستند، و متعرض ایشان مىشدند، خداى تعالى این آیه را نازل فرمود.» [20]
بـنابراین بـیحجابی و بـدحجابی، بـرای زنها ایجاد مزاحمت مـیکند؛ امـا هنگامی که اهل حجاب باشند، مزاحمتی بر آنان نیست.
در آیه دیگر خداوند میفرماید:
« وَ قَرْنَ فىِ بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولىَ ـ و در خانههاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید.»(احزاب/33)
همچنین میفرماید:
« یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً ـ اى همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه کنید مانند دیگر زنان (عادى) نیستید، پس با گفتارتان ناز و عشوه مریزید تا کسى که در دل او مرض (فسق و فجور) است (در شما) طمع ورزد، و گفتارى نیکو (و دور از تحریک و ریبه) بگویید.» (احزاب/32)
« وقتى به زنان پیامبر که بیشترشان پیر و سالخورده بوده و زندگى سادهاى داشتند هشدار داده مىشود که با کرشمه و ناز سخن نگویند، زنان جوان و زیبا باید حساب کار خود را بکنند. (زیرا این آیه نشان میدهد) با کرشمه سخن گفتن زن، بىتقوایى است.» [21]
« بعضىها مىگویند به ما چه؛ من مىخواهم لباسم اینطورى باشد؛ او نگاه نکند. گرچه کسى که بیمار دل است مشکل دارد، امّا من نباید کارى کنم که او تحریک شود. این آیه مىگوید نه گناه کنید نه سبب گناه دیگران بشوید.
نکته دیگر اینکه نمىگوید: «فیطمع الذین» یعنى اگر یک جمعى به فساد مىافتند این کار را نکنید، بلکه میگوید «الَّذى» یعنى یک نفر، یعنى اگر حتى یک نفر به گناه مىافتد شما باید دست از آن کار بردارید. حتى سبب فتنه یک نفر هم نشوید. با هوس و آرزوى گناه هم باید مبارزه کرد تا چه رسد به خود گناه. چون بحث طمع است نه انجام آن.
شیک پوشى مهم است، اما به شرط اینکه آن شیکى، چشمهاى آلوده را به انسان جذب نکند. یعنى انسان یک جورى لباس بپوشد که کسى که نگاه میکند اگر کسى بود که در قلبش مرض است، مسألهاى برایش ایجاد نشود.» [22]
در حقیقت آنچه مورد نهی و منع اسـت، تحریک و تطمیع است؛ به سخن خاضعانه باشد یا به هر نحوی دیگر.
10ـ پاکی و طهارت
در قرآن مجید، در موارد بسیاری تصریح شده است که فلسفه فلان حکم طهارت است؛ بهعنوان مثال درباره زکات میفرماید: « خـُذْ مـِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم ـ از اموال ایشان زکات بگیر تا آنها را طهارت بخشی.» (توبه/103)
خداوند نمیخواهد که شما را به مشقت بیندازد، بلکه میخواهد که شما را طهارت بخشد. درباره اینکه نباید زنهای مـطلقه را بـا سختگیریها و اشکالتراشیها از ازدواج مجدد بازداشت، میفرماید:« ذَلِکُمْ أَزْکَی لَکُمْ وَ أَطْهَرُ ـ این براى شما رشد دهندهتر و پاکیزهتر است » (بقره/232)[23]
هنگامی که در سوره احزاب، دستور میدهد که: هرگاه از زنان پیامبر چیزی میخواهید از پشـت پرده بـخواهید، میفرماید: « ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قـُلُوبِهِنَّ ـ ایـن برای طهارت دلهای شما و دلهای آنها، مفیدتر است» (احزاب/53)
هنگامی که به مردهای مؤمن، دستور فروپوشیدن چشم و عورت، از نظر و آمیزش نامشروع میدهد، میگوید: «ذَلِکَ أَزْکـَی لَهُمْ ـ این بـرای رشـد و تکامل ایشان، سودمندتر است.» (نور/30) [24]
در اسلام، اصل، پاکی و طهارت قلوب و ارواح است و هر کاری که به این اصل لطمه بزند، مردود و مبغوض است. پاکی و طهارت زن، رمز موفقیت او در خانواده و اجتماع است. چنین زنـی بـرای شوهر همسری ایدهال، و برای فرزندان، مادری نمونه و برای جامعه خدمتگذاری قهرمان است.
اگر پاکی را از زن بگیری، همچون علف سبزی است که در مزبله روییده و نفرتآور است و اگر پاکی را به او ارزانی بداری، گوهر یـکتای عـالم خلقت و مـفخر خانواده و اجتماع است. زنی که در بستر و پوشش خود باقی بماند، همواره شکوه و طراوت دارد و به دست بدخواهان، پرپر و تـباه نمیشود؛ اما زنی که از بستر و پوشش، بیرون آید و دامن بگسترد، خـزان وجـود خـود را اعلام کرده و ارزش زنانگی خود را از دست میدهد.
11ـ نقش دفاعی حجاب
در این مقام بجاست بار دیگر، به نقش و اهـمیت حـجاب و اینکه زن خود را از مردان بیگانه بپوشاند توجه گردد، که اگر همراه با ایمان و تقوا بـاشد، صـددرصد از کـید و مکر و اغفال و فریب مردان پست و پلید در امان خواهند بود؛ زیرا از برکت ایمان و تقوا، یعنی حـجاب درونی، فاسدان بر دل او راهی ندارند تا در آن نفوذ کرده و آن را منقلب سازند؛ صرف نظر از ایـنکه به جهت محجوب بـودن و پوشـیده ماندن اعضا و جوارح حساس و حتی صورت زن از اغیار، نه مورد توجه مفسدان و اغفالگران واقع میشود و نه آنان به زنی که مورد توجه واقع نشده طمع مییابند تا زحمت دسیسهچینی و اغفال او را بـه خود دهند؛ حجاب ظاهری و چادر سیاه[25] که کمتر از بیحجابی و چادر رنگی جلب توجه میکند، در رفع بلا نقش مؤثری دارد چراکه وقتی زن خود را با پوشش و آرایش جالبی عرضه نکرده و خودنمایی نکند، طمعی بدان شدت در دلهای پست و پلید و بیمار ایـجاد نـمیشود که مورد توجه و سوء استفاده دیگران قرار گیرد. حجاب دفاعی است عاقلانه و خود در حکم «علاج واقعه را قبل از وقوع کردن» و پیشگیری از خطر است؛ اما به صورت بسیار مؤقرانه و محترمانه؛ هـمراه بـا حفظ عزت نفس و عفت و عصمت و شرافت حقیقی زن که در غیر این سنگر، تحصیلش یا حفاظتش از جمله محالات است.
« در اسلام نگفتهاند، حجاب حتماً باید با چادر مشکى باشد، اما بهترین حجاب چادر مشکى است. رنگهاى گوناگون یک نوع جذبه دارد و قرآن درباره راه رفتن زنها وقتى تعریف یک دختر را مىکند، مىفرماید: "تَمْشى عَلَى اسْتِحْیاءٍ" (قصص/25) یعنى دختر شعیب در کوچه به نحوى راه مىرفت که دریایى از حیا و وقار بود. لباس هر چه سادهتر و رنگش سیرتر باشد، در اینکه چشمها را جذب نمىکند، اثر بیشترى دارد. [26]
12ـ حجاب و جاذبه
اصولاً ارتباط کمتر و دوری از شیء مطلوب، جـذابیت آن را بـیشتر میکند. مثلی است معروف که میگوید: «دوری و دوستی»؛ بنابراین پوشش زن جذابیت او را در نظر مخالف بـیشتر مـیکند و تـلاش پیگیرش را برای وصال فزونی خواهد بخشید. شکوفایی ذوقهای ادبی، نگارش داستانهایی نظیر لیلی و مـجنون و فـرهاد و شیرین و... همه در سایه حجاب زن و مهجوری مرد تحقق یافته است؛ پس حتی اگر زنان خـواهان تـحکیم مـوفقیت و افزایش محبوبیت خویشند، باید آن را در پناه حجاب به دست آورند.
پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند:
« همانا آدمی به آنچه از او باز دارند آزمند و حریص است.» [27]
« آلفرد هیچکاک، بـا تـجربهای که در فن فیلمسازی دارد، میگوید: من معتقدم زن باید مثل فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد؛ یـعنی مـاهیت خـود را کمتر نشان دهد و بگذارد مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد. زنان شرقی تـا چـند سال پیش به خاطر حجاب، خودبهخود جذاب مینمودند و همین مسئله جاذبه نـیرومندی بـه آنها میداد؛ اما بهتدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نـشان مـیدهند، حـجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود، از میان میرود و همراه آن از جـاذبه جنس او هم کاسته میشود.» [28]
13ـ حفاظت از جواهرات
زن ایدهآل اسلام که بهشت جایگاهش خواهد بود، همچون یاقوت و مـرجان و سـایر جواهرات اصلی است که جواهر فروشان آنها را در پوشش مخصوص قرار میدهند تـا هـمچون جواهرات بدلی بهآسانی در دسترس این و آن قرار نـگیرد:
« فیهِنَ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَان ...کَأَنَّهُّنَّ الْیَاقُوتُ وَ الْمَرْجَان ـ در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران خود عشق نمىورزند؛ و هیچ انس و جنّ پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است... آنها همچون یاقوت و مرجانند!»(الرحمن/56و58)
زن ایدهآل قرآن « کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُو الْمَکْنُونِ »[29]؛ یعنی مـروارید پوشـیده در صدف است، نه مثل جواهرات بدلی که در هر جا بدون پوشش به چـشم مـیخورند.
14ـ حجاب و حس احترام
باید توجه داشـت که هم رفاه حـال زن و هـم صلاح و مصلحت خود مرد ( از نـظر سـلامت نفس و سعادت واقعی او) در آن است که ارزش وجودی زن را به معیار و الگوهای آسمانی دریابد و درک کـند تـا در مراعات حریم حرمت او، خود را مـوظف بـه خـویشتنداری بداند و در این صـورت تـماس از ورای حجاب همراه با پاکنگری کـافی اسـت که هم زن را در جامعه تبدیل به موجودی شایان احترام نماید و هم مرد را از گزند و و آفت دیـدار جـمال زن ـ که خود در حکم دامی است بـر سـر راه صاحبان قـلوب پاک و آفـتی بـرای صاحبان ایمان واقعی ـ مـصون دارد؛ زیرا زیبایی به طور اعم در طبیعت حد و مرزی ندارد و نمیتوان باور کرد کـه از کـثرت دیـدار و بـرخورد بـا جمال زن، مـردی بـتواند آنقدر بدان خو بگیرد و عادت نماید که دیگر کمترین حساسیتی در مقابل هیچ چهره زیبایی از خود نـشان نـدهد و اگـر در غرب مردانی پیدا میشوند که بعد از پشـت سـرنهادن دوران جـوانی سـر تـا پا آلوده و غـرق در شهوات، به زن بیاعتنا هستند، این بیاعتنایی نتیجه عادت به زن نیست، بلکه ناشی از نفرت نسبت به زن است در اثر افراط در بوالهوسی و روابط افراطی نامشروع رایج در غرب که با مـسئله «بیاعتنایی از روی خویشتنداری و معرفت و بصیرت نسبت به زن» بسیار فاصله دارد.
ناگفته پیداست که اگر مرد از ایمان و تقوای حقیقی بهرهمند باشد، حس احترام او نسبت به زن صرفاً از روی درک و فهم و بصیرت و معرفت میتواند بـاشد کـه در آن زشتی و زیبایی یا پیری و جوانی زن نمیتواند نقشی داشته باشد؛ همانطور که در تماس محترمانه از ورای حجاب، زشتی و زیبایی زن نمیتواند در ایجاد حس احترام علت و سبب بهشمار رود؛ ولی آیا ادعای ایـمان و تـقوا از هر مردی قابل قبول صاحبان افکار و عقول سلیم و آگاه میتواند باشد؟ بلکه باید آثار و علائم چنان ایمان و تقوایی، در تمام اعمال و رفتار و افکار و حـالات چـنان مردی منعکس و متجلی گردد و نـه در یـک مورد بهخصوص! امتیاز تماس مرد از ورای حجاب در آن است که اگر احترامی هم نسبت به زن مرعی بدارد، مسلم است که آن حس احترام حقیقی بوده و ارتباطی با جـمال زن نـدارد؛ زیرا از زشتی و زیبایی او خـبر نـدارد و بالعکس در بیحجابی این مشکل اساسی در روابط اجتماعی زن و مرد همواره باقی است که در رویارویی با زنی که از جمال و زیبایی بهرهای دارد، ناخودآگاه حس احترام و خضوع و خشوعی محیلانه به هر مرد بوالهوسی دسـت مـیدهد تا نظر طرف را به خود معطوف دارد، تا آنجا که اگر زنی فاقد چنان امتیازی باشد، با سردی و بیاعتنایی با او برخورد مینماید و یا با احترام تصنعی و ریایی روبرو میشود کـه مـفهوم مخالفش بـه سهم خود چیزی جز هتک حرمت و تحقیر و توهین به زن نمیتواند باشد.
زیرا به زبان خود گویای این حـقیقت است که از نظر وی زن تنها به خاطر جمالش ارزش دارد و بس و گرنه چنگی بـه دل نـمیزند! و ایـن بزرگترین تحقیرها و توهینهاست به عالم بانوان که اگر از جوانی و جمال و زیبایی بهرهمند بودند، در پیش هر مردی عـزیزند و گـرنه موجودی هستند پست و بیارزش!
15ـ زیبایی پایدارتر
امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام فرمود:
صِیانَةُ المرأةِ أنعَمُ لِحالِها وَ أَدوَمُ لِجَمالِها .
نگهداریِ زن، حال و روز او را خوشتر وزیباییاش را پایدارتر میکند. [30]
16ـ شجاعت حقیقی
حال با در نظر گرفتن اصول و با دسترسی به مسلمات نامبرده فوق، باید روشن شود که آیا حجاب نشانه جـبن و تـرس یـا معلول سوءظن بیجا نسبت بـه مـرد بـوده و متقابلاً بیحجابی در زن عادی نیز نتیجه شجاعت و شهامت است و یا واقعیت امر به غیر از این تواند بود؟
پاسخ روشن است و نیازی به بـحث و اسـتدلال نـیست که شهامت و شجاعت کذایی در زن بیحجاب یا نتیجه غـفلت و جـهالت اوست و یا معلول سنخیت روحی او با روح مرد؛ یعنی نتیجه تغییر و تحول روحی و دوری از فطرت اولیه پاک زن تحت تأثیر شرایط زمـان، کـه نـه متوجه تحقیرها و توهینها و کم حرمتیهای ناشی از نگاههای آلوده مردان لاقـید و لاابالی میگردد و نه نگران از دست دادن مواهب روحی و طبیعی خود، آنهم به حدی که بهراحتی قادر است نگاههای شـهوانی مـردان را تـحمل نماید و یا از روی کوتهفکری و غفلت و جهالت، نظر و نگاه آلوده همه مردان را تأویل و تـفسیر نـموده، حمل بر صحت نماید تا در نتیجه، در برخورد و تماس مستقیم با مردان مختلف کمترین احساس ناراحتی نـنماید؟
آیـا با وجود این همه گزارش و آمارهای مستند نامبرده در مورد عدم امنیت کـامل بـرای زن در سـرتاسر جهان، میتوان پذیرفت که خوشبینی و یا چنان شجاعت زن در این مقام از روی واقعبینی و مآل اندیشی بـوده و از اصـالت کـاملی برخوردار است! بالعکس معلول جهالت و ناآگاهی و بیخبری زن بیحجاب و یا محصول انحراف و بلکه انحطاط روحـی و اخـلاقی در زن است، آن هم به حدی که از درک فساد نیت و آلودگی نگاههای شهوانی مرد، به عـلت سـنخیت روحـی، احساس هیچگونه ناراحتی و ناامنی نمینماید و بلکه برعکس خود نیز از آن احساس خوشی و خرسندی میکند! کـه بـه سهم خود گواه است بر فاسد شدن روح زن و ضایع شدن مواهب خدادادی او و تغییر مـاهیتش و بـالاخره گـم کردن «شخصیت و هویت» اصلی خویش در لابلای مفاسد اخلاقی جامعه؛ و این نیست مگر محصول شجاعتی نـاشی از جهالت!
هـمچنین است معنی ترس زن باحجاب از مرد، به علت علم و آگاهی از غایت مراتب نـاامنی ظـاهری و بـاطنی از ناحیه مردی که به این سادگی نمیتواند میل خود را مهار کند و از جمال هر زنی در گـذرد و نـیز مـراقبتها و پیشبینیهای لازم و پیشگیری از ناامنیهایی است که در ذات چنین ترس و خوفی خود ناشی از دو امـتیاز روحـی و اخلاقی موجود در او است:
یکی شهامت و شجاعتی است که در مهار نفس و پیشگیری از خودنمایی و عرضه خود به هر مـرد و نـامردی دیده میشود و دیگری حصول علم و معرفت در احوال خود و دیگران و درک موقعیت زمـانی خـویش است؛ یعنی با علم و آگاهی کامل نـسبت بـه نـاامنی جهان و درک ارزشها و سرمایههای والای خدادادی (عفت و عصمت و عـاطفه) در مـقام دفاع از عزت و شرف و ارزش و احترام خود و حفظ کامل عفت و عصمتش، حجاب را بهعنوان سـنگر دفـاعی و وسیله مقابله با آن شهوات و هـوسهای حـیوانی اغیار، انـتخاب مـینماید؛ پس مـسلم است که وقتی «خوف یا تـرس» از روی مـعرفت حاصل شود، میتواند خود از شجاعت سرچشمه بگیرد؛ بهخصوص وقتی که زن حد اعـلای شـجاعت را در اعمال و رفتار خود عملاً نیز نـشان داده باشد؛ چه اینکه خـود حـجاب نشانه اعراض از خودنمایی و عرضه زن اسـت به مرد بیگانه.
بنابراین شجاعت و شهامت واقعی از آن زنی است که از عهده مهار نفس بـرآید و از مـیل خودنمایی و جلب نظر مردان بـا پوشـش و آرایـش شهوتانگیز در جامعه بـپرهیزد و بـه قول گاندی: «خود را بـه مـنظور جلب شهوت مرد نیاراید و زیر ننگ چنین خفتی نرود» و آنگاه که از عهده نفس امـارهای بـرآمد ـ که او را به سبب دسترسی به امـتیازاتی چـون جمال و مـال و مـنال و زر و زیـور و پوشش بدننما و آرایش شـهوتانگیز از خود بیخود کرده و وادار میساخت تا با عرضه کردن خود به بدترین وضعی، آتش حسرت در دل پیـر و جـوان بیفروزد ـ میتوان گفت در چنین شرایطی او از یـک شـجاعت واقـعی و شـهامت اخـلاقی حقیقی برخوردار است؛ و بـرعکس تـرسو و جبون و بزدل و بیشخصیت زنی است که میترسد اگر مردان بیگانه ولو از روی میل و شهوت، عنایتی به او نکرده و نـسبت بـه او بـیاعتنا باشند، او از جرگه آدمیت خارج شود و به دسـت فـراموشی سـپرده شـود؛ پس تـرسو، جـبون و محروم از فضیلت روحی و اخلاقیِ «شهامت و شجاعت»، زنی است که از خود رأی و ارادهای نداشته باشد و از ادراک درست و اعتماد به نفس آنقدر محروم مانده باشد که اینک دهنبین و سردرگم و تابع اراده دیگران گشته است و چون او از خود تصمیم و اراده مستقلی ندارد، در انتظار نشسته است تا دیگران برایش تصمیم بگیرند.
اما با بیحوصلگی تمام از این انتظار ظاهراً طولانی، خود با پوشش و آرایش شهوتانگیز، در هر حـال مـیخواهد نظر مردان بیگانه را به خود جلب نماید؛ بنابراین اگر زن در جستوجوی جا و مقام ارزشمند حقیقی خود در جامعه است و میخواهد همواره محترمانه مورد توجه همگان باشد و به صورت واقعی از احترام لازم در جـامعه بـرخوردار باشد، در این صورت ابتدا باید از شهامت کذایی (بیحجابی و انواع بیعفتیها) صرف نظر نماید و قبل از همه، خود، عنایتی به حفظ عفت و عزت نفس خـویش داشـته باشد و پس از مهار کردن میل و هـوس «خـودنمایی» با پوشش و آرایش و ادا و اطوار تحریکآمیز که از جمله عوارض روحی همه زنان خودخواه و از خودراضی است، قهراً در سایه پاکی و پاکدامنی به فضیلت مهمی بهمانند شهامت اخـلاقی و عـفت و عصمت و عزت نفس، دسـت خـواهد یافت که از جمله نشانههای مسلم شجاعت و شهامت حقیقی به شمار میرود.
توصیههای اخلاقی به مردان
روایات زیادی وجود دارد که مـیتوان آنها را توصیه اخلاقی بـه مـردان نسبت به زنان شمرد که از خطرهای تماس مردان با زنان آگاه باشند. و از طرفی توجه داشته باشند که نسبت به حجاب خانواده خود مسئولند.
قرآن میفرماید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ
اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتش نگه دارید. آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست ؛ آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مىنمایند!» (تحریم/6)
در همین رابطه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به فرزندش امام مجتبی علیهالسلام چنین توصیه میفرماید:
« تا میتوانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته بـاشد. هـیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمیکند؛ همانطور که بیرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج خانه برایشان مضر و خطرناک است، آوردن مرد بیگانه به داخل خانه و اجازه معاشرت در داخـل خـانه به او دادن نیز مضر و خطرناک است. اگر بتوانی کاری کنی که [همسرت] جز تو مرد دیگری را نشناسد، چنین کن»[31]
با توجه به این روایت و روایات دیگر میتوان دریافت کـه آنچه اسلام دستکم به صورت یک امر اخلاقی توصیه میکند، این است که تا حد ممکن اجتماع مدنی غیر مختلط باشد.
این حدیث نیز در همین موضوع است:
« از على علیه السّلام روایت شد که فرمود:
ما نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نشسته بودیم که آن حضرت فرمود: به من بگویید که چه چیزى براى زنان بهتر است؟
همه ما از جواب بازماندیم و متفرّق شدیم، و من نزد فاطمه آمدم و آنچه را که پیامبر از ما پرسیده بود و ما نتوانسته بودیم جواب دهیم، براى او باز گفتم.
فاطمه گفت: ولى من جواب این سؤال را مىدانم، بهترین چیز براى زنان آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند.
على علیهالسّلام گوید: من به نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بازگشتم و به آن حضرت گفتم: اى رسول خدا! من پاسخ آن سؤال را مىدانم و آن این است که: بهترین چیز براى زنان آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: چرا هنگامى که نزد من بودى این جواب را بیان نکردى، بگو بدانم چه کسى آن را به تو تعلیم داده است؟
گفتم: فاطمه علیهاالسّلام،
پس رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از این امر تعجّب کردند و گفتند: همانا فاطمه پارهاى از تن من است.» [32]
همچنین رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
« أَیُّمَا رَجُلٍ رَضِیَ بِتَزَیُّنِ امْرَأَتِهِ وَ تَخْرُجَ مِنْ بَابِ دَارِهَا فَهُوَ دَیُّوثٌ وَ لَا یَأْثَمُ مَنْ یُسَمِّیهِ دَیُّوثاً وَ الْمَرْأَةُ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَابِ دَارِهَا مُتَزَیِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَ الزَّوْجُ بِذَاکَ رَاضٍ بُنِیَ لِزَوْجِهَا بِکُلِّ قَدَمٍ بَیْتٌ فِی النَّار
اگر مردی راضی شود به آرایش نمودن و خارج شدن زن از خانه، بیغیرت است و کسی که این مرد را بیغیرت بنامد گناهی نکرده است و زن هنگامی که از خانهاش با آرایش و عطر خارج شود و شوهرش به این عمل رضایت دهد به هر قدمی که زن بر میدارد برای شوهر او خانهای در جهنم ساخته میشود.» [33]
حضرت علی علیهالسلام نیز خطاب به مردم عراق فرمودهاند:
« یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحُونَ
اى اهل عراق شنیدهام زنهاى شما در کوچهها و خیابانها و راهها با مردان برخورد مىکنند و بدنهاى آنها با هم تماس دارند شما از اینگونه اعمال شرم ندارید.» [34]
و در حدیث دیگری فرمود:
« أَ مَا تَسْتَحُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاؤُکُمْ یَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ یُزَاحِمْنَ الْعُلُوج
آیا حیا نمیکنید و غیرت ندارید، زنان شما به بازارها در میآیند و با مردان نامحرم برخورد میکنند.» [35]
حجاب از چه سنی؟
حتی اسلام عزیز میفرماید: فرزندانتان را قبل از رسیدن به سن تکلیف به نماز و روزه در حد توانشان وادار نمایید تا قبل از رسیدن به بلوغ، احکام الهی را بیاموزد و روح و جسمشان آمادگی قبول تکالیف حضرت احدیت را داشته باشد. همین امر دربارهی دیگر احکام الهی از جمله حجاب صدق میکند.
حجاب دختر بچهها قبل از تکلیف یک نوع تمرین و عادت برای اوست و همچنین روش امامان معصوم (علیهمالسلام) را به ما نشان میدهد که لازم است دخترانمان را در این سنین بپوشانیم.
راوی می گوید:
« زمانی چند تن از بنیهاشم امام رضا علیهالسلام را به مهمانی دعوت نمودند. در خانواده آنها دختر کوچکی حضور داشت و آنان طبق معمول دختر را نزد خود نشاندند و مورد نوازش قرار دادند بعد از آنکه دختر نزد امام(علیهالسلام آوردند، حضرت پرسید چند سال دارد؟ گفته شد: پنج سال.
بعد (به اشاره امام (علیهالسلام) او را از محضر امام دور کردند.» [36]
در روایت دیگری احمدبننعمان از امام علی علیهالسلام پرسید:
« دخترى شش ساله پیش من است که با او خویشى و محرمى ندارم، فرمود: به دامنت منشان و او را مبوس.» [37]
و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
« إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَةُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا تُقَبِّلْهَا وَ الْغُلَامُ لَا تُقَبِّلْهُ الْمَرْأَةُ إِذَا جَاوَزَ سَبْعَ سِنِین ـ چون دختر به شش سالگى رسد، دیگر او را نبوسید، و زن پسر را پس از هفت سالگى نبوسد.» [38]
از امام صادق علیهالسّلام نیز روایت شده:
« إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَةُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا یُقَبِّلُهَا الْغُلَامُ وَ الْغُلَامُ لَا یُقَبِّلُ الْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِین ـ دخترى که سنّش به شش سالگى رسیده پسر بچه او را نبوسد، و پسر بچه که از هفت سال گذشته است زن نامحرم را نبوسد.» [39]
پایان
آنچه در این مقاله آمد تمام فواید و ظرایف حجاب نبود، بلکه به اندازه بضاعت نویسندگان مطالبی مطرح شد. اما اثبات تقدّس و جاذبههای حجاب و عفاف در متون دینی سببساز گسترش فرهنگ حجاب و عفاف در بین زن و مرد جامعه خواهد شد و سـالمسازی نـهادهای اجتماعی بدون توجه به حجاب و فواید آن امکانپذیر نیست. اهمیت شناسایی حجاب سرچشمه در ضرورت پردازش شخصیت معنویزا دارد و خلأ محسوس عدم وجود الگوهای مناسب برای حجاب و عفاف سبب انتخاب الگوهای نازل حـجاب در جـامعه میشود. اصـلاح هندسههای معرفتی در خصوص ترویج مسئله حجاب و عفاف مستلزم ارائه فواید و آثار آن است؛ چه اینکه فواید حجاب در حدّی اسـت که بدون آن فرد و جامعه دچار لغزش و آسیب جدی خواهند شد.
مطالب مرتبط
چند نکته درباره پوشش، لباس و ...
[1]. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج19، ص433 ـ مسئله حجاب
[2]. استفتائات ج3 ص253
[3]. به مقاله «جلباب و خمار چیست؟» در همین نشریه مراجعه بفرمایید.
[4]. تفسیر نمونه، ج17، ص290
[5]. بحار ج73 ص329
[6]. عیونأخبارالرضا ج2 ص10
[7]. میزان الحکمه ج2 ص481 ح3418 ـ در متن حدیث تعبیرهای «مائلات» و«ممیلات» ذکر شده است. لسانالعرب درباره این تعبیرات مینویسد: مائلات یعنی زنانی که با کرشمه راه میروند و دل مردان را میربایند؛ یا: روسری و مقنعه خود را کج و تا نیمه بر سر مینهند؛ یا: با آرایش وزیور بیرون میآیند و خود را به نمایش میگذارند؛ مُمیلات: زنانی که به دیگر زنان یاد میدهند مانند آنها رفتار کنند (در بی حجابى)؛ یا: با تبختر وکرشمه راه میروند. به قولی: مائلات یعنی زنانی که مانند بدکارهها، موهای خود را شانه و آرایش میکنند؛ و ممیلات زنانی هستند که دیگران را به این گونه آرایش میکنند (زنان آرایشگر)
[8]. من لا یحضره الفقیه ؛ ج3 ؛ ص390
[9]. إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی) ج1 ص183
[10]. ثواب الأعمال النص ص259
[11]. نهج الفصاحة ص359
[12]. مکارم الأخلاق ص215
[13]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج5 ص324 ـ إِنَّ خَیْرَ نِسَائِکُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِیفَةُ الْعَزِیزَةُ فِی أَهْلِهَا الذَّلِیلَةُ مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانُ عَلَى غَیْرِهِ الَّتِی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تُطِیعُ أَمْرَهُ وَ إِذَا خَلَا بِهَا بَذَلَتْ لَهُ مَا یُرِیدُ مِنْهَا وَ لَمْ تَبَذَّلْ کَتَبَذُّلِ الرَّجُلِ.
[14]. من لا یحضره الفقیه ج3 ص391 ـ الذَّلِیلَةُ فِی أَهْلِهَا الْعَزِیزَةُ مَعَ بَعْلِهَا الْعَقِیمُ الْحَقُودُ الَّتِی لَا تَوَرَّعُ مِنْ قَبِیحٍ الْمُتَبَرِّجَةُ إِذَا غَابَ عَنْهَا بَعْلُهَا الْحَصَانُ مَعَهُ إِذَا حَضَرَ
[15]. علل الشرائع ج2 ص565
[16]. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً ـ اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است. (احزاب/59)
[17]. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج19، ص443
[18]. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج19، ص437
[19]. ترجمه تفسیر المیزان، ج16، ص517 ـ به نقل از الدرالمنثور، ج 5، ص221
[20]. ترجمه تفسیر المیزان، ج16، ص517 ـ به نقل از تفسیر قمى، ج 2، ص 196
[21]. تفسیر نور، ج9 ص358
[22]. برداشتی از هفت قسمت نرمافزار آثار حجتالاسلام والمسلمین شیخ محس قرائتی
[23]. وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکُمْ أَزْکى لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون ـ و چون زنان را طلاق دادید و به پایان عدّه خود رسیدند آنها را از ازدواج با شوهران خود (شوهران سابق یا آنان که انتخاب خواهند کرد) اگر در میان خودشان به نیکى توافق کنند باز مدارید. با این (دستور) کسانى از شما که به خدا و روز آخرت ایمان مىآورند پند داده مىشوند. این براى شما رشد دهندهتر و پاکیزهتر است، و خدا مىداند و شما نمىدانید. (بقره/232)
[24]. قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ ـ به مردان باایمان بگو که چشمان خود را ( از آنچه دیدنش حرام است مانند عورت دیگران و بدن زن اجنبى) فرو بندند، و عورتهاى خود را ( از اینکه در معرض دید قرار گیرد) حفظ کنند، این براى آنها پاکیزهتر است. همانا خداوند از آنچه انجام مىدهند آگاه است. (نور/30)
[25]. در این خصوص میتوانیذ به مقاله « مشکی مکروه؟» در شماره 28 شمیم معرفت مراجعه نمایید. اگر نشریه در دسترس شما نیست از طریق سایت نشریه میتوانید مقاله را تهیه نمایید.
[26]. نرم افزار آثار حجتالاسلام قرائتی؛ مجموعه فیشهاى تبلیغى(5) لباس-آدابوانواع ص10
[27]. میزان الحکمه ج3 ص27 ح803 ـ إنّ ابنَ آدمَ لَحَریصٌ علی ما مُنِعَ
[28]. « مظلومیت زن در طول تاریخ »، نوشته عبدالکریم شیرازی، ترجمه لاله بختیاری و محمدحسن تبرائیان، ص 78
[29]. وَ حُورٌ عِینٌ * کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُو الْمَکْنُونِ ـ و همسرانى از حورالعین دارند * همچون مروارید در صدف پنهان! (واقعه/22و23)
[30]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص405
[31]. مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ج20 ص30 ـ وَ اکْفُفْ عَلَیْهِنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَ بِحِجَابِکَ إِیَاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ خَیْرٌ لَکَ وَ لَهُنَّ مِنَ الِارْتِیَابِ وَ لَیْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ دُخُولِ مَنْ لَا تَثِقُ بِهِ عَلَیْهِنَّ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ مِنَ الرِّجَالِ فَافْعَل
[32]. وسائل الشیعة ج20 ص67 ـ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ کُنَّا جُلُوساً عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ أَخْبِرُونِی أَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ فَعَیِینَا بِذَلِکَ کُلُّنَا حَتَّى تَفَرَّقْنَا فَرَجَعْتُ إِلَى فَاطِمَةَ عَلَیْهَاالسَّلَامُ فَأَخْبَرْتُهَا الَّذِی قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَّا عَلِمَهُ وَ لَا عَرَفَهُ فَقَالَتْ وَ لَکِنِّی أَعْرِفُهُ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ فَرَجَعْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ سَأَلْتَنَا أَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ وَ خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ قَالَ مَنْ أَخْبَرَکَ فَلَمْ تَعْلَمْهُ وَ أَنْتَ عِنْدِی قُلْتُ فَاطِمَةُ فَأَعْجَبَ ذَلِکَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ قَالَ إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَة
[33]. جامع الأخبار(للشعیری) ص158
[34]. مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار؛ ص237 (نوشته علی بن حسن طبرسی متوفای 600 ه.ق)
[35]. مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار؛ ص237 (نوشته علی بن حسن طبرسی متوفای 600 ه.ق)
[36]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج5 ص533 ـ أَنَّ بَعْضَ بَنِی هَاشِمٍ دَعَاهُ مَعَ جَمَاعَةٍ مِنْ أَهْلِهِ فَأَتَى بِصَبِیَّةٍ لَهُ فَأَدْنَاهَا أَهْلُ الْمَجْلِسِ جَمِیعاً إِلَیْهِمْ فَلَمَّا دَنَتْ مِنْهُ سَأَلَ عَنْ سِنِّهَا فَقِیلَ خَمْسٌ فَنَحَّاهَا عَنْهُ.
[37]. مکارم الأخلاق ص223 ـ سَأَلَهُ أَحْمَدُ بْنُ النُّعْمَانِ فَقَالَ عِنْدِی جُوَیْرِیَةٌ لَیْسَ بَیْنِی وَ بَیْنَهَا رَحِمٌ وَ لَهَا سِتُّ سِنِینَ قَالَ فَلَا تَضَعْهَا فِی حَجْرِکَ وَ لَا تُقَبِّلْهَا.
[38]. مکارم الأخلاق ص223