خادم الموالی عباس داودی داوودی

فایل صوتی

خوف و رجا

محبت خدا

نزدیکم

وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ‌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‌ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‌ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (186)

و هنگامى که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را، به هنگامى که مرا مى‌خواند، پاسخ مى‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)! (186بقره)

دعای کمیل

یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی بِنَارِکَ بَعْدَ تَوْحِیدِکَ وَ بَعْدَ مَا انْطَوَى عَلَیْهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِکَ وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِکْرِکَ وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّکَ وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ هَیْهَاتَ أَنْتَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ أَوْ تُبَعِّدَ مَنْ أَدْنَیْتَهُ أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیْتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَى الْبَلَاءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَیْتَ شِعْرِی یَا سَیِّدِی وَ إِلَهِی وَ مَوْلَایَ أَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَى وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِکَ‌ سَاجِدَةً وَ عَلَى أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِیدِکَ صَادِقَةً وَ بِشُکْرِکَ مَادِحَةً وَ عَلَى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ‌ بِإِلَهِیَّتِکَ مُحَقِّقَةً وَ عَلَى ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ حَتَّى صَارَتْ خَاشِعَةً وَ عَلَى جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَى أَوْطَانِ تَعَبُّدِکَ طَائِعَةً وَ أَشَارَتْ بِاسْتِغْفَارِکَ مُذْعِنَةً مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ وَ لَا أُخْبِرْنَا بِفَضْلِکَ عَنْکَ یَا کَرِیمُ یَا رَب‌

مرا دوست بدار

یابن آدم و حقک علی انی احبک فبحقی علیک احبنی

«اى فرزند آدم! به حقّ تو بر من قسم که من تو را دوست مى‌دارم پس تو را به حقّ خودم بر تو قسم مى‌دهم که تو نیز مرا دوست بدار.» رساله لقاءالله آیت الله ملکی تبریزی

پیامبر هدایت می خواست

 روز أحد که حضرت مصطفى را علیه السّلام جراحت کردند مؤمنان گفتند: یا رسول اللَّه دعا کن تا خداى تعالى این قوم را هلاک کند، گفت: من آمده‌ام تا ایشان را از آتش دوزخ آزاد کنم و برهانم پس چگونه هلاک ایشان خواهم؟! و گفت: اللّهمّ اهد قومى فانّهم لا یعلمون‌

عذاب خدا

آیات عذاب ؟

وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً

بگو: «این حقّ است از سوى پروردگارتان! هر کس مى‌خواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس می‌خواهد کافر گردد!» ما براى ستمگران آتشى آماده کردیم که سراپرده‌اش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضاى آب کنند، آبى براى آنان می‌آورند که همچون فلز گداخته صورت‌ها را بریان مى‌کند! چه بد نوشیدنى، و چه بد محل اجتماعى است! (کهف/29)

یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ

روزى که هر کس، آن‌چه را از کار نیک انجام داده، حاضر مى‌بیند، و آرزو مى‌کند میان او، و آن‌چه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زیادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، بر حذر مى‌دارد، و (در عین حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است. آل‌عمران/30

وَ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَ تخََّذْتمُ‌ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن یخُْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(80)

بَلىَ‌ مَن کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحَاطَتْ بِهِ خَطِیَتُهُ فَأُوْلَئکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ(81)

وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَتِ أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ(82)

و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانى از خدا گرفته‌اید؟!- و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمى‌ورزد- یا چیزى را که نمى‌دانید به خدا نسبت مى‌دهید»؟! (80)

آرى، کسانى که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند؛ و جاودانه در آن خواهند بود. (81)

و آن‌ها که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام داده‌اند، آنان اهل بهشتند؛ و همیشه در آن خواهند ماند. (82بقره)

مثقال ذره

سوره زلزال: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ‌ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ (7) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ‌ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (8)

حق الناس و حق الله

اثر گناه است نه این که خدا می‌سوزاند ـ

مهربانی خدا و اهل بیت این است که برای افرادی که خود را می‌سوزانند؛ ناراحتند.

ظلمت نفسی

وَ بارَکْنا عَلَیْهِ وَ عَلى‌ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ‌ مُبینٌ ـ ما به او و اسحاق برکت دادیم؛ و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیکوکار و افرادى آشکارا به خود ستم کردند! (113صافات)

آتش همین‌جاست

وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لی‌ وَ لا تَفْتِنِّی أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ (49)

بعضى از آن‌ها مى‌گویند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن»! آگاه باشید آنها (هم اکنون) در گناه سقوط کرده‌اند؛ و جهنم، کافران را احاطه کرده است! (49توبه)

یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ (54)

آنان با عجله از تو عذاب مى‌طلبند، در حالى که جهنم به کافران احاطه دارد! (54عنکبوت)

ببین نافرمانی چه کسی را میکنی؟

مخالفت با خدا

گناه صغیره نداریم

اصرار بر صغیره کبیره است.   

وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى‌ ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ

و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مى‌افتند؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى‌کنند ـ و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ ـ و بر گناه، اصرار نمى‌ورزند، با این‌که مى‌دانند. (135)

غره شدن

یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ‌ بِرَبِّکَ الْکَریمِ (انفطار6)

یکى از اصحاب گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: مردمى هستند که گناه می‌کنند و می‌گویند ما امیدواریم (به رحمت خدا) و همواره چنینند تا مرگ‌شان فرا می‌رسد (یعنى توبه هم نمی‌کنند) فرمود: این‌ها مردمى باشند که در میان آرزوها میلولند، دروغ گویند، این‌ها امیدوار نیستند، هر که به چیزى امیدوار باشد آن را طلب کند، و هر که از چیزى بترسد از آن بگریزد (این‌ها می‌گویند: به‌خدا امیدوار و از عذابش می‌ترسیم، ولى به‌خدا پشت کرده و به موجبات عذابش که گناهان است رو مى‌آورند).

نتیجه تکرار گناه بی دینی است ـ روم 10

پس چه کنیم؟ بین خوف و رجا بمانیم

سوره غافر

غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِى الطَّوْلِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ(3غافر) خداوندى که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هیچ معبودى جز او نیست؛ و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست.

دعای افتتاح

اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِکَ وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّکَ وَ أَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ‌ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَة            نکال: تقریبا یعنی به زنجیر کشیدن و بازداشتن

خَوْفاً وَ طَمَعاً

إِنَّما یُؤْمِنُ بِآیاتِنَا الَّذِینَ .... (15) تَتَجافى‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (16)

15- تنها کسانى به آیات ما ایمان مى‌آورند که ... 16- پهلوهای‌شان از بسترها در دل شب دور مى‌شود (بپا مى‌خیزند و رو به درگاه خدا مى‌آورند) پروردگار خود را با بیم و امید مى‌خوانند، و از آن چه به آن ها روزى داده‌ایم انفاق مى‌کنند.

نذیر و بشیر

أَنَا إِلاَّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ اعراف 188

أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنی‌ لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ  هود2

إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ بقرة 119

ما تو را به حق، براى بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم؛ و تو مسئول (گمراهى) دوزخیان (پس از ابلاغ رسالت) نیستى!

وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ سبأ28

و ما تو را جز براى همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى؛ ولى بیشتر مردم نمى‌دانند!

فاطر : 24 إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیرٌ

ما تو را بحق براى بشارت و انذار فرستادیم؛ و هر امّتى در گذشته انذارکننده‌اى داشته است!

کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَایَاتُهُ قُرْءَانًا عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُون     فصلت3 بَشیراً وَ نَذیراً فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ فصلت 4

قرآنى که بشارت دهنده و بیم دهنده است؛ ولى بیشتر آنان روى گردان شدند؛ از این رو چیزى نمى‌شنوند! (4)

وصیت لقمان

1ـ به امام صادق علیه السّلام عرض شد: وصیت لقمان به پسرش چه بود؟ فرمود در آن وصیت مطالب شگفتى بود و شگفت‌تر از همه این بود که بپسرش گفت: از خداى عز و جل چنان بترس که اگر نیکى جن و انس را بیاورى ترا عذاب کند، و به خدا چنان امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را بیاورى به تو ترحم کند.

سپس امام صادق علیه السّلام فرمود: پدرم می‌فرمود: هیچ بنده مؤمنى نیست، جز آنکه در دلش دو نور است: نور خوف و نور رجاء که اگر این وزن شود از آن بیش نباشد و اگر آن وزن شود، از این بیش نباشد.

ترس و بیم

2ـ اسحاق بن عمار گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: اى اسحاق! چنان از خدا بترس که گویا ترا میبیند، و اگر تو او را نبینى، او ترا میبیند، و اگر معتقد باشى او ترا نمى‌بیند، کافر شوى و اگر بدانى او ترا میبیند و سپس نافرمانى او آشکار کنى [با گناهکارى بمبارزه او روى‌] او را پست ترین بینندگان خود دانسته‌ئى (زیرا هیچ بندئى در برابر چشم آقاى خویش چنین نافرمانى نکند).

بیم سازنده‌تر است

ماده نذر 115    ـ ماده بشر (بشارت) خیلی کمتر است

وَ أُوحِىَ إِلىَ‌ هَاذَا الْقُرْءَانُ لِأُنذِرَکُم بِهِ (انعام/19)

قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها مى‌رسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم).

علامه طباطبایی ـ ترجمه تفسیر المیزان ج‌7  ص52

در این آیه مساله انذار و هشدار غایت و نتیجه نزول قرآن کریم قرار گرفته، دعوت نبوت از طریق تخویف آغاز گشته، و این خود در فهم عامه مردم مؤثرتر از تطمیع است.

براى اینکه گر چه تطمیع و امیدوار ساختن مردم نیز راهى است براى دعوت انبیا و قرآن‌ عزیز هم تا اندازه‌اى این طریقه را به کار برده، لیکن اصولا امیدوارى آدمى را به طور الزام وادار به طلب نمى‌کند، و بیش از ایجاد شوق و رغبت در آدمى، اثر ندارد، به خلاف تخویف و تهدید که به حکم عقلى وجوب دفع ضرر احتمالى، احتراز از آنچه تهدید به آن شده واجب و آدمى به دفع آن ملزم مى‌شود.

علاوه بر این، اگر مردم در گمراهى خود هیچ گونه تقصیرى نمى‌داشتند، مناسب بود که دعوت الهى از راه تطمیع آغاز گردد، لیکن مردم در گمراهى خود مقصر هستند، براى اینکه دعوت اسلام، دعوت به دین فطرت، یعنى به دینى است که سرچشمه‌اش در نهاد خود بشر است، و این خود او است که با دست خویش و با ارتکاب شرک و گناه، فطرت خود را پشت سر افکنده و شقاوت را بر دل خود چیره نموده و در نتیجه دچار سخط الهى شده است، و چون چنین است حزم و حکمت اقتضا مى‌کند که دعوت آنان از راه انذار و هشدار آغاز گردد، و براى همین جهت بوده که در آیات بسیارى وظیفه آن جناب منحصر در انذار شده است، مانند آیه:" إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِیرٌ" « تو جز انذار وظیفه‌اى ندارى. سوره فاطر آیه 23» و آیه:" وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ" « و جز این نیست که من بیم دهنده‌اى روشنم. سوره عنکبوت آیه 50».

بیم و امید خواص

البته این مطلب، که گفته شد، در باره مردم عامى است، و اما خواص از مردم، یعنى آنان که خداى را از روى محبتى که به او دارند عبادت مى‌کنند، نه از جهت ترس از آتش و یا طمع در بهشت، البته از خوف‌ و رجا و تهدید و تطمیعى که در دعوت دینى هست چیز دیگرى تلقى مى‌کنند، وقتى به تهدید از آتش برمى‌خورند از آن آتش، آتش فراق و دورى از پروردگار و سخط وى را مى‌فهمند، و همچنین از شنیدن وصف بهشت به نعمت وصل و قرب ساحت او و خشنودى او منتقل شده و مشتاق آن مى‌گردند.

ترس خوب

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ إِنَّ مِنَ الْعِبَادَةِ شِدَّةَ الْخَوْفِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ اللَّهُ- إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ « سورة الفاطر: 28» وَ قَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ- فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ‌ « المائدة: 44» وَ قَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى- وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً «الطلاق: 2»

امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا قسمتى از عبادت ترس از خداى عز و جل است، خدا می‌فرماید «تنها بندگان دانشمند خدا از او می‌ترسند، » و نیز خداى- جل ثناؤه- فرماید: «از مردم نترسید و از من بترسید، » و باز خداى تبارک و تعالى فرماید: «هر که از خدا پروا کند، برایش راه نجاتى مقرر دارد، » و امام صادق علیه السّلام فرمود: حب جاه و شهرت در دل ترسان و بیمناک نباشد (پس کسى که از خدا ترسد، حب ریاست و شهرت ندارد).

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‌ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ‌ جَنَّتانِ‌ «الرحمن/46» قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ یَرَاهُ وَ یَسْمَعُ مَا یَقُولُ وَ یَعْلَمُ مَا یَعْمَلُهُ مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ فَیَحْجُزُهُ ذَلِکَ عَنِ الْقَبِیحِ مِنَ الْأَعْمَالِ‌ فَذَلِکَ الَّذِی‌ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‌.

امام صادق علیه السّلام در باره قول خداى عز و جل: «و براى آن‌که از مقام پروردگارش ترسد دو بهشت است، فرمود: کسى که بداند خدا او را مى‌بیند و آن‌چه گوید می‌شنود و هر کار نیک و بدى که کند می‌داند، و همین دانستن او را از کارهاى زشت باز دارد، کسى است که از مقام پروردگارش ترسیده و ضمیر خویش از هوس باز داشته است.

اشتباه بزرگ در حق الناس و حق الله

وَ قَالَ الباقر ع‌ الظُّلْمُ‌ ثَلَاثَةٌ ظُلْمٌ‌ لَا یَغْفِرُهُ‌ اللَّهُ‌ وَ ظُلْمٌ‌ یَغْفِرُهُ‌ اللَّهُ‌ وَ ظُلْمٌ‌ لَا یَدَعُهُ‌ اللَّهُ‌ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یَغْفِرُهُ اللَّهُ فَالشِّرْکُ بِاللَّهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یَغْفِرُهُ اللَّهُ فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یَدَعُهُ اللَّهُ فَالْمُدَایَنَةُ بَیْنَ الْعِبَادِ

امام باقر  علیه‌السلام فرمود ظلم سه نوع است: 1- ظلمى که خدا آن را نمى‌بخشد. 2- ظلمى که خداوند مى‌بخشد. 3- ظلمى که خدا آن را رها نخواهد کرد. ستمى که بخشیده نمی‌شود شرک به خدا است و ستمى که بخشیده مى‌شود ظلم شخص به نفس خود بین خود و خدا است اما ستمى که رها نخواهد شد. حقوق مردم است (که به آن‌ها ستم روا دارند) تحف العقول  النص  292

سماعه مى‌گوید: که من در خدمت امام کاظم علیه السّلام نشسته بودم و مردم در دل شب، طواف کعبه مى‌کردند. حضرت علیه السّلام فرمود: اى سماعه! بازگرد که کار این خلق به سوى ما باز مى‌گردد و حساب آنها با ماست. هر چه گناه میان خود و خدا دارند [و حقّ‌ النّاس‌ نیست‌] بر خدا بایست کنیم و خواهش جدّى که از آن چشم پوشد و خدا آن را از ما بپذیرد، و هر چه گناه میان خود و بقیّه مردم دارند [حق‌ النّاس‌ است‌] از صاحبان حق بخواهیم که ببخشند و از بدهکاران نادیده بگیرند و آنها هم بپذیرند و خداوند عزّ و جلّ به آنها عوض دهد.  بهشت کافى / ترجمه روضه کافى       207  

دعای روز دوشنبه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ وَ کُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ وَ کُلِّ عَهْدٍ عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ وَ أَسْأَلُکَ فِی مَظَالِمِ عِبَادِکَ عِنْدِی فَأَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِکَ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِیَّاهُ فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی عِرْضِهِ أَوْ فِی مَالِهِ أَوْ فِی أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ أَوْ غِیبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا أَوْ تَحَامُلٌ عَلَیْهِ بِمَیْلٍ أَوْ هَوًى أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِیَّةٍ أَوْ رِیَاءٍ أَوْ عَصَبِیَّةٍ غَائِبا کَانَ أَوْ شَاهِدا وَ حَیّا کَانَ أَوْ مَیِّتا فَقَصُرَتْ یَدِی وَ ضَاقَ وُسْعِی عَنْ رَدِّهَا إِلَیْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْه فَأَسْأَلُکَ یَا مَنْ یَمْلِکُ الْحَاجَاتِ وَ هِیَ مُسْتَجِیبَةٌ لِمَشِیَّتِهِ وَ مُسْرِعَةٌ إِلَى إِرَادَتِهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُرْضِیَهُ عَنِّی بِمَا [بِمَ‌] شِئْتَ وَ تَهَبَ لِی مِنْ عِنْدِکَ رَحْمَة

خدایا از هر نذر و عهد و وعده‌اى که کردم و بدان وفا نکردم از تو آمرزش مى‌طلبم

 و باز از تو درخواست مى‌کنم در ظلمى که به بندگان تو کردم و حقى که بر من دارند که به لطف و کرمت ادا فرمایى پس هر کس از بندگان تو یا کنیزکان تو که مظلمه‌اى از او بر من است

 که ستمى بر او کرده‌ام چه به شخص او و چه به آبروى او

 یا در مال و اهل و عیال او و فرزندان او یا غیبتى از او کرده‌ام

 یا بر او بار گرانى نهاده‌ام به سبب حب نفس یا هواى ریاست یا به کبر و حسد یا ریا و عصبیت

 به هر کس ستم کرده‌ام از غائب و حاضر و زنده و مرده

 که دستم از اداى حق او کوتاه و مجالم از پرداختش تنگ است و نتوانم از او حلیت خواست

 پس از تو اى کسى که مالک حوایج خلقى و به محض خواست تو و در آن اراده تو همه حاجتها مستجاب است

 از تو مى‌طلبم که بر محمد و آل محمد (ص) درود فرستى

 و آن بنده را که بر او ستمى کرده‌ام هر گونه خواهى از من راضى گردانى و مرا از جانب خود رحمتى بى‌حد عطا کنى


مطلب مرتبط

خدا عذاب نمی‌کند؟! به همراه فایل Word و Pdf

 

 

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.