راههای کنترل غضب
قسمت دوم
رضا اخوی
راهکارهای کنترل خشم
از راهکارهای اساسی زدودن عواملی است که در قسمت قبل به آنها اشاره شد.
علاوه بر آن؛ نگاهی گذرا به آموزههای دینی و سخنان بزرگان اخلاق و علمای وارسته، راهکارهای عملی زیبا و قابل تأملی را فراروی انسان قرار میدهد که بسیاری از آنها با اندیشههای روانشناسی و تجربههای عملی نیز هماهنگ است.
گام اول: مدیریت مؤمنانه
الف) افزایش ایمان و تقوا
بهطورحتم، شعلهور شدن آتش خشم و غضب و بر افروختگی نابجا و بروز واکنشهای تند و عبور از خطوط قرمز عقل و شرع، ریشه در ضعف ایمان و درجهی تقوای انسان دارد؛ از اینرو قبل از هر چیز باید در اصلاح رذائل اخلاقی و ریشههای آن و افزودن داشتههای تقوایی اقدام نمود؛ زیرا تقوا از جمله عواملی است که آدمی را هم از عوامل تهدیدکننده بیرونی حفظ میکند و هم مدیریت نفس و جان آدمی را در اختیار عقل و شریعت قرار داده و عوامل تهدیدزای درونی را مهار میکند. امام علی علیهالسلام فرمود:
«مَنْ خَافَ اللَّهَ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ ـ کسی که از خدا بترسد، در هنگام خشم انتقام نمیگیرد.»[1]
حضرت امام خمینی نیز با اشاره به لزوم برخورد اصولی و ریشهای با غضب بر علاج قبل از واقعه تاکید و فرمودهاند: «ریشه کنی حب دنیا و مبارزه با بت نفس شرط راه سلوک است و آدمی به هر اندازه در این جهاد توفیق یابد در وصول به حقایق معرفتی و عملی و طی منازل قرب به حق کامیاب خواهد شد. تعدیل قوه غضبیه و نگهداری آن در صفوف جنود الهی یکی از آن دستاوردهاست؛ چه انسان سالک در پی معرفتالله باشد و چه در مقام تهذیب درون و چه در پی عمرانی خانه آخرت و بهشت اعمال.»[2]
در حالات خواجه نصیر الدین طوسی آوردهاند که وقتی شخصی به خدمت خواجه آمد و نوشتهای از دیگری تقدیم وی کرد که در آن نوشته به خواجه بسیار ناسزا گفته و دشنام داده شده و نویسندهی نامه خواجه را کلببنکلب خوانده بود، خواجه در برابر ناسزاهای وی، با زبان ملاطفتآمیزی اینگونه پاسخ گفت: «اینکه او مرا سگ خوانده است، درست نیست؛ زیرا که سگ از جمله چهارپایان و عوعو کننده و پوستش پوشیده از پشم است و ناخنهای دراز دارد. این خصوصیات در من نیست؛ قامت من راست است و تنم به پشم [پوشیده نیست] و ناخنم پهن است و ناطق و خندانم و فصول و خواصی که مراست، غیر از فصول و خواصِ سگ است و آنچه در من است، متناقض است با آنچه صاحب نامه دربارهی من گفته است.»[3]
ب) گفتن ذکر و پناه بردن به خدا
در روایات اسلامی توصیه شده است که محرکهای خشم ـ از جمله وسوسه نفس، شیطان و دوستان شیطان صفت ـ را با غفلتزدایی، مراقبت و گفتن اذکار مهار کنیم.
اذکاری مانند: «لا اله الا اللّه»، «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم»، «اعوذ بک من وسوسة النفس» خواندن سورههای ناس و فلق، خواندن دو رکعت نماز و پناه بردن به خدا؛ از آنها.[4] همچنین ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله».[5]
در تفسیر روح البیان آمده است هنگامى که آیه «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الجَْاهِلِین ـ (به هر حال) با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکىها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستیزه مکن)»(اعراف/199) نازل شد و دستور بردبارى در برابر جاهلان داد پیغمبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم عرضه داشت «کَیْفَ یا رَبِّ وَ الْغَضبُ ـ چگونه مىتوانم تحمل کنم؟ (در حالى که خشم و غضب حاصل مىشود؟)» آیه بعد نازل شد و به حضرت دستور داد که در برابر تحریکات شیطانى به خدا پناه ببر.[6]
«وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم ـ و هر گاه وسوسهاى از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر که او شنونده و داناست»(اعراف/200)
گام دوم: واکنشهای رفتاری
الف) تغییر حالت دادن
از راههای اساسی برای مصون ماندن از خطرات لحظات آتشین خشم، تغییر حالت و ایجاد فضایی جدید است تا لااقل لحظاتی فرصت تفکر و اندیشیدن یافته و از واکنش عجولانه بپرهیزد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم مىفرماید:
«اگر یکى از شما دچار خشم شد اگر ایستاده است بنشیند و اگر نشسته است بخوابد.»[7]
امام باقر علیهالسلام نیز فرمودند: «وَ إِنَ أَحَدَکُمْ إِذَا غَضِبَ احْمَرَّتْ عَیْنَاهُ وَ انْتَفَخَتْ أَوْدَاجُهُ وَ دَخَلَ الشَّیْطَانُ فِیهِ فَإِذَا خَافَ أَحَدُکُمْ ذَلِکَ مِنْ نَفْسِهِ فَلْیَلْزَمِ الْأَرْضَ فَإِنَّ رِجْزَ الشَّیْطَانِ لَیَذْهَبُ عَنْهُ عِنْدَ ذَلِک ـ هنگامی که یکی از شما غضب نماید، چشمانش قرمز گردد و رگهای گردنش باد کند و شیطان در وجود او نفوذ نماید و چون فردی از شما از این حالت بیم بر خودش داشته باشد به زمین نشیند، چون پلیدی شیطان در این زمان از او پاک گردد.»[8]
ب) برخورد عاطفی
همچنین طبق نقل امام صادق علیهالسلام آن حضرت فرمود:
«فَأَیُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْیَجْلِسْ فَإِنَّهُ سَیَذْهَبُ عَنْهُ رِجْسُ الشَّیْطَانِ وَ إِنْ کَانَ جَالِساً فَلْیَقُمْ وَ أَیُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ عَلَى ذِی رَحِمٍ فَلْیَقُمْ إِلَیْهِ وَ لْیَدْنُ مِنْهُ وَ لْیَمَسَّهُ فَإِنَّ الرَّحِمَ إِذَا مَسَّتِ الرَّحِمَ سَکَنَت ـ پس هر کسى غضب کند اگر ایستاده باشد باید بنشیند که به زودى پلیدى شیطان از او دور گردد، و اگر نشسته باشد باید بایستد، و هر که بر یکى از خویشانش خشم کند باید بایستد و به نزدیک او رود و دست بر او کشد (نوازشش کند)، اگر خویشان نوازش شوند آرام و ساکن مىگردند.»[9]
ج) خاموش کردن آتش خشم با آب
در بین مردم مرسوم است که هنگام عصابیت و خشم، فرد خشمگین را دعوت به نوشیدن آب سرد مینمایند، جالب اینکه این رفتار ریشه در روایات نیز دارد. پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «إِذَا غَضِبَ أَحَدُکُمْ فَلْیَتَوَضَّأْ وَ لْیَغْتَسِلْ فَإِنَّ الْغَضَبَ مِنَ النَّارِ ـ هرگاه یکى از شما به خشم آمد، وضو بگیرد یا غسل کند پس به درستی که غضب از آتش است.»
أَنَّ الْغَضَبَ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ أَنَّ الشَّیْطَانَ خُلِقَ مِنَ النَّارِ وَ إِنَّمَا یُطْفِئُ النَّارَ الْمَاءُ فَإِذَا غَضِبَ أَحَدُکُمْ فَلْیَتَوَضَّأْ ـ خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش مىشود، پس هرگاه یکى از شما به خشم آمد، وضو بگیرد.»[10]
گام سوم: توجه به پیامدها
به راستی کیست که از نتایج اسفناک و پیامدهای هولناک خشم و تندخویی نابجا آگاه نباشد یا به چشم ندیده باشد؟! جدایی از دوستان، کمرنگی و قطع علقههای خویشاوندی، قتل و زندان و... چه زیبا فرمود امیرمؤمنان علیهالسلام:
«مَنْ أَطْلَقَ غَضَبَهُ تَعَجَّلَ حَتْفُه ـ هر که عنان خشم خود را رها کند، مرگش شتاب گیرد»[11] و فرمود: «ضَبْطُ النَّفْسِ عِنْدَ حَادِثِ الْغَضَبِ یُؤْمِنُ مَوَاقِعَ الْعَطَب ـ
خویشتنداری به هنگام بروز خشم شخص را از پرتگاه هلاکت نجات میدهد.»[12]
امام خمینی رحمتاللهعلیه نیز میفرماید: «صاحب جوشش غضب، در این هنگام باید برای خود حال انصراف تهیه کند و وخامت عاقبت امر را متوجه شود اگر برای او شعوری و تمیزی باقی مانده و باید با تغییر حال نگذارد جوشش قلب زیادت شود و زبانه این آتش مهلک افزون گردد.»[13]
همچنین توجه به پیامدهای جسمانی خشم و غضب نیز در راستای درمان آن مؤثر است. اینکه بدانیم منشأ بسیارى از بیمارىهاى جسمى ـ از جمله سرگیجه، سردرد، تنش و پرش اعضا، لکنت زبان، بیمارىهاى خون، سکته، کاهش قدرت دفاعى بدن، ناراحتىهاى دستگاه گوارش و بىاشتهایى ـ خشم و غضب افراطی مىباشد. از نظر دانشمندان در خشم انواع تغییرات بیوشیمى و فیزیولوژى دیده مىشود که به سلسله اعصاب سمپاتیک و غدد فوق
کلیوى مربوط است. این تغییرات بدن را مهیاى بحرانهایى مىسازد،[14]
در روایات هم غضب به عنوان کلید بدىها ذکر شده است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «هنگامى که انسان غضب کند، تمام شرور وجودش را در بر مىگیرد.»[15]
حضرت علی علیهالسلام نیز فرموده است: «اَلْغَضَبُ شَرٌّ اِنْ أطْلَقْتَهُ دَمَّرَ ـ عصبانیت شرّى است که اگر آزادش بگذارى هلاکت مىکند.»[16]
گام چهارم: توجه به آثار مثبت کنترل خشم
از دیگر راهکارها، توجه به آثار مثبت و دستاوردهای فراوان مدیریت خشم و از دست ندادن توان کنترل خود است که به برخی از آنها در روایات مرتبط با دستآوردها نقل شد.
یکی از مهمترین آثار کنترل خشم بهدست آوردن عفو خداوند است. قرآن میفرماید:
«وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ ـ باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد؟»(نور/22)
امام سجاد علیهالسلام فرمود: «مَا مِنْ جُرْعَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جُرْعَتَیْنِ جُرْعَةِ غَیْظٍ رَدَّهَا مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةُ مُصِیبَةٍ رَدَّهَا مُؤْمِنٌ بِصَبْر ـ از محبوبترین چیزها نزد خدا دو جرعه است، جرعه خشمى که با بردبارى نوشیده شود و جرعه مصیبتى که با صبر نوشیده شود.»[17]
امیرمومنان علیهالسلام با خبر شد مردی به قنبر جسارت کرده و قنبر درصدد تلافی است، امام او را طلبید و فرمود: «آرام باش ای قنبر، به کسی که به تو توهین کرده، اهانت نکن که با این کار خدا را از خود راضی خواهی کرد و شیطان را به غضب خواهی آورد و دشمنت را نیز با گذشت خود کیفر خواهی داد، پس به آن خدایی که دانه را در زمین شکافت و انسان را خلق نمود هیچگاه مؤمنی نمیتواند خدای را آنگونه راضی نماید که با حلم میتواند، و نمیتواند شیطان را آنطور به غضب آورد که با صمت و سکوت به غضب میآورد، و نمیتواند نادان را عقوبت کند آنطوری که با سکوت او را عقوبت میکند.»[18]
گام پنجم: سکوت
گاهی سکوت محکمترین پاسخ نسبت به شخصی است که نسبت به انسان بیاحترامی مینماید. امام علی علیهالسلام فرمود: «رُبَّ کَلامٍ جَوابُهُ السُّکُوتُ ـ چه بسا سخنی که پاسخ آن، سکوت است.»[19]
و نیز فرمود: «رُبَّ سُکوتٍ اَبلَغ مِن کَلام ـ چه بسا سکوتی که گویاتر از کلام است.[20]
این شیوه دربارهی خشم و غضب نیز کارآیی فراوانی خواهد داشت و به یقین میتواند درمان خوبی برای بسیاری از تندرویها و برافروختگیهای آنی و نابجا بهشمار آید.
همان حضرت فرمود:«داوُوا الغَضَبَ باِلصَّمتِ ـ خشمگینی را با سکوت معالجه کنید»[21]
مناجات
1) امام سجّاد علیه السّلام در ابتدای دعای هشتم صحیفه سجّادیه عرضه مىدارد:
«اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ ...
خداوندا من به تو پناه مىبرم از هیجان حرص و شدّت غضب و چیره شدن حَسد...»
2) و امام صادق علیهالسلام فرمود در هنگام غضب این دعا را بخوانید:
اَللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی غَیْظَ قَلْبِی وَ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی وَ أَجِرْنِی مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ أَسْأَلُکَ بِرِضَاکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ أَسْأَلُکَ جَنَّتَکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارِکَ أَسْأَلُکَ الْخَیْرَ کُلَّهُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ کُلِّهِ اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَى الْهُدَى وَ الصَّوَابِ وَ اجْعَلْنِی رَاضِیاً مَرْضِیّاً غَیْرَ ضَالٍّ وَ لَا مُضِل
خداوندا خشم دلم را ببر و گناهم را ببخش، و از فتنههاى گمراهکننده در امانم دار، از تو خشنودى ترا میطلبم و از خشمت بهتو پناه میبرم، بهشتت را مسألت دارم، و از دوزخت به تو پناهنده میشوم، و همهی خیرها را از تو میخواهم و از همهی شرور به تو پناه میگیرم خداوندا مرا بر هدایت و صواب ثابت بدار، و مرا از خودت خشنود بدار و هم مورد خشنودى خودت قرار ده بىآنکه گمراه و گمراهکننده باشم.[22]
3) همچنین فرمود در هنگام خشم بر نبى اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم درود فرستد و بگوید:
اللَّهُمَّ اغْفِرْ ذَنْبِی وَ أَذْهِبْ غَیْظَ قَلْبِی وَ أَجِرْنِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم
خداوندا گناهم را ببخش و غضبم را ببر، و از شیطان نگهم بدار که حول و قوّتى جز از ناحیه تو نباشد.[23]
[1]. عیونالحکم و المواعظ، ص443؛ کنزالعمال، ج16، ص264
[2]. شرح جنود عقل و جهل، ص 241 ـ 254
[3]. بیدارگران اقالیم قبله، محمد رضا حکیمی، ص 218؛ فوائد الرضویه، ص 609
[4]. جزوه موضوعات تحقیقی معارف اسلامی و علوم انسانی، حسن عرفان ، ص801، به نقل از مقاله مدیریت خشم بر اساس آموزههای اسلامی و روان شناسی نوین، پیشین، ص54
[5]. جامع الاحادیث، ج 13، ص 472، به نقل از اخلاق در قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ص 294
[6]. اخلاق در قرآن، نوشته آیتالله مکارم شیرازی ج3، ص385
[7]. المحجة البیضاء، فیض کاشانی، ج 5، ص 307
[8]. کافی، ج2، ص305
[9]. وسائل الشیعة، ج15، ص363
[10]. بحارالانوار، ج70، ص272 (هر دو روایت)
[11]. مستدرکالوسائل، ج12 ص13
[12]. میزانالحکمه ج3 ص2266
[13]. شرح جنود عقل و جهل، ص251
[14]. فلسفى، اخلاق، ج2، ص312، به نقل از روانشناسى اجتماعى، ج1، ص91
[15]. میزانالحکمة، ص234
[16]. مستدرک، ج12 ص11
[17]. همان ص424
[18]. بحارالانوار، ج۷۱ ص۴۲۴
[19]. غررالحکم، ح5303
[20]. عیون الحکم والمواعظ، ص267
[21]. همان ص250
[22]. مکارمالأخلاق ص350