متن کامل
خطبه غدیر خم با ترجمه فارسی
فایل اول ـ بخش اول تا سوم
این متن از کتاب «الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج1، ص: 58 تا 66 برداشت شده است. تفاوتهای اندکی با برخی نقلهای دیگر دارد که تعدادی از آن موارد را در [ ] قرار دادهایم.
اسناد دیگر این روایت و نقلهای ذکر شده عبارتند از:
علامه امینی، الغدیر، ج1ص12-151و294-322.
شیخ عبدالله، بحرانی، عوالم العلوم، ج15/3ص 307-327.
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج37ص181-182.
شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج2ص200-250.
سید ابن طاووس، الطرائف، ص33.
نکته: آیات قرآن در متن با رنگ سبز نوشته شده است
بخش اول: حمد و ثنای الهی
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَلَا فِی تَوَحُّدِهِ وَ دَنَا فِی تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فِی سُلْطَانِهِ وَ عَظُمَ فِی أَرْکَانِهِ وَ أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً[1] وَ هُوَ فِی مَکَانِهِ وَ قَهَرَ جَمِیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهَانِهِ
ستایش خدای را سزاست که در یگانگی اش بلند مرتبه و در تنهاییاش به آفریدگان نزدیک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینشاش بزرگ است. بیآنکه مکان گیرد و جابهجا شود، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.
مَجِیداً لَمْ یزَلْ مَحْمُوداً لَا یزَالُ بَارِئَ الْمَسْمُوکَاتِ وَ دَاحِی الْمَدْحُوَّاتِ وَ جَبَّارَ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ- مُتَفَضِّلٌ عَلَى جَمِیعِ مَنْ بَرَأَهُ مُتَطَوِّلٌ عَلَى جَمِیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ یلْحَظُ کُلَّ عَینٍ وَ الْعُیونُ لَا تَرَاهُ.
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانی نیست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور بهسوی اوست. اوست آفریننده آسمانها و گستراننده زمینها و حکمران آنها. دور و منزه از خصایص آفریدههاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونی بخش آفریدهها و نعمت ده ایجاد شدهها است. به یک نیم نگاه دیدهها را ببیند و دیدهها هرگز او را نبینند.
کَرِیمٌ حَلِیمٌ ذُو أَنَاةٍ قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیهِمْ بِنِعْمَتِهِ لَا یعَجِّلُ بِانْتِقَامِهِ وَ لَا یبَادِرُ إِلَیهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذَابِهِ قَدْ فَهِمَ السَّرَائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمَائِرَ وَ لَمْ تَخْفَ عَلَیهِ الْمَکْنُونَاتُ وَ لَا اشْتَبَهَتْ عَلَیهِ الْخَفِیاتُ
کریم و بردبار و شکیباست. رحمتاش جهان شمول و عطایش منّتگذار. در انتقام بیشتاب و در کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست. بر نهانها آگاه و بر درونها دانا. پوشیدهها بر او آشکار و پنهانها بر او روشن است.
لَهُ الْإِحَاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ وَ الْغَلَبَةُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ وَ الْقُوَّةُ فِی کُلِّ شَیءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ وَ لَیسَ مِثْلَهُ شَیءٌ وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حِینَ لَا شَیءَ دَائِمٌ قَائِمٌ بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ[2]
او راست فراگیری و چیرگی بر هر هستی. نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه اوست. او را همانندی نیست و هموست ایجادگر هر موجود در تاریکستان لاشیء. جاودانه و زنده و عدلگستر. جز او خداوندی نباشد و اوست ارجمند و حکیم.
جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ[3] لَا یلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعَاینَةٍ وَ لَا یجِدُ أَحَدٌ کَیفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَ عَلَانِیةٍ إِلَّا بِمَا دَلَّ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَفْسِهِ.
دیدهها را بر او راهی نیست و اوست دریابنده دیدهها. بر پنهانیها آگاه و بر کارها داناست. کسی از دیدن به وصف او نرسد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد مگر، او - عزّوجلّ - خود، راه نماید و بشناساند.
وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ اللَّهُ الَّذِی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ وَ الَّذِی یغَشِّی الْأَبَدَ نُورُهُ وَ الَّذِی ینْفِذُ أَمْرَهُ بِلَا مُشَاوَرَةِ مُشِیرٍ- وَ لَا مَعَهُ شَرِیکٌ فِی تَقْدِیرٍ وَ لَا تَفَاوُتٌ فِی تَدْبِیرٍ صَوَّرَ مَا أَبْدَعَ عَلَى غَیرِ مِثَالٍ وَ خَلَقَ مَا خَلَقَ بِلَا مَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَ لَا تَکَلُّفٍ وَ لَا احْتِیالٍ أَنْشَأَهَا فَکَانَتْ وَ بَرَأَهَا فَبَانَتْ
و گواهی می دهم که او «الله» است. همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شامل است. بیمشاور، فرمانش را اجرا، بیشریک تقدیرش را امضا و بییاور ساماندهی فرماید. صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چارهجویی، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است.
فَ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ[4] الْمُتْقِنُ الصَّنْعَةِ الْحَسَنُ الصَّنِیعَةِ الْعَدْلُ الَّذِی لَا یجُورُ وَ الْأَکْرَمُ الَّذِی تَرْجِعُ إِلَیهِ الْأُمُورُ
پس اوست «الله» که معبودی به جز او نیست. همو که صُنعش استوار است و ساختمان آفرینشش زیبا. دادگری است که ستم روا نمی دارد و کریمی که کارها به او باز میگردد.
وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ الَّذِی تَوَاضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ وَ خَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیبَتِهِ مَلِکُ الْأَمْلَاکِ وَ مُفْلِکُ الْأَفْلَاکِ وَ مُسَخِّرُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ کُلٌّ یجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى[5] ـ یکَوِّرُ اللَّیلَ عَلَى النَّهارِ وَ یکَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّیلِ[6] یطْلُبُهُ حَثِیثاً[7] قَاصِمُ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیطَانٍ مَرِیدٍ.
و گواهی میدهم که او «الله» است که آفریدگان در برابر بزرگیاش فروتن و در مقابل عزّتش رام و به تواناییاش تسلیم و به هیبت و بزرگیاش فروتناند. پادشاه هستیها و چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او پردهی شب را به روز و پردهی روز را - که شتابان در پی شب است - به شب پیچد. اوست شکنندهی هر ستمگر سرکش و نابودکنندهی هر شیطان رانده شده.
لَمْ یکُنْ مَعَهُ ضِدٌّ وَ لَا نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْ وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ رَبٌّ مَاجِدٌ یشَاءُ فَیمْضِی وَ یرِیدُ فَیقْضِی وَ یعْلَمُ فَیحْصِی وَ یمِیتُ وَ یحْیی وَ یفْقِرُ وَ یغْنِی وَ یضْحِکُ وَ یبْکِی وَ یمْنَعُ وَ یعْطِی لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ[8] بِیدِهِ الْخَیرُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ[9]
نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز و مانندی. یکتا و بینیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بینیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی، و هموست بر هر چیز توانا.
یولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ یولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ[10] لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ[11] مُجِیبُ الدُّعَاءِ وَ مُجْزِلُ الْعَطَاءِ مُحْصِی الْأَنْفَاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ لَا یشْکِلُ عَلَیهِ شَیءٌ وَ لَا یضْجِرُهُ صُرَاخُ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ لَا یبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ
شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودی جز او نیست؛ گرانمایه و آمرزنده؛ اجابت کنندهی دعا و افزایندهی عطا، بر شمارندهی نفَسها؛ پروردگار پری و انسان. چیزی بر او مشکل ننماید، فریاد فریادکنندگان او را آزرده نکند و اصرارِ اصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد.
الْعَاصِمُ لِلصَّالِحِینَ وَ الْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحِینَ وَ مَوْلَى الْعَالَمِینَ الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یشْکُرَهُ وَ یحْمَدَهُ. (عَلی کُلِّ حالٍ)
نیکوکاران را نگاهدار، رستگاران را یار، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.
أَحْمَدُهُ عَلَى السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الشِدَّةِ وَ الرَّخَاءِ وَ أُومِنُ بِهِ وَ بِمَلَائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ أَسْمَعُ أَمْرَهُ وَ أُطِیعُ وَ أُبَادِرُ إِلَى کُلِّ مَا یرْضَاهُ وَ أَسْتَسْلِمُ لِقَضَائِهِ رَغْبَةً فِی طَاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ لِأَنَّهُ اللَّهُ الَّذِی لَا یؤْمَنُ مَکْرُهُ وَ لَا یخَافُ جَوْرُهُ.
او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه میگویم بر شادی و رنج و بر آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشتهها و فرستادههایش ایمان داشته، فرمان او را گردن میگذارم و اطاعت میکنم؛ و بهسوی خشنودی او میشتابم و به حکم او تسلیمم؛ چرا که به فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم. زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از بیعدالتیش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست.)
بخش دوم: فرمان الهی برای مطلبی مهم
وَ أُقِرُّ لَهُ عَلَى نَفْسِی بِالْعُبُودِیةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیةِ وَ أُؤَدِّی مَا أَوْحَى إِلَی حَذَراً مِنْ أَنْ لَا أَفْعَلَ فَتَحُلَّ بِی مِنْهُ قَارِعَةٌ لَا یدْفَعُهَا عَنِّی أَحَدٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لِأَنَّهُ قَدْ أَعْلَمَنِی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا أَنْزَلَ إِلَی فَمَا بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ[12] وَ قَدْ ضَمِنَ لِی تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْعِصْمَةَ وَ هُوَ اللَّهُ الْکَافِی الْکَرِیمُ.
و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی میدهم. و وظیفهی خود را در آن چه وحی شده انجام میدهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی را یارای دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسیار و دوستیاش (با من) خالص باشد.- معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه (دربارهی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفهی رسالتش را انجام ندادهام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است.
فَأَوْحَى إِلَی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* ...یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ[13] فِی عَلِی یعْنِی فِی الْخِلَافَةِ لِعَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ[14]
پس آنگاه خداوند چنین وحیام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. ای فرستادهی ما ! آن چه از سوی پروردگارت دربارهی علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرساندهای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه میدارد».
مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا قَصَّرْتُ فِی تَبْلِیغِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى إِلَی وَ أَنَا مُبَینٌ لَکُمْ سَبَبَ نُزُولِ هَذِهِ الْآیةِ إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع هَبَطَ إِلَی مِرَاراً ثَلَاثاً یأْمُرُنِی عَنِ السَّلَامِ رَبِّی وَ هُوَ السَّلَامُ أَنْ أَقُومَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیضَ وَ أَسْوَدَ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی وَ الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِی الَّذِی مَحَلُّهُ مِنِّی مَحَلُّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِی بَعْدِی وَ هُوَ وَلِیکُمْ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ
ای گروه مردم! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکردهام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان میکنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛
وَ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَی بِذَلِکَ آیةً مِنْ کِتَابِهِ- إِنَّما وَلِیکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ[15] وَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ آتَى الزَّکَاةَ وَ هُوَ رَاکِعٌ یرِیدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ حَالٍ.
و پروردگارم آیهای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و مؤمنانی هستند که نماز به پا میدارند و در حال رکوع زکات میپردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.
وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ أَنْ یسْتَعْفِی لِی عَنْ تَبْلِیغِ ذَلِکَ إِلَیکُمْ أَیهَا النَّاسُ لِعِلْمِی بِقِلَّةِ الْمُتَّقِینَ وَ کَثْرَةِ الْمُنَافِقِینَ وَ إِدْغَالِ الْآثِمِینَ وَ خَتْلِ الْمُسْتَهْزِءِینَ بِالْإِسْلَامِ الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ بِأَنَّهُمْ یقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیسَ فِی قُلُوبِهِمْ[16] وَ یحْسَبُونَهُ هَیناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ[17]
و من از جبرئیل خواستم که از خداوند سلام اجازه گیرد و مرا از این مأموریت معاف فرماید. زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان و دسیسی ملامتگران و مکر مسخره کنندگان اسلام را میدانم؛ همانان که خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده: «به زبان آن را میگویند که در دلهایشان نیست و آن را اندک و آسان میشمارند حال آن که نزد خداوند بس بزرگ است.»
وَ کَثْرَةِ أَذَاهُمْ لِی فِی غَیرِ مَرَّةٍ حَتَّى سَمَّوْنِی أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّی کَذَلِکَ لِکَثْرَةِ مُلَازَمَتِهِ إِیای وَ إِقْبَالِی عَلَیهِ حَتَّى أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ذَلِکَ قُرْآناً- وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَ یقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ[18] عَلَى الَّذِینَ یزْعُمُونَ أَنَّهُ أُذُنٌ- خَیرٍ لَکُمْ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ[19] (الْآیةَ)
و نیز از آن روی که منافقان بارها مرا آزار رسانیده تا بدانجا که مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور] نامیدهاند، بهخاطر همراهی افزون علی با من و رویکرد من به او و تمایل و پذیرش او از من، تا بدانجا که خداوند در این موضوع آیهای فرو فرستاده: «و از آنانند کسانی که پیامبر خدا را میآزارند و میگویند: او سخن شنو و زودباور است. بگو: آری سخن شنو است. - بر علیه آنان که گمان می کنند او تنها سخن میشنود - لیکن به خیر شماست، او (پیامبر صلی الله علیه و آله) به خدا ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق میکند و راستگو میانگارد.»
وَ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُسَمِّی بِأَسْمَائِهِمْ لَسَمَّیتُ- وَ أَنْ أُومِی إِلَیهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَ أَنْ أَدُلَّ عَلَیهِمْ لَدَلَلْتُ وَ لَکِنِّی وَ اللَّهِ فِی أُمُورِهِمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ وَ کُلَّ ذَلِکَ لَا یرْضَى اللَّهُ مِنِّی إِلَّا أَنْ أُبَلِّغَ مَا أَنْزَلَ إِلَی
و اگر میخواستم نام گویندگان چنین سخنی را بر زبان آورم و یا به آنان اشارت کنم و یا مردمان را به سویشان هدایت کنم [که آنان را شناسایی کنند] میتوانستم. لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامت نموده لب فروبستم. با این حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر این که آن چه در حق علی (عیلهالسّلام) فرو فرستاده به گوش شما برسانم.
ثُمَّ تَلَا ص- یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ[20] فِی عَلِی وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ[21].
سپس پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) چنین خواند: «ای پیامبر ما! آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده در حقّ علی ابلاغ کن؛ وگرنه کار رسالتش را انجام ندادهای. و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه میدارد.»
بخش سوم: اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام
فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیاً وَ إِمَاماً مُفْتَرَضاً طَاعَتُهُ عَلَى الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ عَلَى التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ وَ عَلَى الْبَادِی وَ الْحَاضِرِ وَ عَلَى الْأَعْجَمِی وَ الْعَرَبِی وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوکِ وَ الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ وَ عَلَى الْأَبْیضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ عَلَى کُلِّ مُوَحِّدٍ مَاضٍ
ای گروه مردم! بدانید این آیه دربارهی اوست. ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی میکنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است.
حُکْمُهُ جَائِزٍ قَوْلُهُ نَافِذٍ أَمْرُهُ مَلْعُونٌ مَنْ خَالَفَهُ مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ مُؤْمِنٌ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطَاعَ لَهُ
[هشدار که] اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است. ناسازگارش رانده، پیرو و باورکنندهاش در مهر و شفقت است. هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان راهش را آمرزیده است.
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ آخِرُ مَقَامٍ أَقُومُهُ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَاسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ انْقَادُوا لِأَمْرِ رَبِّکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ مَوْلَاکُمْ وَ إِلَهُکُمْ ثُمَّ مِنْ دُونِهِ مُحَمَّدٌ ص وَلِیکُمُ الْقَائِمُ الْمُخَاطِبُ لَکُمْ ثُمَّ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَلِیکُمْ وَ إِمَامُکُمْ بِأَمْرِ رَبِّکُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلَى یوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ.
ای گروه مردم! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستادهام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛ چرا که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و ولی و معبود شماست؛ و پس از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن میگوید. و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد.
لَا حَلَالَ إِلَّا مَا أَحَلَّهُ اللَّهُ [وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ] وَ لَا حَرَامَ إِلَّا مَا حَرَّمَهُ اللَّهُ [ (عَلَیْکُمْ) وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ] عَرَّفَنِی الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ أَنَا أَفْضَیتُ لِمَا عَلَّمَنِی رَبِّی مِنْ کِتَابِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ إِلَیهِ مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ أَحْصَاهُ اللَّهُ فِی وَ کُلُّ عِلْمٍ عَلِمْتُ فَقَدْ أَحْصَیتُهُ فِی إِمَامِ الْمُتَّقِینَ وَ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا عَلَّمْتُهُ عَلِیاً وَ هُوَ الْإِمَامُ الْمُبِینُ
روا نیست، مگر آن چه خدا [و رسول او و امامان] روا دانند؛ و ناروا نیست مگر آن چه آنان ناروا دانند. خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را برای من بیان فرموده و آن چه پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش به من آموخته در اختیار علی نهادهام. و او امامی آشکار است.
مَعَاشِرَ النَّاسِ لَا تَضِلُّوا عَنْهُ وَ لَا تَنْفِرُوا مِنْهُ وَ لَا تَسْتَکْبِرُوا [وَ لَا تَسْتَنْکِفُوا] مِنْ [عَنْ] وَلَایتِهِ فَهُوَ الَّذِی یهْدِی إِلَى الْحَقِ[22] وَ یعْمَلُ بِهِ وَ یزْهِقُ الْبَاطِلَ وَ ینْهَى عَنْهُ وَ لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ
ای گروه مردم! از علی رو برنتابید. و از امامتش نگریزید. و از سرپرستیاش تکبر نورزید [رو برنگردانید.] او [شما را] به به سوی حق راهنمایی کرده و [خود نیز] بدان عمل نماید. او نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد.
ثُمَّ إِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ [لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ] وَ هُوَ الَّذِی فَدَى رَسُولَهُ بِنَفْسِهِ- وَ هُوَ الَّذِی کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لَا أَحَدَ یعْبُدُ اللَّهَ مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجَالِ غَیرُهُ [أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ یَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِهِ].
او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست [و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته.] و همو جان خود را فدای رسولالله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست که همراه رسول خدا عبادت خداوند میکرد و جز او کسی چنین نبود. [اولین نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است.] از سوی خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای من کند.
[مَعاشِرَالنّاسِ، علی (فَضِّلُوهُ). ما مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَ قَدْ أَحْصاهُ الله فِی وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ)]
[ای گروه مردم! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کردهام. او (علی) پیشوای روشنگر است. (که خداوند او را در سورهی یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمردهایم».)]
مَعَاشِرَ النَّاسِ فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللَّهُ وَ اقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللَّهُ
ای گروه مردم! او را برتر دانید، که خداوند او را برگزیده؛ و پیشوایی او را بپذیرید، که خداوند او را برپا کرده است.
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ إِمَامٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَنْ یتُوبَ اللَّهُ عَلَى أَحَدٍ أَنْکَرَ وَلَایتَهُ وَ لَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَهُ حَتْماً عَلَى اللَّهِ أَنْ یفْعَلَ ذَلِکَ بِمَنْ خَالَفَ أَمْرَهُ فِیهِ وَ أَنْ یعَذِّبَهُ عَذَاباً شَدِیداً نُکْراً أَبَدَ الْآبَادِ وَ دَهْرَ الدُّهُورِ
ای گروه مردم! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند.
فَاحْذَرُوا أَنْ تُخَالِفُوهُ فَتَصْلَوْا نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِین[23].
از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش گیری آن مردمانند؛ و سنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است.
أَیهَا النَّاسُ بِی وَ اللَّهِ بُشِّرَ الْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْحُجَّةُ عَلَى جَمِیعِ الْمَخْلُوقِینَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ
ای گروه مردم! به خدا سوگند که پیامبران پیشین به ظهورم مژده دادهاند و اکنون من فرجام پیامبران و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم.
فَمَنْ شَکَّ فِی ذَلِکَ فَهُوَ کَافِرٌ کُفْرَ [الْجَاهِلِیةِ] الْأُولَى وَ مَنْ شَکَّ فِی شَیءٍ مِنْ قَوْلِی هَذَا فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُ وَ الشَّاکُّ فِی ذَلِکَ فَلَهُ النَّارُ
آن کس که راستی و درستی مرا باور نکند به کفر جاهلی درآمده و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی محتوای رسالت من است، و شک و ناباوری در امامت یکی از امامان، به سان شک و ناباوری در تمامی آنان است. و هرآینه جایگاه ناباوران ما آتش دوزخ خواهد بود.
مَعَاشِرَ النَّاسِ حَبَانِی اللَّهُ [عَزَّ وَ جَلَّ] بِهَذِهِ الْفَضِیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَی وَ إِحْسَاناً مِنْهُ إِلَی وَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ[24] مِنِّی أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِینَ عَلَى کُلِّ حَالٍ.
ای گروه مردم! خداوند [عزّ و جلّ] از روی منّت و احسان خویش این برتری را به من پیشکش کرد و البته که خدایی جز او نیست. آگاه باشید: تمامی ستایشها در همه روزگاران و در هر حال و مقام ویژی اوست.
مَعَاشِرَ النَّاسِ فَضِّلُوا عَلِیاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدِی مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى بِنَا أَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَ بَقِی الْخَلْقُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلِی هَذَا وَ لَمْ یوَافِقْهُ
ای گروه مردم! علی را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزیشان فرود آید. دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم و خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد!
أَلَا إِنَّ جَبْرَئِیلَ خَبَّرَنِی عَنِ اللَّهِ تَعَالَى بِذَلِکَ وَ یقُولُ مَنْ عَادَى عَلِیاً وَ لَمْ یتَوَلَّهُ فَعَلَیهِ لَعْنَتِی وَ غَضَبِی- فَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ[25] أَنْ تُخَالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ
هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد: «هر آن که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد!» البته بایست که هر کس بنگرد که برای فردای رستاخیز خود چه پیش فرستاده. [هان!] تقوا پیشه کنید و از ناسازگاری با علی بپرهیزید. مباد که گامهایتان پس از استواری درلغزد. که خداوند بر کردارتان آگاه است.
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ جَنْبُ اللَّهِ الَّذِی ذَکَرَ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ تَعَالَى- أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ[26].
ای گروه مردم! همانا او هم جوار و همسایه خداوند است که در نوشتهی عزیز خود او را یاد کرده و دربارهی ستیزندگان با او فرموده: «تا آنکه مبادا کسی در روز رستخیز بگوید: افسوس که دربارهی همجوار و همسایهی خدا کوتاهی کردم»
مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَ انْظُرُوا إِلَى مُحْکَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ
ای گروه مردم! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید.
فَوَ اللَّهِ لَنْ یبَینَ لَکُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا یوَضِّحُ لَکُمْ تَفْسِیرَهُ إِلَّا الَّذِی أَنَا آخِذٌ بِیدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إِلَی وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ
پس به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمیکند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آوردهام
وَ مُعْلِمُکُمْ أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاهُ
و اعلام میدارم که: هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست.
وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع أَخِی وَ وَصِیی وَ مُوَالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَهَا عَلَی.
و او علی بن ابی طالب است؛ برادر و وصی من که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستاده شده است.
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیاً وَ الطَّیبِینَ مِنْ وُلْدِی هُمُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَکْبَرُ فَکُلُّ وَاحِدٍ مُنْبِئٌ عَنْ صَاحِبِهِ وَ مُوَافِقٌ لَهُ لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ هُمْ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُکَمَاؤُهُ فِی أَرْضِهِ
ای گروه مردم! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گران سنگ کوچکترند و قرآن یادگار گران سنگ بزرگتر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر میدهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. هان! بدانید که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند.
أَلَا وَ قَدْ أَدَّیتُ أَلَا وَ قَدْ بَلَّغْتُ أَلَا وَ قَدْ أَسْمَعْتُ أَلَا وَ قَدْ أَوْضَحْتُ
هشدار که من وظیفهی خود را ادا کردم. هشدار که من آن چه بر عهدهام بود ابلاغ کردم و به گوشتان رساندم و روشن نمودم.
أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلَا إِنَّهُ لَیسَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ غَیرَ أَخِی هَذَا وَ لَا تَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنِینَ بَعْدِی لِأَحَدٍ غَیرِهِ.
بدانید و به درستی که خداوند عز و جل فرمود و من به شما زا سوی او گفتم؛ هشدار که هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود. هشدار که پس از من امارت مؤمنان برای کسی جز او روا نباشد.
[ثم قال: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْمَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. ]
[سپس فرمود: مردمان! کیست سزاوارتر از شما به شما؟ گفتند خداوند و پیامبر او! سپس فرمود آگاه باشید! آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد.]
ادامه در صفحه بعد ـ برای دیدن ادامه کلیک کنید
[1]ـ الطلاق: 12.
[2]ـ آل عمران: 18.
[3]ـ الانعام: 103.
[4]ـ الحشر: 22 ـ الحشر: 23.
[5]ـ الزمر: 5.
[6]ـ الزمر: 5.
[7]ـ الاعراف: 54.
[8]ـ التغابن: 1.
[9]ـ التغابن: 1.
[10]ـ الحج: 61 ـ لقمان: 29 ـ فاطر: 13 ـ الحدید: 6 .
[11]ـ الزمر: 5.
[12]ـ المائدة: 67.
[13]ـ المائدة: 67.
[14]ـ المائدة: 67.
[15]ـ المائدة: 55.
[16]ـ الفتح: 11.
[17]ـ النور: 15.
[18]ـ التوبة: 61.
[19]ـ التوبة: 61.
[20]ـ المائدة: 67.
[21]ـ المائدة: 67.
[22]ـ یونس: 35 ـ الأحقاف: 30 .
[23]ـ البقرة: 24.
[24]ـ القصص: 70.
[25]ـ الحشر: 18.