آداب زیارت
ادب اول
طهارت
فایل صوتی محرم 1400 در هیأت متوسلین به جواد الائمه علیه السلام
فایل صوتی محرم 1392 در هیأت محبان الائمه علیهم السلام
(خلاصه مطلب بیان شده در هیأت)
موسی در وادی ایمن
فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ (قصص30)
هنگامى که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست درّه، در آن سرزمین پر برکت، از میان یک درخت ندا داده شد که: «اى موسى! منم خداوند، پروردگار جهانیان!
توضیح:
«شاطِئِ» به معناى جانب و ساحل [1]
«الْوادِ» به معناى رودخانه و درّه است[2]
«الْبُقْعَةِ» به قطعه زمینى اطلاق مى شود که با زمین هاى همجوارش تفاوت داشته باشد. [3]
«مُبَارَک» چیزى است که در آن خیر و برکت باشد.[4]
«بَرَکَة» خیر و فزونى بخشش الهى در چیزى است.[5]
و مراد از کلمه « ایمن » جانب راست است،[6]
حدیث کربلا کجاست:
امام صادق علیه السلام فرمود:
شَاطِئُ وادی (الْوَادِی) الْأَیْمَنِ الَّذِی ذَکَرُهُ تَعَالَى فِی کِتَابِهِ هُوَ الْفُرَاتُ وَ الْبُقْعَةُ الْمُبَارَکَةُ هِیَ کَرْبَلَاءُ وَ الشَّجَرَةُ هِیَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله و سلم».[7]
حدیث تفاخر بقاع ارض
از مفضّل از امام صادق علیه السلام روایت شده: «بقعه هاى روى زمین به یکدیگر تفاخر کردند و کعبه بر کربلا تفاخر نمود، خداى سبحان به کعبه وحى فرمود: آرام بگیر و هرگز بر بقعه کربلا تفاخر مکن، چون آنجا بقعه مبارکه اى است که موسى در آنجا صداى درخت را شنید و نور آن را دید و آنجا همان مکانی است که مریم در آنجا عیسى را به دنیا آورد و غسل کرد و نماز گزارد و آنجا جایی است که رأس مبارک حسین علیه السلام غسل داده شد و بدن مبارکش دفن گردید».[8]
حدیث تسبیح کربلا
مروى است هر گاه تربت را اخذ نمودید بگوئید: « اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ الطَّاهِرَةِ وَ بِحَقِّ الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ الطَّیِّبَةِ.... خدایا، به حقّ این تربت پاک و به حق این بقعه پاکیزه و به حق وصىّ که این تربت پنهانش نموده و به حق جدّ و پدرش، و مادر و برادرش، و فرشتگانى که دورش طواف مىکنند و به حق فرشتگانى که بر سر قبر ولىّ تو درنگ و توقف نموده و انتظار کمکش را مى کشند صلوات اللَّه علیهم اجمعین. براى من در این تربت شفاء از هر دردى و امان از هر خوف و هراسى و بىنیازى از هر فقرى و عزّت از هر ذلّتى را قرار بده و به واسطه اش روزى را بر من فراخ و واسع نما، و جسمم را به سببش صحیح و سالم گردان».[9]
وادی طوی
هَلْ أَتَئکَ حَدِیثُ مُوسىَ (15) إِذْ نَادَئهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ المُقَدَّسِ طُوىً (16) اذْهَبْ إِلىَ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى (17) (نازعات)
آیا داستان موسى به تو رسیده است؟! (15) در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدّس «طوى» ندا داد (و گفت): (16) به سوى فرعون برو که طغیان کرده است! (17)
ورود به وادی مقدس
إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً
من پروردگار توام! کفش هایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدّس «طوى» هستى! (طه/12)
توضیح طوی:
« طوى » که در اصل به معنى پیچیدن است در اینجا کنایه از آن است که این سرزمین را برکات معنوى از هر سو احاطه کرده بود، به همین جهت در آیه 30 سوره قصص از آن به عنوان" الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ" تعبیر شده است. [10]
توضیح نعلیک:
روایت درباره اینکه نعلیک چیست؟
اول) فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ اى خوفیک: خوفک من ضیاع اهلک و خوفک من فرعون:
" منظور از فاخلع نعلیک این است که دو ترس و وحشت را از خود دور کن، خوف از این که خانواده ات که مورد علاقه تو است در این بیابان از بین برود، و خوف از فرعون"! [11]
دوم) در اکمال الدین صدوق - از حضرت ولى عصر حجت بن الحسن عجل اللّه تعالى فرجه در حدیثى سعد بن عبد اللّه قمى عرض کرد: خبر ده مرا یابن رسول اللّه از امر الهى به پیغمبر خود موسى (فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ ...) و خبر ده مرا اى مولاى من از تأویل آن؟
فرمود: «موسى مناجات نمود با پروردگار خود در وادى مقدس، عرض کرد:
اى پروردگار، بتحقیق خالص نمودم براى تو محبت خود را و شستم قلب خود را از غیر تو. و به اهلش محبت شدید داشت، پس خداى تعالى فرمود: " فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ " یعنى بیفکن محبت اهل را از قلب خود اگر محبت تو براى من خالص و قلب تو از میل به غیر من شسته است». [12]
قلب حرم خداست
امام صادق علیه السلام فرمود:« الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ». [13]
پاک وارد شویم
باید مراقب باشیم که پاک وارد وادی امام حسین علیه السلام شویم زیرا اگر راه مان هم بدهند لااقل در مرتبه بالا نخواهیم بود و آلوده آمدن بی ادبی به محضر آن حضرت است همان طور که برای زیارت وضو می گیریم و لباس تمیز می پوشیم باید روح مان را نیز تا آنجا که می توانیم پاکیزه کنیم.
مطلب مرتبط
[1] تفسیر نور، ج9، ص: 50
[2] تفسیر نور، ج9، ص: 50
[3] تفسیر نور، ج9، ص: 50
[4] مفردات راغب
[5] مفردات راغب
[6] تفسیر نور، ج9، ص: 50
[7] کامل الزیارات، ص48 ،تهذیب الأحکام، ج6 ص 38
[8] النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین (للجزائری) ؛ ؛ ص408
[9] بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج98 ؛ ص128 ـ با اندک تفاوتی در؛ الکافی (ط - الإسلامیة) ج4 ص 589
[10] تفسیر نمونه، ج13، ص: 169
[11] تفسیر نمونه، ج13، ص: 172
[12] تفسیر اثنا عشرى؛ ج8 ص 250
[13] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج67، ص: 25