وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ
مطلب مرتبط
ذکر مصیبت در شام غریبان و بیان همین مطالب _ صوتی
بسم الرب الحسین
فرموده خداوند تبارک و تعالی
عیونأخبارالرضا(ع) ج 1 ص 209 17- باب ما جاء عن الرضا ع فی تفسیر قول الله عز و جل و فدیناه بذبح عظیم
1- حدثنا عبد الواحد بن محمد بن عبدوس النیسابوری العطار بنیسابور فی شعبان سنة اثنتین و خمسین و ثلاثمائة قال حدثنا محمد بن علی بن محمد بن قتیبة النیسابوری عن الفضل بن شاذان
قال سمعت الرضا (ع) یقول: لما أمر الله تبارک و تعالى إبراهیم ع أن یذبح مکان ابنه إسماعیل الکبش الذی أنزله علیه تمنى إبراهیم ع أن یکون یذبح ابنه إسماعیل ع بیده و أنه لم یؤمر بذبح الکبش مکانه لیرجع إلى قلبه ما یرجع إلى قلب الوالد الذی یذبح أعز ولده بیده فیستحق بذلک أرفع درجات أهل الثواب على المصائب فأوحى الله عز و جل إلیه یا إبراهیم من أحب خلقی إلیک فقال یا رب ما خلقت خلقا هو أحب إلی من حبیبک محمد ص فأوحى الله عز و جل إلیه یا إبراهیم أ فهو أحب إلیک أو نفسک قال بل هو أحب إلی من نفسی قال فولده أحب إلیک أو ولدک قال بل ولده قال فذبح ولده ظلما على أعدائه أوجع لقلبک أو ذبح ولدک بیدک فی طاعتی قال یا رب بل ذبحه على أیدی أعدائه أوجع لقلبی قال یا إبراهیم فإن طائفة تزعم أنها من أمة محمد ص ستقتل الحسین ع ابنه من بعده ظلما و عدوانا کما یذبح الکبش فیستوجبون بذلک سخطی فجزع إبراهیم ع لذلک و توجع قلبه و أقبل یبکی فأوحى الله عز و جل إلیه یا إبراهیم قد فدیت جزعک على ابنک إسماعیل لو ذبحته بیدک بجزعک على الحسین ع و قتله و أوجبت لک أرفع درجات أهل الثواب على المصائب فذلک قول الله عز و جل وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ
فضل بن شاذان گفت: حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: هنگامی که خداوند به حضرت ابراهیم (علیه السلام) امر نمود تا گوسفندی را که بر او فرستاده بود، به جای فرزندش اسماعیل، قربانی کند، ابراهیم آرزو کرد که کاش فرزندش اسماعیل را با دستش ذبح کرده و مأمور به کشتن گوسفند به جایش نمیشد، تا بدین وسیله بر دلش بگذرد آنچه بر دل پدری میگذرد که عزیزترین فرزندانش را به دست خودش قربانی کرده باشد و بدین جهت سزاوار بالاترین مراتب ثواب مصیبت زدگان گردد. پس خداوند به او وحی فرمود: ای ابراهیم! محبوبترین بندگانم در نزد تو چه کسی است؟ ابراهیم عرض کرد: پروردگارا ! کسی را که محبوبتر از حبیب خودت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) ، در نزد من باشد، نیافریدهای. پس خداوند به او وحی فرمود: آیا او نزد تو محبوبتر است یا خودت؟ ابراهیم عرض کرد: البته او را از خودم عزیزتر میدانم . خطاب شد: آیا فرزند او نزد تو عزیزتر است یا فرزندت؟ عرض کرد: البته فرزندش . خطاب شد. آیا کشتن فرزندش از روی ستم، به دست دشمنانش بیشتر دلت را میآزارد. یا قربانی نمودن فرزندت به دست خودت برای اطاعت از من؟ عرض کرد: البته کشته شدنش به دست دشمنانش دلم را بیشتر به درد میآورد. خداوند خطاب فرمود: ای ابراهیم! همانا مردمی که خود را به دروغ از پیروان محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) میدانند، فرزندش حسین(علیه السلام) را پس از رحلت او از روی ستم و کینه میکشند. همان گونه که گوسفند را ذبح میکنند، و از این جهت دچار خشم من میگردند. حضرت ابراهیم از این سخنان بی تاب شد و دلش آزرده گشت و شروع به گریستن نمود. پس خداوند عزوجل خطاب فرمود: ای ابراهیم ! به تحقیق که فدا کردم بیتابیت بر فرزندت اسماعیل را چنان چه او را به دستت ذبح میکردی، به بیقراریت بر حسین و کشته شدنش، و بالاترین مراتب ثواب مصیبت زدگان را برایت واجب نمودم. سپس حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: و این است معنای فرمایش خداوند عزوجل .وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ (صافات 107)
در این کتب نیز عین همین عبارات یا نزدیک به آن آمده است ولی جمله « ستقتل الحسین ع ابنه من بعده ظلما و عدوانا کما یذبح الکبش » در همگی آنها مشترک است.
1ـ بحارالأنوار ج 12 ص 124
2ـ بحارالأنوار ج 44 ص 225
3ـ الخصال ج 1 ص 58
4ـ قصصالأنبیاءللجزائری ص 129
5ـ تأویلالآیاتالظاهرة ص 486
فرمایش پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم
أمالی الصدوق ص 115
وَ أَمَّا الْحُسَیْنُ فَإِنَّهُ مِنِّی وَ هُوَ ابْنِی وَ وَلَدِی وَ خَیْرُ الْخَلْقِ بَعْدَ أَخِیهِ وَ هُوَ إِمَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ خَلِیفَةُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ غِیَاثُ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ کَهْفُ الْمُسْتَجِیرِینَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَجْمَعِینَ وَ هُوَ سَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ بَابُ نَجَاةِ الْأُمَّةِ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِی مَنْ تَبِعَهُ فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصَاهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهُ تَذَکَّرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهِ بَعْدِی کَأَنِّی بِهِ وَ قَدِ اسْتَجَارَ بِحَرَمِی وَ قُرْبِی فَلَا یُجَارُ فَأَضُمُّهُ فِی مَنَامِهِ إِلَى صَدْرِی وَ آمُرُهُ بِالرِّحْلَةِ عَنْ دَارِ هِجْرَتِی وَ أُبَشِّرُهُ بِالشَّهَادَةِ فَیَرْتَحِلُ عَنْهَا إِلَى أَرْضِ مَقْتَلِهِ وَ مَوْضِعِ مَصْرَعِهِ أَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ قَتْلٍ وَ فَنَاءٍ تَنْصُرُهُ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ أُولَئِکَ مِنْ سَادَةِ شُهَدَاءِ أُمَّتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ وَ قَدْ رُمِیَ بِسَهْمٍ فَخَرَّ عَنْ فَرَسِهِ صَرِیعاً ثُمَّ یُذْبَحُ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ مَظْلُوماً ثُمَّ بَکَى رَسُولُ اللَّهِ ص وَ بَکَى مَنْ حَوْلَهُ وَ ارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمْ بِالضَّجِیجِ ثُمَّ قَالَ ص وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْکُو إِلَیْکَ مَا یَلْقَى أَهْلُ بَیْتِی بَعْدِی ثُمَّ دَخَلَ مَنْزِلَه
و اما حسین «ع» از من است و فرزند من است و بهترین خلق است، پس از برادرش امام مسلمانان و سرور مؤمنان و خلیفه خداوند عالمیان است و غیاث مستغیثین و پناه امانجویان و حجت خدا بر همه خلق و او سید جوانان اهل بهشت است و باب نجات است امرش امر من است و طاعتش طاعت من، هر که پیرویش کند از من است و هر که نافرمانیش کند از من نیست و چون دیدمش به یادم آمد که بعد از من، به او چه مىشود گویا مىنگرم که بهحرم من و قرب من پناهنده شده و او را پناه ندهند در خواب بهآغوشش گیرم و بر سینه چسبانمش و به او دستور دهم از خانه هجرتم بکوچد و او را به شهادت بشارت دهم از آنجا بکوچد به زمینى که قتلگاه او است زمین کرب و بلا و قتل و رنج. یک دسته مسلمانان یاریش کنند که سروران شهداى امتند در روز قیامت گویا مینگرمش که تیرى خورده و از اسبش بهخاک افتاده و چون گوسفند سرش را مظلومانه بریدند سپس رسول خدا «ص» گریست و کسانى که گردش بودند گریستند و صداى شیون آنها بلند شد و آن حضرت برخاست و میفرمود خدایا به تو شکایت کنم آنچه را خاندانم پس از من برخورند. سپس وارد منزلش شد.
در این کتب نیز عین همین عبارات یا نزدیک به آن آمده است ولی جمله « یذبح کما یذبح الکبش مظلوما » در همگی آنها مشترک است.
1ـ بحارالأنوار ج 12 ص 124
2ـ بحارالأنوار ج 44 ص 225
3ـ الخصال ج1 ص 58
4ـ عیونأخبارالرضا(ع) ج 1 ص 209
5ـ قصصالأنبیاءللجزائری ص 129
6ـ بحارالأنوار ج 28 ص 39
7ـ بشارةالمصطفى ص 199
8ـ الفضائل ص 10
9ـ در کربلا چه گذشت (ترجمه نفسالمهموم ص77
فرموده امام رضا علیهالسلام
عیونأخبارالرضا(ع) ج1 ص299 28- باب فیما جاء عن الإمام علی بن موسى ع من الأخبار المتفرقة
58 ـ حدثنا محمد بن علی ماجیلویه رضی الله عنه قال حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم عن أبیه عن الریان بن شبیب قال: دخلت على الرضا علیهالسلام فی أول یوم من المحرم فقال: یا ابن شبیب أ صائم أنت قلت: لا فقال: إن هذا الیوم هو الیوم الذی دعا فیه زکریا (ع) ربه عز و جل فقال رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ فاستجاب الله له و أمر الملائکة فنادت زکریا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى فمن صام هذا الیوم ثم دعا الله عز و جل استجاب الله له کما استجاب الله لزکریا ثم قال: یا ابن شبیب إن المحرم هو الشهر الذی کان أهل الجاهلیة یحرمون فیه الظلم و القتال لحرمته فما عرفت هذه الأمة حرمة شهرها و لا حرمة نبیها لقد قتلوا فی هذا الشهر ذریته و سبوا نساءه و انتهبوا ثقله فلا غفر الله لهم ذلک أبدا یا ابن شبیب إن کنت باکیا لشیء فابک للحسین بن علی بن أبی طالب ع فإنه ذبح کما یذبح الکبش و قتل معه من أهل بیته ثمانیة عشر رجلا ما لهم فی الأرض شبیهون و لقد بکت السماوات السبع و الأرضون لقتله و لقد نزل إلى الأرض من الملائکة أربعة آلاف لنصره فلم یؤذن لهم فهم عند قبره شعث غبر إلى أن یقوم القائم ع فیکونون من أنصاره و شعارهم یا لثارات الحسین ع یا ابن شبیب لقد حدثنی أبی عن أبیه عن جده ع أنه لما قتل جدی الحسین ص أمطرت السماء دما و ترابا أحمر یا ابن شبیب إن بکیت على الحسین حتى تصیر دموعک على خدیک غفر الله لک کل ذنب أذنبته صغیرا کان أو کبیرا قلیلا کان أو کثیرا یا ابن شبیب إن سرک أن تلقى الله عز و جل و لا ذنب علیک فزر الحسین ع یا ابن شبیب إن سرک أن تسکن الغرف المبنیة فی الجنة مع النبی ص فالعن قتلة الحسین یا ابن شبیب إن سرک أن یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین بن علی ع فقل متى ذکرته یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما یا ابنشبیب إن سرک أن تکون معنا فی الدرجاتالعلى من الجنان فاحزن لحزننا وافرح لفرحنا و علیک بولایتنا فلو أن رجلا أحب حجرا لحشرهالله عزوجل معه یوم القیامة
ترجمه: ریان بن شبیب گفت در روز اول محرم به خدمت امام رضا علیه السلام رفتم، فرمود که ای پسر شبیب آیا روزهای گفتم نه فرمود که این روزی است که حق تعالی دعای حضرت زکریا را مستجاب فرمود در وقتی که از حق تعالی فرزند طلبید و ملائکه او را ندا کردند در محراب که خدا بشارت میدهد تو را به یحیی پس هر که این روز را روزه دارد دعای او مستجاب گردد چنانکه دعای زکریا مستجاب گردید. پس فرمود که ای پسر شبیب محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را در این ماه حرام میدانستند برای حرمت این ماه پس این امت حرمت این ماه را نشناختند و حرمت پیغمبر خود را ندانستند، و در این ماه با ذریت پیغمبر خود قتال کردند و زنان ایشان را اسیر نمودند و اموال ایشان را به غارت بردند پس خدا نیامرزد ایشان را هرگز! ای پسر شبیب اگر گریه میکنی برای چیزی پس گریه کن برای حسین بن علی علیهالسلام که او را مانند گوسفند ذبح کردند و او را با هیجده نفر از اهل بیت او شهید کردند که هیچیک را در روی زمین شبیه و مانندی نبود. و به تحقیق که گریستند برای شهادت او آسمانهای هفتگانه و زمینها و به تحقیق که چهار هزار ملک برای نصرت آن حضرت از آسمان فرود آمدند چون به زمین رسیدند آن حضرت شهید شده بود. پس ایشان پیوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژولیده مو و گردآلود تا وقتی که حضرت قائم آل محمد (ص) ظاهر شود، پس از یاوران آن حضرت خواهند بود و در وقت جنگ شعار ایشان این کلمه خواهد بود: یا لَثاراتِ الْحُسِیْن (ع)
ای پسر شبیب خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش که چون جدم حسین علیه السلام کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید ای پسر شبیب اگر گریه کنی بر حسین علیه السلام تا آب دیده بر تو بر روی تو جاری شود حق تعالی جمعی گناهان صغیره و کبیره ترا بیامرزد خواه اندک باشد و خواه بسیار. ای پسر شبیب اگر خواهی خدا را ملاقات کنی و هیچ گناهی بر تو نباشد پس زیارت کن امام حسین علیه السلام را. ای پسر شبیب اگر خواهی که در غرفة عالیه بهشت ساکن شوی با رسول خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام پس لعنت کن قاتلان حسین «ع» را. ای پسر شبیب اگر خواهی که مثل ثواب شهدای کربلا را داشته باشی پس هرگاه که مصیبت آن حضرت را یاد کنی بگو: ایکاش من بودم با ایشان و رستگاری عظیمی مییافتم. ای پسر شبیب اگر خواهی که در درجات عالیات بهشت با ما باشی پس برای اندوه ما، اندوهناک باش. و برای شادی ما شاد باش و بر تو باد به ولایت و محبت ما که اگر مردی سنگی دوست دارد حق تعالی او را در قیامت با آن محشور می گرداند.
در این کتب نیز عین همین عبارات یا نزدیک به آن آمده است ولی جمله « فإنه ذبح کما یذبح الکبش» در همگی آنها مشترک است.
1ـ وسائلالشیعة ج14 ص502
2ـ بحارالأنوار ج 44ص 285
3ـ بحارالأنوار ج98 ص 102
4ـ إقبالالأعمال ص 544
5ـ الإقبالبالأعمالالحسنة ج 3 ص 29
6ـ الأمالیللصدوق ص 129
7ـ مسند امام رضا (ع) ج1 ص 147
8ـ مسند امام رضا (ع) ج2 ص 27
9ـ حیاة الامام الرضا (ع) ج 2 ص 336
10ـ در کربلا چه گذشت (ترجمه نفسالمهموم ص53
مطلب مرتبط