نکاتی در باره زیارت عاشورا و لعن پایانی
زیارت عاشورا حدیث قدسی است
محدث نوری میگوید: «در فضیلت زیارت عاشورا همین مقدار بس که از سنخ زیارتهای دیگر نیست، چرا که فرموده خود خداوند تبارک و تعالی است».
نکته جالب اینجاست که بدانیم تنها روایتی که اثبات میکند زیارت عاشورا حدیث قدسی است، همین روایت امام صادق علیهالسلام است که معتبرترین سند زیارت عاشوراست.
سند زیارت عاشورا طبق نقل شیخ طوسی به خداوند تبارک و تعالی متصل میشود، با این وجود تا زمان امام باقر علیهالسلام و صادق علیهالسلام فضا برای نقل و انتشار آن مهیا نبوده که بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام این زیارت مطرح شود؛ یعنی امام سجاد علیهالسلام که در زمان حکومت بنیامیه و بنیمروان در تنگنا بودند، نتوانستند این زیارت را مطرح کنند، برای همین از زمان امام باقر علیهالسلام به بعد این زیارت مطرح میشود.
امام صادق علیهالسلام به صفوان فرمودند: «من ضامنم برای تو تمام این ثوابها (ثوابهای مذکور) را همانگونه که پدرم امام باقر علیهالسلام و جدم سیدالساجدین و سیدالشهدا علیهالسلام و عموی بزرگوارم امام مجتبی علیهالسلام و جدم امیرالمؤمنین علیهالسلام و رسول خدا صلیاللهوعلیهوآلهوسلم، جبرئیل و خود خدا ضمانت کرده و فرمودهاند: هر کس این عمل (زیارت امیرمؤمنان و زیارت عاشورا و دعای بعدش) را به جا آورد حاجتش را برآورده میکنم و شفاعتش را در روز قیامت میپذیرم و...»[1]
زیارت
کل سال است
بعد امام صادق علیهالسلام توصیه کردند که هر گاه حاجت داشتید این زیارت را بخوانید که فهمیده میشود زیارت مخصوص روز عاشورا نیست و امام باقر علیهالسلام به علقمه فرمود: «اگر میتوانی هر روز این عمل را انجام دهی انجام بده که برای تو تمام این ثوابها خواهد بود».
تفاوت در نقل دو کتاب، عامل ایجاد شبهه پیرامون سند زیارت عاشورا
در بحث زیارت عاشورا دو شبهه سندی وجود دارد، شبهه اول درباره نقل شیخ طوسی در کتاب «مصباحالمتحجد» است، زیارت عاشورا دارای چهار سند است که یک سند در کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد بن قولویه قمی و سه سند دیگر در کتاب «مصباح المتحجد» نوشته شیخ طوسی است.
سند کتاب «کامل الزیارات» به علقمه بن محمد حضرمی از امام باقر علیهالسلام میرسد که امام باقر علیهالسلام زیارت عاشورا را بدون دعای بعد از آن، به علقمه آموزش میدهند و فضائل زیارت را مطرح میکنند، سه سند دیگر در کتاب «مصباح» شیخ طوسی این چنین است که صالح بن عقبه و سیف بن عمیرة از علقمه بن محمد حضرمی و او هم از امام باقر علیهالسلام نقل کرده است که تفاوت نقل کتاب کاملالزیارات با کتاب مصباح شیخ طوسی باعث شده است که شبهات پیرامون سند زیارت عاشورا مطرح شود.
همچنین آن چیزی که باعث شده برخی افراد به سند زیارت عاشورا در کتاب مصباح اشکال بگیرند، یعنی همان زیارتی که در کتاب «مفاتیح الجنان» محدث قمی نقل کرده و مردم آن را میخوانند، فراز آخر زیارت عاشورا یعنی «اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ...» است، چون این فراز با کتاب کاملالزیارات تفاوت دارد، در حالی که تفاوت متن دو حدیث تا این مقدار در روایات معمولی است.
در کاملالزیارات به جای
«اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِیَ ثُمَّ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خَامِسا»
آمده است:
«اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِیِّکَ بِاللَّعْنِ ثُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ وَ أَبَاه».
بنابر این، در متن کاملالزیارات، فقط عبارت وسط «وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِیَ ثُمَّ الثَّالِثَ» نقل نشده است، اما لعن بر معاویه و یزید در آن آمده است.
سندیت لعنهای زیارت عاشورا[2]
گفته میشود جملههاى «أوّلًا ثمّ الثّانى و الثّالث و الرّابع» در نسخه خطّى مصباح المتهجّد[3]، و نسخه مصباحالصغیر شیخ[4]، وجود ندارد. ولى باید توجّه داشت که جملههاى فوق در چند نسخه مهم و معتبر دیگر مصباحالمتهجّد و مصباح الصغیر موجود است:[5]
1ـ نسخه قدیمى و خطّى مصباحالمتهجّد که تاریخش به زمان شیخ طوسى[6] بر مىگردد.[7]
2ـ نسخه ابن ابى الجود که در کتابخانه مرحوم آیتاللَّه مرعشى رحمتالله[8] موجود است؛ وى مىنویسد: «این نسخه را با نسخهاى که در اختیار نوه ابن شهر آشوب بوده، مقابله کردم و نوه ابن شهر آشوب گفته است که من از جدّم (ابن شهر آشوب) شنیدم که این نسخهاى است که آن را بر شیخ طوسى خواندهام. در این نسخه نیز جملات فوق موجود است».[9]
3ـ مرحوم سیّد بن طاووس رحمتالله نیز در مصباحالزائر این زیارت را به کیفیّت فوق نقل کرده است و پس از آنکه مىگوید: این دو فقره اخیر زیارت که مشتمل بر صد لعن و صد سلام است را در مصباح کبیر[10] نیافتم، مىافزاید: ولى من آن را از مصباحالصغیر شیخ که برگرفته از مصباح کبیر است نقل مىکنم.[11] برای همین در نقل سیّد از مصباحالصغیر نیز، جملههاى فوق آمده است.[12]
بنابراین، در بسیارى از نسخههاى قدیمى مصباحالمتهجّد و برخى از نسخههاى مصباحالصغیر جملههاى فوق موجود است و اگر در برخى دیگر از نسخهها نیست، ممکن است به شرایط زمانى عرضه این زیارت برگردد.[13]
علاوه بر آن در بحار الانوار[14]، این فقرات و جملهها موجود است و ایشان نیز مستقیماً از مصباحالمتهجّد نقل مىکند و این نشان مىدهد در نسخه موجود نزد علّامه مجلسى نیز، جملههاى فوق وجود داشت.[15]
برای این اگر فرازهای لعن و برائت در کاملالزیارات به طور دقیق نیامده، مشکلى ایجاد نمىکند، چرا که نقل ابن قولویه در کاملالزیارات در بخشهاى دیگر زیارت عاشورا نیز با نقل مصباحالمتهجّد اندکى متفاوت است و تنها در جملههاى مورد بحث نیست.[16]
با این تفاسیر باید تأکید کرد لعنهای زیارت عاشورا به صورت کنونى در کتب معتبره نوشته شده است و دارای اعتبار است.[17]
نقل شیخ طوسی از زیارت عاشورا معتبرتر است
آنچه مهم است اینکه ما مطمئن هستیم نقل شیخ طوسی معتبرتر از کاملالزیارات است، چرا که مرحوم شیخ طوسی بعد از آنکه زیارت عاشورا را نقل میکند، مینوسید «سیف بن عمیره» میگوید که همراه «صفوان» به نجف اشرف رفته بودیم از «صفوان بن مهران جمال» سؤال کردیم که این دعایی که شما بعد از زیارت عاشورا خواندید را علقمه از امام باقر علیهالسلام برای ما نقل نکرده بود، صفوان در جواب سیف گفت: ما به همراه امام صادق علیهالسلام نجف اشرف آمدیم، حضرت ابتدا زیارت ششم امیرالمؤمنین علیهالسلام را برای ما خواندند و بعد شش رکعت نماز به جا آورند، سپس پشت به قبله رو به کربلا نشستند و زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام و دو رکعت نماز بعدش خواندند و بعد دعای «یا الله و یا الله...» را خواندند که همان دعای معروف به علقمه است که اشتباهاً مردم میگویند دعای علقمه و در واقع همان دعای صفوان است.[18]
سیف بن عمیره گفت: علقمه برای ما همان چیزی را نقل کرد که اکنون تو از امام صادق علیهالسلام نقل کردی، برخلاف اینکه فقط دعای بعد از آن نبود و مرحوم شیخ طوسی هم زیارت عاشورایی را نقل میکند که دارای لعن اشخاص به صورت رمزی در آخر آن است.
پس نقل شیخ طوسی با توجه به روایت امام صادق علیهالسلام معتبرتر است.
آیا منظور این لعنها قابیل و ... است
عده ای به خلیفه عباسی گفتند که شیخ طوسی کتابی نوشته که در آن سبِّ صحابه هست،
گفت: کتابش را بیاورید.
گفتند: در کتاب مصباحش هست، آوردند و جمله را نشان دادند، «اللهم خص انت و...»
خلیفه دستور داد شیخ را آوردند، کتابش هم حاضر شد، طبق حکم عقل و شرع شیخ در اینجا تقیه فرمود و گفت: «مراد از اولی قابیل است و مراد از دومی کشنده ناقه صالح است و مراد از سومی قاتل یحیی بن زکریاست و چهارمی ابن ملجم است.
به خلیفه گفتند شیخ دروغ میگوید و تقیه میکند اما دلیلی بر مدعای خود نداشتند و شیخ مجلس را ترک کرد.[19]
به همین دلیل برخی گفتهاند منظور از این لعنها این سه نفرند در حالی که:
1ـ اگر در واقع منظور از این چهار ملعون در زیارت عاشورا ، این افراد بودند، احتیاجی به تقیه در زیارت و نام نبردن از آنها نبود، چرا که این افراد را همه ملعون میدانند.
2ـ وقتی اسم ملعونهایی چون معاویه و یزید و عمر سعد و ابن زیاد و ابن مرجانه... به صراحت در زیارت آمده، چه احتیاجی به کنایهگویی برای این عده است؟!
نکات مهم
1ـ لعن بر دشمنان اهل بیت علیهمالسلام ثواب بسیار زیادی دارد و به آن سفارش شده است.
2ـ لعن دشمنانی که لعن آنها موجب اختلاف و بر خلاف تقیه است باید در خلوت باشد.
3ـ لعن رمز گونه انتهای زیارت عاشورا خود نوعی تقیه بوده و آموزش تقیه به شیعیان است تا با درک موضوع زمان و مکان با پرهیز از اختلاف افکنی آب به آسیاب دشمن نریزند.
4ـ لعن علنی و مخالف تقیه که باعث ایجاد زحمت برای شیعیان میگردد توسط اهل بیت نهی شده است.
در این باره به دو دسته روایات زیر توجه نمایید:
الف) ثواب لعن
علّامه مجلسى رحمتاللّه روایت کرده از بعض مؤلّفات اصحاب ما از علىّ بنعاصم کوفى خبرى را که حاصلش آن است که:
او وارد شد بر حضرت امام حسن عسکرى علیهالسّلام حضرت به او نمود بساطى را که بر او نشسته بودند بسیارى از انبیاء و مرسلین علیهمالسّلام و نمود به او آثار قدمهاى ایشان را. على مىگوید: افتادم بر روى آن و بوسیدم آن را و بوسیدم دست امام علیهالسّلام را و گفتم: «من عاجزم از نصرت شما به دست خود و عملى ندارم غیر از موالات و دوستى شما و بیزارى جستن از دشمنان شما و لعن کردن بر ایشان در خلوتهای خود، پس چگونه خواهد بود حال من؟»
حضرت فرمود: «حدیث کرد مرا پدرم از جدّم از رسول خدا صلّىاللّهعلیهوآلهوسلّم که فرمود:
هر که ضعف پیدا کند از نصرت ما اهل بیت و لعنت کند در خلوتهای خود دشمنان ما را، برساند حقّ تعالى صورت او را به جمیع ملائکه، پس هر زمانى که لعن کند یکى از شما دشمنان ما را بالا برند آن را ملائکه و لعنت کنند کسى را که لعنت نکند ایشان را.
پس هرگاه برسد صورت او به ملائکه استغفار کنند براى او و ثنا گویند بر او و بگویند:
اللّهمّ صلّ على روح عبدک هذا الّذى بذل فى نصرة اولیائه جهده، و لو قدر على اکثر من ذلک لفعل.
پس ندا آید از جانب حقّ تعالى که: اى ملائکه من! من استجابت کردم دعاى شما را در حقّ این بنده ام و شنیدم نداى شما را، صلوات فرستادم بر روح او با ارواح ابرار و قرار دادم او را از برگزیدگان خوبان.[20]
دو نکته مهم در این روایات است:
1ـ وقتی توانایی یاری نداشته باشیم.
2ـ در خلوت باشد.
ب) خدا لعنتش کند
و قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا و قال اللّه تعالى: وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم.
به خدمت حضرت صادق علیهالسّلام عرض شد که:
یا ابن رسول اللَّه ما مىبینیم در مسجد مردى را که فاش دشنام به دشمنان شما میدهد و نامشان را میبرد،
آن حضرت فرمود: چیست بر او؟ خدایش لعنت کند که به ما تعرض کرده.
به تحقیق که حقتعالى فرموده:
دشنام مگوئید آنان را که غیر خداوند را میخوانند که آنها دشنام میدهند خدا را به ظلم و تعدى بدون علم.(انعام/108)[21]
و امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه فرمود:
دشنامشان ندهید که آنها هم به شما دشنام دهند.[22]
و در حدیث زیر نیزتوضیح فرمود که منظور از دشنام به خدا در این آیه دشنام به ولی خدا است:
منْ سَبَّ وَلِیَّ اللَّهِ فَقَدْ سَبَّ اللَّه
هر که به ولى خدا دشنام دهد به خدا دشنام داده است.[23]
[1]ـ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص781 ـ ...یَا صَفْوَانُ وَجَدْتُ هَذِهِ الزِّیَارَةَ مَضْمُونَةً بِهَذَا الضَّمَانِ عَنْ أَبِی وَ أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ الْحُسَیْنِ عَنْ أَخِیهِ الْحَسَنِ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنْ جَبْرَئِیلَ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ جَبْرَئِیلَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ قَدْ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ ع بِهَذِهِ الزِّیَارَةِ مِنْ قُرْبٍ أَوْ بُعْدٍ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ قَبِلْتُ مِنْهُ زِیَارَتَهُ وَ شَفَّعْتُه...
[2]ـ این قسمت (تا پینوشت شماره 17) توسط ؛ معاونت تحریریه پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی تهیه شده است. متن کامل آن در نشانی زیر است:
https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=4&catid=46161&pageindex=0&mid=412624#_ftn9
[3]ـ مربوط به اوایل قرن 6 (سال 502)، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوى
[4]ـ برگزیده مصباح المتهجّد ؛ مربوط به قرن 6؛ موجود در کتابخانه آستان قدس رضوى
[5]ـ کلیات مفاتیح نوین ؛ ص399 (مفاتیح نوین کتابی است حاوی دعاها و زیارتنامههای شیعی. کتاب تألیف آیتالله مکارم شیرازی است و توسط سید هاشم رسولی محلاتی ترجمه شده است. چنانکه مؤلف در مقدمه این کتاب آورده، مفاتیح نوین، نسخه اصلاحشده مفاتیحالجنان بوده و با هدف رعایت تناسب با زمانه انتشار یافته و با همین رویکرد، بخشهایی از آن که دارای اشکال و ایراد دانسته شده، حذف شده است. یکی از ویژگیهای مفاتیح نوین، ذکر منابع و مدارک مطالب، در پاورقی است. حذف برخی اعمال مشابه، ترتیب جدید مطالب، و همچنین توجه به محتوای ادعیه و زیارات، علاوه بر ارزیابی سند آنها، برخی دیگر از ویژگیهای این اثر است)
[6]ـ قرن 5
[7]ـ موجود در کتابخانه مسجد اعظم مرحوم آیتاللَّه بروجردى رحمتالله در قم به ش 394 که در صفحه اوّل آن نوشته شده: «نسخه زمان مؤلّف»
[8]ـ ش؛ 6837
[9]ـ کلیات مفاتیح نوین ؛ ص399
[10]ـ مصباح المتهجّد
[11]ـ مصباح الزائر؛ ص 278
[12]ـ کلیات مفاتیح نوین ؛ ص399
[13]ـ کلیات مفاتیح نوین ؛ ص399
[14]ـ ج 98؛ ص 296
[15]ـ کلیات مفاتیح نوین؛ ص399
[16]ـ کلیات مفاتیح نوین؛ ص399
[17]ـ احکام عزادارى؛ ص83
[18]ـ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ج2 ص777
[19]ـ قاضی نورالله شوشتری در مجالس مومنین در شرح حال شیخ طوسی ـ (روضات الجنات جلد 6 ص 226)
[20]ـ منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل علیهمالسلام (فارسى) ج3 ص 1914 به نقل از: بحار الأنوار، ج 50، ص 316
[21]ـ اعتقادات الإمامیه (للصدوق) ص107
تفسیر الصافی ج2 ص148
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ج11 ص94
بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج71 ص 217 /
[22]ـ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ج11 ص94
[23]ـ بحار الأنوار (ط - بیروت) ج71 ص217