فایل صوتی
یاری امام حسین علیه السلام
هل من ناصر نداریم
«هل من ناصر ینصرنی در هیچ کتابی نیامده است.» فقط در ذریعه النجاه (ص129) عبارت: «هل من ناصر ینصر ذریه الاطهار» آمده که در هیچ کدام از مصادر اولیه نیست و این کتاب نزدیک صد سال پیش منتشر شده و سند مطلب را نداده است.
اما عبارت استغاثه هست
معنی استغاثه
استغاثه از ریشهی "غوث" بهمعناى طلب یاری، فریادرسی[1] و استمداد در حال شدّت و محنت است.[2] این واژه از ریشهی "غیث" بهمعناى طلب باران نیز به کار رفته است.[3]
"غوث" در اصل نجات دادن از ابتلا و محنت، و قرار دادن شخص در پناه خود است؛ از این جهت با دو قید "نجات دادن و در پناه خود قرار دادن" تفاوتش با واژه نصر.
قبل از شروع جنگ و شهادت حر
قَالَ الرَّاوِی ثُمَّ صَاحَ ع أَ مَا مِنْ مُغِیثٍ یُغِیثُنَا لِوَجْهِ اللَّهِ أَ مَا مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّه
راوى گفت: سپس حسین علیه السّلام فریاد بر آورد آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا بداد ما برسد؟ آیا دفاعکنندهاى نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟[4]
بعد از شهادت همه اصحاب و قبل از شهادت علی اصغر علیهالسلام
قَالَ وَ لَمَّا رَأَى الْحُسَیْنُ ع مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَا فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیل
راوى گفت: حسین که دید جوانان و دوستانش همه کشته شده و روى زمین افتادهاند تصمیم گرفت که خود بجنگ دشمن برود و خون دلش را نثار دوست کند صدا زد آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
آیا خداپرستى هست که در باره ما از خداوند بترسد؟ آیا دادرسى هست که بامید پاداش خداوندى بداد ما برسد؟ آیا یاورى هست که بامید آنچه نزد خداست ما را یارى کند؟ زنان حرم سرا که صداى آن حضرت را شنیدند نعره زنان صدا بگریه بلند کردند.[5]
یا لیتنا
موضوع ای کاش با شما بودم در بسیاری از زیارتها آمده است از جمله عبارات زیر:
تَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ- ثَلَاثاً فُزْتُمْ وَ اللَّهِ ثَلَاثاً فَلَیْتَ أَنِّی مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما
سلام علیکم (سه مرتبه) رستگار شدید بخدا سوگند (سه مرتبه) کاش من نیز با شما مىبودم پس مىرسیدم به این رستگارى عظیم[6]
یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
کاش با تو بودم پس به رستگارى عظیمى نائل مىشدم. [7]
یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکَ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً وَ أَبْذُلُ مُهْجَتِی فِیکَ وَ أَقِیکَ بِنَفْسِی وَ کُنْتُ فِیمَنْ أَقَامَ بَیْنَ یَدَیْکَ حَتَّى یُسْفَکَ دَمِی مَعَکَ- فَأَظْفُرَ مَعَکَ بِالسَّعَادَةِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّة
کاش با تو مىبودم پس به رستگارى عظیمى نائل مىشدم و خون قلبم را در راه تو ایثار مىکردم و با بذل نفس تو را نگه مىداشتم و کاش در میان کسانى بودم که در مقابل تو به جهاد برخاسته و از تو حمایت نمودند تا خونم با تو به زمین مىریخت و بدین ترتیب با تو به سعادت و رسیدن به بهشت دست مىیافتم.[8]
فضائل جهاد در قرآن
1 ـ برتری جهادگران: ﴿نساء /95﴾
لَّا یَسْتَوِى الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیرُْ أُوْلىِ الضرََّرِ وَ المُْجَاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ المُْجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ عَلىَ الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَ کلاًُّ وَعَدَ اللَّهُ الحُْسْنىَ وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلىَ الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا(نسا/95)
هرگز) افراد باایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانى را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [ترککنندگان جهاد] برترى مهمّى بخشیده؛ و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمى برترى بخشیده است.
2 ـ جهاد وسیله رستگاری: ﴿ صف/11﴾
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُ وَ أَنفُسِکُمْ ذَالِکمُ خَیرٌْ لَّکمُ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُون
به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این براى شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید!
3 ـ جهاد بهترین تجارت با خدا: (صف/10)
یَا أَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّکمُ عَلىَ تجَِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیم
اى کسانى که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مىبخشد؟
4 ـ خیرات و خوبیها ویژهی جهادگران است: ﴿ توبه/88﴾
لَکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالهِِمْ وَ أَنفُسِهِمْ وَ أُوْلَئکَ لهَُمُ الْخَیرَْاتُ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون
ولى پیامبر و کسانى که با او ایمان آوردند، با اموال و جانهایشان جهاد کردند؛ و همه نیکیها براى آنهاست؛ و آنها همان رستگارانند!
5 ـ جهادگران امیدواران به رحمت الهی هستند: ( بقره / 218﴾
إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ الَّذِینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم
کسانى که ایمان آورده و کسانى که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نمودهاند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
6 ـ مومنان واقعی، جهادگرانند: (حجرات/15﴾
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّدِقُون
مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شکّ و تردیدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردهاند؛ آنها راستگویانند.
7 ـ جهادگران دارای عظیمترین درجه الهیاند
وقتی دو نفر از مسلمانان از افتخارات خود میگفتند که یکی آب دادن به حجاج و دیگری تعمیر و عمارت مسجدالحرام بود و این را سبب برتری خود بر امام علی(ع) برمیشمردند خداوند آیه 19 سوره توبه را نازل فرمود که:
آیا رتبه ساخت و تعمیر مسجدالحرام و آب دادن به حاجیان در مسجدالحرام با مقام آن کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده یکسان میشمرید؟ هرگز آنان نزد خدا یکسان نخواهند بود.
سپس در آیه بعد به نکته بسیار مهم و عظیمی اشاره کرده و میفرماید:
«الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»
«کسانى که ایمان آورده و برای خدا هجرت نموده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند عظیمترین درجه را نزد خداوند و آنان رستگاران و سعادتمندان عالمند.»
توجه به دو نکته در این آیه ضروری است:
اوّل: درجه جهادگران اعظم است نه عظیم، یعنی با صفت تفضیلی بیان شده و نشاندهندهی این است که بزرگترین مقامات در نزد خداوند مخصوص این گروه است.
دوّم: اینها کسانی هستند که «فائز» میشوند و گروهی که به سعادت واقعی میرسند اینانند نه کسانی که از جهاد فرار میکنند و طفره میروند.
8 ـ جهاد سبب هدایت است
خداوند در آیه 69 سوره عنکبوت میفرماید:
« وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»
«کسانی که در راه ما جهاد و تلاش نمایند محققاً آنها را به راه خویش هدایت میکنیم.»
یعنی اگر کسی در راه خدا و برای خدا تلاش کرد خداوند او را دستگیری نموده و نه تنها راه وصال خویش را به او نشان میدهد، بلکه او را به آن راه میکشاند و در آن راه هدایت میکند.
نکته مهمی که در این آیه است حدیثی است که در تفسیر فرات الکوفی صفحه 320 از امام باقر(ع) نقل شده است که آن حضرت درباره این آیه فرمودهاند: «نزلت فینا اهل البیت»
یعنی اولاً مصداق اصلی کسانی که در راه خدا جهاد کرده و خداوند آنها را در مسیر هدایت آورده اهل بیت علیهم السلام هستند.
و ثانیاً: منظور از «فینا» اهل بیتیم یعنی هر کسی در راه یاری ما اهل بیت قدمی بردارد خداوند او را در راه خویش هدایت نموده و دستگیری مینماید.
عواقب ترک جهاد در آیات قرآن
1ـ نزدیکی به کفر
خداوند در آیات 166 و 167 سوره آل عمران بعد از آن که به جریانات جنگ احد اشاره میفرماید درباره کسانی که برای شرکت در جهاد بهانه آوردند و مسلمانان را همراهی نکردند میفرماید: «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمُ الا الاِیمَانِ ـ آنها در آن روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان.»
2ـ صفت منافقین
در همین آیات خداوند ترک جهاد را از صفات منافقین برشمرده و میفرماید: «آنچه در روز برخورد آن دو گروه (جنگ احد) به شما رسید، به اذن خدا بود، تا مؤمنان (واقعی) را معلوم دارد و تا معلوم دارد کسانی را که دورویی (نفاق) کردند و (چون) به آنان گفته شد: بیایید در راه خدا بجنگید یا دفاع کنید، گفتند: اگر میدانستیم جنگی در کار است حتما شما را پیروی میکردیم.»
یعنی منافقین هستند که برای یاری نکردن دین خدا همواره دنبال بهانههای مختلف هستند و این بهانه میتواند هر دستاویزی باشد. شغل، زندگی، کار، اختلاف سلیقه و حتی بعضی معمولاً به بهانهی این که این کار یا حرکت ثمری ندارد خود را از میدان تلاش در راه خدا کنار می کشند و این دقیقاً همان بهانهای است که خداوند در این آیات به آن اشاره فرموده است.
3ـ عذاب جهنم
در جریان جنگ تبوک عدهای پیامبر اکرم (ص) را به بهانه گرم بودن هوا یاری نکردند و از این عمل خود خوشحال شدند. خداوند در آیه 81 سوره توبه وضعیت آنان را اینگونه بیان میفرماید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ وَکَرِهُواْ أَن یُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَالُواْ لاَ تَنفِرُواْ فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ ـ آنها که در خانهها نشستند و از همراهی با رسول خدا (در جهاد) تخلف ورزیدند، خوشحال شدند و از جهاد با مال و جان خود در راه خدا کراهت ورزیدند و گفتند در این گرما به جنگ نروید، بگو آتش جهنم سوزانتر است اگر میفهمیدید.»
خداوند با بیان انتهای آیه به متخلفین از جهاد میفهماند که آتش دوزخ در انتظار آنان است.
در آیه 15 و 16 سوره انفال نیز خداوند پشت کردن به دشمن و عدم مبارزه با آنان را موجب عذاب جهنم بیان کرده و میفرماید: «ای مومنان، هنگامی که با انبوه کافران روبهرو شدید، هرگز به آنان پشت نکنید و هر کس در آن روز به آنان پشت کند ـ مگر آن که با هدف کنارهجویی برای نبرد مجدد یا پیوستن به گروه [خودی] باشد ـ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ـ [چنین کسی] قطعاً به خشم الهی گرفتار گشته و جایگاه او دوزخ است و بد سرنوشتی است.»
بدیهی است که آیات قرآن معناها و لایههای متفاوتی دارد و اگر کسی این آیات را صرفاً برای میدان نبرد تأویل کند، چیزی از علوم قرآن و تفسیر و تأویل آن نمیداند. قطعاً اگر دشمنان اسلام با تمام قوا در جبهه فرهنگی به ارزشها و باورهای مومنین حمله کنند و مسلمانی به جای مقابله با این کفار به آنان پشت کرده و صحنه نبرد را خالی کند و به دنبال زندگی شخصی خود برود، یکی از مصداقهای اصلی این آیه و مورد خشم و غضب خداوند خواهد بود.
4ـ گوشهای کر و چشم های کور
«فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ. أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ ـ پس اگر روی گرداندید، آیا جز این انتظار میرود که در زمین تباهی کنید و قطع رحم نمایید. اینان کسانی هستند که خدا لعنتشان کرده و گوشهایشان کر و چشمهایشان را کور نموده است ـ سوره محمد آیات 22 و 23»
خداوند در این آیات میفرماید: سرنوشت روی گردانندگان از جهاد تباهی کردن بر روی زمین است و به دلیل ترک این فریضه خداوند آنان را لعنت میکند و دیگر گوشهایشان حق را نمیشنود و چشمهایشان حقایق عالم را نمیبیند. در نتیجه هرگز سعادتمند نخواهند شد.
5ـ ذلت و فقر
رسول اکرم (ص) فرمودهاند: «فمن ترک الجهاد ألبَسَهُ الله عزّ و جلّ ذُلاً و فقراً فی معیشته و مَحقاً فی دینه ـ آن کس که جهاد را ترک گوید، خدا بر اندام او لباس ذلت میپوشاند و فقر بر زندگی و تاریکی بر دین او سایهای شوم میافکند ـ الکافی ج 5 ص 2»
شبیه به همین عبارات را امیرالمومنین علی (ع) در خطبه 27 نهج البلاغه بیان فرمودهاند: «فمن ترکهُ رغبهً ألبسهُ الله ثوب الذّلّ و شملهُ البلاء و دُیَّت بالصغار والقماءه و ضرب علی قلبهِ بالاسهاب و اُدیلَ الحقُّ منه بتضییع الجهاد و سیم الخَسف و مُنِعَ النِّصَف ـ کسی که از روی اعراض جهاد را ترک کند، خداوند لباس ذلت بر او بپوشاند و بلا و مصیبت او را فراگیرد و با حقارت و پستی در ذلت غوطهور شود و دلش مشوش گردد و هذیانها سر دهد و در برابر حق که آن را ترک کرده است، شکست میخورد و حق بر او پیروز شود و ذلت خود را بر وی تحمیل نماید و از انصاف و عدالت ممنوع گردد.»
6ـ متضرر واقعی
واضح است که خداوند نیازی به تلاش ما ندارد بلکه این امر صرفاً آزمایشی برای ماست تا معلوم شود که چه کسانی فرمان الهی را بهتر رعایت میکنند. آیه 16 سوره توبه مؤید این مطلب است: «آیا پنداشتهاید که (بدون امتحان) به حال خود رها میشوید در حالی که خدا هنوز کسانی از شما را که جهاد کردند و غیر از خدا و رسول و مومنان همرازی نگرفتند، معلوم نداشته است.»
شبیه به همین مضمون در آیات 142 سوره آل عمران و 31 سوره محمد (ص) نیز آمده است.
پس هر کس در این آزمایش الهی شکست بخورد واقعاً متضرر شده است لذا امیرالمومنین علی (ع) فرمودهاند: «و من ترک الجهاد فی الله کان کالمغبون المهین ـ و هر کس از شما جهاد در راه خدا را ترک کند، زیان دیده و زبون است.» (بحارالانوار ج 33 ص 572)
7 ـ اگر جهاد نکنید، این توفیق به دیگران میرسد
در حدیثی امیرالمومنین(ع) فرموده است: جهاد موهبتی الهی و دری از درهای بهشت است که خداوند تنها آن را به روی بندگان خاص خود میگشاید. ( این حدیث را در شماره بعد مفصلاً مورد بررسی قرار خواهیم داد.)
پس این توفیق را خداوند به هر کسی نخواهد داد و همانطور که گفته شد خداوند نیازی به جهاد ما ندارد لذا در آیه 54 سوره مائده میفرماید: اگر شما از جهاد رو برگردانید، خداوند دیگرانی را به جای شما میآورد که این توفیق و وظیفه الهی را به نحو احسن انجام دهند.
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرکس از شما از آیین خود بازگردد (به خدا زیانی نمیرساند) خداوند جمعیتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) خدا را دوست دارند، در برابر مومنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومند با آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند ...
علاوه بر معنی کلی آیه که اگر شما خدا را یاری نکنید، خدا دیگران را میآورد و این توفیق از شما سلب میشود. چند نکته مهم دیگر دربارهی این آیه وجود دارد:
الف ـ در جنگ خیبر مسلمانان نمیتوانستند به قلعههای خیبر حمله کنند و ترس عامل مهمی بود که جلوی آنها را میگرفت، لذا این آیه نازل شد و پیامبر(ص) فرمود: به خدا فردا پرچم را به دست کسی میسپارم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند، پی در پی به دشمن حمله میکند و هیچگاه از برابر آنها نمیگریزد و از این میدان باز نخواهد گشت، مگر اینکه خدا به دست او پیروزی را نصیب مسلمانان میکند.
ب ـ معلوم میشود که ترک جهاد و عدم مقاومت در برابر دشمنان اسلام و بیتفاوتی به معنی بازگشت از دین و ارتداد است.
ج ـ پیامبر(ص) در پاسخی درباره این آیه دست بر شانه سلمان زد و فرمود: منظور از آین آیه و یاران و هموطنان او هستند. سپس فرمود: اگر دین (بعضی روایات علم) به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمان قرار گیرد، مردانی از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت.
د ـ در روایاتی گفته شده این آیه دربارهی یاران امام زمان (عج) است.
البته همانگونه که میدانید جمع بین همهی اینها کاملاً صحیح است و انسان را به نتایج جالبی میرساند.
دیگر نکات جهاد
1 ـ اخلاص شرط جهاد است
در تفسیر نمونه با بررسی آیات و روایات آمده است که منظور از حق جهاد در آیه 78 سوره حج « وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ـ و در راه خدا چنانکه حق جهاد [در راه] اوست جهاد کنید.»
خلوص نیت و انجام اعمال برای خداست. پس اگر بالاترین و بهترین اعمال و تلاشها برای یاری اسلام انجام شود و خلوص نیت در آن نباشد حق جهاد ادا نشده و ارزشی نخواهد داشت.
2 ـ جهاد به نفع خودتان است
«وَ مَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ـ کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود مىکوشد زیرا خدا از جهانیان سخت بىنیاز است.» ﴿عنکبوت /6﴾
اینکه دستور جهاد داده شده برای پرورش روح و قابلیتهای خود شما است و خداوند نیازی ندارد که کسی او را یاری کند، بلکه این یاری خداوند سودش در درجه اول به خود جهادگر میرسد.
پس باید توجه کرد که اگر تلاش و جهاد میکنیم منتی بر کسی نداریم زیرا بیش از هر کس، خود سود بردهایم و از طرفی توقع پاداش با تشکر از خلق باعث لکهدار شدن اخلاص میگردد که آن وقت آن جهاد عظیم کاملاً بیارزش می گردد.
3 ـ جهاد آزمایش الهی
امام حسین(ع) در حدیث مشهوری فرمودهاند: «الناس عبیدالدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ماذرت معائشهم فاذا محصور بالبلا قل الدیانون ـ مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقهی زبان آنها است و همین که دنیا و معیشتشان به خطر بیفتد یا بلاها و سختیها آنها را احاطه کند دینداران اندک میشوند.»
این سنت الهی است که مدعیان دینداری را آزمایش میفرماید: « وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ ـ و البته شما را مىآزماییم تا مجاهدان و شکیبایان شما را باز شناسانیم و گزارشهاى [مربوط به] شما را رسیدگى کنیم.»﴿محمد/31﴾
و در آیه 142 سوره آل عمران میفرماید: « أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ ـ آیا پنداشتید که (تنها با ادعای ایمان) وارد بهشت خواهید شد، در حالی که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟!»
و شبیه به همین مطالب در آیه 16 سوره توبه نیز آمده است.
پس هر کس باید از خودش بپرسد که برای ترویج اسلام و اطاعت از خداوند چقدر تلاش و جهاد نموده زیرا ادعای دینداری بدون این جهاد در راه خدا، ادعایی دروغ و باطل است و نشان دهندهی رد شدن در این امتحان الهی است.
4 ـ مجاهد با دشمن خدا دوستی نمیکند
خداوند در آیه اول سوره ممتحنه مسلمانان را از دوستی با دشمنان خدا بر حذر داشته است و در اواسط آیه دوباره تاکید میفرماید که اگر مجاهد راه خدا هستید با آنها پیوند دوستی برقرار نکنید. إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاء مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ
آگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کردهاید (پیوند دوستی با آنان برقرار سازید).
این آیه کاملاً نشان میدهد که نظام اسلامی و کسانی که مدعی تلاش برای بسط عدالت الهی در جهان هستند حق برقراری رابطه دوستی با کسانی که عملاً با خداوند و بندگان صالح او دشمنی میکنند را ندارند. البته اگر آنان دست از دشمنی بردارند موضوع تفاوت پیدا خواهد کرد. ولی با نظامی مانند اسرائیل غاصب که اصل تشکیل آن برای چنین دشمنی است نمیتوان صلح و آشتی داشت.
فرق جهاد با قتال
فرمایش امام خامنهای
عرصهى حضور بسیج خیلى وسیعتر از عرصهى نظامى است. اینى که من بارها گفتم و تکرار میکنم که نباید بسیج را یک نهاد نظامى به حساب آورد، تعارف نیست؛ بلکه حقیقت قضیه این است. بسیج عرصهى جهاد است، نه قتال. قتال یک گوشهاى از جهاد است. جهاد یعنى حضور در میدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ایمان؛ این میشود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالکم و أنفسکم فى سبیل اللَّه»؛ جهاد با نفس، جهاد با مال. جهاد با نفس کجاست؟ فقط به این است که توى میدان جنگ برویم و جانمان را کف دست بگیریم؛ نه، یکى از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روى یک پروژهى تحقیقاتى صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. جهاد با نفس این است که از تفریحتان بزنید، از آسایش جسمانیتان بزنید، از فلان کار پرپول و پردرآمد - به قول فرنگىها پولساز - بزنید و تو این محیط علمى و تحقیقى و پژوهشى صرف وقت کنید تا یک حقیقت زندهى علمى را به دست بیاورید و مثل دستهى گل به جامعهتان تقدیم کنید؛ جهاد با نفس این است. یک قسمت کوچکى هم جهاد با مال است.
در دیدار اعضاى بسیجى هیئت علمى دانشگاهها ۱۳۸۹/۰۴/۰۲10 رجب 1431
بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ
النساء : 95 ـ الأنفال : 72 ـ التوبة : 20 ـ التوبة : 44 ـ التوبة : 81 ـ التوبة : 88 ـ الحجرات : 15
جهاد یعنی چه
«جهاد یعنی تلاش و کوشش در راه ارزشهای والا و برای همین است که « فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّة » جهاد دری از درهای بهشت است». امام خامنهای مد ظلهالعالی 22/7/86
فَإِنَ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِه[9]
اعینونی
1ـ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود:
إِنِّی أُرِیدُکُمْ لِلَّهِ وَ أَنْتُمْ تُرِیدُونَنِی لِأَنْفُسِکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ أَعِینُونِی عَلَى أَنْفُسِکُم
من شما را براى خدا مىخواهم، و شما مرا براى خود مىخواهید! اى مردم، مرا در راه سرکوبى نفس سرکش خود یارى کنید.[10]
2ـ و نیز در نامهای به عثمان بن حنیف فرمود:
أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد
اى پسر حنیف، به من خبر رسیده که مردى از جوانان اهل بصره تو را به مهمانى خوانده و تو هم به آن مهمانى شتافتهاى، با غذاهاى رنگارنگ، و ظرفهایى پر از طعام که به سویت آورده مىشده پذیراییت کردهاند، خیال نمىکردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول کنى که محتاجشان را به جفا مىرانند، و توانگرشان را به مهمانى مىخوانند! به لقمهاى که بر آن دندان مىگذارى دقت کن، لقمهاى را که حلال و حرامش بر تو روشن نیست بیرون افکن، و آنچه را مىدانى از راههاى حلال به دست آمده بخور.
معلومت باد که هر مأمومى را امامى است که به او اقتدا مىکند، و از نور علمش بهره مىگیرد.آگاه باش امام شما از تمام دنیایش به دو جامه کهنه، و از خوراکش به دو قرص نان قناعت نموده.
معلومتان باد که شما تن دادن به چنین روشى را قدرت ندارید، ولى مرا با ورع و کوشش در عبادت، و پاکدامنى و درستى یارى کنید.[11]
3ـ امام باقر علیهالسلام فرمود:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَعِینُونَا بِالْوَرَعِ فَإِنَّهُ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْکُمْ بِالْوَرَعِ کَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ فَرَجاً وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً
امام باقر علیه السّلام فرمود: ما را با ورع یارى کنید، زیرا هر کس از شما خداى عز و جل را با ورع ملاقات کند، براى او نزد خدا گشایشى باشد و خداى عز و جل میفرماید: «آنها که خدا و رسولش را «1» اطاعت کنند، همدم پیغمبران و صدیقان و شهیدان و نیکانى باشند که خدا نعمتشان داده، و چه خوب رفیقانى هستند: 69 سوره 4» و پیغمبر از ماست و صدیق از ماست و نیکان از ما هستند.[12]
4ـ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
... أَعِینُونَا بِطُولِ السُّجُودِ ... [13]
اگر واقعاً دوست داشتیم، پس بودیم
عطیّه عوفى مىگوید: همراه با جابر بن عبداللَّه انصارى براى زیارت قبر امام حسین علیه السلام حرکت کردیم؛ وقتى به کربلا رسیدیم، جابر وارد رودخانه فرات شد و غسل (زیارت) کرد؛ آنگاه لنگى بر کمر بست و حولهاى بر دوش انداخت (همانند لباس محرم) و سپس خود را خوشبو نمود و به سمت قبر امام حسین علیه السلام حرکت کرد.
به هنگام حرکت همواره ذکر مىگفت، تا آنکه به قبر نزدیک شدیم.
در آن هنگام به من گفت: دستم را روى قبر بگذار. هنگامى که دستش را روى قبر گذاشتم، جابر بیهوش بر روى قبر افتاد.
من آب به صورت جابر پاشیدم تا به هوش آمد. آنگاه سه بار صدا زد «یا حسین» و ادامه داد: «حَبیبٌ لایُجیبُ حَبیبَهُ؛ آیا دوست، پاسخ دوستش را نمىدهد؟!»
سپس با خودش گفت: «چگونه (حسین) پاسخت را بدهد، در حالى که میان خون آغشته شده و بین بدن و سرش جدایى افتاده است؟»
سپس افزود: « فَأَشْهَدُ أَنَّکَ ابْنُ خَیْرِ النَّبِیِّینَ، وَابْنُ سَیِّدِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْنُ حَلیفِ التَّقْوى، وَسَلیلُ الْهُدى، وَخامِسُ أصْحابِ الْکِساءِ، وَابْنُ سَیِّدِالنُّقَباءِ، وَابْنُ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ النِّساءِ، وَمالَکَ لاتَکُونُ هکَذا وَقَدْ غَذَّتْکَ کَفُّ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، وَرُبِّیتَ فِی حِجْرِ الْمُتَّقینَ، وَرَضَعْتَ مِنْ ثَدْىِ الْإِیمانِ، وَفُطِمْتَ بِالْإِسْلامِ، فَطِبْتَ حَیّاً، وَطِبْتَ مَیِّتاً، غَیْرَ أَنَّ قُلُوبَ الْمُؤْمِنینَ غَیْرُ طَیِّبَةٍ لِفِراقِکَ، وَلا شاکَّةٍ فِی الْخِیَرَةِ لَکَ، فَعَلَیْکَ سَلامُ اللَّهِ وَرِضْوانُهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلى ما مَضى عَلَیْهِ أَخُوکَ یَحْیَى بْنُ زَکَرِیَّا؛ گواهى مىدهم که تو فرزند بهترین پیامبران و فرزند سرور مؤمنان و فرزند هم پیمان تقوا و از سلاله هدایتى. تو پنجمین فرد از اصحاب کسایى، و فرزند بزرگ نقیبان و فرزند فاطمهاى که بانوى همه زنان است. چرا چنین نباشد! (و این همه شرافت و بزرگى نداشته باشى) در حالى که بزرگ پیامبران با دست خویش به تو غذا داد و در دامن پرهیزکاران پرورش یافتى و از پستان ایمان شیر نوشیدى و با اعتقاد به اسلام از شیر باز گرفته شدى؛ تو پاک زیستى و پاک از دنیا رفتى، جز آنکه دلهاى مؤمنان از فراقت آسوده نیست در حالى که شک ندارند جایگاه بلندى براى توست؛ پس سلام و رضوان الهى بر تو باد. و (من) گواهى مىدهم که تو بر همان طریقى رفتى که برادرت یحیى بن زکریا رفت (و در دفاع از حقّ به شهادت رسید)».
آنگاه چشمش را (مانند یک انسان بینا) به اطراف قبر گردانید و (و خطاب به سایر شهیدان) گفت:
«أَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الْأَرْواحُ الَّتی حَلَّتْ بِفِناءِ الْحُسَیْنِ، وَأَناخَتْ بِرَحْلِهِ، أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ، وَآتَیْتُمُ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیْتُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَجاهَدْتُمُ الْمُلْحِدینَ، وَعَبَدْتُمُ اللَّهَ حَتّى أَتاکُمُ الْیَقینُ؛ درود بر شما اى ارواحى که بر آستان حسین فرود آمده، و در کنارش آرام گرفتید؛ گواهى مىدهم که شما نماز را بر پا داشتید و زکات را ادا کردید، امر به معروف و نهى از منکر نمودید و با ملحدان و بى دینان پیکار کردید و تا هنگام مرگ خدا را عبادت نمودید».
آنگاه افزود: «وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَقَدْ شارَکْناکُمْ فیما دَخَلْتُمْ فیهِ؛ سوگند به خدایى که محمد را به حق براى پیامبرى برانگیخت، ما با شما شهیدان در راهى که وارد شدهاید، شریکیم!».
«عطیّه» که این سخن را شنید، با شگفتى پرسید: «چگونه ما شریک (رزم و شهادت) آنها هستیم، با آن که (براى یارى حسین علیه السلام) نه فراز و نشیبى را پیمودیم و نه شمشیرى زدیم، درحالى که اینان، میان سرها و بدن هایشان جدایى افتاد (و به شهادت رسیدند) و فرزندانشان یتیم شدند و زنانشان بى شوهر؟»
جابر پاسخ داد: «یا عَطیَّةُ! سَمِعْتُ حَبیبی رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یَقُولُ: «مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ، وَمَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِکَ فی عَمَلِهِمْ»، وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبیّاً إنَّ نِیَّتی وَ نِیَّةَ أَصْحابی عَلى ما مَضَى عَلَیْهِ الْحُسَیْنُ وَأَصْحابُهُ؛ اى عطیّه! از حبیبم رسول خدا شنیدم که مىفرمود:
«هرکس گروهى را دوست داشته باشد در قیامت با آنان محشور خواهد شد و هر کس عمل گروهى را دوست داشته باشد، در عمل آنها شریک است». سوگند به خدایى که محمّد را به حق براى رسالت برانگیخت، (اگر من بر اثر ناتوانى نتوانستم همراه امام حسین علیه السلام باشم، ولى) نیّت و خواسته من و یارانم، بر همان مسیرى است که حسین علیه السلام و یارانش پیمودهاند.»[14]
نمونههای جهاد
جهاد فکری، سختترین جهاد
«شهید مطهری ـ یک مبارز در راه خدا یعنی یک مجاهد فیسبیلالله بود. منتها جهاد انواعی دارد. یکی از سختترین جهادها این است که در مقابله با هجوم افکار و فرهنگهای غلط و انحرافی و درک غلط جمعی از مردم، انسانی که حق را میشناسد بایستد و بخواهد از حق دفاع کند و با بیان، با فکر، با منطق، با سلاح زبان و قلم، ذهنها را به سمت آنچه درست است هدایت کند. این از آن جهادهای بسیار دشوار است و شهید مطهری این جهاد سخت را سالهای متمادی انجام داد».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار کارگران و فرهنگیان15/2/72
«پس در ایران اسلامی هر کسی که به نحوی در مقابل این دشمن ـ که از اطراف تیرهای زهرآگین را به پیکر این انقلاب و این کشور اسلامی نشانه رفته است ـ تلاشی بکند این جهاد فیسبیلالله کرده است و بحمدالله شعلهی جهاد بوده است و هست و خواهد بود. البته یکی از این جهادها هم جهاد فکری است. یعنی چون ممکن است دشمن ما را غافل کند و فکر ما را منحرف و دچار خطا و اشتباه بکند هر کسی که در راه روشنگری فکر مردم تلاشی بکند از یک انحرافی جلوگیری کند از یک سوء فهمی مانع بشود چون در مقابله با دشمن است جهاد است. شاید امروز جهاد مهمی هم محسوب میشود».
امام خامنهای مدظلهالعالی در جمع فرماندهان لشکر 27 محمدرسولالله 20/3/75
جهاد علمی
«ملاک در صدق جهاد این است که این حرکتی که انجام می گیرد جهتدار و مواجه با موانعی باشد که همت بر زدودن این موانع گماشته میشود این میشود مبارزه. جهاد یعنی یک چنین مبارزهای که وقتی دارای جهت و هدف الهی بود آنوقت جنبهی تقدس هم پیدا میکند. شما مبارزهی علمی میکنید زیرا این کار شما به طور واضح دشمنان بسیار سرسختی دارد که نمیخواهند این حرکت علمی و تحقیقی انجام بگیرد».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار هیات علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی 1/4/83
«یکی از موضوعهایی که نمیگذارند در کشورهای زیر سلطه رشد کند و بشدت مانع آن می شوند مسالهی علم است چون می دانند علم ابزار قدرت است. .... لذا باید برای کسب علم و تحقیق جهاد کرد».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار هیات علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی 1/4/83
«من تکیه مىکنم ـ این جزوِ مبانى اصولگرایى است ـ "جهاد علمى". چند سال است من تکرار کردهام: باید نهضت تولید علم در کشور راه بیفتد».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار کارگزاران نظام 29/3/85
جهاد امید
«امروز سعی دنیا این است که ملت ایران را از ادامهی راه امیرالمومنین و راه اسلام مایوس کند. من به شما و به همهی ملت ایران عرض میکنم: امروز بزرگترین جهاد در میدان تبلیغات این است که کسی بتواند ملت ایران را به عاقبت و فرجام این راه امیدوار کند. هر کس مردم را ناامید کند به این ملت خیانت کرده است».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار عمومی به مناسبت روز میلاد حضرت علی(ع) 6/10/72
جهاد وحدت
«وحدت کلمه یی را که دارید باید حفظ کنید ..... این خود جهاد فیسبیلالله میباشد. امروز جهاد این است».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار با جمع کثیری از پاسداران10/12/68
جهاد انتخاب
«خدای بزرگ را سپاسگزارم که ملت ایران را در مرحلهای دیگر از جهاد و تلاش انقلابیاش موفق گردانید و چهارمین دورهی مجلس شورای اسلامی مانند دورههای قبلی این مجلس از نمایندگان و برگزیدگان حقیقی این ملت رشید فراهم آمد».
خامنهای مدظلهالعالی در پیام به مناسبت افتتاح چهارمین دورهی مجلس7/3/71
«من توصیهام به مردم در درجهى اول این است که بیایند وارد میدان انتخابات شوند، صندوقهاى رأى را پر رونق کنند. خود این صفوفى که ایستادند، ممکن است زحمت هم داشته باشد؛ در هواى سرد؛ یک ساعت ـ کمتر، بیشتر ـ اما این مجاهدت است، این جهاد است؛ این زحمت پیش خداى متعال اجر دارد. بروند رأى بدهند».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار اقشار مختلف مردم آذربایجان 28/11/86
تلاش در اداره و حفظ جامعهی اسلامی جهاد است
«اکنون دولت جمهوری اسلامی به کمک مردم و کارگزاران و متخصصین و کاردانهایش میخواهد این کشور را بسازد. این کار یک روز و دو روز نیست کار یک سال و دو سال هم نیست. این همه مراکز مادی از بین رفته، این همه امکان اشتغال نابود شده... اینها چیزی نیست که ظرف مدت کوتاهی برگردد. این را میگویند سازندگی. این یک مجاهدت است یک جهاد فیسبیلالله است. هر کس که در این مجاهدت شرکت کند جهاد کرده است. کسی که در راه اداره و حفظ جامعهی اسلامی ـ که یک واجب بزرگ است ـ گامی برداشته خیلی با ارزش است».
امام خامنهای مدظلهالعالی در پیام به حجاج 13/3/71
«وقتى این ملت به هدفهاى خود دست پیدا خواهد کرد و مشکلات گوناگون را از سر راه خود برخواهد داشت که ایمان و جهاد در میان مسؤولان به عنوان یک ارزش شناخته شود. این جهاد، جهاد علمى، جهاد عدالتخواهى و جهاد مدیریتى و اقتصادى است».
امام خامنهای مدظلهالعالی در صحن جامع رضوى 1/1/84
معلمی جهاد است
«البته در کشور ما آموزش و پرورش یک بنای قدیمی است لیکن نه با هندسه صحیحی از آغاز کار. در این جا اول کار آموزش و پرورش را مثل اغلب بناهای فرهنگی بر مبنای صحیحی نگذاشتند شما دارید مجاهدت میکنید که این مبنای صحیح را به وجود بیاورید بنابراین مشکلات زیادی دارد این مشکلات را تحمل بکنید و آن را به حساب جهاد در راه خدا بگذارید. این را هم شما توجه داشته باشید که عملتان جهادی است و همهی معلمان سراسر کشور ـ هرجا هستند ـ بایستی به این نکته توجه داشته باشند. کار شما واقعاً یک عمل جهادی و یک مجاهدت در راه خداست».
امام خامنهای مدظلهالعالی در پیام به مجمع یادواره آیتالله العظمی بروجردی(ره) 8/2/70
سوادآموزی جهاد است
«برادران و خواهران نهضت سوادآموزی بدانند که در حال جهادند. به شهرها و روستاهای دورافتاده رفتن و در خانه ها را زدن و در مساجد کلاس تشکیل دادن و بدون چشمداشت احسنت و تشکری علم و سواد را ـ که ارزنده ترین هدیههاست ـ به مردم دادن یک جهاد است».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار با مسئولان دفاتر نهضت سوادآموزی4/7/69
جهاد سازندگی
«بحمدالله ملت ما راجع به سازندگی این مهیا بودن خودشان را اعلام کردهاند. دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاری کشاورز همهی قشرهای ملت داوطلب برای این است که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند از این جهت باید ما بگوییم یک جهاد سازندگی. موسوم کنیم این جهاد را به جهاد سازندگی که همهی قشرهای ملت زن و مرد پیر و جوان دانشگاهی و دانشجو مهندسین و متخصصین شهری و دهاتی همه با هم باید تشریک مساعی کنند و این ایران را که خراب شده است بسازند».
صحیفه نور جلد 7 صفحه 135
«عرض می کنم که اول باید تشکر کنم از شماها که در جنوب شهر یک همچو فعالیتها را میکنید و این یک جهاد بزرگی است برای شما و خداوند شما را انشاءالله تایید میکند» .
صحیفه نور جلد 7 صفحه 139
«پیغمبر(ص) طبق روایتی فرمود: "وَ سِیَاحَةُ أُمَّتِی الْجِهَادُ"[15] جوانهای ما سیاحتشان را هم از این راه تأمین میکنند سیاحتشان در ضمن کار برای مردم است این ارزش دارد».
امام خامنهای مدظلهالعالی در اختتامیهی مسابقات بینالمللی قرآن 6/7/82
جهاد سازندگی، بالاتر از زیارت
«انشاءالله... همه موفق باشند که در این جهاد شرکت کنند و آن خرابهها را بسازند... شاید هیچ عبادتی بالاتر از این عبادت نباشد. بلکه من میخواهم از اشخاصی که برای زیارتها برای مکه معظمه برای مدینه منوره میخواهند بروند لکن به طور استحباب میخواهند بروند من میخواهم از آنها هم تقاضا کنم که شما برای ثواب میخواهید بروید مکه مشرف بشوید میخواهید بروید مدینه منوره عتبات عالیات مشرف بشوید امروز ثوابی بالاتر از اینکه به برادرهای خودتان کمک کنید و این سازندگی را همه با هم شروع کنید که ایران خودتان درست ساخته بشود و برادرهای خودتان نجات پیدا بکنند [نیست] خداوند به همه شما اجر عنایت میکند و همان ثوابی را که شما از زیارتها میخواهید خداوند به شما در این جهاد خواهد داد».
صحیفه نور جلد 7 صفحه 136
جهاد کشاورزها
«جهاد کشاورزها این است که کشاورزیشان را تقویت کنند».
صحیفه نور جلد 7 صفحه 136
جهاد کار
«به همه توصیه میکنم که کار را یک ارزش والا بدانند. امروز حقیقتا کار در هر جبههای که باشد یک جهاد محسوب میشود».
امام خامنهای مدظلهالعالی در پیام نوروزی 1371
«در این میدان عظیم مبارزهی جهادی ومبارزهی اسلامی، کار یک مبارزه است. شما که کارگر هستید در هر کارخانه در هر مزرعه و یا در هر نقطه که مشغول کاری هستید این کار کشور شما را از دشمنان و بیگانگان بینیاز و به آبادانی کشور و آسایش مردم کمک میکند. شما در حال مبارزهاید و این مبارزهی بسیار موثریست».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار با معلمان و کارگران 9/2/71
مبارزه با فساد یک جهاد همه جانبه
«مبارزه با فساد یک جهاد همه جانبه است. من از مسئولان کشور خواهش میکنم این جهاد عظیم را به اغراض سیاسی آلوده نکنند. اگر مسئولان کشور آن خودآگاهی لازم را داشته باشند آنگاه میفهمند که امروز مبارزه با فساد لازم است و یک جهاد است. نشناختن موقعیت و خطر همان ناخودآگاهی است که این خود خطر بسیار بزرگی است».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلای رشت 12/2/80
مبارزه با تروریسم جهاد است
«مبارزه با تروریسم و ناامنی فضای زندگی انسانها یک مبارزه واجب و لازم و یک جهاد است هر کس بتواند در این مبارزه شرکت کند باید این کار را بکند منتها این یک حرکت جهانی است و باید رهبری صالحی داشته باشد».
امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار خانواده های شهدای نیروهای مسلح صفحه: 291 تاریخ سخنرانی1380/7/4
جهاد اصل 44
«این را هم من مىخواهم جداً به دوستان عرض بکنم که این کار، یعنى اجراى این سیاستها (سیاستهای اصل44)، مخالفان و دشمنانى دارد. چون دشمنانى دارد، پس تلاش در اجراى این سیاستها یک نوع جهاد است. هر تلاشى که در مقابلهى با دشمنان باشد، مجاهدت است و در عرف اسلامى اسمش جهاد است؛ اگر با اخلاص و درست انجام بگیرد».
دیدار دستاندرکاران اجراى اصل 44 قانون اساسى 30/11/85
جهاد مبارزه با مواد مخدر
«امروز اگر مسئولین نظام جمهورى اسلامى با مواد مخدر به سختى مبارزه میکنند، این یک جهاد بزرگ، یک حرکت بسیار عمیق در راه پیشرفت ملت ایران است».
امام خامنهای مدظلهالعالی در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) 14/3/87
پشتیبانی از جهادگران، جهاد است
«چون این یک لشگر اسلامی است و یک قوای مسلح اسلامی است تمام ملت ایران [که] پشتیبانی از این قوا دارند و از زن و مردشان، مشغول جهاد هستند».
صحیفه نور جلد 13 صفحه 168
[1] مفردات راغب ص617
[2] معجم مقاییس اللغهج4، ص400
[3] مفردات راغب ص617
[4] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى ص102
[5] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى ص116
[6] کامل الزیارات النص ص200
[7] کامل الزیارات ص213
[8] کامل الزیارات ص237
[9] نهجالبلاغه خطبه27
[10] نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص194
[11] نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص417
[12] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص78
[13] بشارة المصطفى لشیعة المرتضى (ط - القدیمة) ج2 ص261
[14] بشارة المصطفى لشیعة المرتضى (ط - القدیمة) ج2 ص75
بحار الأنوار (ط - بیروت) ج65 ص131 و ج98 ص196
[15] مستدرکالوسائل ج11 ص14