شجره ملعونه[1]
در بخشی از پیام حج رهبر انقلاب در توصیف آلسعود، از اصطلاح «شجرهی ملعونه» استفاده شده است.
ایشان فرمودهاند: « برادران و خواهران مسلمان! امسال جای حجّاج مشتاق و با اخلاص ایرانی در مراسم حج خالی است، ولی آنان با قلبهای خود حاضر و در کنار حاجیان از سراسر جهان و نگران حال آنان هستند، و دعا میکنند که شجرهی ملعونهی طواغیت نتوانند گزندی به آنان برسانند.»
این اصطلاح که برگرفته از متن قرآن کریم است اشاره به ماجرای رؤیایی دارد که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دیدهاند.
در آیهی ۶۰ سورهی اسرا چنین آمده است:
« وَ إِذْ قُلْنا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً ـ (به یاد آور) زمانى را که به تو گفتیم: پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد؛ (و از وضعشان کاملاً آگاه است.) و ما آن رؤیایى را که به تو نشان دادیم، فقط براى آزمایش مردم بود؛ همچنین شجره ملعونه [درخت نفرین شده] را که در قرآن ذکر کردهایم. ما آنها را بیم داده (و انذار) مىکنیم؛ اما جز طغیان عظیم، چیزى بر آنها نمىافزاید!».
سؤال آن است که این شجرهی ملعونه چیست که خداوند آن را وسیلهای برای آزمایش و امتحان مردم قرار داده است؟ به خصوص آنکه: « در هیچیک از آیات قرآن کریم، شجرهاى به چشم نمىخورد که خداوند اسمش را برده سپس آن را لعنت کرده باشد».[2] برخی از مفسران معتقدند که این شجره، شجرهی زقوم است و به آیهی ۶۲ و 63 سورهی صافات اشاره میکنند که میفرماید:
« أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ »[3]
اما همانگونه که مشخص است در این آیه، صرفاً به محل امتحان بودن زقوم اشاره میشود و دیگر مورد لعن قرار نگرفته است.
بههمین علت برخی از مفسران دیگر اعتقاد بر این دارند که کلمهی «شجره» را نباید به معنای تحتاللفظی آن یعنی «درخت» ترجمه کرد، بلکه با توجه به محتوای آیه میتوان دریافت که مراد خداوند از بیان آن چیز دیگری بوده است. شبیه چنین موضوعی در آیات ۲۴ و ۲۶ سورهی ابراهیم علیهالسلام نیز آمده است که از دو عبارت «شجرهی طیبه» و «شجرهی خبیثه» برای توصیف وضعیت دو جریان حق و باطل استفاده شده است:
« أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاءِ ـ آیا ندیدى چگونه خداوند "کلمه طیبه" (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهاى تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!»ـ(24)
« وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ـ (همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکى تشبیه کرده که از روى زمین برکنده شده، و قرار و ثباتى ندارد.» (26)
در آیهی فوقالذکر نیز کلمهی شجره، بنا بر تفسیر مفسرانی چون مرحوم علامه طباطبایی، میبایست به معنای خاندان و دودمان در نظر گرفت که در زبان عربی نیز اتفاقاً کاربرد زیادی دارد. بهعنوان مثال میگویند فلانی از شجرهی مبارکی است، یعنی اینکه از خاندان مبارک و با اصل و نسبداری هست. در احادیث معصومین علیهمالسلام نیز چنین معنایی از شجره به کار رفته است. بهعنوان مثال پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم خطاب به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند:
« أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ ».[4]
پس مراد از شجرهی ملعونه در این آیه نیز در حقیقت، خاندانی است که به دلیل کارهایی که کردهاند مورد لعنت خداوند قرار گرفته است. پس پرسش بعدی این است که این خاندان، کدام خانداناند؟ در تفسیر نمونه[5] آمده است جمعى از مفسران شیعه و همچنین اهل تسنن نقل کردهاند رؤیایی که در ابتدای آیه ذکر شده است، اشاره به همان ماجرای معروف پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دارد که خواب دیدند میمونهایی از منبر ایشان بالا و پایین میروند و پیامبر بعد از این خواب، بسیار غمگین شدند بهطوریکه کمتر میخندیدند. این خواب را بسیاری از برجستگان اهل سنت چون خطیب بغدادى، ترمذى، ابن جریر، طبرانى، بیهقى، ابن مردویه و علمای شیعه چون شیخ کلینی نقل کردهاند. بر همین اساس، مفسران سنی و شیعه (مانند قرطبی از مفسران معروف اهل سنت در تفسیر الجامع، فخر رازی در تقسیر کبیر و...) این خواب را، دلالت بر روی کار آمدن خاندان بنیامیه، بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم گرفتهاند.[6] خاندانی که با اعمال خود موجب فتنه در جهان اسلام شدند و تاریخ اسلام را از مسیر اصلی خود منحرف کردند.
حال، به کار بردن عبارت شجرهی ملعونه برای آلسعود در پیام حج رهبر انقلاب، بیانگر همان خط منحرفی است که در جهان اسلام به وجود آمده که با رفتار و گفتار خود، موجبات فتنه در بین مسلمین را ایجاد کردهاند. همکاری و هماهنگی با شرورترین دشمنان مسلمانان یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی، پشتیبانی مالی و لجستیکی از گروهکهای تروریستی چون داعش و القاعده، کشتار مردم بیگناه یمن، و بیکفایتی در ماجرای منای حج گذشته که موجب شهادت ۶۰۰۰ هزار حاجی از سراسر جهان اسلام شد، از نمونههای ملعونه بودن این خاندان است.
[1]. برگرفته از http://farsi.khamenei.ir
[2]. ترجمه تفسیر المیزان، ج13، ص188
[3]. أَ ذَالِکَ خَیْرٌ نُّزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ (62) إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِینَ (63) إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فىِ أَصْلِ الْجَحِیمِ (64) طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ (65) فَإِنَّهُمْ لَآ کِلُونَ مِنْهَا فَمَالِـُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (66) آیا این (نعمتهاى جاویدان بهشتى) بهتر است یا درخت (نفرتانگیز) زقّوم؟! (62) ما آن را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم! (63) آن درختى است که از قعر جهنّم مىروید! (64) شکوفه آن مانند سرهاى شیاطین است! (65) آنها [مجرمان] از آن مىخورند و شکمها را از آن پر مىکنند! (66)
[4]. از امیر مؤمنان علیهالسّلام روایت شده که رسول خدا صلىاللَّهعلیهوآله به من فرمود: « خُلِقَ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ خُلِقْتُ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ أَنَا أَصْلُهَا وَ أَنْتَ فَرْعُهَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ أَغْصَانُهَا وَ شِیعَتُنَا أَوْرَاقُهَا فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصَانِهَا ـ یا علىّ! مردم از درختهاى مختلفى آفریده شدهاند، ولى من و تو از یک درخت، که من ریشه و اصل آنم و تو تنه آن، و فرزندانت حسن و حسین شاخهها، و شیعیانت برگهاى آن درختند، پس هر کس به ترکهاى از شاخههاى آن چنگ زد، خداوند او را به بهشت داخل خواهد کرد.» عیون أخبار الرضا علیهالسلام ج2 ص73
[5]. جمعى از مفسران شیعه و اهل تسنن نقل کردهاند که این خواب اشاره به جریان معروفى است که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در خواب دید میمونهایى از منبر او بالا مىروند و پائین مىآیند، بسیار از این مسأله غمگین شد، آنچنان که بعد از آن کمتر مىخندید (این میمونها را بنىامیه تفسیر کردهاند که یکى بعد از دیگرى بر جاى پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نشستند در حالى که از یکدیگر تقلید مىکردند و افرادى فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامى و خلافت رسولاللَّه را به فساد کشیدند). این روایت را " فخر رازى" در تفسیر کبیر، و "قرطبى" مفسر معروف اهل تسنن در تفسیر الجامع، و "طبرسى" در مجمعالبیان و جمعى دیگر نقل کردهاند، و مرحوم فیض کاشانى در تفسیر صافى مىگوید: این روایت از روایات معروف در میان عامه و خاصه است. تفسیر نمونه ج12 ص171
[6]. علامه طباطبایی چندین روایت با همین مضمون را نقل نموده است. ترجمه تفسیر المیزان، ج13، ص204