خداوند تبارک و تعالی در سوره « ق » میفرماید:
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نحَْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِفایل Word
خداوند تبارک و تعالی در سوره « ق » میفرماید:
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نحَْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ(16)
ما انسان را آفریدیم و وسوسههاى نفس او را مىدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ(17)
(به خاطر بیاورید) هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت مىدارند.
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ (18)
انسان هیچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اینکه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (و ضبط آن) است!
اگرچه:
«لفظ» در این آیه مبارکه کنایه از همه کارهای انسان است؛ مانند تعبیر کناییِ «خوردن مال مردم» که شامل غصب فرش دیگران نیز میشود، زیرا مهمترین اثر در تصرفات انسانی خوردن است؛ از این رو در قرآن نیز به هنگام نهی از تصرف در اموال دیگران میفرماید: «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِل » (بقره/188 ـ نساء/29)
آیت الله جوادی آملی؛ کتاب پیامبر رحمت؛ ص111
ولی:
آیه شریفه بعد از جمله" إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ" که آن نیز درباره فرشتگان موکل است، دوباره راجع به مراقبت دو فرشته سخن گفته با اینکه جمله اول تمامى کارهاى انسان را شامل مىشد و جمله دوم تنها راجع به تکلم انسان است، از باب ذکر خاص بعد از عام است که در همه جا مىفهماند گوینده نسبت به خاص عنایتى بیشتر دارد، (مثل اینکه شما به پسر بزرگ خود وصیت کنى ارحام و خویشاوندان را پاس بدار، فلان پسر عمویت را پاس بدار، که مىرساند درباره آن شخص عنایتى بیشتر دارى). ترجمه المیزان، ج18، ص521
توضیح لغوی
تعبیر «قَعِیدٌ» کنایه از آن است که دو فرشته همواره با انسانند و در کمین او نشستهاند، نه آنکه دو فرشته در سمت راست و چپ انسان نشسته باشند.
«رَقِیبٌ» به معناى مراقب و ناظر، «عَتِیدٌ» به معناى آماده به خدمت.
تفسیر نور، ج9، ص218
دیگر آیات در خصوص ثبت اعمال
وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ
و هر چه را از پیش فرستادهاند و آثارشان را مىنویسیم (یس/12)
أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُون
آیا مىپندارند که ما راز آنها و نجوایشان را نمىشنویم؟ چرا [مىشنویم] و رسولان ما نزد آنها مىنویسند. (زخرف/80)
هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون
این نامه ماست که بر ضد شما به حق سخن مىگوید. همانا ما از آنچه مىکردید نسخه بر مىداشتیم. (جاثیه/29)
استنساخ مىکنیم یعنى: مىنویسیم.
وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لحََفِظِینَ * کِرَامًا کَاتِبِینَ
و بىشک نگاهبانانى بر شما گمارده شده * والا مقام و نویسنده (اعمال نیک و بد شما)
(انفطار/10و11)
وَ کُلُّ شَىْءٍ فَعَلُوهُ فِى الزُّبُرِ
و هر کارى را انجام دادند در نامههاى اعمالشان ثبت است (قمر/52)
زبر یعنی: کتاب همهی کارهای ثبت شده.
وَ کُلُّ صَغیرٍ وَ کَبیرٍ مُسْتَطَرٌ
و هر کار کوچک و بزرگى نوشته شده است. (قمر/53)
وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً
و کتاب [کتابى که نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده مىشود، پس گنهکاران را مىبینى که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند و مىگویند: «اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالى است که) همه اعمال خود را حاضر مىبینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمىکند. (کهف/49)
ملائکه نباشند خدا هست
اسحاق بن عمار گوید: خدمت امام صادق علیه السّلام رسیدم،
حضرت با ترشروئى به من نگریست،
عرض کردم: سبب دگرگونى شما با من چیست؟
فرمود: آن چه ترا با برادرانت دگرگون ساخته، اى اسحاق به من خبر رسیده که در منزلت دربان گذاشتهاى تا فقراء شیعه را راه ندهند.
عرض کردم: قربانت، من از شهرت ترسیدم.
فرمود: از بلیه نترسیدى؟ مگر نمیدانى که چون دو مؤمن ملاقات کنند و مصافحه نمایند، خداى عز و جل بر آنها رحمت نازل کند که نود و نه قسمت آن براى آنکه رفیقش را دوستتر دارد باشد و چون در دوستى برابر باشند [با هم بایستند] رحمت خدا ایشان را فرا گیرد، و چون براى مذاکره بنشینند، برخى از فرشتگان نگهبان آنها بهبرخى دیگر گویند از اینها کناره گیریم، شاید رازى داشته باشند که خدا بر آنها پرده کشیده باشد.
عرض کردم: مگر خداى عز و جل نمىفرماید: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ »
فرمود: اى اسحاق! اگر نگهبانان نشنوند، خداى عالمالسر بشنود و ببیند.
کافی (ط - الإسلامیه) ج2، ص181
رحمت بیمنتهای خداوند
رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید:
فرشته دست راست نسبت به فرشته دست چپ فرمانروا است، هر گاه مسلمان کار نیکى انجام داد، فرشته دست راست ده برابر در نامهاش مینویسد، و هر گاه گناهى انجام داد و فرشته دست چپ خواست آنرا به حسابش بنویسد، فرشته دست راست به او میگوید: دست نگهدار، و فرشته دست چپ هفت ساعت صبر میکند، اگر از این گناه به پیشگاه خداوند پوزش خواست و آمرزش طلبید آن گناه را به حساب او نمینویسد، و اگر توبه نکرد یک گناه به حسابش مینویسد.
بحار الانوار، ج5، ص321
پیامبر و ائمه اعمال ما را میبینند
«فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون ـ خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبینند» (توبه/105)
در میان پیروان مکتب اهل بیت با توجه به اخبار فراوانى که از امامان رسیده عقیده معروف و مشهور بر این است که پیامبر ص و امامان از اعمال همه امت آگاه مىشوند، یعنى خداوند از طرق خاصى اعمال امت را بر آنها عرضه مىدارد.
روایاتى که در این زمینه نقل شده بسیار زیاد است و شاید در سر حد تواتر باشد که بهعنوان نمونه چند قسمت را ذیلاً نقل مىکنیم:
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمود:
تمام اعمال مردم هر روز صبح به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم عرضه مىشود، اعمال نیکان و بدان، بنا بر این مراقب باشید و این مفهوم گفتار خداوند است که میفرماید: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ، این را فرمود و ساکت شد. (اصول کافى ج1 ص171 ؛باب عرض الاعمال)
در حدیث دیگرى از امام باقر علیهالسلام مىخوانیم:
تمامى اعمال شما بر پیامبرتان هر عصر پنجشنبه عرضه مىشود، بنا بر این باید از اینکه عمل زشتى از شما بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم عرضه شود شرم کنید. (تفسیر برهان ج2 ص158)
باز در روایت دیگرى از امام على بن موسى الرضا علیهالسلام مىخوانیم که شخصى به خدمتش عرض کرد براى من و خانوادهام دعائى فرما، فرمود مگر من دعا نمىکنم؟
بهخدا سوگند، اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مىشود.
راوى این حدیث مىگوید این سخن بر من گران آمد، امام متوجه شد و به من فرمود:
آیا کتاب خداوند عز و جل را نمىخوانى که میگوید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ» بهخدا سوگند منظور از مؤمنان علىبن ابىطالب (و امامان دیگر از فرزندان او) مىباشد.
(اصول کافى ج1 ص171 ؛ باب عرض الاعمال).
البته در بعضى از این اخبار تنها سخن از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به میان آمده و در پارهاى از على علیهالسلام، و در بعضى پیامبر و امامان همگى ذکر شدهاند، همانطور که بعضى تنها عصر پنجشنبه را وقت عرض اعمال مىشمرند، و بعضى همه روز، و بعضى هفتهاى دو بار و بعضى در آغاز هر ماه و بعضى بهنگام مرگ و گذاردن در قبر.
روشن است که این روایات منافاتى با هم ندارند، و همه آنها مىتواند صحیح باشد، درست همانند اینکه در بسیارى از مؤسسات گزارش کار کرد، روزانه را همه روز، و گزارش کار هفته را در پایان هفته، و گزارش کار ماه یا سال را در پایان ماه یا سال به مقامات بالاتر مىدهند.
تفسیر نمونه، ج8، ص: 125