سخنان استاد حسن رحیمپور ازغدی
مدت زمان: 5 دقیقه 53 ثانیه
در نماز از ساهون نباش
خداوند کریم در قرآن مجید میفرماید:« فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ ـ ویل برای نمازگذاران است». « الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ـ کسانی که در نمازشان ساهون هستند.»
ویل چیست؟
« ویل وادى است در دوزخ[1]، قعر آن دورتر و آتش آن گرمتر و و عذاب آن سختتر و ماران و کژدمان آن بیشتر (از هر جایی است) و ـ تنادى کلّ یوم الهى قد اشتدّ حرّى و بُعد قَعرى و کَثُر حیّاتى و عقار بى فَإِلَىّ اَهلى ـ آواز مىدهد هر روز که بار خدایا گرماى من در نهایت است و قعر من بسیار دور است و ماران و کژدمان من کثیر است و طاقتم بهسر رسیده، اهل مرا به من رسان».[2]
« این چاه در قعر جهنم (واقع شده) و تمام آتش جهنم از آن بیرون میآید و از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل است که در قعر آن چاه تابوتى است که در آن چهارده نفر معذب هستند، هفت نفر از پیشینیان و هفت نفر از ملحقیان (کسانی که بعد از زمان پیامبر به آنها ملحق میشوند) هفت نفر پیشینیان:
قابیل، پىکننده ناقه صالح، نمرود، شداد، فرعون، هامان و قارون (هستند) اما هفت نفر لاحقیان را بیان نفرموده فقط بهحاضرین فرمود که شما جزو آن هفت نفر نباشید.»[3]
و همچنین از آن حضرت روایت است که: « ویل وادى است در جهنم که بهقدرى گود است که وقتى که کافر را در آنجا افکنند؛ چهل سال[4] پائین میرود و بهقعر آن نمیرسد[5] واگر کوهها را درون آن بیندازند، قبل از آنکه به قعر آن برسند از شدت گرما نابود میشوند.»[6] « (و آنجا) وادى جوشانى است از چرک و خون جهنّمیان»[7]
« و در اخبار رسیده هر جا در قرآن تهدید بهویل شود مقصود همان چاه است.»[8]
امام باقر علیهالسلام فرمود:
وَ أَنْزَلَ فِی الْکَیْلِ وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ «مطففین/1»- وَ لَمْ یَجْعَلِ الْوَیْلَ لِأَحَدٍ حَتَّى یُسَمِّیَهُ کَافِراً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ.(مریم/19)
(خداوند) راجع به پیمانه نازل فرموده است: «ویل هست برای کمفروشان» و خدا ویل را براى کسى قرار نداده، جز آنکه کافرش نامیده. خداى عز و جل فرماید: «ویل هست برای کافران از حضور یافتن در روزى بزرگ».
الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص32
گروههایی که در ویل میروند
1ـ کافران ـ وَیْلٌ لِلْکافِرین. [9] فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا. [10]
2ـ مشرکین ـ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکینَ.[11]
3ـ ظالمین ـ فَوَیْلٌ لِلَّذینَ ظَلَمُوا. [12]
4ـ کسانی که کتاب و مطلبی از خود مینویسند و آن را به خدا نسبت میدهند ـ فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. [13]
5ـ کسانی که خدا و معاد را بر اساس نفس خود وصف میکنند ـ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ. [14]
6ـ کسانى که دلهایشان در اثر غفلت از یاد خدا سخت گردیده ـ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ. [15]
7ـ تمام دروغگویان گنهکار ـ وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثیمٍ. [16]
8ـ تکذیب کنندگان خدا، پیامبر، معاد و... ـ فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ.[17]
9ـ کم فروشان ـ وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ. [18]
10ـ همهی عیبجویانِ مسخرهکننده ـ وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ. [19]
11ـ نمازخوانهایی که در نماز سهلانگارند ـ فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ.[20]
12ـ نمازخوانهایی که ریاکارى مىکنند. فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ... الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ. [21]
13ـ نمازخوانهایی که اسباب و وسایل مورد نیاز را (مانند وام، زکات، صدقه، عاریه، اثاث خانه و غیره) از دیگران دریغ مىدارند ـ فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ... وَ یَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ.[22]
14ـ ظالم به اهل بیت علیهمالسلام ـ پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: « الْوَیْلُ لِظَالِمِ أَهْلِ بَیْتِی عَذَابُهُمْ مَعَ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ (نسا/145) ـ ویل برای کسى است که به اهل بیتم ستم روا دارد، عذاب اینان با منافقان در درک اسفل (پایینترین مرتبه جهنّم) از آتش دوزخ است»[23]
سهو چیست؟
«"ساهون" از ماده" سهو" در اصل به معنى خطایى است که از روى غفلت سرزند، خواه در فراهم کردن مقدماتش مقصر باشد یا نه، البته در صورت اول معذور نیست، و در صورت دوم معذور است، ولى در اینجا منظور سهو توأم با تقصیر است.
باید توجه داشت که نمىفرماید" در نمازشان سهو مىکنند" چون سهو در نماز به هر حال براى هر کس واقع مىشود، بلکه مىفرماید" از اصل نماز سهو مىکنند" و کل آن را به دست فراموشى مىسپرند.
روشن است این مطلب اگر یک یا چند بار اتفاق بیفتد ممکن است از قصور باشد، اما کسى که پیوسته نماز را فراموش مىکند و آن را به دست فراموشى مىسپارد، پیدا است که براى آن اهمیتى قائل نیست، و یا اصلاً به آن ایمان ندارد، و اگر گهگاه نماز مىخواند از ترس زبان مردم و مانند آن است.»[24]
« یعنى آنهایى که از نمازشان غافلند اهتمامى به امر نماز ندارند، و از فوت شدنش باکى ندارند چه اینکه به کلى فوت شود و چه اینکه بعضى از اوقات فوت گردد، و چه اینکه وقت فضیلتش از دست برود و چه اینکه ارکان و شرایطش و احکام و مسائلش را ندانسته نمازى باطل بخوانند.
در آیه شریفه؛ تکذیبگر روز جزا به چنین نمازگزارانى تطبیق شده، چون حرف "فاء" که بر سر جمله آمده مىفهماند جملهی مزبور نتیجه تکذیب روز جزا است و مىرساند چنین نمازگزارانى خالى از نفاق نیستند، چون تکذیب روز جزا تنها به این نیست که به کلى آن را منکر شود، کسى هم که تظاهر به ایمان مىکند و نماز مسلمانان را مىخواند، اما طورى مىخواند که عملاً نشان مىدهد باکى از روز جزا ندارد، او نیز روز جزا را تکذیب کرده.»[25]
مراحل سهو
خداوند در آیه 11 سوره ذاریات دروغپردازان منحرف را ساهون خطاب کرده است.
الَّذینَ هُمْ فی غَمْرَةٍ ساهُونَ
"غمرة" در اصل به معنى آب فراوانى است که محلى را بپوشاند، سپس به جهالت و نادانى عمیقى که کسى را فرا گیرد اطلاق شده است و "ساهون" از ماده "سهو" به معنى هرگونه غفلت است، بعضى گفتهاند نخستین مرتبهی جهل"سهو و اشتباه" است، سپس"غفلت" و بعد از آن"غمره" مىباشد.
بنا بر این، آنها از مرحلهی سهو شروع مىکنند، بعد به غفلت و بیخبرى مىانجامد، و در ادامهی راه بهطور کامل در"جهل" فرو مىروند. جمع میان دو تعبیر "سهو و غمره" در آیه فوق ممکن است اشاره به آغاز و انجام این حرکت باشد. [26]
این مراحل در سوره ماعون نیز آمده است. مرحله اول بیتوجهی به نماز است.[27] مرحله دوم این است که این بیتوجهی فرد را به سوی ریاکاری سوق میدهد و غفلت او از خداوند افزایش مییابد. در مرحله آخر از انجام واجبات الهی سرباز می زند. زیرا یکی از مصادیق ماعون که در روایات به آن شاره شده است، زکات میباشد. [28] با ندادن زکات و مانع شدن برای آن بهطور کامل در جهل فرو میرود.
ضایع کنندگان نماز
ارتباط ویل با ضایعکنندگان نماز و سهلانگاران در نماز نشاندهندهی آن است که هر دو یک گروه هستند که با تعبیرات مختلف از آنها یاد شده است.
امام کاظم علیهالسلام درباره آیات 4و5 سوره ماعون فرمود: « هُوَ التَّضْیِیعُ ـ کسى است که حق نماز را ضایع کند.»[29]
پیامبر عظیمالشأن اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم به اصحاب خود فرمودند:
« لَا تُضَیِّعُوا صَلَاتَکُمْ ، فَإِنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلَاتَهُ حُشِرَ مَعَ قَارُونَ وَ هَامَانَ وَ فِرْعَوْنَ ، وَ کَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ النَّارَ مَعَ الْمُنَافِقِینَ فَالْوَیْلُ لِمَنْ لَمْ یُحَافِظْ عَلَى صَلَاتِهِ وَ أَدَاءِ سُنَّةِ نَبِیِّه
یاران من! نمازتان را تباه نکنید، زیرا هر کس نماز خود را تباه سازد روز قیامت با قارون و هامان و فرعون محشور مىشود. پس در این حال شایسته است که خداوند او را همراه منافقان به آتش افکند. و ویل براى کسى است که نمازش را مراقبت و حفاظت نکند و سنت پیامبرش را بهجا نیاورد.»[30]
و نیز فرمودهاند: « الصَّلَاةُ عِمَادُ الدِّینِ فَمَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَهُ وَ مَنْ تَرَکَ أَوْقَاتَهَا یَدْخُلُ الْوَیْلَ وَ الْوَیْلُ وَادٍ فِی جَهَنَّمَ ـ نماز ستون دین است پس هر که ترک کند نماز خود را عمداً بهتحقیق که خراب کرده است دین خود را و هر که ترک کند وقتهاى آنرا، در ویل داخل شود؛ و ویل وادی است در جهنم.»[31]
قرآن در آیه 15 سوره مریم به ضایع کنندگان نماز اشاره فرموده است:
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا
« آنگاه پس از آنان (پیامبران و انسانهای صالح)، جانشینان بد و ناشایستهاى آمدند که نماز را ضایع کردند و از هوسها را پیروى نمودند. پس به زودى (کیفر) گمراهى خود را خواهند دید. »
« کلمه" اضاعوا" از ضیاع است، که ضیاعِ هر چیزى به معناى فساد و یا از بین رفتن آن است، از این جهت که آنطور که باید، سرپرستى نشود، مثلاً وقتى گفته مىشود" فلان اضاع المال- فلانى مال را ضایع کرد" که با سوء تدبیرش آن را محافظت نکرد و از دست داد، و در جایى مصرف کرد که نباید مىکرد.
معناى جمله" فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ ..." این است که به جاى آنان که خدا انعامشان کرده بود و طریقهشان خضوع و خشوع براى خداى تعالى بوده همواره با عبادت متوجه او مىشدند، قومى آمدند و قائم مقام ایشان شدند که آنچه را از آنان گرفتند یعنى نماز و توجه عبادى به سوى خداى سبحان را ضایع کرده و در آن سهلانگارى نمودند، بلکه به کلى از آن اعراض کردند، و در عوض شهوات را پیروى کردند، و در نتیجه همان شهوات، ایشان را از مجاهده در راه خدا و توجه به او مانع گردید.
از همین جا روشن مىشود که مراد از ضایع کردن نماز فاسد کردن آن است، به اینکه در آن سهلانگارى و بىاعتنایى کنند، و در نتیجه کار به جایى برسد که آنرا بازیچه قرار دهند و در آن دخل و تصرف نمایند، و سر انجام بعد از قبولش به کلى ترکش کنند و ضایعش گذارند.
پس اینکه بعضىها گفتهاند: مراد از ضایع کردن نماز ترک آن است خیلى حرف صحیحى نیست، چون ترک، به کلى ضایع کردن را نمىگویند، و عنایت دو آیه شریفه متعلق به این نکته است که دین الهى از آن طبقهی صالح به این طبقه خلف ناصالح آنها منتقل گردید، و حق جانشینى آنان را درباره دین ادا نکردند، و آنچه را از نماز به ارث برده بودند ضایع گذارند.»[32]
پس « ضایع کردن نماز، غیر از نخواندن و ترک آن است. کسى که نماز مىخواند، ولى بدون رعایت شرایط آن یا با تأخیر، چنین کسى نماز را ضایع کرده و آن را سبک شمرده است.»[33]
« در حدیثى که در بسیارى از کتب دانشمندان اهل سنت آمده، چنین مىخوانیم: پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم هنگامى که آیه فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ ... را تلاوت کرد، فرمود:
یکون خلف من بعد ستین سنة اضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا ثم یکون خلف یقرءون القرآن لا یعدوا تراقیهم، و یقرأ القرآن ثلاثة مؤمن و منافق و فاجر:" بعد از شصت سال، افرادى به روى کار مىآیند که نماز را ضایع مىکنند و در شهوات غوطهور مىشوند و به زودى نتیجه گمراهى خود را خواهند دید، و بعد از آنها گروه دیگرى روى کار مىآیند که قرآن را (با آب و تاب) مىخوانند ولى از شانههاى آنها بالاتر نمىرود (چون نه از روى اخلاص است و نه براى تدبر و اندیشه به خاطر عمل، بلکه از روى ریا و تظاهر است و یا قناعت کردن به الفاظ، و به همین دلیل اعمال آنها به مقام قرب خدا بالا نمىرود). [34]
«اگر این سخن در اوایل سال اوّل هجرى گفته شده باشد، سال 60 همان سال شهادت امام حسین علیهالسلام و سال به قدرت رسیدن یزید است.»[35]
«از عبارت "یَلْقَوْنَ غَیًّا" معلوم میشود که کیفر ضایع کردن نماز، سردرگمى است.»[36]
پس وقتی افراد جامعه در نماز سهلانگار شوند دچار سردرگمی شده و کم کم کارشان از غفلت به جایی میرسد که نماز میخوانند ولی اولیاء الهی را به شهادت میرسانند. این نتیجه نماز بی روح و بیعمل و ضایع شده است.
دشمنان ولی الهی
در بخشی از دعایی که از نائب دوم امام زمان ـ عجلالله تعالی فرجهالشریف ـ ابوجعفر محمدبنعثمان عمری رحمتالله علیه به عنوان دعای فرج نقل شده است میخوانیم: « اللَّهُمَّ اکْفِ وَلِیَّکَ وَ حُجَّتَکَ فِی أَرْضِکَ هَوْلَ عَدُوِّهِ ... وَ الْعَنْهُمْ فِی بِلَادِکَ وَ أَسْکِنْهُمْ أَسْفَلَ نَارِکَ وَ أَحِطْ بِهِمْ أَشَدَّ عَذَابِکَ وَ أَصْلِهِمْ نَاراً وَ احْشُ قُبُورَ مَوْتَاهُمْ نَاراً وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِکَ فَإِنَّهُمْ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ وَ أَذَلُّوا عِبَادَک.
بار الها! از ولىّ و حجّت خودت در زمین هراس دشمنش را کفایت کن ... و آنها را در میان بلادت ملعون ساز و در درک اسفل جاى ده و در محاصره شدیدترین عذاب خود درآور و آتشت را مستمر به آنها برسان و قبور اموات آنها را مملوّ از آتش کن و آتش سوزان خود را از آنها دریغ مدار، که آنها نماز را ضایع ساخته و پیروى شهوات کرده و بندگانت را خوار ساختهاند.»[37]
چند روایت دیگر درباره بیتوجهی به نماز
پانزده عذاب
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در پاسخ به سؤال زهرای اطهر سلاماللّهعلیها در مورد عذاب کسی که نماز را کوچک شمارد فرمود:
اى فاطمه، هر کس چه مرد باشد و چه زن، نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده مصیبت گرفتار مىنماید: شش چیز در سراى دنیا، و سه چیز هنگام مرگ، و سه چیز در قبرش، و سه چیز در قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر.
مصیبتهایى که در دار دنیا بدان مبتلا مىگردد عبارتند از:
1- خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمىدارد.
2- خداوند، خیر و برکت را از روزىاش برمىدارد.
3- خداوند- عزّ و جلّ- نشانه صالحان را از چهره او محو مىفرماید.
4- در برابر اعمالى که انجام داده پاداش داده نمىشود.
5- دعاى او به سوى آسمان بالا نمىرود و مستجاب نمىگردد.
6- هیچ بهرهاى در دعاى بندگان شایسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.
و مصائبى که هنگام مرگ به او مىرسد بدین ترتیب است:
1- با حالت خوارى و زبونى جان مىدهد.
2- گرسنه مىمیرد.
3- تشنه جان مىسپارد، به گونهاى که اگر آب تمام رودخانههاى دنیا را به او بدهند، سیراب نگشته و تشنگىاش برطرف نخواهد شد.
و مصیبتهایى که در قبرش بدان گرفتار مىگردد بدین قرار مىباشد:
1- خدا فرشتهاى را بر او مىگمارد تا او را در قبر نگران و پریشان نموده و از جایش برکند.
2- خداوند گور را بر او تنگ مىگرداند.
3- قبرش تاریک مىشود.
و مصائبى که در روز قیامت، هنگام بیرون آمدن از قبر، بدان مبتلا مىشود، عبارت است از:
1- خداوند فرشتهاى را بر او مىگمارد تا در حالى که مردم به او مىنگرند، او را به رو بر زمین بکشد.
2- سخت از او حساب مىکشند.
3- خداوند هرگز نظر رحمت به او ننموده و از بدیها پاکیزهاش نمىگرداند، و براى او عذاب دردناکى خواهد بود. [38]
جرأت شیــطان در فریب انسان
نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند: « همیشه شیطان از کار مؤمن در وحشت است مادامی که از نمازهای پنجگانه محافظت میکند. پس هنگامیکه آنها را ضایع ساخت بر او جرأت پیدا میکند و او را داخل در گناهان بزرگ میکند.»[39]
و الله مرا ملاقات نمیکند
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در یک بیان قهرآمیز، با صراحت چنین خطاب فرمودند: « لَیْسَ مِنِّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ لَا یَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ »
« آن کس که نماز را سبک شمارد (به خدا قسم) روز قیامت در کنار حوض کوثر، با من ملاقات نخواهد کرد.»
این تأکید و بیان همراه با قسم، حکایت از عمق فاصله بین ولی الهی و و نماز گزارانی که به نماز اهمیت نمیدهند دارد. [40]
به شفاعت نمیرسد
در هنگام شهادت امام صادق علیهالسلام جریانی رخ داد که وقتی ابو بصیر آمد به « ام حمیده » تسلیت عرض کند، ام حمیده گریست، ابوبصیر هم که نابینا بود گریست بعد «ام حمیده» به ابو بصیر گفت:
ابو بصیر نبودی و لحظهی آخر امام را ندیدی، جریان عجیبی رخ داد.
ابوبصیر عرض کرد: چه چیزی؟
فرمود: امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوهای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود:
تمام خویشان نزدیک مرا بگویید، بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی میکرد یک مرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را فرمود:
إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَنْ تَنَالَ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ ـ هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند، نخواهد رسید.» این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. [41]
اول وقت نخواندن
امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه 4و 5 سوره ماعون میفرماید:
« تَأْخِیرُ الصَّلَاةِ عَنْ أَوَّلِ وَقْتِهَا لِغَیْرِ عُذْرٍ »[42]
« مراد از بی اعتنایی به نماز، تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است.»
یونسبن عمار از حضرت صادق علیهالسّلام پرسید: « الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ از وسوسه شیطان است؟»
فرمود: « لَا کُلُ أَحَدٍ یُصِیبُهُ هَذَا وَ لَکِنْ أَنْ یُغْفِلَهَا وَ یَدَعَ أَنْ یُصَلِّیَ فِی أَوَّلِ وَقْتِهَا ـ نه، وسوسه به هر کس مىرسد، بلکه منظور آن است که از نماز غفلت کند و در اول وقت نخواند.»[43]
اقوامی که خداوند مذمتشان فرمود
امام على علیهالسلام فرمود:« لَیْسَ مِنْ عَمَلٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنَ الصَّلَاةِ ـ لَا تَشْغَلَنَّکُمْ عَنْ أَوْقَاتِهَا أُمُورُ الدُّنْیَا فَإِنَّ اللَّهَ ذَمَّ أَقْوَاماً اسْتَهَانُوا بِأَوْقَاتِهَا فَقَالَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ یَعْنِی غَافِلِین ـ هیچ عملى نزد خدا محبوبتر از نماز نیست، پس مبادا هیچ کارى از کارهاى دنیا، شما را از نماز در اول وقتش باز بدارد، براى اینکه خداوند اقوامى را به همین جرم مذمت نموده و فرموده:" الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ" کسانى که در امر نماز و اوقات آن سهلانگارى مىکنند؛ یعنی غافلند.»[44]
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:« فَإِنَّ فِی تَأْخِیرِهَا مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ غَضَبَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»[45]
« تأخیر نماز از اول وقت بدون دلیل، موجب غضب خداوند متعال میگردد.»
دعا و نفرین نماز
امام صادق علیهالسلام فرمود: «کسى که نمازهاى واجب را در اوّل وقت ادا کند و حدود آنها را حفظ نماید، فرشته آن را سپید و پاکیزه به آسمان برد. نماز (به نمازگزار) گوید: خدا تو را نگاه دارد همانگونه که مرا نگاه داشتى، مرا به ملکى بزرگوار سپردى. و کسى که نمازها را بىسبب به تأخیر اندازد و حدود آنها را حفظ نکند، فرشته نماز او را سیاه و تاریک به آسمان برد در حالى که نماز با صداى بلند به نمازگزار گوید: مرا ضایع کردى، خداى تو را ضایع کند آنچنانکه مرا ضایع کردى، و خدا تو را رعایت نکند، آنچنانکه تو مرا رعایت نکردى.»[46]
ملعون است
نظر به اهمیت روایت؛ متن کامل آنرا به همراه متن عربی آوردهایم. در بخش پینوشتها نیز تقریباً سند تمام کتبی که این روایت از آنها نقل شده؛ ذکر کردهایم.
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ رَفَعَهُ عَنِ الزُّهْرِیِّ قَالَ طَلَبْتُ هَذَا الْأَمْرَ طَلَباً شَاقّاً حَتَّى ذَهَبَ لِی فِیهِ مَالٌ صَالِحٌ فَوَقَعْتُ إِلَى الْعَمْرِیِّ وَ خَدَمْتُهُ وَ لَزِمْتُهُ وَ سَأَلْتُهُ بَعْدَ ذَلِکَ عَنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ فَقَالَ لِی لَیْسَ إِلَى ذَلِکَ وُصُولٌ فَخَضَعْتُ فَقَالَ لِی بَکِّرْ بِالْغَدَاةِ فَوَافَیْتُ وَ اسْتَقْبَلَنِی وَ مَعَهُ شَابٌّ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَطْیَبِهِمْ رَائِحَةً بِهَیْئَةِ التُّجَّارِ وَ فِی کُمِّهِ شَیْءٌ کَهَیْئَةِ التُّجَّارِ فَلَمَّا نَظَرْتُ إِلَیْهِ دَنَوْتُ مِنَ الْعَمْرِیِّ فَأَوْمَأَ إِلَیَّ فَعَدَلْتُ إِلَیْهِ وَ سَأَلْتُهُ فَأَجَابَنِی عَنْ کُلِّ مَا أَرَدْتُ ثُمَّ مَرَّ لِیَدْخُلَ الدَّارَ وَ کَانَتْ مِنَ الدُّورِ الَّتِی لَا نَکْتَرِثُ لَهَا فَقَالَ الْعَمْرِیُّ إِذْ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ سَلْ فَإِنَّکَ لَا تَرَاهُ بَعْدَ ذَا فَذَهَبْتُ لِأَسْأَلَ فَلَمْ یَسْمَعْ وَ دَخَلَ الدَّارَ وَ مَا کَلَّمَنِی بِأَکْثَرَ مِنْ أَنْ قَالَ:
«مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْعِشَاءَ إِلَى أَنْ تَشْتَبِکَ النُّجُومُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَدَاةَ إِلَى أَنْ تَنْقَضِیَ النُّجُومُ »
وَ دَخَلَ الدَّارَ.[47]
در احتجاج و غیبت، شیخ از کلینى و او با سلسله سند از زهرى روایت نموده که گفت: بهقدر کافى در جستجوى امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف گردش کردم، و مال زیادى از من در این راه صرف شد. سپس به خدمت محمد بن عثمان رسیدم، و بههمین منظور مدتى نزد وى بهخدمتگزارى پرداختم تا آنکه روزى، از صاحبالزمان علیهالسّلام سراغ گرفتم و او گفت: نمىتوانى حضرت را ببینى.
من با التماس زیاد مقصود خود را تکرار کردم، گفت: فردا صبح بیا. چون فردا صبح نزد وى رفتم، دیدم جوانى که در زیبائى و خوشبوئى از همه کس بهتر ]است[ و لباس تجار بر تن داشت؛ با وى است و به هیئت تجار چیزى در آستین دست دارد.
وقتى نظرم به او افتاد، نزدیک محمد بن عثمان رفتم ولى او به من اشاره نمود که به طرف آن جوان برگردم.
من هم به طرف جوان برگشتم و سؤالاتى از وى نمودم و هر چه میخواستم به من جواب داد، آنگاه رفت که داخل خانه شود، و آن خانه، چندان مورد نظر نبود. ]خانه سادهای بود[
محمدبنعثمان به من گفت: اگر میخواهى چیزى بپرسى بپرس که دیگر بعد از این او را نمیبینى. من هم بهدنبال او رفتم که سؤالاتى بنمایم ولى او گوش نداد و داخل خانه شد و جز این دو جمله (یعنی این جمله را دوبار تکرار فرمود):
« ملعون است ملعون است کسى که نماز عشاء را چندان بهتأخیر بیاندازد که ستارگان آسمان همچون تیر بگذرند، ملعون است ملعون است کسى که نماز صبح را چندان به تأخیر بیاندازد که ستارگان آسمان ناپدید شوند.»
چیزى نفرمود، و سپس داخل خانه شد.[48]
توجه مهم
در این نوشتار بنا داشتیم آنچه را که مربوط به آیه ساهون است، نقل کنیم.
تا آنجا که ما یافتیم؛ در روایات اهل بیت آنچه به صراحت دربارهی رعایت نماز و ضایع نکردن آن آمده است، همه اشاره به خواندن نماز در اول وقت دارد که این نشان دهندهی اهمیت موضوع میباشد.
اما در برخی روایات به رعایت حدود اشاره شده ولی اینکه حدود چیست گفته نشده است. برای احصاء حدود اشاره شده باید به سراغ روایات دیگری که در آداب نماز است رفت.
با بررسی آن روایات به این نتیجه میرسیم که هرچه این حدود بهتر رعایت شود، نماز از عمق بیشتری برخوردار بوده و نشان دهنده اهمیت دادن فرد نمازگزار به نماز است و هرچه کمتر رعایت شود حاکی از بیتوجهی به نماز خواهد بود.
بعضی از این حدود عبارتند از:
توجه به مقدمات نماز از جمله: لباس، نظافت، مسواک، مکان، بوی خوش، وضوی با توجه، حضور در مسجد و مکانهای مقدس و...
توجه به آداب باطنی مانند طمأنینه، محافظت از تصرفات شیطانی، نشاط و بهجت، تفهیم اذکار و اوراد به قلب، حضور قلب، طهارت روح، و...
در این خصوص کتابهای زیادی توسط علمای بزرگ نوشته شده که بعضی از آنها تحت عنوان « آدابالصلوة » است. که میتوانید به آنها مراجعه کنید.
یکی از بهترین کتابها در این خصوص «آداب الصلوة» نوشته معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدسالله سرهالشریف است.
ایشان در صفحه 14 این کتاب درباره خضوع در نماز بهعنوان یکی از مصادیق رعایت حدود میفرمایند:
«چون امثال ماها با این حال از نور مشاهدات محرومیم، ناچار باید در صدد تحصیل خشوع از طریق علم یا ایمان بر آییم. قال تعالى:قَدْ افْلَحَ الْمُؤْمِنوُنَ الَّذین هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُون. خشوع در نماز را از حدود و علائم ایمان قرار داده، پس، هر کس در نماز خاشع نباشد، به حسب فرموده ذات مقدّس حق از زمره اهل ایمان خارج است. و نمازهاى ماها که مشفوع با خشوع نیست از نقصان ایمان یا فقدان آن است.
پینوشتها
[1]. ترجمه المیزان ج14 ص108
[2]. تفسیر سور آبادى ج4 ص2436 و ص2749
[3]. أطیبالبیان فی تفسیرالقرآن ج4 ص250 و ج11 ص87 و ج14 ص223
[4]. تفسیر آسان ج1 ص182 ـ گفته شده چهل خریف و بعضی گفتهاند: خریف نام یکى از فصول سال است ـ الویل واد فی جهنّم یهوى فیه الکافر أربعین خریفا ثمّ یهوى فیه کذلک أبدا
[5]. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج1 ص380
[6]. لسان العرب ج11 ص739
[7]. ترجمه مجمع البیان ج22 ص340
[8]. مخزن العرفان در تفسیر قرآن ج15 ص276
[9]. إبراهیم/2
[10]. مریم/37 ـ ص/27 ـ الذاریات/60
[11]. فصلت/6
[12]. الزخرف/65
[13]. البقرة/79
[14]. الأنبیاء/18
[15]. الزمر/22
[16]. الجاثیة/7
[17]. الطور/11 ـ المرسلات/15 و19 و24 و28 و34 و37 و40 و45 و47 و49 ـ المطففین/10
[18]. المطففین/1
[19]. الهمزة/1
[20]. الماعون/4و5
[21]. الماعون/4و6
[22]. الماعون/4و7
[23]. صحیفةالإمامالرضا علیهالسلام ص58
[24]. تفسیر نمونه ج27 ص360
[25]. ترجمه المیزان ج2 ص634
[26]. تفسیر نمونه، ج22، ص: 316
[27]. قاموس قرآن ج3 ص346
[28]. ترجمه المیزان ج20 ص636 ـ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: «"ماعون" زکات واجب است که از آن مضایقه مىکنند، و به نماز خویش خودنمایى و ریا مىکنند، و مانع زکات خود مىشوند.»
[29]. وسائلالشیعة، ج4، ص27
[30]. صحیفةالإمامالرضا علیهالسلام ص60
[31]. جامعالأخبار (للشعیری) ص73
[32]. ترجمه المیزان ج14 ص103
[33]. تفسیر نور، ج7 ص288
[34]. تفسیر نمونه ج13 ص103
[35]. تفسیر نور، ج7 ص288
[36]. همان ص289
[37]. کمالالدین و تمامالنعمة ج2 ص515
[38]. فلاحالسائل و نجاحالمسائل ص22
[39]. اصول کافی ج3 ص269
[40]. مستدرکالوسائل ج3 ص25
[41]. مستدرکالوسائل ج3 ص25
[42]. وسائلالشیعة ج4 ص124
[43]. وسائلالشیعة ج4 ص114
[44]. تحفالعقول، النص ص112
[45]. بحار الانوار ج2 ص154
[46]. الأمالی(للصدوق) ص256
[47]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ج52 ص15
مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار) متن ص737
بحار الأنوار (ط - بیروت) ج8 ص60
الإحتجاج على أهل اللجاج(للطبرسی) ج2 ص479
الغیبة (للطوسی) النص ص271
منتخب الأنوار المضیئة النص ص142
بحار الأنوار (ط ـ بیروت) ج8 ص60
إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب ج1 ص343
إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب ج1 ص396
الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة النص ص271
وسائل الشیعة ج4 ص201
[48]. عالم بزرگوار مرحوم میرزا محمد قمى معروف به «ارباب» که مصحح چاپ دوره بحار چاپ حاج امین الضرب بوده است، مینویسد: مقصود نماز مغرب است، چنان که در روایات دیگر هم آمده است. مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) ؛ متن ؛ ص738
مانند روایت زیر:
وَ قَالَ الصَّادِقُ ع- مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْمَغْرِبَ طَلَباً لِفَضْلِهَا وَ قِیلَ لَهُ إِنَّ أَهْلَ الْعِرَاقِ یُؤَخِّرُونَ الْمَغْرِبَ حَتَّى تَشْتَبِکُ النُّجُومُ فَقَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ عَدُوِّ اللَّهِ أَبِی الْخَطَّاب
امام صادق علیه السّلام فرمود: ملعون است ملعون است (از رحمت خداوند دور است، از رحمت خداوند دور است) کسى که نماز مغرب را بقصد برخوردارى از فضیلت بیشتر بتأخیر اندازد (یعنى فکر کند وقت فضیلتش موقعیست که ستارهها کاملا روشن شده باشند)، و به آن حضرت عرض نمودند: اهل عراق نماز مغرب را از وقت مقرّر آن بتأخیر میاندازند تا آنگاه که پاسى از شب میگذرد و ستارگان بسیار پدیدار شده و آسمان را مشبّک میسازند، آن حضرت فرمود: این از کارها و بدعتهاى دشمن خدا أبى الخطّاب است.
شرح: «محمد بن مقلاص ابو الخطاب کوفى از سران فرقه گمراه است که مدعى نبوت خویش و ربوبیّت امام صادق علیه السّلام گشت و او را دستگیر کرده کشتند».
من لا یحضره الفقیه ؛ ج1 ؛ ص220