چگونه شراب حلال شد
مقدمه
خاطرات همفر ـ جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی در قرن ۱۸ میلادی ـ اولینبار در حین جنگ جهانی دوم، به صورت یک داستان دنبالهدار در مجله اشپیگل آلمان منتشر شد.
پس از جنگ جهانی دوم یک مجلّه فرانسوی، ترجمه فرانسه این خاطرات را منتشر نمود سپس دانشجویی لبنانی خاطرات همفر را از فرانسه به زبان عربی باز گردانید و در بیروت منتشر کرد. نسخه فارسی این کتاب توسط استاد علی کاظمی تحت عنوان «خاطرات مستر همفر» ترجمه شده است.
در این کتاب به روشنی نقش انگلستان در شکلگیری وهابیگری و حکومت آلسعود مشخص گردیده است.
آنچه در پی میخوانید قسمت کوتاهی از این کتاب است که به چگونگی فتوا دادن سر سلسلهی وهابیت (محمدبن عبدالوهاب) به خصوص دربارهی نوشیدن شراب اشاره دارد.
*************************
همفر مینویسد:
... روزی بحث مفصلی را با «محمدبن عبدالوهاب» (که خود را عالم بزرگی میدانست» در مورد عدم تحریم شراب در اسلام آغاز کردم. هر چه به آیات قرآن و روایات استدلال کرد رد نمودم.
سرانجام به او گفتم: در تاریخ معتبر و صحیح آمده است که معاویه، یزید، خلفای بنیامیه و بنیعباس همه شراب مینوشیدند. آیا ممکن است همهی آنها در گمراهی باشند و تو به راه راست بروی؟ بیتردید آنان کتاب خدا و سنت پیامبر را بهتر میفهمیدند. این نشان میدهد که آنها از این نهی، تحریم استنباط نمیکردند، بلکه آن را به معنای کراهت میفهمیدند. در کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان نیز شراب مباح شده است.[1] البته شراب در کتابهای مقدس آسمانی تحریف نشده نیز حرام بوده است آیا این خردمندانه است که شراب در یک دین حلال و در دیگری حرام باشد؟ در حالی که همهی ادیان از سوی یک خدا است.
علاوه بر این در کتب احادیث نقل کردهاند که خلیفه دوم، عمر شراب میخورد تا اینکه این آیه نازل شد: «فَهَلْ أَنتُم مُّنتهَُون ـ آیا خوددارى خواهید کرد؟»(مائده/91)
اگر شراب واقعاً حرام بود پیامبر اسلام عمر را به مجازات میرساند، و اینکه پیامبر او را مجازات نکرده است دلیل بر عدم حرمت است.[2]
«محمدبن عبدالوهاب» کاملاً به سخنان من گوش میداد، سپس گفت: آری از نظر اخبار ثابت شده است و نیز در بعضی اخبار وارد شده است که عمر شراب را با آب مخلوط میکرد و سپس آنرا مینوشید و میگفت: تنها شراب مست کننده حرام است، اما در صورتی که موجب مستی نشود حرام نیست.[3] سپس اضافه نمود: که عمر در این مورد درست فهمیده است و استدلال وی متین میباشد، زیرا قرآن میگوید:
«إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ فىِ الخَْمْرِ وَ الْمَیْسرِِ وَ یَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلَوة ـ شیطان مىخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد.» (مائده/91)
اگر شراب موجب مستی انسان نشود این خطرها و مفاسدی که در آیه آمده است را نخواهد داشت، بنا براین اگر شراب انسان را مست نکند مورد نهی نمیباشد.[4]
یکروز هم با «محمدبن عبدالوهاب» دربارهی روزه بحث کردم و به او گفتم: قرآن میگوید: «وَ أَن تَصُومُواْ خَیرٌْ لَّکُمْ ـ و روزه داشتن براى شما بهتر است.» (بقره/184)
نگفته است روزه واجب است، بنا براین روزه از نظر اسلام مستحب است و واجب نیست.
ولی با این فکر مخالف بود و گفت: تو میخواهی مرا از دینم بیرون کنی.
به او گفتم: ای فرزند وهاب! دین عبارت است از صفای قلب و سلامت روح و آزار نرساندن به دیگران، آیا پیامبر اسلام نگفته است: «دین عبارت است از محبت؟»
و آیا قرآن نمیگوید: «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتىَ یَأْتِیَکَ الْیَقِین ـ و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [مرگ] تو فرا رسد.» (حجر/99)
بنابراین هنگامی که برای انسان یقین به خدا و روز قیامت حاصل شد و قلبش پاک و رفتارش نظیف بود، از بهترین انسانها است.
اینبار سرش را ـ به علامت عدم رضایت به این نوع استدلال ـ حرکت داد.
یک بار دیگر به او گفتم نماز واجب نیست.
گفت: چهطور؟
گفتم: برای این که قرآن میگوید:
«أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِى ـ نماز را براى یاد من بپادار» (طه/14)
نماز را بهپا دار تا به یاد من باشی؛ بنابراین مقصود از نماز، یاد خدای بزرگ است و تو میتوانی که به جای نماز همیشه به یاد خدا باشی.
او گفت: آری، از بعضی از علما شنیدهام که در اوقات نماز به جای نماز به یاد خدا میپرداختهاند.
از این سخنش بسیار شاد شدم و شروع به تقویت این نظریه در او نمودم، تا جایی که یقین کردم بر عقلش غلبه یافتهام و بعد از این بحثها او را میدیدم که دیگر مثل سابق به نمازش اهمیت نمیدهد. گاهی نماز میخواند و گاهی نمیخواند. بهخصوص نماز صبحش را اکثر اوقات نمیخواند زیرا شبها تا نصف شب را با او میگذراندم و قهراً صبح خسته بود و برای نماز بیدار نمیشد.
بدین ترتیب رداء ایمان را کمکم از دوش «محمدبن عبدالوهاب» فرو کشیدم.[5]
******************************
خبر زیر نشان میدهد که چنین افرادی هنوز هم در برخی جوامع اسلامی وجود دارند.
ادیان نیوز و به نقل از خبرگزاری براثا نوشت:
سعدالدین هلالی یکی از اساتید فقه و ادیان دانشگاه الازهر، نوشیدن و خرید و فروش شراب را حلال اعلام کرد و اذعان داشت: که منافع شراب از مضرات آن بیشتر است زیرا که من استفاده میکنم!
وی در این ادعای مضحک که در برنامهای زنده صورت میگرفت، گفت: امام ما ابوحنیفه به این مسأله شک داشت ولی اکنون فرزندان ابوحنیفه این شک را برطرف کردند.
در بخشی از این برنامه زنده، مجری برنامه در خصوص مشکلات احتمالی مطرح کردن رسمی و رسانهای این موضوع پرسید: شاید این اعلان رسمی، مشکلاتی بهدنبال داشته باشد، چه راه حلی پیشنهاد میکنید؟
این استاد الازهر گفت: راه حل قرآن است، قرآن گفته از اهل ذکر سؤال کنید، ابوحنیفه یکی از آنهاست، ما هم فرزندان ابوحنیفه هستیم و همانند پدرمان شامل این آیه خواهیم شد.
وی در پایان بعد از این ادعای وقیحانه گفت: اگر کسی بخواهد بداند سالم است شراب بنوشد، اگر شراب او را مست کند بدن او بیمار است و باید معالجه شود، ولی اگر مست نشود بدن او سالم است! مشرق نیوز ـ تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۲
*****************************
در شماره 30 نشریه شمیم معرفت (بهار 1391) در مقالهای تحت عنوان «تحریم شراب» (صفحه73) در خصوص حرمت شراب بحث دقیق و مفصلی بر اساس قرآن و روایات منتشر نمودیم.
[1]. البته شراب در کتابهای مقدس آسمانی تحریف نشده نیز حرام بوده است.
[2]. این بحث در کتابهای اسلامی شیعه جواب داده شده است. به کتاب «محمد تصویر جمال خدا» رجوع شود.
[3]. در طبقات ابن سعد ج 3 ص230 (که نویسنده از مشاهیر اهل سنت است) آمده، عمر به غلامش گفت آیا در مشکت چیزی از آن شراب هست؟ گفت: آری. عمر گفت: پس برای ما بیاور، غلام شراب را آورد، عمر آنرا در ظرفی ریخت، بو کرد، بوی بدی میداد مقداری آب ریخت.
[4]. چنین استدلالهایی که هنوز از برخی افراد برای لغو حرمت شراب شنیده میشود؛ همان روش وزارت مستعمرات انگلیس برای آلوده کردن جوانان مسلمان میباشد. شیخ ابراهیم زنجانی که وابستهی استعمار انگلیش بود (همان کسی که شیخ شهید فضلالله نوری را محاکمه کرد و حکم شهادتش را صادر نمود) همین استدلال انگلیس را برای حلیت شراب به کار میبرده است.
[5]. اینکه خدا تأویل قرآن را به «الراسخون فی العلم ـ یعنی چهارده معصوم»(العمران/7) تخصیص فرموده؛ برای این است که کسی نتواند به نام دین با تأویلات خائنانه و یا دلخواهانه، با قرآن کریم بازی کند.