روضه خوانی یعنی دروغ خوانی
متن زیر بخشی از فرمایشات علامه شهید حضرت آیتالله مطهری است.
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج17 ص96 ـ کتاب حماسه حسینی جلد اول صفحه 53
ملاحسین کاشفى و کتاب «روضة الشهداء»
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى. حاجى نوری فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است. حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مىکردم در آن یکى دو تا از این حرفهاست. بعد که این کتاب را- که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است- [خواندم دیدم از این داستانها زیاد است.] ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بىانصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتابهایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارتپردازى کرده و مىگویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است.
تاریخش را که انسان مىخواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعهها خودش را یک شیعه صد در صد متصلّبى نشان مىداده و در میان سنىها خودش را حنفى نشان مىداده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیّع بوده است و مردم آن هم فوقالعاده متعصب در تشیّع. اینجا که در میان سبزواریها بود، یک شیعه صد در صد شیعه بود. بعد مىرفت هرات. (مىگویند شوهر خواهر عبدالرحمن جامى یا باجناق او بود.) آنجا که مىرفت، به روش اهل تسنن بود.
این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت مىکرد.
کتابى نوشته است به فارسى. اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات کاشفى در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این کتاب یا در اواخر قرن نهم هجرى نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این کتاب مردم به منابع اصلى مراجعه مىکردند.
شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) ارشاد را نوشته است و چهقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. [در] تواریخ اهل تسنن، طبرى نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبى نوشته است، ابن عساکر نوشته است، خوارزمى نوشته است. من نمىدانم این بىانصاف چه کرده است! من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسمها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسمهایى را مىآورد که اصلًا چنین آدمهایى وجود نداشتهاند؛ در میان دشمنها اسمهایى مىبرد که همه جعلى است؛ داستانها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوانها] که اغلب بى سواد بودند و به کتابهاى عربى مراجعه نمىکردند، همین کتاب را مىگرفتند و در مجالس از رو مىخواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضهخوانى»* مىگوییم. در زمان امام حسین روضهخوانى نمىگفتند، در زمان حضرت صادق هم روضهخوانى نمىگفتند، در زمان امام حسن عسکرى هم روضه خوانى نمىگفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضهخوانى نمىگفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضهخوانى نمىگفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضهخوانى». روضهخوانى یعنى خواندن کتاب روضةالشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بالها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضةالشّهداء خواندن. ما شدیم روضهخوان، یعنى روضةالشّهداء خوان، یعنى افسانهها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
ملاآقاى دربندى و «اسرارالشهاده»
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرفهاى روضةالشّهداء را به اضافه یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست. حاجى نورى نوشتهاند ما در درس مرحوم حاج شیخ عبدالحسین تهرانى بودیم- که مرد بسیار بزرگوارى و استاد حاجى نورى بوده است - و از محضر ایشان استفاده مىکردیم، یک سید روضهخوانى اهل حِلّه آمد و یک کتاب مقتلى به ایشان نشان داد که ایشان ببینند معتبر هست یا معتبر نیست. این کتاب نه اول داشت و نه آخر، فقط یک جایش نوشته بود که تألیف فلان ملّاى جبل عاملى از شاگردان صاحب معالم است. مرحوم آقا شیخ عبدالحسین این کتاب را گرفت که مطالعه کند. اولًا در احوال آن عالم نگاه کرد، دید چنین کتابى به نام او ننوشتهاند. ثانیاً خود کتاب را مطالعه کرد، دید مملوّ از اکاذیب است. به آن سیّد گفت این کتاب همهاش دروغ است، مبادا این کتاب را بیرون بیاورى یا از این کتاب چیزى نقل کنى که جایز نیست و اساساً این کتاب از آن عالم نیست، مطالبش هم همه دروغ است. حاجى مىنویسد همین کتاب به دست صاحب اسرارالشهاده افتاد، از اول تا آخرش را نقل کرد.
اینها گریه دارد، خدا مىداند گریه دارد.
کندن گوشت بدن امام حسین علیهالسلام
این حکایت را هم برایتان نقل کنم، که تأثرآور است. باز ایشان نقل مىکنند،
نوشتهاند یک مردى رفت خدمت مرحوم صاحب مقامع ( مرحوم آقا محمدعلى، پسر مرحوم وحید بهبهانى، که ظاهراً جد این آقایانِ آل آقا است. مرد بزرگى بوده است، پدر و پسر. در کرمانشاه بوده. مرحوم آقا محمدعلى به کرمانشاه آمد، خیلى هم نفوذ و اقتدار پیدا کرد.) و گفت من دیشب خواب وحشتناکى دیدم.
گفت: چه خواب دیدى؟
گفت: خواب دیدم که با این دندانهاى خودم گوشتهاى بدن امام حسین علیهالسلام را دارم مىکَنم.
این مرد عالم لرزید، سرش را پایین انداخت، یک مدتى فکر کرد، گفت: شاید تو مرثیه خوان هستى؟
گفت: بله آقا.
گفت: دیگر بعد از این یا اساساً مرثیه خوانى را ترک کن یا از کتابهاى معتبر نقل کن. تو با این دروغهایت دارى گوشت بدن امام حسین را با این دندانهاى خودت مىکَنى. این لطف خدا بوده که لااقل در این رؤیا به تو نشان بدهد.
روضه راست؛ روضه نو
قبلًا عرض کردم، اگر کسى تاریخ عاشورا را بخواند، مىبیند از زنده ترین و مستندترین و پرمنبع ترین تاریخهاست. ما احتیاجى [به این دروغها] نداریم. حالا گذشته از این که اصلًا دروغ جعل کردن کار غلطى است، احتیاجى نیست، آنقدر راست هست که همانها را اگر بگوییم کافى است. مرحوم آخوند خراسانى مىگفته است اینهایى که دنبال روضه نوِ نشنیده هستند بروند روضههاى راست را پیدا کنند که آنها را احدى نشنیده است.
* روض: روضه باغ و بستانى است که با آب همراه باشد (مفردات) در اقرب گوید: روضه نگویند مگر آن که با آن یا در کنار آن آب باشد. (درقرآن میفرماید) «فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یُحْبَرُونَ» (روم: 15) جمع آن روضات است «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ ...» (شورى: 22) مراد از هر دو آیه روضه هاى بهشتى است.
(قاموس قرآن، ج3، ص 148)
مطالب مرتبط
سید بحرالعلوم و عزادارى امام زمان علیه السلام
دین دل بخواهی؟! ـ و تذکاری به برهنه شدن در عزاداری