روح چیست؟
1ـ « روح» از نظر لغت در اصل به معنى« نفس» و« دویدن» است، بعضى تصریح کردهاند که روح و ریح (باد) هر دو از یک معنى مشتق شده است، و اگر روح انسان که گوهر مستقل مجردى است به این نام نامیده شده به خاطر آن است که از نظر تحرک و حیات آفرینى و ناپیدا بودن همچون نفس و باد است.
2ـ موارد استعمال آن در قرآن بسیار متنوع است:
1/2ـ گاهى به معنى روح مقدسى است که پیامبران را در انجام رسالتشان تقویت مىکرده، مانند آیه 253 بقره: «وَ آتَیْنا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ـ ما دلائل روشن در اختیار عیسى بن مریم قرار دادیم و او را با روحالقدس تقویت نمودیم».
2/2ـ گاه به نیروى معنوى الهى که مؤمنان را تقویت مىکند اطلاق شده، مانند آیه 22 مجادله: «أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ـ آنها کسانى هستند که خدا ایمان را در قلبشان نوشته و به روح الهى تاییدشان کرده است».
3/2ـ زمانى به معنى«فرشته مخصوص وحى» آمده و با عنوان« امین» توصیف شده، مانند آیه 193 سوره شعراء: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ ـ این قرآن را روح الامین بر قلب تو نازل کرد تا از انذار کنندگان باشى».
4/2ـ و گاه به معنى فرشته بزرگى از فرشتگان خاص خدا یا مخلوقى برتر از فرشتگان آمده، مانند آیه 4 سوره قدر: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر ـ در شب قدر فرشتگان، و روح، به فرمان پروردگارشان براى تقدیر امور نازل مىشوند» و در آیه 38 سوره نبا نیز مىخوانیم: «یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا ـ در روز رستاخیز روح فرشتگان در یک صف قیام میکنند»
5/2ـ و گاه به معنى قرآن یا وحى آسمانى آمده است مانند آیه 52 سوره شورى: «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ـ اینگونه وحى به سوى تو فرستادیم، روحى که از فرمان ما است».
6/2ـ و بالآخره زمانى هم به معنى روح انسانى آمده است، چنان که در آیات آفرینش آدم مىخوانیم: «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ ـ سپس آدم را نظام بخشید و از روح خود در آن دمید» (آیه 9 سوره سجده).
و همچنین «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ ـ هنگامى که آفرینش آدم را نظام بخشیدم و از روحم در او دمیدم براى او سجده کنید». (آیه 29 سوره حجر و 72 سوره ص).
3ـ علم اندک ما نسبت به روح
جمعى کنجکاو از پیامبر درباره روح سؤال کردند و خداوند به پیامبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم فرمود که به آنها پاسخ دهد:
«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً ـ و از تو درباره «روح» سؤال مىکنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است؛ و جز اندکى از دانش، به شما داده نشده است». (اسراء/85)
از مجموع قرائن موجود در آیه و خارج آن چنین استفاده مىشود که پرسش کنندگان از حقیقت روح آدمى سؤال کردند، همین روح عظیمى که ما را از حیوانات جدا مىسازد و برترین شرف ما است، و تمام قدرت و فعالیت ما از آن سرچشمه مىگیرد و به کمکش زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار مىدهیم، اسرار علوم را مىشکافیم و به اعماق موجودات راه مىیابیم، مىخواستند بدانند حقیقت این اعجوبه عالم آفرینش چیست؟
و از آنجا که روح، ساختمانى مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکى و شیمیایى آنست، پیامبر ص مامور مىشود در یک جمله کوتاه و پر معنى بگوید: «روح، از عالم امر است یعنى خلقتى اسرار آمیز دارد».
سپس براى اینکه از این پاسخ تعجب نکنند، اضافه مىکند، بهره شما از علم و دانش بسیار کم و ناچیز است، بنا بر این چه جاى شگفتى که رازهاى روح را نشناسید، هر چند از همه چیز به شما نزدیکتر است؟
در تفسیر عیاشى از امام باقر و امام صادق علیهاالسلام چنین نقل شده که در تفسیر آیه یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ فرمود:
«انما الروح خلق من خلقه، له بصر و قوة و تایید، یجعله فى قلوب الرسل و المؤمنین ـ روح از مخلوقات خداوند است بینایى و قدرت و قوت دارد، خدا آن را در دلهاى پیغمبران و مؤمنان قرار مىدهد».
در حدیث دیگرى از یکى از آن دو امام بزرگوار نقل شده که فرمود:
«هى من الملکوت من القدرة ـ روح از عالم ملکوت و از قدرت خداوند است».
در روایات متعددى که در کتب شیعه و اهل تسنن آمده است مىخوانیم که مشرکان قریش این سؤال را از دانشمندان اهل کتاب گرفتند و مىخواستند پیامبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم را با آن بیازمایند، به آنها گفته شده بود که اگر محمد صلیاللهوعلیهوآلهوسلم اطلاعات فراوانى در باره روح در اختیار شما بگذارد دلیل بر عدم صداقت او است، به همین دلیل جمله کوتاه و پرمعنى پیامبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم براى آنها اعجابانگیز بود.
ولى در بخشى دیگر از روایات که از طرق اهل بیت علیهمالسلام در تفسیر آیه فوق به ما رسیده مىبینیم که روح به معنى مخلوقى برتر از جبرئیل و میکائیل معرفى شده که با پیامبر و امامان علیهمالسلام همواره بوده است و آنان را در خط سیرشان از هر گونه انحراف بازمىداشت.
این روایات با آنچه در تفسیر آیه گفتیم نه تنها مخالفتى ندارد، بلکه با آنها هماهنگ است چرا که روح آدمى مراتب و درجاتى دارد، آن مرتبهاى از روح که در پیامبران و امامان است مرتبه فوق العاده والایى است، که از آثارش معصوم بودن از خطا و گناه و نیز آگاهى و علم فوقالعاده است و مسلما چنین مرتبهاى از روح از همه فرشتگان برتر خواهد بود حتى از جبرئیل و میکائیل!(دقت کنید)[1]
4ـ بر صورت خدا
محمّد بن مسلم از حضرت امام باقر (علیهالسلام) میپرسد از آنچه نقل میکنند که خداوند عزّ وجلّ آدم را بر صورت خود آفرید، حضرت فرمود: آن صورتی است حادث و مخلوق که خداوند آن را برگزید و به دیگر صورتها ترجیح داد و به خود اضافه کرد؛ چنان که کعبه را به خود نسبت داد و روح را به خود نسبت داد و گفت: «خانه من» و «از روح من».[2]
استعداد انسان برای کمال
خدای سبحان، انسان را آفرید و روح منسوب به خویش را در او به ودیعت نهاد[3] و هر آنچه را که در جهت کسب کمالات و تعالی روحی و مادی، ضروری بودْ مسخّر وی ساخت؛[4] و او را به وصف کرامت و فضیلت[5] بر بسیاری از پدیدهها ستود[6]
قرآن کریم، انسان را پدیدهای آفریده شده از خاک و روح خدا میداند؛[7] که در بَدْءِ تولد از هرگونه علم حصولی تهی است؛[8] لیکن از سرشت ویژهای برخوردار است که فطرت توحیدی او باشد؛[9] و خدا استوای وجودی وی را بر الهام فجور و تقوا میداند؛[10] و ظلم از مصادیق بارز فجور است و شرک به خدا از بدترین ظلمهاست؛[11] چنان که توحید از برجستهترین مصادیق تقواست.
گرچه انسان در زادروز خویش از علوم حصولی بیبهره است و تنها ابزار تحصیل آن را در اختیار دارد؛[12] ولی با سرمایه علم حضوری به ذات خویش و بینش شهودی به خالق خود و گرایش بندگی در ساحت فاطر خویش به دنیا آمده است. اگر آن علم حضوری و این بینش و گرایش در او مصون بماند انسانیت او محفوظ است وگرنه با کور شدن آن حضور و این بینش و منحرف شدن اصل گرایش، علم شهودی او نیز به حقیقت خویش به جهل مبدل شده و از کمال خواهی، که ذاتی اوست، هبوط میکند.[13]
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«وَ اِنَّ روحَ الْمُؤْمِنِ لَاَشَدُّ اِتِّصالاً بِروُحِ اللهِ مِنْ اِتِّصالِ شُعاعِ الشَّمْسِ بها ـ
حقیقت این است که اتصال روح مؤمن به روح خدا، شدیدتر است از اتصال شعاع خورشید به خورشید».[14]
[1]ـ تفسیر نمونه ج12 ص250
[2]ـ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَحْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَمَّا یَرْوُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ فَقَالَ هِیَ صُورَةٌ مُحْدَثَةٌ مَخْلُوقَةٌ وَ اصْطَفَاهَا اللَّهُ وَ اخْتَارَهَا عَلَى سَائِرِ الصُّوَرِ الْمُخْتَلِفَةِ فَأَضَافَهَا إِلَى نَفْسِهِ کَمَا أَضَافَ الْکَعْبَةَ إِلَى نَفْسِهِ وَ الرُّوحَ إِلَى نَفْسِهِ فَقَالَ بَیْتِیَ (فقال) وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی. الکافی (ط - الإسلامیة) ج1 ص134
[3]ـ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ ـ هنگامى که آفرینش آدم را نظام بخشیدم و از روحم در او دمیدم براى او سجده کنید. (آیه 29 سوره حجر و 72 سوره ص).
[4]ـ أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض ـ آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخّر شما کرده. (لقمان/20)
[5]ـ وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً ـ و به راستی، ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر مرکبها نشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریدههای خود، برتری آشکار دادیم. (إسراء/70)
[6]ـ انتظار بشر از دین صفحه 153 نوشته حضرت آیت الله جوادی آملی
[7]ـ إنّی خالق بشراً من طین * فإذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین ـ من بشرى را از گل مىآفرینم! هنگامى که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، براى او به سجده افتید. (ص/71و72)
[8]ـ وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً ـ و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالى که هیچ چیز نمىدانستید. (نحل/78)
[9]ـ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها ـ این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده. (روم/30)
رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه فرمود: «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِهِ ـ یعنی هر مولودی (انسانی) مطابق با فطرت خود(که پاکی و درستی است) خلق می شود و پدر و مادرش هستند که او را یهودی، نصرانی(مسیحی)، و مجوسی تربیت میکنند». (مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ج7 ص55)
[10]ـ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها ـ سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است. (شمس/8)
[11]ـ ... إِنَ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیم ـ شرک، ظلم بزرگى است. (لقمان/13)
[12]ـ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ ـ و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد. (سجده/9)
[13]ـ توحید در قرآن صفحه 132 نوشته حضرت آیت الله جوادی آملی
[14]ـ الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص166 ؛ باب أخوة المؤمنین بعضهم لبعض