فایل WORD PDF فرم محاسبه
نخستین قدم ها برای پاکی
قسمت پنجم
محاسبه ، معاتبه ، معاقبه
نویسنده: حجت الاسلام سعید حصاری
قسمتهای دیگر این مطلب با عناوین:
تاکید دوباره بر محاسبه (کلیک کنید)
فایلهای صوتی مرتبط
جلسه اول ـ مشارطه، مراقبه، محاسبه (کلیک کنید)
جلسه دوم ـ محاسبه، معاتبه، معاقبه (کلیک کنید)
مقدمه
در شمارههای پیشین گفته شد که هدف از خلقت انسان، عبادت خدای متعال و یافتن معرفت نسبت به آن ذات مقدس است که وجود مقدس سیدالشهداء علیهالسلام در ضمن کلامی نورانی آن را بیان فرمودهاند:
«خَرَجَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی علیهالسلام عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَیهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاه ـ حسین بن على علیهالسلام نزد یاران خود آمد و فرمود: اى مردم! خداى متعال، بندگان را جز براى اینکه او را بشناسند نیافرید؛ پس چون او را بشناسند پرستش او مىکنند، و چون او را بپرستند از پرستش غیر او بینیاز مىشوند.»[1]
همچنین بیان شد که رسیدن به مقام عبودیت و معرفت پروردگار جز با ترک گناه و معصیت میسر نیست و اگر کسی تقوی الهی پیشه نموده و ترک معاصی نماید خدای متعال معرفت و شناخت خویش را بر قلب او الهام نموده و چشمان دل او را برای نظر به وجه مقدس خویش باز مینماید؛ چنانکه درخواست ما از آن ذات مقدس در مناجات شریف شعبانیه همین معناست: « إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْک ـ خدایا بریدن کاملى از خلق بسوى خود بمن عنایت کن و دیدههاى دلمان را بنور توجهشان بهسوى خود روشن گردان»؛ و کسی که باچشم دل خدا را رویت نماید و جمال و جلال و شکوه و عظمت او را ببیند قطعاً در مقابل او تعظیم نموده و با افتخار مهر بندگی او را بر جبین خواهد کوفت و عبدالله خواهد شد. اما این همه در گرو ترک گناه و خروج از ذُلِّ معصیت است. انسان تا در ذلت گناه گرفتار است به عزت بندگی نخواهد رسید و تا با اغیار است خبری از یار نخواهد یافت.
نکته مهم آن است که فرار از گناه و ترک معاصی ممکن نخواهد بود مگر با برنامهریزی و اصرار در عمل به آن برنامه. به همین جهت با استمداد از آیات و روایات و کلمات بزرگان شروع به ارائه برنامهای جهت مقابله و مبارزه با گناهان نمودیم که در شماره گذشته دو رکن بسیار مهم در مسیر ترک معاصی و حرکت به جانب حقتعالی یعنی "مشارطه" و "مراقبه" معرفی و مورد بحث قرار گرفت و اکنون برآنیم که رکن دیگری از ارکان ترک گناه را به شما خواننده گرامی عرضه نمائیم و آن چیزی نیست جز عمل شریف "محاسبه".
محاسبه نفس
محاسبه نفس یکی از لازمترین و واجبترین امور در مسیر سیر إلیالله و ترک گناه و معصیت میباشد. روایاتی که انسان را امر به حسابرسی نفس و اعمال آن نمودهاند به قدری زیاد هستند که به حد تواتر (تواتر معنوی) رسیده و در بسیاری از جوامع روایی ما بابی با همین عنوان منعقد گردیده است و علمای بزرگی مانند جناب سیدبنطاووس رحمتاللهعلیه نیز کتابهایی با همین عنوان تالیف نمودهاند که این همه حکایت از اهمیت فوقالعاده آن دارد.
سؤال: چرا انسان باید محاسبه نفس نموده و از نفس خویش حساب بکشد؟ به عبارت دیگر حکمت و علت لزوم و وجوب عقلی محاسبه نفس چیست؟
در پاسخ به این سؤال میتوان به پنج جهت در لزوم محاسبه اشاره نمود:
اول: محاسبه نفس از اموری است که اوامر زیادی در آیات و روایات نسبت به آن صادر گردیده است و اهتمام خاصی از ناحیه شارع مقدس و معصومین علیهمالسلام نسبت به آن شده است که خود دلیل بر لزوم و حتمیت آن در مسیر کمال میباشد که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
قرآن کریم در این رابطه چنین فرموده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنظرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا تَعْمَلُونَ ـ اى کسانى که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید؛ و هر کس باید بنگرد (محاسبه کند) تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است!» (حشر/18)
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند: « لَا یکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى یحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَة الشَّرِیکِ شَرِیکَهُ وَ السَّیدِ عَبْدَهُ ـ هیچ بندهاى مؤمن نیست مگر از خودش حساب بکشد سختتر از محاسبه شریک از شریک و ارباب از بردهاش.»[2]
در روایت دیگری از آن جناب اینگونه وارد شده است: «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَکْبَر ـ از خود حساب بکشید پیش از آن که بهحساب شما برسند و اعمال خود را وزن کنید پیش از آنکه آنها را بسنجند و براى روز قیامت خویشتن را آماده سازید.»[3]
دوم: توجه به این نکته باشد که تمام اعمال و حرکات و سکنات انسان ثبت و ضبط شده و حسابرس و حسابگر دارد. قرآن کریم در اینباره چنین فرموده است:
« وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لحََََافِظِین * کِرَامًا کَاتِبِینَ *یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ ـ و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده]اند، [فرشتگان] بزرگوارى که نویسندگان [اعمال شما] هستند؛ آنچه را مىکنید، مىدانند.» (انفطار/10تا12)
در جای دیگر میفرماید: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید ـ انسان هیچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اینکه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (و ضبط آن) است!» (ق/18)
سوم: توجه به این امر باشد که اعمال انسان بر پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهمالسلام عرضه میشود و اعمال سیئه باعث حزن و اندوه آن بزرگواران میگردد. قرآن کریم در این خصوص چنین فرموده است: « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسیرَى اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ ـ عمل کنید؛ خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبینند!» (توبه/105)
در ذیل این آیه شریفه امام صادق علیه السلام فرمودهاند: « تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صلىاللهعلیهوآله؛ أَعْمَالُ الْعِبَادِ؛ کُلَّ صَبَاحٍ: أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا؛ فَاحْذَرُوهَا، وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالى: "اعْمَلُوا فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ" ـ در هر بامداد اعمال بندگان بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم عرضه مىشود، چه نیکوکار باشند و چه فاسق؛ پس بر حذر باشید (از کردار ناشایست) و همین است معنى قول خداى تعالى: "عمل کنید؛ خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبینند"»[4]
سماعه میگوید از امام صادق علیهالسلام شنیدم که چنین میفرمود: « مَا لَکُمْ تَسُوؤُونَ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعلیهوآله؟ فَقَالَ رَجُلٌ: کَیفَ نَسُوؤُهُ؟ فَقَالَ: أَ مَا تَعْلَمُونَ أَنَ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیهِ، فَإِذَا رَأى فِیهَا مَعْصِیةً سَاءَهُ ذلِکَ؟ فَلَا تَسُوؤُوا رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعلیهوآله، وَ سُرُّوهُ ـ شما را چه مىشود که پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را ناخوشنود و اندوهگین میکنید؟ مردى گفت: چگونه او را ناخوشنود میکنیم؟!! فرمود: مگر نمیدانید که اعمال شما بر آن حضرت عرضه مىشود و چون گناهى در آن ببیند، اندوهگینش میکند؟ پس نسبت به پیغمبر بدى نکنید و او را (با عبادات و طاعات خویش) مسرور سازید.»[5]
لازم به ذکر است که مراد از "مومنون" در آیه شریفه سوره توبه ائمه معصومین علیهمالسلام میباشند. «یعْقُوبَ بْنِ شُعَیبٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: "اعْمَلُوا فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ" قَالَ: هُمُ الْأَئِمَّةُ ـ یعقوببنشعیب گوید: از امام صادق علیهالسلام راجع به فرمایش خداى عز و جل "عمل کنید؛ خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبینند" پرسیدم، فرمود: مؤمنین، ائمه هستند.»[6]
بنابراین توجه به این نکته که عمل بد من باعث اذیت و آزار نبی مکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و ائمه معصومین میگردد، انسان را بر آن میدارد که با توجه و مراقبه و محاسبه نفس از اندوهگین شدن آن حضرات که پدران روحانی ما بوده و حق حیات بر گردن ما دارند جلوگیری نماید.
چهارم: از نظر عقلی و نقلی در محل خود ثابت شده که بهشت و جهنم انسان همان اعمال اوست و خود عمل را در قیامت تحویل فرد میدهند که تجسم اعمال نام دارد. در آیات بسیاری اشاره به تجسم اعمال انسان در قیامت شده است که چند نمونه را ذکر میکنیم:
«یوْمَئذٍ یصدُرُ النَّاس أَشتَاتاً لِّیرَوْا أَعْمَالَهُمْ فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شرًّا یرَهُ ـ در آن روز مردم بهصورت گروههاى پراکنده (از قبرها) خارج مىشوند تا اعمالشان [نه جزای اعمال] به آنها نشان داده شود! پس هر کس هموزن ذرّهاى کار خیر انجام دهد (خود) آن عمل را مىبیند! و هر کس هموزن ذرّهاى کار بد کرده آن را مىبیند!» (زلزال/6تا8)
«یوْمَ تَجِدُ کلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَت مِنْ خَیرٍ محْضراً وَ مَا عَمِلَت مِن سوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَینَهَا وَ بَینَهُ أَمَدَا بَعِیدا ـ روزى که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر مىبیند؛ و آرزو مىکند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زیادى باشد.» (العمران/30)
از این آیات مشخص میشود در قیامت خود عمل را تحویل فرد میدهند نه جزای آن را. بنابراین بر عهده فرد عاقل است که با محاسبهّ بهترین اعمال را برای خود بهعنوان توشه و آذوقه پیش فرستد تا فردای قیامت دستش خالی نباشد.
پنجم: مطابق آیات و روایات فردای قیامت از انسان حسابرسی خواهد شد. پس چه زیباست انسان قبل از آنکه به حساب او برسند خود به حساب خویشتن رسیدگی نماید. قرآن کریم دربارهی محاسبه بعد از مرگ چنین فرموده است:
« وَ إِن تُبْدُوا مَا فى أَنفُسِکمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحَاسِبْکُم بِهِ اللَّه ـ اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان کنید، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مىکند.» (بقره/284)
توجه به این نکات پنجگانه باعث میشود انسان در حساب کشیدن از نفس خویش و اصلاح امور خود کاهلی نکرده و سستی در او راه نیابد.
کیفیت محاسبه نفس
اینک نوبت آن است که درباره چیستی و چگونگی محاسبه نفس سخن گفته و ظرائف و دقائق آن را مورد کنکاش و وارسی قرار دهیم. حضرت امام خمینی رضواناللهعلیه در اینباره چنین فرمودهاند:
«و به همین حال (حال مراقبه) باشى تا شب که موقع "محاسبه" است. و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشى در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آوردی، و با ولى نعمت خود در این معامله جزیى خیانت نکردى؟ اگر درست وفا کردى، شکر خدا کن در این توفیق و بدان که یک قدم پیش رفتى و مورد نظر الهى شدى، و خداوند إنشاءاللّه تو را راهنمایى مىکند در پیشرفت امور دنیا و آخرت، و کار فردا آسانتر خواهد شد. چندى به این عمل مواظبت کن، امید است ملکه گردد از براى تو بهطورى که از براى تو کار خیلى سهل و آسان شود، بلکه آن وقت لذت مىبرى از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصى در همین عالم، با اینکه اینجا عالم جزا نیست لذت مىبرد و جزاى الهى اثر مىکند و تو را ملتذّ مىنماید. و بدان که خداى تبارک و تعالى تکلیف شاق بر تو نکرده و چیزى که از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نیست بر تو تحمیل نفرموده، لکن شیطان و لشکر او کار را بر تو مشکل جلوه مىدهند. و اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه دیدى سستى و فتورى شده در شرطى که کردى، از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط قیام کنى و به این حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفیق و سعادت را بر روى تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند.»[7]
توضیح فرمایش امام خمینی رحمتاللهعلیه: پس از آن که صبحگاهان با خود شرط نمودی امروز را بر خلاف فرموده خدای تعالی عمل نکنی و این مطلب را تصمیم گرفتی و پس از آنکه در طول روز حالت مراقبه و توجه داشتی که نکند خدای نکرده گناهی از تو سر بزند، حال که هنگام شب آمده وقت محاسبه و حسابرسی است که آیا وفای به شرط نمودی و از دام معاصی رهیدی یا نه، در این دامگه لغزیدی و اسیری یا خود را رها کردهای؟
تذکراتی در ذیل کلام امام رحمتاللهعلیه
اول: محاسبه از امور طرفینی است که دو طرف میخواهد؛ طرفی که حسابرسی میکند و طرفی که از او حسابرسی میشود. در اینجا حسابرس عقل است که تاجر راه آخرت است و شریک و کمک کار او در این راه نفس است. بنابراین عقل مانند هر شریکی از شریک خود یعنی نفس حسابکشی مینماید تا سود و زیان خود را معلوم نماید. سرمایه انسان در این تجارت عمر او و سود او اعمال حسنه و اخلاق فاضله و عقائد صحیحه و زیان او معاصی و رذائل اخلاق میباشد.
مرحوم ملا محمد مهدی نراقی رحمتاللهعلیه در این خصوص چنین فرمودهاند:
«سرمایه بنده در دین خویش واجبات است، و سود و بهره آن نوافق و فضائل است و زیان وى معاصى است، و موسم این تجارت مدّت زندگانى است، و همانگونه که بازرگان با شریک خود در آغاز عهد و پیمان مىبندد، و در مرحله دوم مراقب او مىگردد، و در مرحله سوم از او حسابرسى مىکند، و اگر در تجارت کوتاهى کند به اینکه خطا و خیانتى مرتکب شود یا سرمایه را تلف کند یا دچار زیان شود او را مورد سرزنش و عتاب و عقاب قرار مىدهد و از او تاوان مىگیرد، همینطور عقل در مشارکت با نفس باید این اعمال را بجا آورد، و مجموع این کارها را محاسبه و مراقبه نامند»[8]
دوم: همانطور که امام رحمتاللهعلیه فرمودهاند زمان محاسبه در پایان روز، یعنی شب هنگام است. سالک کوی دوست باید هر شب قبل از آنکه خواب او را برباید و بر او چیره گردد مدت زمانی ـ اگرچه اندک ـ را به محاسبه نفس اختصاص دهد و اعمال و حرکات و سکنات خود را در طول روز مرور نموده و از خاطر بگذراند. نکته مهم آن است که این چند دقیقه به گونهای انتخاب شود که انسان هیچ مانع و مشغولیت دیگری نداشته باشد. امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمودهاند: « مَا أَحَقَّ الْإِنْسَانَ أَنْ تَکُونَ لَهُ سَاعَةٌ لَا یشْغَلُهُ عَنْهَا شَاغِلٌ یحَاسِبُ فِیهَا نَفْسَهُ فَینْظُرُ فِیمَا اکْتَسَبَ لَهَا وَ عَلَیهَا فِی لَیلِهَا وَ نَهَارِهَا ـ چه سزاوار است آدمى به این که باشد از براى او ساعتى که مشغول نسازد او را در آن هیچ مشغول کنندهای تا محاسبه کند در آن ساعت نفس خود را، پس نگاه کند در آنچه کسب کرده از براى نفع آن و ضرر آن در روز و شب آن.»[9]
نکته مهم و کاربردی دیگر درباره زمان محاسبه آن است که ممکن است فرد در محاسبه شب، تمام جزئیات گفتار و اعمال خود در طی روز را به خاطر نیاورد و محاسبه دقیق برگزار نشود. برای رفع این معضل میتوان محاسبه را در دو نوبت ظهر و شب برگزار نمود. یعنی اعمال صبح تا ظهر را بعد از نماز ظهر و عصر و اعمال ظهر تا شب را قبل از خواب رسیدگی نمود.
سوم: یکی از امور لازم در محاسبه، شدت عمل و دقت در رسیدگی به تک تک اعمال و گفتار است. یعنی باید دقت نمود که آیا این عمل یا گفتاری که از من صادر شد موافق دستورات شریعت بود یا مخالف آن؟ و در این رسیدگی باید سختگیری نمود و شدت عمل به خرج داد، همان طور که تاجر موفق در حسابرسی سود و زیان خود نسبت به شریک یا کارمندش هیچ نرمشی نشان نمیدهد. دربارهی سختگیری در محاسبه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم چنین فرمودهاند: « یا أَبَا ذَرٍّ لَا یکُونُ الرَّجُلُ مِنَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى یحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَةِ الشَّرِیکِ شَرِیکَهُ فَیعْلَمَ مِنْ أَینَ مَطْعَمُهُ وَ مِنْ أَینَ مَشْرَبُهُ وَ مِنْ أَینَ مَلْبَسُهُ أَ مِنْ حَلَالٍ أَوْ مِنْ حَرَامٍ یا أَبَا ذَرٍّ مَنْ لَمْ یبَالِ مِنْ أَینَ اکْتَسَبَ الْمَالَ لَمْ یبَالِ اللَّهُ مِنْ أَینَ أَدْخَلَهُ النَّار ـ اى ابوذر! کسى از گروه پرهیزکاران شمرده نمىشود مگر اینکه از نفس خود حساب کشد حسابرسى و دقّتى شدید، شدیدتر از حسابى که شریکى از شریک خود مىکشد، پس باید بداند که خوردنى و نوشیدنى و پوشاکش از کجاست؟ آیا از حلال است یا از حرام؟ اى ابوذر! کسى که باکى ندارد که از کجا و چه راهى مال بهدست مىآورد خداوند نیز دربارهی او باکى ندارد که وى را از چه راهى وارد آتش سازد.»[10]
امیرمؤمنان علیهالسلام نیز در اینباره فرمودهاند: «جَاهِدْ نَفْسَکَ وَ حَاسِبْهَا مُحَاسَبَةَ الشَّرِیکِ شَرِیکَهُ وَ طَالِبْهَا بِحُقُوقِ اللَّهِ مُطَالَبَةَ الْخَصْمِ خَصْمَهُ ـ جهاد کن با نفس خود و آن را محاسبه کن مانند محاسبهکردن شریک با شریک خود، و طلب کن از او حقوق خدا را مانند طلب کردن دشمن از دشمن خود.»[11]
عالم ربانی جناب ملا مهدی نراقی رحمتاللهعلیه در توضیح این موضوع فرمودهاند:
«گذشتگان صالح ما در محاسبه نفس نهایت سعى و اهتمام را داشتهاند به نحوى که این را از طاعات واجبه خود شمردهاند و در محاسبه نفس خویش از پادشاه ستمگر شدیدتر و از شریک بخیل سختگیرتر بودهاند، و چنین مىدانستند که بنده از اهل تقوى و ورع نخواهد بود تا محاسبه نفس خود را از محاسبه شریک خود دقیقتر انجام دهد و کسى که محاسبه نفس نکند یا کم عقلى احمق است یا به روز حساب اعتقاد ندارد، زیرا عاقلى که معتقد به أهوال و شداید روز قیامت و خجلت و شرمسارى و رسوایى آن است وقتى دانست که محاسبه نفس در دنیا آن را ساقط یا سبکتر مىکند چگونه براى او جایز است که آنرا ترک نماید؟»[12]
چهارم: وقتی محاسبه نفس انجام شد، نتیجه از دو حال خارج نیست:
حالت اول آنکه ممکن است روز را با سربلندی سپری نموده باشد و از عهده شرطی که در اول روز با خود نموده بود برآمده باشد و صحیفه عمل او در آن روز خالی از گناه و معصیت باشد. در این صورت انسان مجاهد باید بداند که این توفیق از ناحیه خدای متعال و با کمک و امداد او بوده است نه از ناحیه قدرت و همت خودش. بنابراین به مقتضای آیه شریفه «لَئن شکرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ ـ اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خودرا) بر شما خواهم افزود» (ابراهیم/7) باید شکر خدای تعالی را به جای آورده و از او بهخاطر این توفیق عظیم تشکر نماید.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمودهاند: «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ فَتَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیرٌ حَمِدَ اللَّهَ وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ ـ فرد باید در محاسبه نفس خود را مورد خطاب قرار دهد و بگوید: چه عملی در این روز انجام دادی؟ پس به یاد آورد که در آن روز چگونه بوده است. اگر به یاد آورد که در آن روز عمل خیری انجام داده حمد و ستایش خدا نماید و تکبیر بگوید بهخاطر این توفیق.»[13]
اما حالت دوم آن است که پس از محاسبه معلوم شود در انجام دستورات خدای تعالی سستی و فتور داشته و حق بندگی را بجای نیاورده و در بعض موارد نفسش آلوده به معاصی گردیده است. در این صورت اولین نکته این است که: نباید از رحمت و بخشش حقتعالی ناامید گردد؛ زیرا خودش در قرآن کریم فرموده: «قُلْ یاعِبَادِى الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوب جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ـ: بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همهی گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.» (زمر/53)؛ و نکته دوم این که: باید از آن ذات مقدس به خاطر سستی و تقصیری که صورت گرفته معذرت خواهی نموده و با آه و ناله از او استغفار طلبد. قرآن کریم چنین فرموده است:
« مَا أَصابَک مِنْ حَسنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصابَک مِن سیئَةٍ فَمِن نَّفْسِک ـ آنچه از نیکیها به تو مىرسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدى به تو مىرسد، از سوى خود توست.» (نساء/79)
امام صادق علیهالسلام در این خصوص به جندب فرمودهاند:
«یا ابْنَ جُنْدَبٍ حَقٌّ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ یعْرِفُنَا أَنْ یعْرِضَ عَمَلَهُ فِی کُلِّ یوْمٍ وَ لَیلَةٍ عَلَى نَفْسِهِ فَیکُونَ مُحَاسِبَ نَفْسِهِ فَإِنْ رَأَى حَسَنَةً اسْتَزَادَ مِنْهَا وَ إِنْ رَأَى سَیئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْهَا لِئَلَّا یخْزَى یوْمَ الْقِیامَةِ ـ پسر جندب! هر مسلمانى که با ما آشناست سزد که هر روز و شب به اعمالش رسیدگى کند، و خود حسابگر خود باشد، اگر کار نیکى دید زیادش کند، و اگر به کار بدى برخورد استغفار نماید تا در قیامت دچار ذلت نشود.»[14]
پنجم: از برکات بسیار مهم محاسبه آگاهی و وقوف انسان بر سنخ مشکلات و گناهان خویش است. محاسبه انسان را بر گناهان عملی و رذائل اخلاقی خویش آگاه نموده و انسان را به خودشناسی در این زمینه میرساند. چه بسا انسان عیوب و خباثتهای نفس خود را در روابط گوناگون نداند و بعد از محاسبه آنها برایش منکشف گردد. امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرمایند:
«مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلَى عُیوبِهِ وَ أَحَاطَ بِذُنُوبِهِ وَ اسْتَقَالَ الذُّنُوبَ وَ أَصْلَحَ الْعُیوبَ ـ هر کس نفس خود را محاسبه کند بر عیبهاى خویش آگاه شود و بر گناهانش احاطه یابد و از خداوند درگذشت از گناهان را خواستار شود و عیبهایش را اصلاح کند.»[15]
به عبارت دیگر محاسبه نفس، انسان را از مداهنه و چاپلوسیهای نفس ایمنی میبخشد. زیرا نفس مرتباً خود را زیور و زینت داده و درصدد فریب انسان برمیآید و به فرد القاء میکند که تو آدم خوبی هستی و این محاسبه است که نقاب دروغین را از چهره نفس کنار زده و زشتیها و قبایح آن را برای صاحبش برملا میکند. امیرمؤمنان علی علیهالسلام در این موضوع نیز فرمودهاند: «مَنْ تَعَاهَدَ نَفْسَهُ بِالْمُحَاسَبَةِ أَمِنَ فِیهَا الْمُدَاهَنَةَ ـ کسی که پیمان داشته باشد درباره محاسبه کردن از نفسش، از خیانتها و چاپلوسیهای نفس در امان است.»[16]
معاتبه نفس
یکی دیگر از امور مهم در سیر معنوی که بعد از محاسبه پیش میآید عبارت از "معاتبه" است. یعنی انسان بعد از فراغ از محاسبه نفس وقتی مشاهده نمود که نفس پیمانشکنی نموده و حرمت مولی را نگاه نداشته و دستش به معاصی آلوده شده، باید علاوه بر استغفار و تضرع، نسبت به عتاب و سرزنش نفس اقدام نموده و آن را مورد ملامت و بیمهری قرار دهد. به عبارت دیگر انسان از کنار معاصی و کوتاهیهای خود نسبت به حضرت حق نباید بیتفاوت بگذرد زیرا بیتفاوتی و سهلانگاری پی بردن به گناهان؛ باعث دو اتفاق میشود:
اول آنکه گناه و معصیت برای انسان آسان شده و زشتیش برای نفس از بین میرود.
دوم باعث انس گرفتن نفس به گناه و معصیت خواهد شد.
که آنگاه جدا کردن نفس از معصیت بسیار دشوار خواهد بود.
نکته دیگر که توجه به آن راهگشاست آن است که خود این حالت روحی که انسان نسبت به خلافکاری نفس خویش واکنش نشان داده و آنرا مورد عتاب و ملامت قرار دهد، از کمالات و درجات معنوی است که از آن تعبیر به "نفس لوامه" یا نفس سرزنشگر شده است و خدای متعال در قرآن به آن قسم یاد فرموده، آنجا که میفرماید:
«لا أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیمَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ـ سوگند به روز قیامت، و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حقّ است)» (قیامت/1و2)
بنابراین معاتبه نفس، انسان را به مقام نفس لوامه میرساند که علاوه بر آنکه خود از کمالات و مقامات معنوی است، مدخلی برای ورود در عبادالرحمن و نفس مطمئنه است. به همین جهت در روایات بسیاری توصیه شده که نفس خویش را مورد غضب و اهانت و ملامت قرار دهید که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
امیرمؤمنان علیهالسلام فرمودهاند: «أَهِنْ نَفْسَکَ مَا جَمَحَتْ بِکَ إِلَى مَعْصِیةِ اللَّهِ ـ نفس خود را مورد اهانت قرار ده، مادامی که سرکشى کند به وسیله تو به سوى نافرمانیهاى خدا.»[17]
در روایتی دیگر فرمودهاند: «مَنْ أَهَانَ نَفْسَهُ أَکْرَمَهُ اللَّهُ ـ هر کس نفسش را مورد اهانت و ملامت قرا دهد، خداوند او را گرامی خواهد داشت.»[18]
حسن بن جهم گوید از امام کاظم علیهالسلام شنیدم که فرمود: «إِنَّ رَجُلًا فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ عَبَدَ اللَّهَ أَرْبَعِینَ سَنَةً ثُمَّ قَرَّبَ قُرْبَاناً فَلَمْ یقْبَلْ مِنْهُ فَقَالَ لِنَفْسِهِ مَا أُتِیتُ إِلَّا مِنْکِ وَ مَا الذَّنْبُ إِلَّا لَکِ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِلَیهِ ذَمُّکَ لِنَفْسِکَ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَتِکَ أَرْبَعِینَ سَنَةً ـ مردى در بنىاسرائیل چهل سال خدا را عبادت کرد و سپس یک قربانى تقدیم داشت و از او پذیرفته نشد. (نفس خود را مورد ملامت و سرزنش قرار داد و) به نفس گفت: این نالایقی جز از ناحیه تو نیست و گناهی صادر نمیشود مگر از تو. خداوند به او وحی کرد که: این نکوهش و ملامتی که از نفست کردی از عبادت چهل سالهات بهتر و بافضیلتتر بود.»[19]
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: «مَنْ سَخِطَ عَلَى نَفْسِهِ أَرْضَى رَبَّهُ ـ کسی که نسبت به نفس خویش (و خلافهای آن) خشمگین شود، پروردگارش را از خود راضی نموده است.»[20]
بنابراین علمای اخلاق میفرمایند انسان باید بعد از محاسبه و به یاد آوردن گناهانش، خویش را مورد خطاب و عتاب قرار داده و نفس را متذکر عذاب و اهوال قیامت نماید و با خود اینگونه نجوا کند:
ای نفس چقدر بیحیایی، آیا از خدا خجالت نکشیدی که در محضر او این خلاف را کردی؟! بدان که خداوند ناظر به اعمال توست؛ «أَ لَمْ یعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یرَى ـ آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مىبیند؟!» (علق/14)
ای نفس، اگر باورت این است که خداوند اعمال تو را نمیبیند مبتلا به کفر اعظمی و اگر باورت این بود که خدا میبیند و معصیت نمودی، خیلی وقیح و بیحیایی!!
ای نفس، «اذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَی أَهْلِکَ، لَا طَبِیبٌ یمْنَعُکَ وَ لَا حَبِیبٌ ینْفَعُکَ ـ یاد بیاور آن هنگامی را که در پیش روی خانوادهات روی زمین افتادهای، نه طبیبی است که بتواند مرگ را از تو منع کند و نه دوستی که بتواند به تو نفع برساند.»[21]
ای نفس، « اذْکُرْ مَصْرَعَکَ وَ فِی قَبْرِکَ مَضْجَعَکَ وَ مَوْقِفَکَ بَینَ یدَی اللَّهِ تَشْهَدُ جَوَارِحُکَ عَلَیکَ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ تَبْلُغُ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ وَ تَبْدُو السَّرَائِرُ وَ یوضَعُ الْمِیزَانُ لِلْقِسْطِ ـ به یاد آور مصرع و محلّ جان دادنت را و خوابگاه خود را در قبر و به یاد بیاور وقوف قیامت و ایستادن خود را در مقابل حکم عدل الهى در حالى که اعضاء و جوارح تو برعلیه تو گواهى دهند. آن روزى که قدمها بر صراط بلغزد و قلبها از وحشت به گلوها رسد و صورتهایى سفید و صورتهایى سیاه باشد و اسرار و پنهانىها ظاهر گردد و میزان عدل بر پا شود.»[22]
ای نفس، به یاد آور روزی را که: «یعَضّ الظالِمُ عَلى یدَیهِ یقُولُ یلَیتَنى اتخَذْت مَعَ الرَّسولِ سبِیلاً ـ ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم!» (فرقان/27)
مرحوم حاج ملا مهدی نراقی رحمتاللهعلیه درباره معاتبه چنین فرمودهاند:
«پس وقتى به محاسبه نفس پرداخت و آن را در اعمال خیانتکار و مرتکب معاصى و مقصّر در حقوق خداوند یافت و در فضائل سست و مانده و بیکاره دید سزاوار نیست که سهلانگارى کند و آن را مهمل گذارد، زیرا این باعث نزدیکى و آمیزش آن به گناهان مىشود، و چنان با معاصى انس خواهد گرفت که باز گرفتنش از آنها سخت دشوار خواهد بود. پس عاقل باید ابتدا در مقام عتاب نفس برآید و بگوید: اف بر تو اى نفس مرا هلاک ساختى و بهزودى در جهنّم با شیاطین و اشرار معذّب خواهى بود، اى نفس امّارهی خبیث آیا شرم نمىکنى و از عیب خود باز نمىایستى؟ چهقدر جاهل و احمقى آیا نمىدانى که پیش روى تو بهشت و دوزخ آماده است و بهزودى در یکى از این دو منزل خواهى بود؟ تو را با خنده و شادى و با لهو و عصیان چهکار؟ نمىدانى که ناگاه مرگ بىخبر مىرسد، و از هر چیز به تو نزدیکتر است؟ تو را چه افتاده است که آماده آن نمىشوى؟ آیا از جبّار آسمانها و زمین نمىترسى و از او شرم ندارى؟ در حضور او معصیت مىکنى و مىدانى که مطّلع و آگاه است؟ واى بر تو اى نفس از جرأتى که بر معصیت خدا دارى. اگر براى این است که معتقدى او تو را نمىبیند کافرى و اگر مىدانى که او مطّلع است چهقدر بىشرم و منافقى و ادعاى باطل دارى که با زبان خود مدّعى ایمانى و حال آنکه آثار نفاق بر تو آشکار است. از خواب خود بیدار شو و احتیاط از دست مده... و امثال این مواعظ و توبیخها و سرزنشها را با نفس خود تکرار کند.»[23]
معاقبه و مؤاخذه نفس
بعد از معاتبه نوبت معاقبه و مؤاخذه نفس است. یعنی بعد از آنکه انسان نفس خویش را به جهت گناهان و قصوراتش در انجام فرامین الهی مورد سرزنش و ملامت قرار داد، باید آنرا مورد عقاب و تنبیه قرار دهد. البته بعضی خیال کردهاند که معاقبه هنگامی مطرح است که نفس در اثر معاتبه رام و ملتفت نشود. اما این سخن تمام نیست و باید دانست اصلاً خود مراقبه موضوعیت داشته و به خودی خود مطلوبیت دارد. توضیح مطلب آنکه وقتی گناهی از انسان صادر شود چند امر برای نفس حاصل میشود که فرد باید آنها را از بین ببرد که آن امور عبارتند از:
1) مساله جرأت نفس بر گناه است. انسان تا قبل از انجام گناه نسبت به گناه حریم داشته و از انجام معاصی باک و هراس دارد. اما وقتی دستش آلوده به گناه شد این حریم شکسته شده و کم کم جرأت او بر معصیت زیاد شده و قبح گناه در نظرش کم میشود.
2) مساله انس با گناه است. ارتکاب معاصی سبب انس نفس با گناه و معصیت میشود.
3) مساله ظلمتی است که از ناحیه ارتکاب معاصی بر روی صحیفه دل و روح مینشیند.
حال باید توجه داشت که معاتبه نفس، سبب از بین رفتن دو امر اول از امور مذکور در بالا میشود اما نسبت به امر سوم یعنی کثافات و ظلماتی که از گناه بر جان آدمی نقش میبندد، اثر تطهیری ندارد. بلکه آنچه باعث تطهیر دل و جان انسان از این آلودگیها و ناپاکیهاست عمل شریف "معاقبه نفس" است. به همین جهت علمای اخلاق فرمودهاند بعد از معاتبه، سالک إلیالله باید نفس را معاقبه نموده و از آن مؤاخذه نماید.
عالم ربانی جناب حاج ملا مهدی نراقی در اینباره چنین فرمودهاند: «و سپس در مقام زجر و تنبیه نفس برآید و آنرا به عبادات سخت و دشوار و تصدّق آنچه دوست دارد، به تلافى تقصیرات وادار نماید، چنانکه اگر لقمه مشتبه به حرام خورده باید شکم را گرسنگى دهد، و اگر به غیر محرم نظر افکنده چشم را به منع نظر تنبیه کند، و اگر زبان به غیبت مسلمانى گشوده آن را مدتى دراز به سکوت و ذکر کیفر دهد، و همچنین هر عضوى از اعضاء خود را وقتى گناهى از آن سرزده به منع خواهشهایش عقوبت کند، و اگر در نمازى سهلانگارى کرده نماز بسیار با شرایط و آداب بجا آورد، و اگر فقیرى را سبک و خوار شمرده برگزیده مال خود را به او بدهد، و همچنین در دیگر گناهان و تقصیرات.»[24]
نکته مهم در معاقبه نفس که از میان فرمایشات جناب نراقی علیهالرحمه نیز به دست میآید، توصیه علمای اخلاق به این امر است که عقاب و تنبیه هر گناهی اول باید معقول و مشروع باشد و دوم ؛ باید متناسب با همان گناهی باشد که از فرد صادر شده است. به عنوان مثال اگر انسان مال حرامی خورده، باید این شکم را تنبیه نموده و دربارهی خوردن آنرا منع نموده و گرسنگی دهد. اما باید این گرسنگی دادن معقول و مورد تائید شرع مقدس باشد، بهعنوان مثال چند روز روزه بگیرد یا از تعداد وعدههای غذایی خود بکاهد تا شکم و خواهشهای آن سرکوب و تنبیه گردند. یا اگر خدای نکرده معصیتی در رابطه با زبان مانند دروغ یا غیبت از او صادر شد، بهعنوان تنبیه بهمقدار ضرورت صحبت نماید و بقیه زمان را سکوت نموده یا به تلاوت قرآن و ادعیه مشغول باشد.
توجه به این نکته باشد که معاقبه از امور عقلایی است که هر عاقلی بر آن حکم میکند. زیرا اگر فرزند انسان تخلفی نماید عقلاء میگویند باید مؤاخذهاش کرد تا درست تربیت شود. حال چگونه است که اگر من خلافی نمودم نباید مورد عقاب و مؤاخذه قرار گیرم؟!!
فیض کاشانی رحمتاللهعلیه نیز دربارهی معاقبه فرموده است: «بعد از محاسبه اگر معلوم شد که نفس تقصیر کرده، و دست به ارتکاب معاصى زده، باید به او مهلت نداد که مهلت دادن همان و ارتکاب معاصى و مانوس شدن با آن همان، و اگر مثل کودک به شیر مادر، به معصیت انس گرفته و از آن تغذیه کرد، جدا کردن آن از ارتکاب معصیت دشوار است. اگر لقمه مشتبهى از روى شهوت نفسانى خورده، باید با گرسنگى شکم را تنبیه کرد و اگر به نامحرم نظر کرده، باید چشم را از نظر کردن منع کرد، و همین طور سائر اعضاء و جوارح. نقل شده که روزى مردى لباسش را کند و شروع کرد در هواى گرم که زمین داغ بود خود را در خاک مالیدن و به نفس خود مىگفت: بچش که عذاب جهنم شدیدتر و گرمتر از این است! آیا مثل مردهاى در شب و فرد بیهودهاى در روز هستى! پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در زیر درختى بودند، وقتى او را دیدند، نزدیک آمدند، آن مرد گفت نفس من بر من غلبه کرده است. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند آیا چارهاى جز این نبود؟ "گویا مرد گفته باشد نه، فقط به این صورت نفس من تنبیه مىشود" پیامبر فرمودند: دربهاى آسمان به روى تو گشوده و خداوند عزّوجل به تو نزد ملائکه مباهات و افتخار مىکند، سپس به اصحاب فرمودند: "از برادرتان توشه برگیرید[25]" و اینگونه در مقابل نفس مقاومت کنید، و از او حساب کشید و عقابش کنید. تعجب است اهل و فرزند و زیر دستان خود را به خاطر کار زشتى که کردهاند مورد عتاب قرار مىدهى، از این مىترسى که اگر عقاب نکنى از تحت قدرت و امر تو خارج شوند، و بر تو طغیان کنند، ولى به نفس خود که بزرگترین دشمن تو است، مهلت مىدهى، به کسى که طغیانش و ضررش از طغیان و ضرر زیر دستانت بیشتر است، نهایت ضررى که اهل تو در اثر نافرمانى به تو مىرسانند، این است که معیشت و زندگى تو را مشوش و دچار اختلال مىکنند، و اگر تعقل مىکردى مىیافتى که زندگى، زندگى آخرت است، و نعمت بهشت ماندنى است، و نفس تو چیزى است که عیش ابدى تو را منغض و ناگوار مىکند، پس او اولى به معاقبه و تنبیه است!»[26]
پایان مقاله حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ سعید حصاری.
از اینجا به بعد مقاله توسط عباس داودی اضافه شده است.
زیرکترین زیرکها
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
شما را به زیرکترین زیرکها و نادانترین نادانها آگاه کنم؟
گفتند آرى یا رسولاللَّه
فرمودند: زرنگتر از همه کسى است که خود بهحساب خویشتن برسد و براى بعد از مرگ کار کند.
نادانترین نادانها هم آن کسى است که از هواى نفس خود پیروى کند و آرزوهاى دور و دراز داشته باشد.
مردى سؤال کرد و گفت: چگونه مردى بهحساب خود برسد؟
فرمود: هر گاه صبح کرد و وارد کار شد هنگام شب با نفس خود به محاسبه بنشیند.
به او بگوید: اى نفس روزى بر تو گذشت و دیگر برنمىگردد، اینک به خداوند سوگند بگو در این روز چه کردى و لحظهها را چگونه گذراندى، آیا خداوند را به یاد آوردى و او را سپاس گفتى، آیا حق برادران مؤمن را دادى و اندوه آنان را بر طرف ساختى.
آیا آبروى او را در نهان حفظ کردى و حیثیت او را در میان خانواده و فرزندان نگهداشتى و بعد از مرگ او اسرارش را فاش نساختى، آیا با مقامى که بهدست آوردى از غیبت او دست باز داشتى آیا به مسلمانى کمک کردى، و چیزى به او دادى و همینگونه با وى سخن بگوید.
اگر متوجه شد در آن روز از او کار خیرى ظاهر شده خداوند را سپاس مىگوید و خدا را بر این توفیق تکبیر مىگوید، و اگر متوجه شد در آن روز معصیت کرده استغفار مىکند و تصمیم مىگیرد دیگر مرتکب آن گناه نشود و خود را از آن پاک مىکند و بر محمد و آل او درود مىفرستد.
بیعت امیرالمؤمنین را بر خود عرضه کند و او را قبول نماید، و به دشمنان و مخالفان او نفرین کند و از کسانى که او را از مقامش دور کردند نفرت داشته باشد، هر گاه چنین کرد خداوند مىفرماید حالا که تو با دوستان من دوست هستى و با دشمنان من دشمن مىباشى با تو مناقشه ندارم.[27]
جریمهی چهار ساله
ماجرای اولین خطابه رسمی حضرت امام روحالله خمینی قدس الله نفسه الزکیه
حضرت امام رحمتاللهعلیه ضمن تحصیل در اراک در ایام نوزده سالگی در مراسم بزرگداشت « رکن اعظم مشروطه» مجتهد طباطبائی اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضرین را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیهای سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت میشد. از قول حضرت امام رحمتاللهعلیه نقل شده است که فرمودهاند:
« ... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم آن شب کم خوابیدم، نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر میکردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جملهای از آن را باور نداشته باشم. و این خواستن عهدی بود که با خدا بستم، اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد ... و عدهای احسنت گفتند، وقتی به دل مراجعه کردم از احسنت گوییها خوشم آمده بود، به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم.»[28]
خاطرهای از شهید رجایی
دکتر غلامعلی افروز میگوید: روزی نزدیک ظهر به منزل شهید رجائی رفتم. ظهر، صدای اذان که شنیده شد، ایشان از جا برخاستند و برای اقامه نماز آماده شدند. ایشان را صدا زدند که: «غذا آماده است و سرد میشود. اگر اجازه میفرمائید، بیاوریم.»
شهید رجائی در همان حال فرمودند: «خیر، بعد از نماز»
نگاهی به صورت آرام و چهره متبسم شهید رجائی انداختم. با لبخند به من گفت:
« عهد کردهام هیچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم. اگر هم زمانی ناهار را قبل نماز خوردم و نماز را اول وقت نخواندم، فردایش را روزه بگیرم.»
ایشان همیشه میفرمودند: « به کار بگوئید وقت نماز است، به نماز نگوئیید کار دارم.»[29]
اعترافنامه
قانونهای شهید سید مجتبی علمدار
قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.
قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم.
قانون سوم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.
قانون چهارم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم.حداقل در هر هفته باید دوشب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد.اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم.
قانون پنجم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه «خدا می بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم.
قانون ششم:حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100 صلوات بفرستم.
قانون هفتم: حداقل باید در هر 24 ساعت 70 بار استغفار کنم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به 600 تبدیل میشود.
قانون هشتم: هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم.
قانون نهم: در هر روز باید 5 مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15 مسئله بخوانم.
قانون دهم: در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2 بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار ، 3 مرتبه این عمل را تکرار کنم.[30]
خاطرهای از شهید غلامحسین خزاعی
حسین موتور میراند و من پشت سرش نشسته بودم. ناگهان وسط «تپههای ذلیجان» ایستاد. پرسیدم: «چی شد؟ چرا ایستادی؟»
از موتور پیاده شد و گفت: «تو بنشین جلو و رانندگی کن.» گفتم: «چرا؟»
گفت: «احساس میکنم دچار غرور شدهام.»
تعجب کردم، وسط دشت و تپههای ذلیجان، جایی که کسی ما را نمیدید، چگونه چنین احساسی پیدا کرده بود؟ وقتی متوجه تعجب من شد، در حالی که به تپه کوچک پشت سرمان اشاره میکرد، گفت: «وقتی به آن تپه رسیدم کمی گاز دادم و از موتورسواری خودم لذت بردم. معلوم میشه دچار هوای نفس شدم؛ در حالی که بهخاطر خدا سوار موتور شدهایم.»
تا مدتها سوار موتور نمیشد.[31]
گناهان هفته
متن زیر به صورت خلاصه شده در یکی از کتابهای جبهه و جنگ آمده بود.
صدای انفجار آمد و سنگر رفت هوا. هرچه صدایش زدیم جواب نداد. رفتیم جلو، سرش پر از ترکش شده بود و به زیبایی عروج کرد. جیبهایش را خالی کردیم. یک کاغذ جالب داخل جیبش پیدا کردیم. نوشته بود:
گناهان هفته
شنبه: احساس غرور از گل زدن به طرف مقابل.
یکشنبه: زود تمام کردن نماز شب.
دوشنبه: فراموش کردن سجده شکر.
سهشنبه: شب بدون وضو خوابیدن.
چهارشنبه: در جمع با صدای بلند خندیدن.
پنجشنبه: پیشدستی کردن فرمانده در سلام.
جمعه: تمام نکردن صلواتهای مخصوص جمعه و رضایت دادن به هفتصدتا.
فرم محاسبه
در این فرم پیشنهادی جهت یادآوری تنها به تیتر مطالب اشاره شده است.
نکته قابل توجه این است که محاسبه اعمال خوب را در فرم نیاوردهایم زیرا بهطور معمول خوبیهایمان را فراموش نمیکنیم، ولی این به معنای محاسبه نکردن آنها نیست.
منظور از ترک برنامه هم، برنامههای معنوی است که با خود قرار میگذاریم مانند اینکه هر شب چند صفحه قرآن بخوانیم، هر روز صدقه دهیم، مطالعه دینی داشته باشیم و امثال آن. و منظور از ترک اولی نیز انتخاب خوب، از بین خوب و خوبتر است.
الف) مشارطه: با خود و خدا و امام زمان روحی لهالفدا شرط کند که لااقل امروز گناه نکند.
1ـ بیدار بودن در بینالطلوعین: روایت است هرکه بینالطلوعین بخوابد شیطان در گوش او بول(ادرار) میکند. (مفاتیحالجنان) ـ کنایه از این که حرف حق را نمیشنود و...
2ـ خواندن سوره توحید و قدر در بینالطلوعین.
3ـ بیدار بودن لااقل کمی قبل از اذان صبح.
4ـ خواندن دعای عهد ـ حضرت امام خمینی(ره) به عروس خود فرموده بودند که در خواندن دعای عهد مواظبت داشته باشند که در سرنوشت تاثیر دارد.
ب) مراقبه: مراقبت بر انجام شرطی که انجام داده است
1ـ در وسوسه شیاطین جن ذکر: لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
2ـ در وسوسه شیاطین انس: صلوات
3ـ همیشه با وضو بودن (وضو را هم دقیق بگیریم) قبل از وضو 7 مرتبه لااله الاالله هنگام وضو قرائت سوره قدر ـ بعد از وضو آیةالکرسی ـ در انتهای دعای وضو امیرالمؤمنین علیهالسلام به محمد حنفیه فرمود: ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَى مُحَمَّدٍ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ تَوَضَّأَ مِثْلَ وُضُوئِی وَ قَالَ مِثْلَ قَوْلِی خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مِنْ کُلِّ قَطْرَةٍ مَلَکاً یُقَدِّسُهُ وَ یُسَبِّحُهُ وَ یُکَبِّرُهُ فَیَکْتُبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثَوَابَ ذَلِکَ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ
4ـ توجه به این که خدا ما را میبیند. دیگر شاهدان برما:
امام زمان ـ عتید و رقیب ـ زمین «یَومَئِذٍ تُحَدّثُ اخبارَها»(زلزله4) ـ اعضا بدن «حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» (فصلت20) ـ دیگر ملائکه ـ و...
5ـ در هر روز بگوید: یا من ختم النّبوّة بمحمّد (ص) اختم لی فی یومى هذا بخیر و شهرى بخیر و سنّتى بخیر و عمرى بخیر. (أسرارالصلاة ص157)
ج) محاسبه: 1ـ امام کاظم (ع) فرمود: « از ما نیست کسى که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکى کرده است از خدا زیادى آن را خواهد، و اگر گناه و کار بدى کرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و بهسوى او بازگشت کند (و توبه نماید).» کافیج2ص453
2ـ اینجا باید همیشه بدهکار شویم. چون هرچه مقام معنوی بالاتر برود، مصادیق گناه سختگیرانهتر میشود. موضوع «گناهان هفته»
د) معاتبه: نفس سرکش را مورد عتاب قرار دهد که یکروز هم نتوانست گناه نکند و خود را از عذاب الهی بترساند.
هـ) معاقبه: نفس را به دلیل عدم رعایت عقاب کند. با روزه و ندادن آنچه دوست دارد و...
1ـ هرچه نفس خواست به او ندهید ـ داستان امیرالمؤمنین و میل به خوردن کباب
2ـ اولین منبر حضرت امام(ره) 3ـ خاطره شهید رجایی 4ـ خاطره شهید خزایی
قسمتهای دیگر این مطلب با عناوین:
تاکید دوباره بر محاسبه (کلیک کنید)
[1]. بحارالانوار، ج23، ص83
[2]. وسائل الشیعه، ج16، ص99
[3]. وسائل الشیعه، ج16، ص99
[4]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص219
[5]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص219
[6]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص219
[7]. شرح چهل حدیث، ص9
[8]. علم اخلاق اسلامی، ص124
[9]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص236
[10]. وسائل الشیعة، ج16، ص98
[11]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص236
[12]. علماخلاقاسلامى، ج4، ص131
[13]. مجموعة ورام، ج2، ص95
[14]. تحف العقول، النص، ص301
[15]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج12، ص154
[16]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص236
[17]. عیون الحکم و المواعظ، ص78
[18]. عیون الحکم و المواعظ، ص453
[19]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص73
[20]. عیون الحکم و المواعظ ص444
[21]. أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص311 ـ نقل از امام رضا علیهالسلام
[22]. إرشاد القلوب ج1، ص30 ـ نقل از امام حسین علیهالسلام که اینگونه آغاز میگردد: یَا ابْنَ آدَمَ تَفَکَّرْ وَ قُل:
[23]. علم اخلاق اسلامی، ج4، ص133
[24]. علم اخلاق اسلامی، ج4، ص133
[25]. شبیه این روایت در این سند آمده است: الأمالی( للصدوق)، النص، ص340
[26]. المحجة البیضاء، ج9، ص168
[27]. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِأَکْیَسِ الْکَیِّسِینَ وَ أَحْمَقِ الْحُمَقَاءِ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَکْیَسُ الْکَیِّسِینَ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ وَ أَحْمَقُ الْحُمَقَاءِ مَنِ اتَّبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهُ وَ تَمَنَّى عَلَى اللَّهِ الْأَمَانِیَّ
فَقَالَ الرَّجُلُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ کَیْفَ یُحَاسِبُ الرَّجُلُ نَفْسَهُ قَالَ إِذَا أَصْبَحَ ثُمَّ أَمْسَى رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ وَ قَالَ یَا نَفْسُ إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکِ لَا یَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً وَ اللَّهِ سَائِلُکِ عَنْهُ فِیمَا أَفْنَیْتِهِ فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ أَ ذَکَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِیهِ أَ قَضَیْتِ حَقَّ أَخٍ مُؤْمِنٍ أَ نَفَّسْتِ عَنْهُ کُرْبَتَهُ أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِی مُخَلَّفِیهِ أَ کَفَفْتِ عَنْ غِیبَةِ أَخٍ مُؤْمِنٍ بِفَضْلِ جَاهِکِ أَ أَعَنْتِ مُسْلِماً مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ فَیَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیْرٌ حَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَةً أَوْ تَقْصِیراً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَزَمَ عَلَى تَرْکِ مُعَاوَدَتِهِ وَ مَحَا ذَلِکَ عَنْ نَفْسِهِ بِتَجْدِیدِ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ وَ عَرْضِ بَیْعَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى نَفْسِهِ وَ قَبُولِهَا وَ إِعَادَةِ لَعْنِ شَانِئِیهِ وَ أَعْدَائِهِ وَ دَافِعِیهِ عَنْ حُقُوقِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَسْتُ أُنَاقِشُکِ فِی شَیْءٍ مِنَ الذُّنُوبِ مَعَ مُوَالاتِکِ أَوْلِیَائِی وَ مُعَادَاتِکِ أَعْدَائِی.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج67، ص 69
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج11، ص 358
هر دو به نقل از: التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری، ص 38
[28]. پایگاه اینترنتی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
http://www.iichs.org/index.asp?id=136&doc_cat=1
به نقل از کتاب سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی رحمتاللهعلیه جلد 6، ص11 و کتاب «خمینی روحالله» نوشته دکتر سیدعلى قادرى صفحه 260 به بعد
[29]. کوتاه و خواندنی از نماز، نادر فاضلی، ستاد اقامه نماز ص51
[30]. نشانی مطلب
http://www.aviny.com/Rahiyan_Noor/revaiat-eshgh/khatere/32.aspx
[31]. خبرگزاری ایسنا 12/2/91 ـ از خاطرات سردار شهید غلامحسین خزاعی
قسمتهای دیگر این مطلب با عناوین:
تاکید دوباره بر محاسبه (کلیک کنید)