دریافت فایل PDF
نخستین قدمها برای پاکی
قسمت یازدهم
تاکید دوباره بر
محاسبه
اشاره
در شمارههای 30 و 31 نشریه شمیم معرفت در سلسله مقالاتی که توسط برادر ارجمند حجتالاسلام سعید حصاری تحت عنوان نخستین قدمها برای پاکی (قسمت چهارم و پنجم) به رشته تحریر درآمد به موضوعات مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه؛ پرداختیم.
اما این موضوعات و به ویژه محاسبه بارها و بارها از سوی علمای اخلاق مطرح شده و بر آن تاکید شده است. استاد نگارنده شهید حسین صافی تاکید میفرمود که این امر آنقدر مهم است که شیطان و نفس اماره همیشه سعی میکنند که انجام آن را از ذهن انسان خارج نمایند به همین دلیل استقامت بر انجام محاسبه بسیار مهم است.
تجربه اینحقیر[1] هم طی سالها حضور در جلسات مختلف این امر را ثابت نموده است. طی سالهای متمادی در جلساتی که خدمت برادران و خواهران ایمانی بودم بارها برای برانگیختن آنان به انجام این مهم، بعد از تشریح و توضیح مطلب بر روی تخته نوشته و به آنان عرض نمودم که «یقین دارم انجام نمیدهید» و پس از بررسی در جلسات بعد مشخص میگردید که تعداد محدودی موفق به انجام این دستور خودسازی اهل بیت گردیدهاند. هنوز هم بعد از سالها حضور در چند جلسه و تاکیدات مکرر هفتگی اکثریت مستمعین طبق یقین نوشته شده عمل مینمایند.
از اینرو برای تاکید مجدد بر موضوع ذکر شده مطلب زیر را در همین خصوص از علامه شهید حضرت آیتالله مرتضی مطهری از کتاب «تعلیم و تعلم در اسلام» انتخاب نموده و تقدیم شما عزیزان مینماییم.[2]
مراقبه و محاسبه
مسئلهای که باید عرض کنم مسئلهاى است که در تعلیم و تربیتهاى دینى و مذهبى وجود دارد و در تعلیم و تربیتهاى غیرمذهبى وجود ندارد و نمىتواند هم وجود داشته باشد. مطلبى را علماى اخلاق مىگویند و عرفا فوقالعاده روى آن تکیه دارند و در متون اسلامى توجه زیادى بدان شده است، و آن چیزى است به نام «مراقبه و محاسبه». در آموزش و پرورشهاى غیرمذهبى اینگونه مفاهیم پیدا نمىشود، مراقبه و محاسبه اصلًا مفهوم ندارد و طرح نمىشود. ولى در تعلیم و تربیت دینى چون اساس، مسئله خدا و پرستش حق است، قطعاً این مسائل مطرح است.
در قرآن کریم آیهاى داریم که من این آیه را شاید مکرر طرح کرده باشم ـ چون آن دورهاى که ما قم بودیم، عالم بزرگى که اخلاق مىگفت[3] یک مدتى روى این آیه تکیه کرده بود، و چون این آیه بیشتر به گوشمان خورده و بیشتر روى آن فکر کردهایم، گویى یک جلوه دیگرى در ذهن من دارد ـ از آیات آخر سوره مبارکه حشر است؛ قبل از آن آیات توحیدى، این آیه است:
«یا ایُّهَا الَّذینَ امَنوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ انَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلونَ * وَ لاتَکونوا کَالَّذینَ نَسُوااللَّهَ فَانْسیهُمْ انْفُسَهُمْ اولئِکَ هُمُالْفاسِقونَ »(حشر/18و19)
اى اهل ایمان! تقواى الهى داشته باشید. وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ (منظورم در مراقبه و محاسبه، این کلمه است) و همانا قطعاً و شدیداً هرکس دقت کند ـ نظر در مواردى مفهوم دقت را مىدهد نه مفهوم نگاه تنها را ـ در آنچه که براى فردا پیش مىفرستد؛ یعنى تمام اعمال انسان در منطق قرآن «پیش فرست» است. در این زمینه یک آیه و دو آیه هم نیست: « وَ ما تُقَدِّموا لِانْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدوهُ عِنْدَاللَّهِ ـ و آنچه از عمل صالح براى خودتان پیش مىفرستید، نزد خدا مىیابید.» (بقره/110)
سعدى هم این شعر را از همین جا گرفته:
برگ عیشى به گور خویش فرست کس نیارد ز پس، تو پیش فرست
تعبیر «پیش فرستادن» از خود قرآن است. تمام اعمال انسان پیش فرستادههاست؛ یعنى جایى که انسان در آینده خواهد رفت، قبل از اینکه خودش برود یک کالاهایى به آنجا مىفرستد و بعد خودش ملحق مىشود. اى انسانها در این پیش فرستادههاى خودتان کمال دقت و مراقبت را داشته باشید و نظر کنید. وقتى شما مىخواهید چیزى را به جایى بفرستید اول وارسى مىکنید، دقت مىکنید و بعد مىفرستید.
بار دیگر کلمه «وَاتَّقُوا اللَّهَ » تکرار مىشود، و آنگاه مىفرماید:
« انَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلونَ.» (حشر/18)
اول مىگوید شما خودتان دقت کنید [بعد مىگوید: خدا به آنچه عمل مىکنید آگاه است.] کأنه مىخواهد بگوید اگر شما دقت نکنید، یک چشم بسیار دقیقى به هرحال هست، او که مىبیند. یک وقت انسان یک چیزى را قبل از خودش مىفرستد، بعد مىگوید: خوب حالا هرچه شد شد، کى مىآید نگاه کند؟! مىگوید: نه، مسئله این نیست، خدا به تمام آنچه شما عمل مىکنید آگاه و خبیر است.
برخى افراد که چند روز قبل از فوت مرحوم آقاى بروجردى (رضواناللَّهعلیه) خدمت ایشان بودند گفتند: خیلى ایشان را ناراحت دیدیم و ایشان گفتند که: «خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم خیرى براى خودمان پیش بفرستیم، عملى انجام بدهیم.»
یکى از کسانى که آنجا نشسته بود، طبق عادتى که همیشه در مقابل صاحبان قدرت شروع مىکنند به تملّق و چاپلوسى، خیال کرد که اینجا هم جاى تملّق و چاپلوسى است، گفت: «آقا، شما دیگر چرا؟! ما بدبختها باید این حرفها را بزنیم، شما الحمدللَّه این همه آثار خیر از خودتان باقى گذاشتید، این همه شاگرد تربیت کردید، این همه آثار کتبى از خودتان به یادگار گذاشتید، مسجدِ به این عظمت ساختید، مدرسهها ساختید.»
وقتى این را گفت، ایشان یک جمله فرمود که حدیث است:
«أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِیر»[4]
چه مىگویى؟! عمل را باید خالص انجام داد. نقّادِ آگاهِ آگاهى آنجا هست. تو خیال کردهاى اینها که در منطق مردم به این شکل هست، حتماً در پیشگاه الهى هم همین جور است؟!
« انَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلونَ» اینجاست که علماى اخلاق اسلامى با الهام از این آیه مسئلهاى را مطرح مىکنند که مىگویند امّالمسائل اخلاق است، مادر همهی مسائل اخلاقى است و آن «مراقبه» است. مراقبه یعنى با خود معامله یک شریکى را بکن که به او اطمینان ندارى و همیشه باید مواظبش باشى، مثل یک بازرسى که در اداره است؛ یعنى خودت را به منزله یک اداره تلقى کن و خودت را به منزله بازرس این اداره [تلقى نما] که تمام جزئیات را باید بازرسى و مراقبت کنى.
مراقبه چیزى است که همیشه باید همراه انسان باشد، یعنى همیشه انسان باید حالش حال مراقبه باشد.
گفتیم یک دستور دیگرى هست که نام آن را «محاسبه» مىگذارند. این هم در خود متن اسلام آمده است... ـ ببینید این جملهها چهقدر روح و معنا دارد! یعنى چهقدر حکایت مىکند از اینکه این روحهایى که این جملهها را گفتهاند اصلًا خودشان مال این دنیاها بودهاند ـ مىفرماید:
«حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا»[5]
پیش از آنکه از شما حساب بکشند ـ که در قیامت خواهند کشید ـ خودتان همینجا از خودتان حساب بکشید، و خودتان را اینجا وزن کنید و بکِشید پیش از اینکه آنجا شما را بکِشند. آنجا شما را به ترازو خواهند گذاشت و خواهند کشید. اینجا خودتان، خودتان را بکشید ببینید سنگینید یا سبک.
اگر سبک هستید یعنى هیچ چیز نیستید، و اگر سنگین هستید یعنى پر هستید.
نگویید انسان ممکن است پر باشد از گناه. مطابق قرآن ترازویى که در قیامت هست ترازویى است که فقط سبک سنگینى خوب را مىسنجد؛ اگر خوب در آن هست سنگین است، اگر نه سبک است.
«فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ * فَهُوَ فىِ عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ * وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ * فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ»(القارعة/6تا9)
کسى که میزانهایش سبک است امُّهُ هاوِیَةٌ [جایگاهش جهنم است.] کسى که میزانهایش سنگین است فَهُوَ فى عیشَةٍ راضِیَةٍ [او در بهشت، زندگانى آسودهاى خواهد داشت.].
خودتان را اینجا وزن کنید، ببینید سبکید یا سنگین. اینجا حضرت بهطور کلى دستور محاسبه مىدهد، ولى در روایات ما تفسیر بیشتر این مطلب این است که فرمودهاند:
« لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فى کُلِّ یَوْمٍ »[6]
هرکسى که هر شبانه روز یک بار به حساب خودش رسیدگى نکند، او از ما نیست.
... یکى از مفاخر دنیاى اسلام در اخلاق این است که به الهام همین دستورها ما یک سلسله کتابها داریم در زمینه محاسبةالنفس. سیّد بن طاوس محاسبةالنفس نوشته، کفعمى محاسبةالنفس نوشته، و در اغلب کتب اخلاقى اسلامى ـ و شاید در همهی کتب اخلاقى که خواستهاند استیفا کنند ـ این مسئله مراقبةالنفس و محاسبةالنفس را مطرح کردهاند.
مشارطه، معاتبه، معاقبه
از نظر اسلام اگر کسى بخواهد خودش را تربیت کند، اولین شرط مراقبه است، منتها مىگویند قبل از مراقبه و محاسبه یک چیز هست و بعد از مراقبه و محاسبه نیز یک چیز. قبل از مراقبه «مشارطه» است؛ یعنى اول انسان باید با خودش قرارداد امضا کند، که اینها را اغلب روى کاغذ مىآورند. روى کاغذ با خودشان شرط مىکنند و پیمان مىبندند که اینگونه باشم؛ چون اگر مشارطه نشود و اول انسان با خودش قرارداد نبندد، موارد را مشخص نکند و براى خودش برنامه قرار ندهد، نمىداند چگونه از خودش مراقبه کند.
مثلًا اول با خودش یک قرارداد مىبندد که خوراک من اینجور باشد، خواب من اینجور باشد، سخن من اینجور باشد، کارى که باید براى زندگى خودم بکنم اینجور باشد، کارى که باید براى خلق خدا بکنم اینجور باشد، وقت من اینجور باید تقسیم بشود. اینها را در ذهن خودش مشخص مىکند یا روى کاغذ مىآورد و امضا مىکند، و با خودش پیمان مىبندد که بر طبق این برنامه عمل کند و بعد همیشه از خودش مراقبت مىکند که همینطورى که پیمان بسته رفتار کند.
همچنین در هر شبانه روز یک دفعه از خودش حساب مىکشد که آیا مطابق آنچه که پیمان بستم عمل کردم؟ آیا از خود مراقبت کردم یا نکردم؟ اگر عمل کرده بود بعدش شکر و سپاس الهى و سجده شکر است، و اگر عمل نکرده بود مسئله «معاتبه» در کار مىآید (یعنى خود را ملامت کردن) اگر کم تخلف کرده باشد، و «معاقبه» در کار مىآید (خود را عقوبت کردن) اگر زیاد تخلف کرده باشد، که آن عقوبت کردنها با روزهها و با کارهاى خیلى سخت بر خود تحمیل کردن و مجازات کردن خود است.
اینها از اصول مسلّم اخلاق و تربیت اسلامى است.
[1].دبیر تحریریه
[2]. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج22، ص 758 ـ تعلیم و تربیت در اسلام ص370
[3]. منظور حضرت امام خمینی رحمتاللهعلیه است
[4]. اعمالت را خالص کن، بازرس اعمال تو بسیار بینا و آگاه است. «این عبارت بهعنوان کلام خدای متعال در کتاب: الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسى) ص163 آمده است و بهعنوان نصایح لقمان به پسرش در کتاب: الإختصاص؛ النص؛ ص341 نقل شده. البته قبل و بعد روایات باهم متفاوت است.
[5]. این روایت از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است. (وسائل الشیعة ج16 ص99 ـ عبارت نهجالبلاغه هم شبیه همین روایت است: «عِبَادَ اللَّهِ زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا ـ بندگان خدا، پیش از آنکه به میزان حق سنجیده شوید خود را بسنجید، و قبل از اینکه به حسابتان برسند خود را محاسبه کنید.» (نهجالبلاغة (للصبحی صالح)، ص123، خطبه90
[6]. حضرت موسىبنجعفر علیهالسلام فرمود: « لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ ـ از ما نیست کسى که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکى کرده است از خدا زیادى آن را خواهد، و اگر گناه و کار بدى کرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و بهسوى او بازگشت کند (و توبه نماید).» الکافی (ط الإسلامیة)، ج2، ص453