راه رسیدن به یقین
فایل صوتی جلسه هشتم ـ از شماره 1 تا 6 ـ 24
آذر 96
فایل صوتی جلسه نهم ـ شماره 7و 8
1ـ کسب علم (علم الیقین)
مثل اینکه دودى را از دور مشاهده مىکنیم و از آن یقین به وجود آتش حاصل مىشود، در حالى که آتش را ندیدهایم، این را" عِلْمَ الْیَقِینِ" گویند.
أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ(1)
حَتىَ زُرْتمُ الْمَقَابِرَ(2)
کلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(3)
ثُمَّ کلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(4)
کلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ(5)
لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ(6)
ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَّا عَینْ الْیَقِینِ(7)
افزون طلبى (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. (1)
تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید (و قبور مردگان خود را برشمردید و به آن افتخار کردید)! (2)
چنین نیست که مىپندارید، (آرى) بزودى خواهید دانست! (3)
باز چنان نیست که شما مىپندارید؛ بزودى خواهید دانست! (4)
چنان نیست که شما خیال مىکنید؛ اگر شما علم الیقین (به آخرت) داشتید (افزون طلبى شما را از خدا غافل نمىکرد)! (5)
قطعاً شما جهنّم را خواهید دید! (6)
سپس (با ورود در آن) آن را به عین الیقین خواهید دید. (7)
2ـ مشاهده و تفکر (عین الیقین)
گاه از دلیل عقلى حاصل مىشود، گاه نزدیکتر مىرویم و شعلههاى آتش را با چشم مىبینیم، در اینجا یقین محکمتر مىشود، و آن را" عَیْنَ الْیَقِینِ" مىنامند.
الف) تفکر در دستورات اسلام
روایت کرده است که ابن کوّاء از امیرالمؤمنین علیهالسّلام تعریف اسلام و ایمان و کفر و نفاق را پرسید حضرت فرمود:
اما بعد خداى تبارک و تعالى دین اسلام را مقرر فرمود و آبگاههایش را براى واردین آسان ساخت (زیرا دستورات اسلام آبى است گوارا و سهلالمئونة که بلب تشنگان وادى جهل و ضلالت میرسد)... و آن را ... مایه فهم هر که زیرک باشد و یقین آنکه تعقل کند (قرار داد).
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج3، ص82
ب) تفکر در آفرینش انسان و جنبندگان
وَ فىِ خَلْقِکمُ وَ مَا یَبُثُّ مِن دَابَّةٍ ءَایَاتٌ لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ(جاثیه/4)
و نیز در آفرینش شما و جنبندگانى که (در سراسر زمین) پراکنده ساخته، نشانههایى است براى جمعیّتى که اهل یقینند.
ج) تفکر در نظم و آیات الهی
وَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ لَوْ لَا یُکَلَّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا ءَایَةٌ کَذَالِکَ قَالَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَبَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الایَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (بقره/118)
افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمىگوید؟! و یا چرا آیه و نشانهاى براى خود ما نمىآید؟!» پیشینیان آنها نیز، همین گونه سخن مىگفتند؛ دلها و افکارشان مشابه یکدیگر است؛ ولى ما (به اندازه کافى) آیات و نشانهها را براى اهل یقین (و حقیقتجویان) روشن ساختهایم.
وَ فىِ الْأَرْضِ ءَایَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ(ذاریات/20)
و در زمین آیاتى براى جویندگان یقین است، (20)
اللَّهُ الَّذِى رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثمُ اسْتَوَى عَلىَ الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کلُ یَجْرِى لِأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْایَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ(رعد/2)
خدا همان کسى است که آسمانها را، بدون ستونهایى که براى شما دیدنى باشد، برافراشت، سپس بر عرش استیلا یافت (و زمام تدبیر جهان را در کف قدرت گرفت)؛ و خورشید و ماه را مسخّر ساخت، که هر کدام تا زمان معینى حرکت دارند! کارها را او تدبیر مىکند؛ آیات را (براى شما) تشریح مىنماید؛ شاید به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید!
د) تفکر در مرگ
وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ(46) حَتىَّ أَتَئنَا الْیَقِینُ(مدثر/47)
و همواره روز جزا را انکار مىکردیم، (46) تا زمانى که مرگ ما فرا رسید!» (47)
وَ لَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاکِسُواْ رُءُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ(سجده/12)
و اگر ببینى مجرمان را هنگامى که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده، مىگویند: «پروردگارا! آنچه وعده کرده بودى دیدیم و شنیدیم؛ ما را بازگردان تا کار شایستهاى انجام دهیم؛ ما (به قیامت) یقین داریم!»
وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتىَ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ(حجر/99)
و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [مرگ] تو فرا رسد!
3ـ تفکر در قرآن (حق الیقین)
گاه از این هم نزدیکتر مىرویم و در مجاورت آتش یا داخل آتش قرار مىگیریم، و سوزش آن را با دست خود لمس مىکنیم، مسلما این مرحله بالاترى از یقین است که آن را" لَحَقُّ الْیَقِینِ" مىنامند.
إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیَقینِ (واقعه/95)
وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقینِ (حاقه/51)
4ـ تقویت ایمان
امیرالمومنین علیهالسلام فرمود:
کسی که ایمان داشته باشد بر یقین او افزوده میشود.
5ـ استقامت
إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَئکَةُ أَلَّا تخَافُواْ وَ لَا تَحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالْجَنَّةِ الَّتىِ کُنتُمْ تُوعَدُونَ(فصلت/30)
به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است!
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُونَ (روم/60)
اکنون که چنین است صبر پیشه کن که وعده خدا حق است؛ و هرگز کسانى که ایمان ندارند تو را خشمگین نسازند (و از راه خود منحرف نکنند)! (60)
6ـ عبادت
وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتىَ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ(حجر/99)
و پروردگارت را عبادت کن تا یقین تو فرا رسد!
7ـ اصلاح خویش (ترک گناه)
عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ ع فَقَالَ لِی:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَیَّدَ الْمُؤْمِنَ بِرُوحٍ مِنْهُ تَحْضُرُهُ فِی کُلِّ وَقْتٍ یُحْسِنُ فِیهِ وَ یَتَّقِی وَ تَغِیبُ عَنْهُ فِی کُلِّ وَقْتٍ یُذْنِبُ فِیهِ وَ یَعْتَدِی فَهِیَ مَعَهُ تَهْتَزُّ سُرُوراً عِنْدَ إِحْسَانِهِ وَ تَسِیخُ فِی الثَّرَى عِنْدَ إِسَاءَتِهِ فَتَعَاهَدُوا
ابو خدیجه گوید: خدمت حضرت ابو الحسن علیه السلام رسیدم، بمن فرمود: خداى تبارک و تعالى مؤمن را بوسیله روحى از جانب خود تأیید کند و هر زمان که مؤمن نیکى کند و تقوى پیش گیرد، آن روح نزد او حاضر است. و هر گاه گناه کند و تجاوز نماید، آن روح در آن زمان غایب شود، پس آن روح با مؤمن است و در زمان احسان و نیکى او از شادى بجنبش آید و هنگام بدرفتاریش در زمین فرو رود.
عِبَادَ اللَّهِ نِعَمَهُ بِإِصْلَاحِکُمْ أَنْفُسَکُمْ تَزْدَادُوا یَقِیناً
بندگان خدا، نعمتهاى خدا را (که ایمان و یقین است) بهوسیله اصلاح نفس خویش (بهسبب تقوى و ترک گناه) مراقبت کنید تا یقین شما بیفزاید
وَ تَرْبَحُوا نَفِیساً ثَمِیناً رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً هَمَّ بِخَیْرٍ فَعَمِلَهُ أَوْ هَمَّ بِشَرٍّ فَارْتَدَعَ عَنْهُ
و سودى نفیس و گرانبها برید، خدا رحمت کند بندهاى را که تصمیم خیرى گیرد و انجام دهد یا تصمیم شرى گیرد و از آن باز ایستد.
ثُمَّ قَالَ نَحْنُ نُؤَیِّدُ الرُّوحَ بِالطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ الْعَمَلِ لَهُ.
سپس فرمود: ما (اهل بیت) آن روح را بهوسیله اطاعت خدا و عمل براى او تأیید میکنیم.
الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص268
8ـ درخواست از خدا
امیر المؤمنین (ع) مىفرمود:
لَا تَرْتَابُوا فَتَشُکُّوا وَ لَا تَشُکُّوا فَتَکْفُرُوا- وَ لَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِکُمْ فَتُدْهِنُوا وَ لَا تُدَاهِنُوا فِی الْحَقِّ فَتَخْسَرُوا وَ إِنَّ الْحَزْمَ أَنْ تَتَفَقَّهُوا وَ مِنَ الْفِقْهِ أَنْ لَا تَغْتَرُّوا وَ إِنَّ أَنْصَحَکُمْ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُکُمْ لِرَبِّهِ- وَ إِنَّ أَغَشَّکُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاکُمْ لِرَبِّهِ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ یَأْمَنْ وَ یَرْشُدْ وَ مَنْ یَعْصِهِ یَخِبْ وَ یَنْدَمْ وَ اسْأَلُوا اللَّهَ الْیَقِینَ وَ ارْغَبُوا إِلَیْهِ فِی الْعَافِیَةِ وَ خَیْرُ مَا دَارَ فِی الْقَلْبِ الْیَقِینُ أَیُّهَا النَّاسُ إِیَّاکُمْ وَ الْکَذِبَ فَإِنَّ کُلَّ رَاجٍ طَالِبٌ وَ کُلَّ خَائِفٍ هَارِبٌ
مقدّمات شک را فراهم نکنید که به شک مىافتید، و شک نکنید که به کفر مىگرائید، و به خودتان رخصت ندهید که سست مىشوید، و در راه حقّ سستى نکنید که زیان مىبینید. دور اندیشى آن است که دانائى پیدا کنید، و از نشانههاى دانائى آن است که مغرور نشوید. خیرخواهترین شما از براى خودش کسى است که از همه بیشتر مطیع خدا باشد، و نیرنگ بازترین شما با خودش کسى است که از همه بیشتر معصیت خدا کند. هر کس که خدا را فرمان برد در امان مىماند و رشد مىیابد، و هر کس معصیت او کند زیان بیند و پشیمان گردد. و از خداوند یقین طلبید، و براى بدست آوردن عافیت و سلامتى (یا عاقبت) بسوى خدا میل کنید، و بهترین چیزى که در دل گردش میکنید یقین است. اى مردم از دروغ پرهیز کنید، که هر امیدوارى جوینده است، و هر ترسانى گریزان.
الأمالی (للمفید) النص ص206