عشق امام چیز دیگری بود
بازخوانی مختصر کودتای نوژه
نقاب زشت
در دی 1358 یکی از هواداران شاپور بختیار، به نام مهندس قادسی، نمودار سازمانی را تهیه کرد و نام آن را نقاب گذاشت، نام نقاب جمع حروف اول «نجات قیام انقلاب بزرگ» بود. از نظر مسئولان نقاب، فتح تهران مساوی با پیروزی در سراسر کشور بود و با تصوری که از کودتای 28 مرداد 1332 داشتند فکر میکردند با سقوط تهران همه کشور تسلیم آنها میشوند.
پایگاه هوایی شهید نوژه در 50 کیلومتری شهر همدان قرار داشت و تیمسار محققی، تیمسار سعید مهدیون، سروان حمید نعمتی، سروان ایرج ایراننژاد و چند تن دیگر از سران کودتا در آنجا خدمت کرده بودند و اماکن و پرسنل پایگاه را میشناختند. برای تصرف پایگاه نوژه بهعنوان کلید عملیات کودتا قرار بود 12 تیم مرکب از یکصد تن از کلاه سبزهای تیپ نوهد،300 تا 400 نفر از فریب خوردگان ایل بختیاری و 12 نفر راهنما از داخل پایگاه به فرماندهی سرگرد کوروش آذرتاش جهت تصرف پایگاه نوژه وارد عمل شوند. با رسیدن هواپیماها به تهران قرار بود بیت حضرت امام رحمتاللهعلیه، فرودگاه مهرآباد، دفتر نخست وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران، ستاد مرکزی کمیتههای انقلاب، پادگان ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف، پادگان امام حسین علیهالسلام و چند نقطه مهم دیگر بمباران شود.
علیرغم بهکار بردن سلاحهای سنگین و هماهنگی و همکاری گروههای ضد انقلاب هنوز دو مشکل وجود داشت.
اول: چگونه نیروهای درگیر در کودتا، در اجرای مأموریتهای محوله دچار تردید نشوند و دوم: پس از چنین کشتار وحشتناکی چگونه میتوان به دولت کودتا مشروعیت بخشید؟
سران کودتا برای حل این مشکل با علمایی که احتمال میدادند از جمهوری اسلامی و امام خمینی رحمتاللهعلیه کینه داشته باشند تماس گرفتند و از آنها درخواست کمک نمودند. در رأس این افراد، آیتالله شریعتمداری قرار داشت.
نیروهای ارتشی علیرغم اینکه در دوران طاغوت تربیت شده بودند، حاضر نبودند بر علیه اسلام و روحانیت کودتا نمایند. سران کودتا، برای اینکه به افراد خود اطمینان دهند این کودتا بر علیه اسلام و انقلاب نیست آنها را به قم میفرستادند تا با شریعتمداری دیدار کنند و پس از تأیید شریعتمداری، با اطمینان خاطر در عملیات شرکت کنند. وی در مورد اصل کودتا سخنی نمیگفت ولی در پاسخ به مراجعین مرتباً تکرار میکرد «ظلم هرگز پایدار نمیماند». این جمله توسط کودتاگران به معنای تأیید کودتا تفسیر میشود.
افشای کودتا (اولین نفر)
با این وجود عشق به امام رحمتاللهعلیه چیزی نبود که به این سادگی از قلب افراد بیرون برود. سه روز مانده به موعد کودتا یکی از خلبانان که برای همکاری انتخاب شده بود، در تهران با سروان حمید نعمتی ملاقات میکند، حمید نعمتی به او میگوید مأموریت تو بمباران بیت امام رحمتاللهعلیه است و ما میتوانیم تا پنج میلیون نفر را بکشیم. خلبان یاد شده در مقابل نوع مأموریت که حمله به بیت امام خمینی رحمتاللهعلیه بود و وسعت کشتار مردم غافلگیر و مردد شد، اما به دلیل ترس از سران کودتا نمیدانست چه باید کند.
پس از خروج از خانهی حمید نعمتی، تشویش و نگرانی بر او مسلط شده و میخواست موضوع را با کسی در میان بگذارد. آن شب در خانه موضوع کودتا را با برادر و مادرش در میان میگذارد و مادرش وقتی میفهمد که هدف اصلی کودتا سوء قصد به جان امامخمینی رحمتاللهعلیه است به شدت ناراحت شده و میگوید: تو نه تنها نباید این کار را بکنی، بلکه باید به انقلابیون خبر دهی و جلوی این کار را بگیری که اگر غیر از این باشد شیرم حلالت نیست.
او از خانه خارج میشود و پس از پرسوجوها و دوندگیهای مختلف، حدود اذان صبح منزل حضرت آیتاللهخامنهای را یافته و خود را به آنجا میرساند.
مقام معظم رهبری این واقعه را چنین تعریف میکنند:
«شبی حدود اذان صبح دیدم که در منزل ما را به شدت میزنند، من رفتم دیدم میگویند یک ارتشی آمده و با شما کار واجب دارد، دیدم یک نفر تکیه داده به دیوار، با حال کسل و آشفته و خسته سرش را فرو برده،
گفتم: شما با من کار دارید،
بلند شد و گفت: بله
گفتم: چکار دارید،
گفت: کار واجبی دارم و فقط به خودتان می گویم... من به حرفش حساس شدم ... احتمال این بود که سوءنیتی داشته باشد اما دیدم نمیشود به حرفش گوش نداد ... یک جایی گوشه حیاط نشستیم ... آثار بیخوابی و خیابانگردی و خستگی و هیجان در او پیدا بود. خلاصه آنچه گفت این بود که در پایگاه همدان اجتماعی تشکیل شده و تصمیمی بر کودتایی گرفته و پولهایی به افراد زیادی دادهاند، به خود من هم پول دادهاند ... قرار است جماران و چند جای دیگر را بمباران کنیم.
پرسیدم: کی قرار است این کودتا انجام شود.
گفت: امشب.
من دیدم مسئله خیلی جدی است و باید آن را پیگیری کنم، در این بین این احتمال را میدادم که یک سیاست باشد و بخواهند ما را سرگرم کنند، اما در عین حال اصل قضیه آنقدر مهم بود که با وجود این احتمالات، لازم بود آن را پیگیری کنیم.
افشاگری دومین نفر
چند ساعت پس از افشای کودتا به وسیله خلبان یاد شده، یکی از درجه داران تیپ 23 نوهد نیز به کمیته مستقر در اداره دوم ستاد مشترک مراجعه میکند و پس از افشای کودتا و اعتراف به اینکه قرار است بههمراه عدهای دیگر در براندازی جمهوری اسلامی شرکت کند، یک پاکت حاوی بخشی از طرح عملیات کودتا را در اختیار کمیته فوق قرار میدهد، به این ترتیب به فاصله چند ساعت از سوی 2 عنصر جذب شده به کودتا، اقدام به ضد کودتا تبدیل میشود و انقلاب در برابر خطری که در چند قدمیاش کمین کرده بود آگاه میشود.
این ضد کودتا، گرچه به وسیله دو فرد که از اقدام یکدیگر بیاطلاع بودند صورت گرفت اما نشان از دست حمایتی غیبی داشت که پشتوانه انقلاب بود و عشق به امام خمینی رحمتاللهعلیه باعث شد تا این کودتا خنثی شود.