امام خامنهای: جان ناقابلی دارم...
امام خامنهای مدظلهالعالی در 29 خرداد 1388 در انتهای خطبه دوم نماز جمعه سخنی با امام زمان ارواحنالترابمقدمهالفدا بیان فرمودند که فیلم آن را در زیر میبینید.
درباره این فرمایش ایشان جواد محمدزمانی شعری سرود با متن زیر:
دستت اما حکایتی دارد
دیشب این طبع، بیقرار شما خواست عرض ارادتی بکند
دست کم از دل شکستهتان واژههایم عیادتی بکند
چشم بد دور، عمرتان بسیار کس نبیند ملالتان آقا!
ما نمردیم خون دل بخوری تخت باشد خیالتان آقا!
چیست روباه در مقابل شیر؟! چه نیازی به امر یا گفته؟!
تو فقط ابرویی به هم آور میشود خواب دشمن آشفته
هست خاموشیات پر از فریاد در تو آرامشی است طوفانی
«الذی انزل السکینه» تو را کرده سرشار از فراوانی
واژهها از لبت تراویدند پرصلابت، پرعاطفه، پرشور
آفریدند در دل مردم عزت، آمادگی، حماسه، حضور
این حماسه همه ز یمن تو بود گرچه از آن مردمش خواندی
رهبرا! تا ابد ولی محبوب در دل عاشقان خود ماندی
سهم دلدادگان تو سلوی قسمتِ دشمنان تو سجیل
رهبری نیست در جهان جز تو که ز امت چنین کند تجلیل
نسل سوم چو نسل اول هست با شعف با شعور با باور
جاری است انقلاب چون کوثر هان! «فصل لربک وانحر»
گرچه در باغ سینهات داری لطفها، مهرها، محبتها
گفتی اما نمیروی چو حسین(ع) تا ابد زیر بار بدعتها!
ناگهان در نماز جمعه شهر عطر محراب جمکران گل کرد
بغض تو تا شکست بر لبها ذکر یا صاحبالزمان (عج) گل کرد
جان ایران! چه شد که جانت را جان ناقابلی گمان کردی؟!
آبروی همه مسلمانان اشک ما را چرا درآوردی؟!
جسم تو کامل است، ناقص نیست میدهد عطر یک بغل گل یاس
دستت اما حکایتی دارد رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!
این شعر را در مراسمی در حضور حضرت آقا فردی قرائت کرد که فیلمش را در زیر میبینید.
حجت الاسلام پناهیان درباره این فرمایش سخنانی داشت که آن را هم در فیلم زیر میتوانید ببینید.