چند نکته پیرامون جهاد اقتصادی
مقدمه
حضرت امام خامنهای فرمودهاند: «امروز تولید علم، تولید کار، تولید ابتکار، تولید کالا، کالاى مورد نیاز مردم، تولید انسان کارآمد، تولید فرصت و تولید عزت، هر کدام از اینها یک جهاد است.»[1]
با نگاه به رویکرد رهبری در نامگذاریهای آغازین هر سال تحت عناوین اقتصادی در سالهای گذشته همچون وجدانکاری، صرفهجویی، خدمترسانی، نوآوری و شکوفایی، حرکت بهسوی اصلاح الگوی مصرف، همت مضاعف، کار مضاعف، و جهاد اقتصادی همگی حکایت از اتخاذ رویکرد اقتصادی نظام دارد. رویکردی که نشان میدهد یکی از تاکیدات ایشان در دهه سوم انقلاب که آنرا دهه «پیشرفت و عدالت» نامیدهاند، حول محور مسائل اقتصادی میباشد.[2]
اتخاذ این رویکرد ناشی از وضعیت کلی کشور و تمرکز حملات و توطئههای دشمن برای ضربه زدن به انقلاب و از کار افتادن توان اقتصادی جمهوری اسلامی نیز بوده است. رهبر معظم انقلاب با توجه به شناختی که سالها از اقتصاد ایران دارند فرمودهاند که در سال جدید باید حوزهی (تولید ملی) مورد توجه جدی قرارگیرد[3]، شناختی که ـ به تعبیر اقتصاددانان ـ راه حل بسیاری از مسئلههای گوناگون کشور را در گرو تغییر و تحول در میزان تولید ملی و عرضه آن میداند.[4] به همین دلیل تبیین جایگاه سرمایه، کار و تولید در الگوی اسلامی آن از اهمیت ویژهای برخوردار است.
لزوم عدم وابستگی به کفار از منظر قرآن
باید با استفاده از سلاح پویایی اقتصاد، حاکمیت سیاسی دولت اسلامی در روابط با بیگانگان حفظ شود، زیرا در روابط خارجی بین دولتها، مناسبات اقتصادی و سیاسی بسیار به هم پیوسته و درهم تنیدهاند، هم اکنون وابستگی سیاسیای که در بسیاری از کشورهای به ظاهر مسلمان مشاهده میشود، نتیجهی مستقیم وابستگی اقتصادی آنها به ابرقدرتها است. از این رو برای حفظ اعتبار و حیثیت اسلامی، دولتهای اسلامی موظف هستند از هرگونه عملی که راه نفوذ کفار را برای تسلط بر مسلمین میگشاید، خودداری کنند و پیشاپیش راههای نفوذی آنان را با تدبیر و سیاست ببندند و از آنجا که بزرگترین راه نفوذ آنان، تأمین نیازمندیهای اقتصادی است، از این رو اِعمال سیاست اقتصادی خودکفا و همیاری عموم اقشار در قطع وابستگی و بستن راههای نفوذی آنان، از مهمترین مسؤولیتهای ملت اسلامی است.
خداوند کریم در قرآن مجید میفرماید:
«لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً ـ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.» (نساء/141)
حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی در همین خصوص فرمودهاند:
«یک نکته این است که ما هر چه که عرض میکنیم، با این پیشفرضها بایستى ملاحظه بشود. ما چند پیش فرض داریم. یکى این است که پیشرفت علمى، ضرورت حیاتى کشور در علوم مختلف است... پیش فرض دوم این است که این پیشرفت علمى، اگرچه که با فراگیرى علم از کشورها و مراکز پیشرفتهترِ علمى حاصل خواهد شد ـ بخشى از آن بلاشک این است ـ اما فراگیرى علم یک مسأله است، تولید علم یک مسألهى دیگر است. نباید ما در مسألهى علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگى ایجاد بشود، یک پیشرفتهایى پیدا خواهد شد؛ در این شکى نیست؛ لیکن دنبالهروى، نداشتن ابتکار، زیرِ دست بودنِ معنوى، لازمهى قطعىِ این چنین پیشروى است؛ و این جایز نیست.»[5]
عدم دوستی با کفار
خدای عز وجلّ در کتاب الهی فرموده است:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَق ـ ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبت میکنید، در حالی که آنها به آنچه از حق برای شما آمده کافر شده اند!» (ممتحنه/1)
«از زمینه آیات استفاده مىشود که بعضى از مؤمنین مهاجر در خفا با مشرکین مکه رابطه دوستى داشتهاند، و انگیزهشان در این دوستى جلب حمایت آنان از ارحام و فرزندان خود بوده، که هنوز در مکه مانده بودند. این آیات نازل شد و ایشان را از این عمل نهى کرد.»[6]
وقتی که رابطه با کافران تا این حد ممنوع است؛ بهطور قطع پیوندهایی که برخی از زمامداران کشورهای اسلامی از نظر بازرگانی، کشاورزی، صنعتی و سرانجام در همهی امور اقتصادی، با کفار دارند ـ که در نتیجه آن کشورهای خود را وابسته به کفار، مشرکان و یهود صهیونیست کردهاند ـ جایز نیست. تردیدی نیست که اینگونه پیوندها قبل از این که مسلمانان را از مشکلات اقتصادی نجات بخشد به مفاسد اخلاقی و ضلالتهای فکری که منشأ همهگونه وابستگیهای اقتصادی است، میکشاند.
مقاومت در برابر سختیها
حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی فرمودهاند:
«هر ملتى و کشورى در طول زندگانى ممتد خویش، دورانهایى و حوادثى را مىگذراند که تاثیر آن در سرنوشت تاریخى او، بسى تعیین کننده و ماندگار است و مىتواند او را به نیکبختى و عزت و اقتدار، یا سیهروزى و ذلت و حقارت بکشاند. این حوادث هر چند سالها بهطول انجامد در مقایسه با عمر ملتها، در حکم لحظهاى زودگذر است، و اگر ملتى که در تندبادِ چنین حوادثى قرار مىگیرد از خود اراده و هوشمندى و ایمان و استقامت نشان دهد قلههاى شرف و بهروزى را فتح مىکند و قدم در جادهى پیشرفت و تعالى مىگذارد و با هر گردنهى دشوار و سنگلاخى مواجه شود از آن عبور مىکند و خود رابه هدف مىرساند. ولى اگر ضعف و تنپرورى و دل سپردن به لذت و راحتِ موقت و ناهوشمندى و بىارادگى و بىایمانى گریبانگیر او شود آیندهى خود را تباه مىکند و دستخوش ذلت و اسارت و وابستگى مىشود، و همهى سختىها و گرفتاریهاى ملل عالَم که ناشى از وابستگى و اسارت است پىدرپى و بهتدریج بر او مىتَنَد و او را دچار بدبختى دنیا و آخرت مىکند. ملتهاى پیشرو و موفق جهان در همهى دورانها، ملتهایى هستند که در یکى از چنین لحظههاى تاریخى تصمیمى شرافتمندانه و شجاعانه گرفته و سختیهاى مجاهدت و پایدارى را با شوق و شور، تحمل کردهاند و خود را با تلاش و هوشمندى به نقطهى اَمن و عزت و استقلال رساندهاند.»[7]
ایشان در بیانی دیگر فرمودهاند:
«اسلام پیروان خود را اینجور تربیت میکند: وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ؛[8] اینها نشانههاى امت اسلامى است. اینها آن معنویتى است که در آنها وجود دارد؛ آن توکل، آن توجه به خدا، آن تذکر، آن خضوع در مقابل پروردگار. این، خاصیت پرورش انسان مسلمان و مؤمن است. اسلام اینجور انسانى پرورش میدهد: در مقابل خداى متعال، خاضع؛ با برادران ایمانى، رحیم، مهربان؛ اخوت اسلامى، برقرار؛ اما در مقابل مستکبران، در مقابل ظالمان، مثل کوهِ استوار مىایستند؛ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِه؛ این، همان مراحل رشد امت اسلامى است؛ سر میزند، رشد میکند، بالندگى پیدا میکند، مستحکم میشود. یُعْجِبُ الزُّرَّاع؛ خود آن کسانى که این زمینه را فراهم کردند، به شگفت مىآیند. این دست قدرت الهى است که اینجور انسانها را رشد میدهد. لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّار؛ دشمن مستکبر وقتى به این انسان مسلمانِ تربیت شدهى بالیدهى در دامان اسلام نگاه میکند، معلوم است که به خشم مىآید و ناراحت میشود. ما باید اینجورى عمل کنیم. خود را بسازیم. خود را با قرآن تطبیق دهیم. اخلاق خود را، رفتار خود را، با دوستان، با معارضان و معاندان، با مستکبران، طبق برنامهى قرآن تنظیم کنیم. خداوند متعال وعده کرده است که به افرادى که اینجور حرکت کنند، پاداش خواهد داد، اجر خواهد داد. این اجر، هم در دنیاست، هم در آخرت. در دنیا عزت است، برخوردارى از زیبایىها و تمتعات الهى در این عالم است ـ که براى انسانها فراهم کرده است ـ در آخرت هم رضوان الهى و بهشت الهى است.»[9]
مبارزه با تهاجم فرهنگی
بسیاری از مفاهیم ناصحیح و بعضاً، مستهجن در مسیر تبلیغ کالاهای خارجی و نیز بهصورت ضمنی بعضاً هنگام استفاده از آنها، از طریق مصرف کالاهای خارجی به جوانان ما منتقل میشود در واقع این سادهانگاری است که گمان بریم کالاها حایز جنبه فرهنگی نیستند و گذشته از نتایج مصرفی خود تأثیر دیگری بر جای نمیگذارند.
زهد و تلاش
آشنایی با مبانی و مفاهیم اقتصاد اسلامی مانند زهد، قناعت، جایگاه کار و تلاش و همت و اراده و... زمینهساز پیشرفت اقتصادی و برخورداری از روحیه عزتمندی و تعالی مادی و معنوی در جامعه اسلامی میگردد.
مفهوم زهد
زهد، از جمله ارزشهای متعالی مکتب اسلام است که مورد توجه و تأکید زیاد ائمه علیهمالسلام قرار گرفته است. بیشک زهد و تقوا، دو عنصر مهم و قابل توجهاند که مکمل هماند. در معارف اسلامی، پس از مسئلهی تقوا، بر زهد تکیه و سفارش شده است.
شهید بزرگوار حضرت آیتالله استاد مطهری میفرماید: «گرایش انسان به زهد، ریشه در آزاد منشی او دارد. انسان، بالفطره میل به تصاحب و تملک و بهرهمندی از اشیاء دارد، ولی آنجا که میبیند اشیا به همان نسبت که در بیرون، او را مقتدر ساخته، در درون، ضعیف و و زیوناش کرده و مملوک و بردهی خویش ساخته، در مقابل این بردگی, طغیان میکند و نام این طغیان، زهد است.»[10]
«زهد عبارت است از برداشت کم براى بازدهى زیاد.»[11] به عبارت دیگر «زهد یعنى اعراض و بىمیلى، در مقابل رغبت که عبارت است از کشش و میل»[12]
بیاعتنایی و بیتوجهی، تنها در فکر و اندیشه و احساس و تعلق و قلبی نیست و در مرحلهی ضمیر پایان نمییابد. زاهد، در زندگی عملی خویش نیز، سادگی و قناعت را پیشه میسازد و از تنعم و تجمل و لذتگرایی، پرهیز مینماید.
«زندگی زاهدانه، آن نیست که شخص فقط در ناحیهی اندیشه و ضمیر، وابستگی زیادی به امور مادی نداشته باشد، بلکه این است که زاهد، عملاً از تنعم و تجمل و لذتگرایی پرهیز داشته باشد. زُهَّاد جهان آنها هستند که به حداقل تمتُّع و بهرهگیری از مادیات اکتفا کردهاند. شخص حضرت علی علیهالسلام از آن جهت زاهد است که نه تنها دل به دنیا نداشت، بلکه عملاً نیز از تمتُّع و لذتگرایی ابا داشت و به اصطلاح، تارک دنیا بود.»[13]
«بدیهى است وقتى که چیزى کمال مطلوب نبود و یا اساساً مطلوب اصلى نبود بلکه وسیله بود، مرغ آرزو در اطرافش پر و بال نمىزند و پر نمىگشاید و آمدن و رفتنش شادمانى یا اندوه ایجاد نمىکند.»[14]
«زهد، بىاعتنایى به امور مورد رغبت طبیعى است. این را به حسب عرف زهد مىگویند. زهد یعنى انسان از امور مورد طبع خودش به خاطر هدفى دست بردارد.»[15] «زهد اسلامى که... در متن زندگى قرار دارد، کیفیت خاص بخشیدن به زندگى است و از دخالت دادن پارهاى ارزشها براى زندگى ناشى مىشود»[16] «پس زاهد یعنى کسى که توجهش از مادیات دنیا به عنوان کمال مطلوب و بالاترین خواسته عبور کرده، متوجه چیز دیگر از نوع چیزهایى که گفتیم معطوف شده است. بىرغبتى زاهد بىرغبتى در ناحیه اندیشه و آمال و ایده و آرزو است نه بیرغبتى در ناحیه طبیعت.»[17]
زهد در معارف دین و سیره معصومین
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم در حدیثی سؤالاتی از جبرئیل پرسید که یکی از آنها دربارهی زهد بود:
یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا تَفْسِیرُ الزُّهْدِ قَالَ الزَّاهِدُ یُحِبُّ مَا یُحِبُّ خَالِقُهُ وَ یُبْغِضُ مَا یُبْغِضُ خَالِقُهُ وَ یَتَحَرَّجُ مِنْ حَلَالِ الدُّنْیَا وَ لَا یَلْتَفِتُ إِلَى حَرَامِهَا- فَإِنَّ حَلَالَهَا حِسَابٌ وَ حَرَامَهَا عِقَابٌ وَ یَرْحَمُ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ کَمَا یَرْحَمُ نَفْسَهُ- وَ یَتَحَرَّجُ مِنْ الْکَلَامِ فِیمَا لَا یَعْنِیهِ کَمَا یَتَحَرَّجُ مِنَ الْحَرَامِ وَ یَتَحَرَّجُ مِنْ کَثْرَةِ الْأَکْلِ کَمَا یَتَحَرَّجُ مِنَ الْمَیْتَةِ الَّتِی قَدِ اشْتَدَّ نَتْنُهَا وَ یَتَحَرَّجُ مِنْ حُطَامِ الدُّنْیَا وَ زِینَتِهَا کَمَا یَتَجَنَّبُ النَّارَ أَنْ یَغْشَاهَا وَ أَنْ یَقْصُرَ آمَالَهُ وَ کَانَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ أَجَلُهُ.
گفتم: اى جبرئیل! تفسیر «زهد» چیست؟ گفت: زاهد، دوست دارد هر آنچه را که خالقش دوست دارد و بد دارد هر آنچه را که خالقش بد دارد. از حلال دنیا دورى مىکند و توجهى به حرامش ندارد، چون حلالش حساب دارد و حرامش عقاب. بر هر مسلمانى ترحم مىورزد آنچنان که بر خود ترحم مىکند، همانطور که از حرام پرهیز دارد از سخنان بیهوده و بىفایده نیز دورى مىکند. از پرخورى پرهیز مىنماید چنان که از مردارى که بوى گندش شدّت یافته، دورى مىکند. از نعمتها و زینتهاى دنیا دورى دارد آنچنان که از فرا گرفتن آتش، دورى مىورزد. آرزوهایش کوتاه و مرگ در برابر چشمانش حاضر است»[18]
«در قرآن کریم بر دوری از دنیا و فریفته نشدن از آن تأکید شده است . وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور ـ زندگی دنیا جز کالایی فریب دهنده چیزی نیست.(العمران/185 و حدید/20) فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا ـ زندگی دنیا شما را فریب ندهد.(لقمان/33 و فاطر/5) لکن این بدان معنی نیست که مؤمنین از نعمتهای دنیا بهرهمند نشوند و رهبانیت در پیش گیرند؛ زیرا در جای دیگر به سختی با این باور غلط مبارزه کرده، میفرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ـ بگو: «چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده، و روزیهاى پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آوردهاند (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولى) در قیامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.» این گونه آیات (خود) را براى کسانى که آگاهند، شرح مىدهیم.(اعراف/32) سیره عملی معصومین علیهماسلام نیز گواهی بر ساده زیستی و زاهد پیشگی آنهاست. حضرت علی علیهالسلام در نامه به حاکم بصره مرقوم میفرماید: بدان که امام شما از دنیای خود به دو جامهی کهنه و از خوراکش به دو قرص نان اکتفاء کرده است... به خدا سوگند از دنیای شما نه طلا اندوخته و نه از غنیمتهای آن مال زیادی ذخیره کرده و غیر از این جامهی کهنه جامهی دیگری آماده نکردهام... من اگر بخواهم میتوانم از عسل مصّفی بنوشم و از مغز گندم برای خود نان تهیه کنم و لباسهای نرم و لطیف بپوشم ولی هیهات چگونه ممکن است هوای نفس بر من غلبه کند و مرا بهسوی بهترین خوراکها بکشاند در صورتی که شاید در سراسر کشور حجاز یا در سرزمین یمامه افرادی یافت شوند که امید همین یک قرص نان را هم ندارند و دیر زمانی است که شکمشان سیر نشده است، آیا سزاوار است شب را با سیری صبح کنم در صورتی که در اطرافم شکمهای گرسنه و جگرهای سوزان قرار دارد؟(نهجالبلاغه/نامه45) از همین روست که علمای دین که مقتدای خویش را پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اهل بیت او علیهمالسلام میدانند و در عمل به دستورات نجاتبخش دین، اسوه دیگران بودهاند الگوی عملی زهد، ساده زیستی و قناعت بوده و با تمام سختیها و فشارها زندگی خود را حدّ ضعیفترین مردم نگه میداشته و فریادرس محرومان بوده اند.»[19]
اصول و پایههای زهد در اسلام
در اسلام، هر عنصر دارای ارزش، مبتنی بر پایهها و اصولی است که این پایهها و اصول، ارکان آن عنصر را تشکیل میدهند. علمه شهید حضرت آیتالله مطهری، اصول و پایههای زهد را سه چیز برمیشمارد:
1ـ بهرهگیریهای مادی از جهان و تمتّعات طبیعی و جسمانی، تنها عامل تأمین کنندهی خوشی و بهجت و سعادت انسان نیست. برای انسان، به حکم سرشت خاص، یک سلسله ارزشهای معنوی مطرح است که با فقدان آنها، تمتَعات مادی قادر به تأمین بهجت و سعادت نیست.
2ـ سرنوشت سعادت فرد، از سعادت جامعه جدا نیست. انسان، از آن جهت که انسان است، یک سلسه وابستگیهای عاطفی و احساس مسئولیتهای انسانی دربارهی جامعه دارد که نمیتواند فارغ از آسایش دیگران، آسایش و آرامش داشته باشد.
3- روح، در عین نوعی اتحاد و یگانگی با بدن، در مقابل بدن اصالت دارد، کانونی است در برابر کانون جسم، منبع مستقلی است برای لذات و آلام. روح نیز به نوبه خود، بلکه بیش از بدن، نیازمند به تغذیه و تهذیب و تقویت و تکمیل است.
با توجه به این سه اصل است که مفهوم زهد اسلامی روشن میشود، و با توجه به این سه اصل است که روشن میگردد چگونه اسلام، رهبانیت را طرد میکند، اما زهدگرایی را در عین جامعهگرایی و در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی میپذیرد.[20]
تفاوت زهد و و فقر اقتصادی
« اسلام، طرفدار دو قوّت است. این دو قوت، مربوط به مسئلهی زهد و دنیا است. از ناحیه روحی، آنقدر باید قوی و نیرومند باشیم که مال و ثروت دنیا نتواند ما را بندهی خودش قرار بدهد، و از نظر اقتصادی، باید کوشش کنیم مال و ثروت را از طریق مشروع در اختیار خودمان بگیریم تا بتوانیم از این قدرت مادی و اقتصادی استفاده کنیم. وقتی دانستید، اسلام طرفدار دو قدرت (قدرت اخلاقی و قدرت اقتصادی) است، می بیند ما [متأسفانه به خاطر بی توجهی به تعلیمات اسلام] زاهدهایی هستیم که در هر دو ناحیه، طرفدار ضعف هستیم و ضعف داریم.
ما [عملاً] زاهدی هستیم که همیشه از قدرت اقتصادی، از ثروت اقتصادی، دوری گزیده ایم؛ یعنی، ضعف را انتخاب کرده ایم مردمی که پول و ثروت نداشته باشند، مسلّم است کاری که از اقتصاد ساخته است، نمی توانند انجام بدهند و باید دست در یوزگی پیش دیگران دراز کنند. از نظر روحی هم اتفاقاً ضعیف هستیم؛ چون، وقتی خودمان را به این ترتیب، تربیت کردیم که به وسیلهی دور نگه داشتن خود از مال دنیا، به خیال خودمان زاهد شدیم، یک روز [که] دنیا به همان زاهدها روی میآورد، میبینیم اختیار از کفاش بیرون رفت. میبینیم نه از ناحیهی روحی قوی هستیم، نه از ناحیه ی اقتصادی. پس زهد در اسلام قوّت و قدرت روحى است. با این قوّت و قدرت روحى، مال و ثروت دنیا که قدرت دیگرى است نه تنها به شما صدمه نمىزند بلکه در خدمت شما قرار مىگیرد.»[21]
اگر نگاهی به زندگی ائمه علیهم السلام بیندازیم، پی می بریم که آنان زاهدهایی نبودند که دچار فقر اقتصادی باشند، بلکه همواره کار و کوشش میکردند و درآمد اقتصادی داشتند و از طرف دیگر، دل بسته به دنیا و زرق و برق آن هم نبودند. زندگی امام علی علیهالسلام نمونهی بارز یک زاهد فعال، جامعهگرا و مسئولیتپذیر است که از دسترنج خویش، قوت خود را تأمین میکند و گاهی، آنرا نیز به محتاجی میبخشد. فعالیت اقتصادی انجام میدهد، آن هم نه برای شخص خود و استفادهی شخصی بردن و در رفاه زندگی کردن، بلکه برای محرومان و مستضعفان جامعه.
نقش زهد در تعالی اقتصاد اسلامی
کار و فعالیت اقتصادی یکی از مؤلفههای مهم اثرگذار در فرایند تولید و زمینهساز توسعه اقتصاد جامعه اسلامی است.
در دگرگونیهای اجتماعی، زهد، بهعنوان یک ارزش، میتواند نقش تعیین کنندهای داشته باشد. از یک سو، نقش مثبت آن زهد میتواند جامعهای را به ارزشهای متعالی معنوی نزدیک سازد و آنرا به تکامل برساند، و از سوی دیگر، نقش منفی زهد (زهد انحرافی) میتواند اجتماعی را به انحراف و تباهی و سقوط بکشاند و به جای تکامل، تنازل دهد؛ زیرا، در جامعهای که به زهد بهعنوان یک ارزش حرکت دهنده و جهت دهنده، نگاه شود، دیگر کار و فعالیت اقتصادی، با زهد منافات ندارد. چنین مجموعهای برای توسعهی هرچه بیشتر تلاش میکند چه در جنبههای مادی و چه در جنبههای معنوی. پول و ثروت فراوان و پست و مقام، افراد را وابسته و دل بستهی خود نمیسازد، بلکه چنین افرادی، ثروت خود را در راهها و هدفهای متعالی، چه فردی و چه جمعی، به مصرف میرسانند اما در جامعهای که به زهد، بهعنوان چنین عامل حرکتزایی نظر نمیشود، آن اجتماع، در سکون و رکود به سر میبرد و دیگر کار و فعالیت اقتصادی با زهدورزی و زهدخواهی و زهدگستری، منافات پیدا میکند. چنین است که جامعه، هر لحظه، به جای صعود، سقوط میکند و نه به رشد اقتصادی و مادی و صنعتی میرسد و نه به رشد روحی و معنوی و فرهنگی. این است که میتوان به زهد، بهعنوان یکی از شاخصهای مثبت و منفی دگرگونی اجتماعی، بهطور توأم، نظر انداخت. که نتیجه آن جهاد اقتصادی خواهد بود.
کار و تلاش اقتصادی
کار و فعالیت اقتصادی یکی از مؤلفههای مهم اثرگذار در فرآیند تولید و زمینهساز توسعه اقتصاد جامعه اسلامی است. اگر چه مفهوم کار کردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمی ریشه دارد و مورد توصیه عقل است، ولی با این حال، خداوند و انبیا و اولیای الهی برای تأکید بیشتر و غفلتزدایی از وجود انسانها، پیوسته انسانها را به کار و کوشش فرا خوانده و تشویق کردهاند. از همین روست که قرآن میفرماید: «وَ أَن لَّیْسَ لِلْانسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ـ آدمی را جز حاصل کارش بهرهای نیست» (نجم/39)
بر اساس آنچه در قرآن، عهدین و کتابهای تاریخی آمده است، بیشتر پیامبران به کارهایی چون: کشاورزی، زرهسازی، نجاری، تجارت و... اشتغال داشتهاند.
تأکید خداوند و انبیا و اولیای الهی بر کار به دلیل غفلتزدایی از وجود انسان است.
پیامر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، آنگاه که ویژگیهای انسان مؤمن را برای حضرت علی علیهالسلام توصیف میفرماید، با اشاره به وصف پرکاری میفرماید: «ای علی! پرکاری از صفات مؤمن است.» همچنین آن حضرت میفرماید: «دوست دارم که شخص برای تأمین مخارج خود از حرارت آفتاب آزار ببیند»[22]
آثار تربیتی کار
شهید مطهری میفرماید: «بعد از دیانت، مدرسهای برای تربیت انسان، بهتر از مدرسه کار ساخته نشده است»[23]
برخی از اثرات و تبعات تربیتی کار عبارتند از :
1ـ افزایش احساس عزت و شخصیت:
« نتیجه کار تنها خلاصی از فقر و گرسنگی نیست، بلکه چندین چیز دیگر هم بهدنبال دارد؛ از آن جمله این که کار بر عزت و شخصیت انسان میافزاید و او را در نظر خودش محترم مینماید. یعنی حس احترام به ذات و اعتماد به شخصیت در او ایجاد میکند و بدیهی است که هر چیزی که باعث و سبب محترم شمردن شخصیت انسان در نظر خودش و نظر دیگران باشد، آن خود محترم و شایسته تکریم و تعظیم است»[24]
2ـ تمرکز خیال :
بیکاری و تنهایی را اسلام از آن رو منع میکند که میتواند تالی فساد شده و آثار منفی به دنبال داشته باشد. شهید مطهری در تفسیر این کلام حضرت علی علیهالسلام که فرموده: «یعنی اگر تو نفس را بهکار مشغول نکنی او تو را به خودش مشغول می کند» میفرماید: گوید وقتی انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل او را بهسوی خود میکشد و جذب میکند و به او مجال برای فکر و خیال باطل نمیدهد»[25]
3ـ آزادگی و شرافت:
احساس بینیازی از دیگران و شرافت مرتبط با آن، در گرو کار و تلاش است.
موانع و آفات همت و اراده
همت و اراده همچون سایر پدیدهها و خصایل انسانی دارای موانع بازدارنده، کاهش دهنده و آفاتی است. مهمترین آفتها عبارتند از:
1ـ فضای تبعیض و بیعدالتی:
از دیدگاه شهید مطهری نباید هیچ تبعیض و بیعدالتی در جامعه را برتافت بلکه «باید اینطور باشد که روستازادگان با استعداد بتوانند دانشجو بشوند و بعد از دانشمندی به مقام وزیری برسند و همیشه باید اینطور باشد که پسران ناقص عقل وزیر عقب بمانند و سقوط کنند»[26]
در این صورت است که صاحبان همت، انگیزه بروز آن را پیدا و برای نیل به کسب بزرگی تلاش خواهند کرد.
2ـ عدم تشخیص بزرگی و کوچکی:
گاهی فرد یا جامعه در تشخیص و مقیاس اندازهگیری کارها، اهداف و آرمانها دچار مشکل میشود و لذا همت و تلاش خود را به هدر داده و یا از وصول به اهداف و آرمانهای بلند و بزرگ باز میماند. استاد چنین طرز فکر و نگاهی را که صرفاً به ظاهر امور نگریسته و نتیجه مهم و اساسی را نادیده میگیرد، یک بیماری و یک انحراف بزرگ از تعلیمات عالیه اسلامی بر میشمارد.[27]
3ـ غفلت از اهتمام به تمام ابعاد سعادت:
انسان دارای ابعاد روحی و مادی است که باید بهطور مناسب تإمین شده و برای تأمین سعادت دنیا و آخرت تلاش کند. «همت و اراده باید مصرف تأمین همه شرایط سعادت گردد و ناچار باید به نسبت معین میان آنها تقسیم شود و اگر جاذبه یکی از آنها همت و اراده را بهسوی خود بکشاند و سایر شرایط به زمین بماند، بدیهی است که بدبختی رو خواهد آورد.»[28]
[1]. بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی 1/1/1385
[2]. البته اقتصاد مسئلهی مهمی است که بنده در این چند سال پیدرپی بر روی آن تکیه کردهام، اما تنها مسئله هم مسئلهی اقتصاد نیست؛ امنیت کشور مهم است، سلامت مردم مهم است، پیشرفتهای علمی مهم است و اساس کار و زیربنای کار است ــ که اگر چنانچه در کشور علم پیشرفت کند، همهی کارهای بعدی آسان خواهد شد ــ استقلال و عزت ملی برای کشور مهم است، زیردست نبودن یک ملت و ارباب نداشتن یک ملت مهم است، نفوذ و اقتدار منطقهای یک ملت و یک کشور پشتوانهی استقلال و امنیت کشور است و مهم است.
بیانات امام خامنهای مدظله العالی در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی 1/1/1392
[3]. «در عرصهی اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهایی هم انجام گرفت، منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی، یک مسألهی بلند مدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد.» پیام نوروزی سال 1392
[4]. اندیشه متفکران اسلامی (نوشته محسن تاجرنیا) جلد 1
[5]. دیدار مسئولین نظام 16/5/90
[6]. ترجمه المیزان، ج19، ص388
[7]. پیام به ملت ایران به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامى 21/11/1377
[8]. مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً
ـ محمد رسول خدا است و کسانى که با او هستند علیه کفار شدید و بى رحمند و در بین خود رحیم و دلسوزند، ایشان را مىبینى که همواره در رکوع و سجودند و در طلب فضل و رضوان خدایند. علامتشان در رخسارشان از اثر سجده نمایان است، این وصف ایشان است در تورات و اما وصف آنان در انجیل این است که چون زراعتى هستند که از شدت برکت پیرامونش جوانههایى مىزند و آن جوانهها هم کلفت مىشود و مستقیم بر پاى خود مىایستد به طورى که برزگران را به شگفت مىآورد (مؤمنین نیز این طورند)، این براى آن است که کفار را به خشم آورد، خدا به کسانى که ایمان آورده و از آن بین به کسانى که اعمال صالح هم مىکنند وعده مغفرت و اجرى عظیم داده. (فتح/29).
[9]. دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی در روز میلاد پیامبراعظم (ص) 02/12/1389
[10]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص 526 / سیری در نهج البلاغه، ص 233
[11]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص 538/ سیری در نهج البلاغه، ص 245
[12]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص 526 / سیری در نهج البلاغه، ص 233
[13]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص 514 / سیری در نهج البلاغه، ص 214
[14]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص 513 / سیری در نهج البلاغه، ص 212
[15]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج25، ص 462 / احیای تفکر اسلامی
[16]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص 516 / سیری در نهج البلاغه، ص 218
[17]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص 512 / سیری در نهج البلاغه، ص 211
[18]. عدة الداعی و نجاح الساعی؛ ص95
[19]. اخلاق در قرآن، ص 216 تا 228 ـ (نوشته حضرت آیتالله محمد تقی مصباح یزدی) منتشر شده توسط مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) چاپ سوم 1377
[20]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج16، ص 517 / سیری در نهج البلاغه، ص 218
[21]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج25، ص 455 / احیای تفکر اسلامی
[22]. اخلاق کاری در سیره نبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم، ص20 (نوشته مصطفی دلشاد تهرانی)
[23]. مجموعه آثار ، ج 22،ص 799
[24]. مجموعه آثار ، ج 22،ص 163
[25]. مجموعه آثار ، ج 22،ص 788
[26]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج25، ص 255
[27]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج18، ص 190 ـ مقدمه داستان راستان جلد 1
[28]. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج7، ص 69