گرایش به پوشش و عفاف در ادیان زرتشت، یهود و مسیحیت
در تمامی ادیان، هماهنگ با فطرت آدمی، گرایش به پوشش و عفاف یک اصل پسندیده بوده است.
حجاب در طور تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بهطور کامل از بین نرفته است.
طبق تصریح قرآن کریم، نماز و روزه در همه ادیان الهى وجود داشته است و بر طبق تورات و انجیل و حتى گفتههاى باقىمانده از زرتشت، حجاب بر زنان واجب بوده و نگاه به نامحرم حرام بوده است. البته حجاب در ادیان الهى گذشته کمى سختتر از حجاب اسلامى بوده است. به استناد قرائن موجود اعم از نمونههاى لباسى که در گذشته استفاده مىشده است و شمایل قدیمى حضرت مریم و فرهنگ و تمدن آن زمان در فلسطین مىتوان به اطمینان گفت که حضرت مریم حداقل همین حجابى را که مامىشناسیم داشته است. (1)
حجاب در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام)
درآئین مقدس حضرت ابراهیم ( علیه السلام ) مساله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است .
در کتاب تورات چنین می خوانیم: «رفقه» چشمان خود را بلند کرده واسحاق را دید واز شتر خود فرود آمد، زیرا ازخادم پرسید : این مرد کیست که درصحرا به استقبال ما می آید ؟ خادم گفت : آقای من است . پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید.»
از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم ( علیه السلام ) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، ازشتر پیاده شدو خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد .(2)
حجاب در دین زرتشت
پژوهشها نشان می دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چیندار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباسها بوده اند. این حجاب در دوران سلسله های مختلف پارسها نیز معمول بوده است. بنابراین، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند.
برابر متون تاریخی، در همه آن زمانها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان هر چند با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می کردند و همپای مردان به کار می پرداختند، ولی این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاط های فساد انگیز همراه بوده است.
در زمان ساسانیان - که پس از نبوت زرتشت است - افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد.
تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشمگیر است که برخی از اندیشمندان و تمدن نگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده اند. از آنجا که مرکز بعثت «اشو زرتشت» ایران بوده است و آن حضرت در زمینه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خویش کمبودی نمیدیده است، با تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران، کوشید تا با پندهای، خود ریشه های درونی حجاب را تعمیق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواری حجاب معمول قرار دهد. (3)
«اشو زرتشت» پیامبر زرتشتیان در توصیه به پیروان خود کوشیده است تا پایه های حجابی را که زنان ایرانی به عنوان یک فرهنگ ملی در ظاهر و عرف رعایت می کنند درعمق روح آنان تحکیم نماید.
وی می گوید: ای نوعروسان و دامادان! روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک مَنشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی، بر دیگری پیشدستی جوید تا آن زندگانی مقدس زناشویی، با خوشی و خرّمی همراه باشد… زنان و مردانی که به اندرز و راهنمایی من گوش فرا میدهند، آرامش و خوشی زندگی بهرهشان خواهد بود و سختی و رنج از آنان دورخواهد گشت و به نیکنامی جاودانی خواهند رسید. (4)
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیتهای میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین میخوانیم:
«این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده میکنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد. چنان که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است». (5)
حجاب در دین یهود
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبى نیست که کسى بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورّخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراطها و سخت گیرى هاى بى شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند. در کتاب «حجاب در اسلام»، آمده است:
«گرچه پوشش، در بین عرب مرسوم نبود و اسلام، آن را به وجود آورد، ولى در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللى که از فکر یهود پیروى مى کردند، حجاب، به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام مى خواست وجود داشت. در بین این ملت ها وجه و کفّین (= صورت و کف دست ها) هم پوشیده مى شد. حتى در بعضى از ملت ها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادتِ سفت و سخت درآورده بودند».(6)
ویل دورانت، که معمولاً سعى مى کند موارد برهنگى یا احیاناً تزیینات و آرایش هاى زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعى جلوه دهد، در این مورد مى گوید:
«در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر مى آراستند، لکن به آنها اجازه نمى دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موى سر، خلافى بود که مرتکب را مستوجب طلاق مى ساخت. از جمله تعالیم شرعى یکى آن بود که مرد یهودى نباید در حضور زنى که موى سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد». (7)
وی در توصیف زنان یهودى مى گوید:
«زندگى جنسى آنان على رغم تعدّد زوجات، به طرز شایان توجّه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانى محجوب، همسرانى ساعى، مادرانى پُرزا، و امین بودند و از آن جاکه زود وصلت مى کردند، فحشا به حدّاقل، تخفیف پیدا مى کرد».(8)
در کتاب مقدّس یهودیان، موارد متعدّدى یافت مى شود که به طور صریح و یا ضمنى، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تأیید قرار گرفته است. در برخى از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است. اینک به پاره اى از آن موارد اشاره مى شود.
حجاب در دین مسیحیت
در مسیحیت، همانند دین زرتشتت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است.
در آیین مسیحیت، پوشش اهمیت زیادی داشته و زنان معتقد به حضرت مسیح(ع) میکوشیدند مانند حضرت مریم موی خود را بپوشانند و باحجاب وارد جامعه شوند. نقاشان مسیحی ـ به خصوص نقاشان قدیمیتر ـ تصویر حضرت مریم را با پوشش و حجاب کامل میکشیدند. همچنین از گذشته تا زمان حاضر زنان راهبه و قدیس، یکی از کاملترین حجابها را انتخاب کردهاند. این امر نشان میدهد که از نظر آنان، داشتن حجاب، به دینداری نزدیکتر و در پیشگاه خدا پسندیدهتر است.
مسیحیت، نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخی موارد، گام را فراتر نهاد و با سختگیری بیشتری، وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس شمرده میشد و طبق نوشته ویل دورانت، در سن بیست سالگی اجباری بود. (9)
بنابراین مسیحیت، برای از بین بردن زمینه هرگونه تحریک و تهییج، زنان را به صورت شدیدتری به رعایت کامل پوشش و دوری از هرگونه آرایش و تزیین فراخواند. در متون تاریخی، چادر و روبند، برای همگان - حتّی برای خاتونهای اشراف - ضروری بود. در اعیاد نیز، کسی آن را کنار نمیگذاشت؛ بلکه با طلا و نقره و پارچههای زربافت آن را تزیین مینمودند و حتّی برای تفریح نیز با حجب و حیای کامل در مجالس انس یا گردشهایی دور از چشم نامحرمان، شرکت میجستند. (10)
دستورات دینی پاپها و کاردینالهای مسیحی، که بر اساس آن، پوشاندن صورت الزامی و تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه و سوراخ کردن گوشها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ نمودن مو و تغییر صورت ظاهری ممنوع بود، شدت بیشتری را نشان میدهد. (11)
در مورد سیره عملی زنان مسیحی، گفته شده: دین مسیحی، برای زن، خِمار را باقی نهاد. وقتی وارد اروپا شد، آن را نیکو شمرد. زنها در کوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطا، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستین خمار، شانه زن را پوشانده، تقریباً به زمین میرسید. این عادت تا قرن سیزدهم باقی بود. (12)
هنگام ظهور مسیح(ع) در فلسطین، اروپا در شرک و بتپرستی بود. مردم گرفتار آدابورسوم مشرکانه بودند و زنان آنها معمولاً موی خود را نمیپوشاندند. اما با آمدن مسیحیت به اروپا و گسترش تعالیم دین مسیح(ع)، پوشیدن موی سر نیز در میان زنان گسترش یافت. ویل دورانت در مورد سیرة عملی زنان مسیحی چنین مینویسد:
ساق پای زنان چیزی نبود که در ملأ عام و یا رایگان به چشم خورد.... البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّی برای روحانیون بود که کاردینالها، در ازی جامههای خواتین را معیّن میکردند. هنگامی که کشیشان چادر و روبند را یکی از ارکان اخلاقیات عیسوی دانستند، به دستور زنها، چادرها را از مشمش ظریف و حریر زربفت ساختند.... ( 13)
مسیحیت در خصوص حجاب نه تنها روند شریعت یهود را پیروی کرد، بلکه قوانین شدید آن را دنبال کرد. و در برخی موارد، قدم را فراتر نهاد و با سختگیری بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخت. عدم ازدواج و تجرّد، مقدس شمرده میشد؛ از اینرو، مسیحیت، زنان را به صورت شدیدتری به رعایت کامل پوشش و دوری از هر گونه آرایش و تزیین فراخواند. تا قبل از قرن هجده سالگی، زنان حتی معیشت خود را از طریق کار در منزل تأمین میکردند. (14)
در آتن، زنِ متعلق به خانواده مرفه در اتاقهای جداگانه زندگی میکردند و شبها در را بهرویش قفل میکردند تا از دیگران جدا باشد.(15)
هیچ زنی حق نداشت پرستار، بازیگر، دبی یا چیزی نظیر آن بشود؛ چون مشاغل بیرونی را برای آن مناسب نمیدیدند.(16)
در کتاب مقدس، در مورد لزوم آراستگی به حیا و کنار نهادن آرایش ظاهری چنین آمده است:
همچنین زنان، خویشتن را بیارایند به لباسِ مزّین به حیا و پرهیز؛ نه به زلفها و طلا و مروارید و رختِ گرانبها... زن با سکوت به کمال اطاعت تعلیم گیرد و زن را اجازت نمیدهم که تعلیم دهد یا بر شوهر مسلّط شود؛ بلکه در سکوت بماند.(17)
«جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید:
«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است«.
مستندات موجود در راستای توجه ادیان مختلف بر مسئله پوشش و حجاب نشان می دهد که در تمامی ادیان، هماهنگ با فطرت آدمی، گرایش به پوشش و عفاف یک اصل پسندیده بوده است تا جایی که حتی در تمامی ادیان صرفاً به حجاب ظاهری تأکید و بسنده نشده؛ بلکه حجاب باطنی به عنوان آراستگی درونی و تلاش در جهت تأدیب نفس برای هر مرد و زنِ متدین توصیه شده است. این مسئله تا جایی اهمیت دارد که حتی نحوه تغذیه، پوشش و نیز چگونگی تفریح و تفرج را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است و ادیان الهی در عرصه اصیل خود، انسان را به سمت ارزشهای والای انسانی سوق می دهند.
_________________________________________________________________
منابع:
1- علی اکبر علویقی، زن در آیینه تاریخ
2- سفرپیدایش، باب 24،آیه 64 و 65
3- حجاب در آیین زرتشت؛ سایت جامع فرهنگی – مذهبی شهید آوینی
4- یسنا، ص 53، پندهای 5 - 8 به نقل از: آموزشهای زرتشت پیامبر ایران، رستم شهرزادی، انجمن زرتشتیان، آبان 76
5- سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
6- حجاب در اسلام، ابوالقاسم اشتهاردى، ص 50.
7- تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج 12، ص 62.
8- همان، ص 63.
9- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 439.
10- محمدی آشنانی، علی، حجاب در ادیان الاهی،ص165
11- انجیل رساله پطرُس رسول باب سوم فقره 1 ـ 6.
12- احمد مهذب، زن وآزادی، ص65.
13- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 13، ص 498 ـ 500
14- جان موریس رابرتس، تاریخ جهان از آغاز تا پایان قرن بیستم، ترجمه منوچهر شادان، ص765.
15- همان، ص223.
16- جان موریس رابرتس، تاریخ جهان از آغاز تا پایان قرن بیستم، ص224.
17- انجیل، رساله اول پولس رسول به تیموناوءس، باب دوم، فقره 9 ـ 15.