حدیث حیا
در محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشور در تاریخ 10/4/94 خانم پروانه نجاتی شعری خواند که بسیار مورد توجه حضرت امام خامنهای قرار گرفت.
امام خامنهای در پایان شعر خانم پروانه نجاتی به ایشان فرمودند:
« آفرین آفرین خیلی خوب بود، واقعاً مادرانه و حکیمانه، خیلی خوب، کاش همهی مادران بتوانند اینجور زبان فاخر و مؤثر را بهکار بگیرند و این حقایق را به دختران جوان یاد بدهند، خیلی خوب بود، ممنون.»
فیلم این شعر خوانی را اینجا ببینید.
مدت زمان: 2 دقیقه 44 ثانیه
بخشی از شعر که در محضر امام خامنهای قرائت شده است به رنگ آبی نوشته شده است.
مادرانهای تقدیم به دخترم چکاوک و همهی دختران این سرزمین
چکی مامان! بیا صمیمی باشیم
مثل دو تا دوست قدیمی باشیم
بیا با هم حرف بزنیم بخندیم
در رُ به روی غصهها ببندیم
درسته دختر خوبه دلبر باشه
تو خوشگلی از همه کس سر باشه
جلوه، تو ذات دختره میدونم
کار خداس مقدره میدونم
همه میگن دخترا برگ گلن
داداش میگه البته یه کم خلن
چسب روی دماغ یعنی که زشتن
به فکر خطخطی سرنوشتن
پشت این رنگ و روغنا دروغه
پشت اینا یه طرح بیفروغه
مردا میگن که خوشگلا نجیبن
راستشُ بخوای دخترا مثل سیبن
سیب زمینافتاده بو نداره
رهگذر هم پا رو دلش میذاره
سیبای روی شاخه چیدن دارن
از دست باغبون خریدن دارن
بهار خانوم! دلنگرون توام
دلواپس روز خزون توام
حالا که میخوای بری تو خیابون
خودتُ بگیر چراغ نده تو میدون
وقتی که حوا پا گذاشت تو عالم
به دو میخواس بره به سمت آدم
زد تو سرش فرشته گفت: حاج خانوم
چه میکنی فردا با حرف مردم
روتُ بگیر با این لپای داغت
بشین بذار آدم بیاد سراغت
آره مامان اینم حرف کمی نیست
حجب و حیا قصه مبهمی نیست
این روسری یعنی که تو نجیبی
شکوفه معطر یه سیبی
این روسری پرچم اعتقاده
نباشه گلبرگا اسیر باده
زلفاتُ از روسری بیرون نذار
چشمای هیزُ سمت زلفات نیار
مردای خوب پردهدری نمیخوان
عشقای لوس سرسری نمیخوان
باید بدونی زندگی بازی نیست
توهم قرصای اکستازی نیست
اونای یکه پلاس کافیشاپن
احساسات دخترا رُ میقاپن
اونی که میره پارتیای شبونه
تو کار و بار انگل دیگرونه
مردای خوب کاری و اهل دلن
مردای بد تو خیابونا ولن
مردای خوب فقط نجابت میخوان
از زنشون غرور و غیرت میخوان
علاف موفشن که مرد نمیشه
تا لنگ ظهر به رختخواب سیریشه
مردی که قیچی میزنه به ابرو
از اون نگیر سراغ زور بازو
مردی که بند انداخته مرده؟ نه نیست
برا کسی شریک درده؟ نه نیست
جوهر مردی نداره، زغاله
نه مرده و نه زن؛ تو حس و حاله
برق لب و کرم که اومد تو کار
مردونگی، برو خدا نگه دار!
ابرو کمون خیابونا شلوغن
پر از فریب حرفای دروغن
دوست دارم، دیوونهتم، اسیرم
یه روز اگه نبینمت میمیرم
یکی دو روز بعد تو همین خیابون
یه لیلی دیگهس کنار مجنون
برا کسی بمیر که راستی مرده
جر نزنه، نپیچه، برنگرده
بله به کسی بگو که عاشق باشه
تو حرف عاشقونه صادق باشه
یعنی باید شیفته روحت باشه
تشنه چشمه شکوهت باشه
آره گلم! سرت رُ درد نیارم
این لودهبازیا رُ دوس ندارم
گیسطلایی! به چشماشون زل نزن
با فکلات به دستاشون پل نزن
همپای دخترای بد راه نرو
با چشم باز مامان توی چاه نرو