غفلت ـ 30
مبحث هیأت متوسلین به جواد الائمه علیه السلام ـ 96/2/29
غفلت زدایی
4ـ انذار ـ قسمت دوم ـ نمونههایی از انذار در قرآن
سوره غافر آیه 18
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ کاظِمینَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاعُ
و آنها را از روز نزدیک بترسان، هنگامى که از شدّت وحشت دلها به گلوگاه مىرسد و تمامى وجود آنها مملوّ از اندوه مىگردد؛ براى ستمکاران دوستى وجود ندارد، و نه شفاعت کنندهاى که شفاعتش پذیرفته شود.
سوره فرقان آیات 12 تا 14
إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّکاَنِ بَعِیدٍ سَمِعُواْ لَهَا تَغَیُّظًا وَ زَفِیرًا
هنگامى که این آتش آنان را از مکانى دور ببیند، صداى وحشتناک و خشم آلودش را که با نفسزدن شدید همراه است مىشنوند.
وَ إِذَا أُلْقُواْ مِنْهَا مَکاَنًا ضَیِّقًا مُّقَرَّنِینَ دَعَوْاْ هُنَالِکَ ثُبُورًا
و هنگامى که در جاى تنگ و محدودى از آن افکنده شوند در حالى که در غل و زنجیرند، فریاد واویلاى آنان بلند مىشود!
لَّا تَدْعُواْ الْیَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَ ادْعُواْ ثُبُورًا کَثِیرًا
(به آنان گفته مىشود:) امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار واویلا بگویید!
سوره تحریم آیه6
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ َآمَنُواْ قُواْ أَنفُسَکمُ وَ أَهْلِیکمُ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ
اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (بهطور کامل) اجرا مىنمایند!
سوره حج آیات 19 تا 22
فَالَّذِینَ کَفَرُواْ قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِّن نَّارٍ یُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِیمُ
کسانى که کافر شدند، لباسهایى از آتش براى آنها بریده شده، و مایع سوزان و جوشان بر سرشان ریخته مىشود.
یُصْهَرُ بِهِ مَا فىِ بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ
آن چنان که هم درونشان با آن آب مىشود، و هم پوستهایشان.
وَ لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ
و براى آنان گرزهایى از آهن (سوزان) است.
کُلَّمَا أَرَادُواْ أَن یَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمّ أُعِیدُواْ فِیهَا وَ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِیقِ
هر گاه بخواهند از غم و اندوههاى دوزخ خارج شوند، آنها را به آن بازمىگردانند؛ و (به آنان گفته مىشود:) بچشید عذاب سوزان را!
سوره هود آیات 104 تا 107
وَ مَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ
و ما آن (مجازات) را، جز تا زمان محدودى، تأخیر نمىاندازیم!
یَوْمَ یَأْتِ لَا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِىٌّ وَ سَعِیدٌ
آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ کس جز به اجازه او سخن نمىگوید؛ گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت!
فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُواْ فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ
امّا آنها که بدبخت شدند، در آتشند؛ و براى آنان در آنجا، «زفیر» و «شهیق» [نالههاى طولانى دم و بازدم] است ...
خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ
جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مىدهد!
سوره قمر آیات 47 و 48
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فىِ ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ
مجرمان در گمراهى و شعلههاى آتشند،
یَوْمَ یُسْحَبُونَ فىِ النَّارِ عَلىَ وُجُوهِهِمْ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ
در آن روز که در آتش دوزخ به صورتشان کشیده مىشوند (و به آنها گفته مىشود:) بچشید آتش دوزخ را!
سوره مدثر آیات 26 تا 30
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ
(امّا) بزودى او را وارد سَقَر [دوزخ] مىکنم!
وَ مَا أَدْرَأکَ مَا سَقَرُ
و تو نمىدانى «سقر» چیست!
لَا تُبْقِى وَ لَا تَذَرُ
(آتشى است که) نه چیزى را باقى مىگذارد و نه چیزى را رها مىسازد!
لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ
پوست تن را بکلّى دگرگون مىکند!
عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شدهاند!
سوره مدثر آیات 40 تا 45
چه کسانی وارد سقر می شوند؟
فىِ جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ
آنها «اصحاب یمین» در باغهاى بهشتند، و سؤال مىکنند ...
عَنِ الْمُجْرِمِینَ
از مجرمان:
مَا سَلَکَکمُ فىِ سَقَرَ
چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!
قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم،
وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ
و اطعام مستمند نمىکردیم،
وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائضِینَ
و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم،
وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ
و همواره روز جزا را انکار مىکردیم
سوره واقعه بخشی از آیات 41 تا 56
وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ
و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى (که نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده مىشود)!
فىِ سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ
آنها در میان بادهاى کشنده و آب سوزان قرار دارند،
وَ ظِلٍ مِّن یَحْمُومٍ
و در سایه دودهاى متراکم و آتشزا!
لَّا بَارِدٍ وَ لَا کَرِیمٍ
سایهاى که نه خنک است و نه آرامبخش!
إِنَّهُمْ کاَنُواْ قَبْلَ ذَالِکَ مُتْرَفِینَ
آنها پیش از این (در عالم دنیا) مست و مغرور نعمت بودند،
وَ کاَنُواْ یُصِرُّونَ عَلىَ الحِنْثِ الْعَظِیمِ
و بر گناهان بزرگ اصرار مىورزیدند،
...
لَاَکلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ
قطعاً (شما گنهکاران و منکران قیامت) از درخت زقّوم مىخورید،
فَمَالِوُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ
و شکمها را از آن پر مىکنید،
فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ
و روى آن از آب سوزان مىنوشید،
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ
و همچون شتران مبتلا به بیمارى عطش، از آن مىآشامید!
هَاذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ
این است وسیله پذیرایى از آنها در قیامت!
سوره دخان آیات 40 تا 50
إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقَاتُهُمْ أَجْمَعِینَ
روز جدایى (حق از باطل) وعدهگاه همه آنهاست!
یَوْمَ لَا یُغْنىِ مَوْلىً عَن مَّوْلىً شَیْاً وَ لَا هُمْ یُنصَرُونَ
روزى که هیچ دوستى کمترین کمکى به دوستش نمىکند، و از هیچ سو یارى نمىشوند؛
إِلَّا مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ
مگر کسى که خدا او را مورد رحمت قرار داده، چرا که او عزیز و رحیم است!
إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ
مسلّماً درخت زقّوم ...
طَعَامُ الْأَثِیمِ
غذاى گنهکاران است،
کاَلْمُهْلِ یَغْلىِ فىِ الْبُطُونِ
همانند فلز گداخته در شکمها مىجوشد؛
کَغَلْی الْحَمِیمِ
جوششى همچون آب سوزان!
خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلىَ سَوَاءِ الْجَحِیمِ
(آن گاه به مأموران دوزخ خطاب مىشود:) این کافر مجرم را بگیرید و به میان دوزخ پرتابش کنید!
ثمُ صُبُّواْ فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِیمِ
سپس بر سر او از عذاب جوشان بریزید!
ذُقْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ
(به او گفته مىشود:) بچش که (به پندار خود) بسیار قدرتمند و محترم بودى!
إِنَّ هَاذَا مَا کُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ
این همان چیزى است که پیوسته در آن تردید مىکردید!
سوره کهف آیه 29
إِنَّا اَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً اَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً
ما براى ستمگران آتشى آماده کردیم که سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضاى آب کنند، آبى براى آنان میآورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان مىکند! چه بد نوشیدنى، و چه بد محل اجتماعى است!
دمهای جهنم
روزى رسول خدا، صلّىاللّهعلیهوآله، نشسته بود جبرئیل آمد در خدمتش، در صورتى که افسرده و محزون بود و رنگش متغیر بود.
پیغمبر فرمود: «اى جبرئیل چرا تو را افسرده و محزون مىبینم؟»
گفت: «اى محمد، صلّىاللّهعلیهوآله، چرا چنین نباشم در صورتى که امروز گذاشته شد دمهاى جهنم».
پیغمبر خدا، صلّىاللّهعلیهوآله ، گفت: «چه چیز است دمهاى جهنم؟»
عرض کرد: «همانا خداى تعالى امر فرمود به آتش، بر افروخته شد هزار سال تا سرخ شد. بعد از آن امر فرمود به آن افروخته شد هزار سال تا سفید شد. پس از آن امر فرمود به آن، افروخته شد هزار سال تا سیاه شد و آن سیاه و تاریک است. پس اگر یک حلقه از زنجیرى که بلندى آن هفتاد ذراع است گذاشته شود بر دنیا، هر آینه آب مىشود دنیا از حرارت آن. و اگر قطرهیى از زقوم و ضریع آن بچکد در آبهاى اهل دنیا، همه مىمیرند از گند آن».
پس گریه کرد رسول خدا، صلّىاللّهعلیهوآله، و جبرئیل گریان شد. پس خداى تعالى فرستاد به سوى آنها فرشته [اى]. عرض کرد: «خداى شما سلام مىرساند به شما و مىفرماید من ایمن کردم شما دو تن را از اینکه گناهى کنید که عذاب کنم شما را به واسطه آن».
اى عزیز، امثال این حدیث شریف بسیار است، و وجود جهنم و عذاب الیم آن از ضروریات جمیع ادیان و واضحات برهان است، و اصحاب مکاشفه و ارباب قلوب در همین عالم نمونه آن را دیدهاند. درست تصور و تدبر کن در مضمون این حدیث کمر شکن، آیا اگر احتمال صحت هم بدهى، نباید مثل دیوانهها سر به بیابان بگذارى؟ چه شده که ما این قدر در خواب غفلت و جهالتیم؟ آیا ملکى مثل رسول اللّه و جبرئیل بر ما نازل شده و ما را از عذاب خدا ایمن کرده؟ با اینکه رسول خدا و اولیاء او تا آخر عمر هم از خوف خدا قرار نداشتند و خواب و خوراک نداشتند. ولى کارخانه خدا از خوف غش مىکرد. علىبنالحسین، علیهماالسلام، امام معصوم، گریهها و زاریهایش و مناجات و عجز و نالههایش دل را پاره پاره مىکند. ما را چه شده که هیچ حیا نکرده در محضر ربوبیت این قدر هتک حرمات و نوامیس الهى را مىکنیم؟ اى واى بر ما و بر غفلت ما! اى واى بر ما و بر شدت سکرات موت ما! اى واى بر حال ما در برزخ و سختیهاى آن، و در قیامت و ظلمتهاى آن! اى واى بر حال ما در جهنم و عذاب و عقاب آن!
اربعین حدیث حضرت امام خمینی رحمتالله علیه؛ ص 18
مناجات حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در مسجد کوفه
امام علی علیهالسلام در ابتدای این مناجات به تعدادی از آیات مربوط به قیامت و عذاب آن اشاره میفرماید:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ
یَوْمَ لا یَنْفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ إِلا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (شعراء/88 و89)
پروردگارا من از تو درخواست ایمنى مىکنم آن روز سختى که:
مال و فرزند هیچ نفع نبخشد و چیزى جز آنکه با قلب پاک و سالم حضور خدا آید سود ندهد.
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ
یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا (فرقان/27)
و از تو درخواست ایمنى مىکنم آن روز سختى که:
در روز سختى که ظالم از پشیمانى و حسرت انگشت به دندان مىخاید و مىگوید اى کاش من با رسول حق راه طاعت پیش مىگرفتم.
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ
یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الْأَقْدَامِ (الرحمن/41)
و از تو درخواست ایمنى مىکنم آن روز سختى که:
گنهکاران به سیمایشان شناخته مىشوند که پس موى پیشانى آنها را با پایهاشان بگیرند (و درون آتش اندازند).
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ
یَوْمَ لا یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ (لقمان/33)
و از تو درخواست ایمنى مىکنم آن روز سختى که:
نه پدرى به جاى فرزند و نه فرزندى به جاى پدر جزا و کیفر شود و البته آن روز وعده خدا حق و حقیقت است.
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ
لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (غافر/52)
و از تو درخواست ایمنى مىکنم آن روز سختى که:
مردم ظالم ستمگر را عذرخواهى سود نبخشد و بر آنان لعن و منزلگاه بد است.
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ
یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئا وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (انفطار/19)
و از تو درخواست ایمنى مىکنم آن روز سختى که:
هیچکس را قدرت بر کس دیگر نیست و فرمان در آن روز خاص خداست.
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ
یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ لِکُلِّ امْرِىءٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ_(عبس/34 تا 37)
و از تو درخواست ایمنى مىکنم آن روز سختى که:
هر شخص از برادر و مادر و پدر و زن و فرزندانش مىگریزد که هر کس در آن روز توجه به کار خویش از غیرش بىنیاز دارد.
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ
یَوْمَ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعا ثُمَّ یُنْجِیهِ کَلا إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَةً لِلشَّوَى (معارج/11 تا 16)
و از تو درخواست ایمنى مىکنم آن روز سختى که:
کافر بدکار آرزو کند که اى کاش توانستى فرزندانش را فداى خود سازد و از عذاب برهد و هم زن و برادر و قبیلهاش که همیشه به حمایتش برمىخواستند و هر که در روى زمین است همه را فداى خود گرداند تا از عذاب نجات یابد امّا هرگز چنین نیست (که با اینها بتوان نجات یافت، آرى) شعلههاى سوزان آتش است، دست و پا و پوست سر را مىکند و مىبرد!
راه توبه باز است:
معمولًا قرآن کریم بهدنبال آیات عذاب، جملهى «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا»* یا جملهى «إِلَّا مَنْ تابَ» را آورده تا بگوید: راه اصلاح، هرگز بر کسى بسته نیست.
تفسیر نور، ج5، ص288
خوف و رجا
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِکْرِ اللَّهِ ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (زمر/23)
خداوند بهترین سخن را در قالب کتابى نازل کرد (که آیاتش) متشابه (و مشابه یکدیگر است). از (تلاوت آیات) آن پوست کسانى که از پروردگارشان مىترسند به لرزه مىافتد، سپس (با ایمان و انس) به یاد خدا پوستها و دلهاى آنان نرم و آرام مىشود، این است هدایت خداوند که هر که را بخواهد به آن هدایت مىکند و هر که را خداوند (به خاطر فسق و فسادش) گمراه نماید، پس هیچ هدایت کنندهاى براى او نیست.
توضیح آیه:
مؤمن، با شنیدن آیات عذاب خوف دارد، «تَقْشَعِرُّ» و با شنیدن آیات رحمت امیدوار مىشود. «ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ»
تفسیر نور، ج8، ص162
مهربان و قهار
خداوند در عین اینکه مهربان است، قهار هم هست.
وقتی میخواهد خود را معرفی کند میفرماید:
غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِى الطَّوْلِ
خداوندى که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است. (غافر/3)
در آیهای دیگر میفرماید:
نَبئّ عِبَادِى اَنىّ اَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ * وَ اَنَّ عَذَابىِ هُوَ الْعَذَابُ الْاَلِیمُ
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم! و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است! (حجر/49و50)
همچنین فرموده است:
إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدیدُ الْعِقابِ
پروردگار تو نسبت به مردم- با اینکه ظلم مىکنند- داراى مغفرت است؛ و (در عین حال،) پروردگارت داراى عذاب شدید است. (رعد/6)
و نیز فرمود:
إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ اَلیمٍ
پروردگار تو داراى مغفرت و (هم) داراى مجازات دردناکى است. (فصلت/43)
در ابتدای دعای افتتاح (دعای هر شب ماه مبارک رمضان) نیز میخوانیم:
اَیْقَنْتُ اَنَّکَ اَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَة
یقین دارم که تو مهربانترین مهربانان عالمى در موضع عفو و بخشش و سختترین مجازات کنندهای در جای به زنجیر کشیدن و انتقام.
بیم و امید خواص
خواص از مردم، یعنى آنان که خداى را از روى محبتى که به او دارند عبادت مىکنند، نه از جهت ترس از آتش و یا طمع در بهشت، البته از خوف و رجا و تهدید و تطمیعى که در دعوت دینى هست چیز دیگرى تلقى مىکنند، وقتى به تهدید از آتش برمىخورند از آن آتش، آتش فراق و دورى از پروردگار و سخط وى را مىفهمند، و همچنین از شنیدن وصف بهشت به نعمت وصل و قرب ساحت او و خشنودى او منتقل شده و مشتاق آن مىگردند.
(ترجمه تفسیر المیزان؛ ج7 ص52)
نمونهای از توبه (یا ستار العیوب)
در زمان حضرت موسی علیهالسلام در بنیاسرائیل از نیامدن باران قحطی شد.
مردم خدمت حضرت موسی علیهالسلام جمع شدند که یا موسی باران نیامده و قحطی زیاد شده بیا و برای ما دعا کن تا مردم از این مشکلات درآیند.
حضرت موسی علیهالسلام به همه مردم دستور داد که در صحرایی جمع شوند و نماز دعای باران خوانند و دعا کنند که خداوند متعال باران را برآنها نازل کند.
جمعیت زیادی که زیادتر از هفتاد هزار نفر بودند در صحرا جمع شدند و هر چه دعا کردند خبری از باران نشد.
حضرت موسی علیهالسلام سر به آسمان کرد و فرمود خدایا من با هفتاد هزار نفر هر چه دعا میکنیم چرا باران نمیآید؟! مگر قدرت و منزلت من پیش تو کهنه شده؟!
خطاب رسید ای موسی، نه، در میان شما یک نفر است که چهل سال مرا معصیت میکرد به او بگو از میان این جمعیت بیرون رود تا باران را بر شما نازل کنم.
عرض کرد: خدایا صدای من ضعیف است چگونه به هفتاد هزار نفر جمعیت میرسد.
خطاب شد: ای موسی تو بگو من صدای تو را به مردم میرسانم.
حضرت موسی به صدای بلند صدا زد ای کسی که چهل سال است معصیت خدا را میکنی برخیز از میان ما بیرون رو، زیرا خدا بهخاطر شومی تو باران رحمتش را از ما قطع کرده.
آن مرد عاصی نگاهی به اطراف کرد دید کسی بیرون نرفت، فهمید خودش است که باید بیرون رود. با خود گفت چه کنم اگر برخیزم از میان مردم بروم، مردم مرا میبینند و میشناسند و رسوا میشوم اگر نروم خدا باران را نازل نمیکند. همانجا نشست و از روی حقیقت و صمیم قلب از کارهای زشت خود پیشمان شد و توبه کرد.
ناگهان ابرها آمدند بههم متصل شدند و چنان بارانی آمد که همه سیراب شدند.
حضرت موسی علیهالسلام عرض کرد: الهی کسی که از میان ما بیرون نرفت چهطور شد که باران آمد.
خطاب شد: «سقیتکم بالّذی منعتکم به»، به شما باران دادم به سبب آن کسی که شما را منع کردم و گفتم از میان شما بیرون برود.
حضرت موسی علیهالسلام فرمود: خدایا میشود این بنده معصیتکار را به من نشان دهی؟!
خطاب شد ای موسی آن وقتیکه مرا معصیت میکرد رسوایش نکردم حالا که توبه کرده او را رسوا کنم. حاشا من که خبرچینها را دشمن میدارم، خودم خبرچینی کنم. من ستارالعیوب هستم برکارهای زشت مردم روپوشی میکنم خود بیایم آبرویش را بریزم.
قصص الله یا داستان هایی از خدا، تالیف، احمد و قاسم میرخلف زاده ص 87