غفلت ـ 26
غفلت زدایی
3ـ عبرت
امام سجاد علیهالسلام در دعا میفرماید:
لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَةُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِراً، حَتَّى تُوصِلَ إِلَى قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَى صَلَابَتِهَا عَنِ احْتِمَالِهِ
(بار خدایا... چنان کن که قرآن...) طومار عبرتها را که به دست غفلت پیچیده شده پیش روى ما بگشاید، تا عجایب قرآن و مثلها و قصههاى هشدار دهنده آن ـ که کوههاى سخت از تحمل آن ناتوانند ـ به دلهاى ما راه یابد.
صحیفه سجادیه دعای چهل و دوم
و امام صادق علیهالسلام فرمود:
أَغْفَلُ النَّاسِ مَنْ لَمْ یَتَّعِظْ بِتَغَیُّرِ الدُّنْیَا مِنْ حَالٍ إِلَى حَال
غافلترین مردم کسى است که از تغییر و دگرگونى دنیا، پند نگرفته باشد.
الأمالیللصدوق ص20
برخی آیات با موضوع عبرت
1ـ داستان فرعون
سوره نازعات
... موسى بزرگترین معجزه را به او (فرعون) نشان داد! (20)
امّا او تکذیب و عصیان کرد! (21)
سپس پشت کرد و پیوسته (براى محو آیین حق) تلاش نمود! (22)
و ساحران را جمع کرد و مردم را دعوت نمود، (23)
و گفت: «من پروردگار برتر شما هستم!» (24)
از این رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت! (25)
إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشى (26)
در این عبرتى است براى کسى که (از خدا) بترسد! (26)
2ـ اشاره مجدد به داستان فرعون
(سرانجام) بنىاسرائیل را از دریا (رود عظیم نیل) عبور دادیم و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند. هنگامى که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: "ایمان آوردم که هیچ معبودى، جز کسى که بنى اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد و من از مسلمین هستم!"* (امّا به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالى که قبلاً عصیان کردى، و از مفسدان بودى! *
فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ ءَایَةً وَ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ ءَایَاتِنَا لَغَافِلُونَ ـ
ولى امروز، بدنت را (از آب) نجات مىدهیم، تا عبرتى براى آیندگان باشى! و بسیارى از مردم، از آیات ما غافلند!» (یونس/90تا92)
خداوند در این آیه میفرماید جنازه فرعون را از آب بیرون آورد تا مردم ببینند و از آن عبرت بگیرند تا از غفلت بیرون بیایند. یعنی عبرت از حوادث و اتفاقات عالم و عبرت از حکایتهای پیشینیان میتواند از غفلت جلوگیری کند.
3ـ جگ بدر
قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ فی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ أُخْرى کافِرَةٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ
در دو گروهى که (در میدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتى) براى شما بود: یک گروه، در راه خدا نبرد مىکرد؛ و جمع دیگرى که کافر بود، (در راه شیطان و بت،) در حالى که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مىدیدند. (و این خود عاملى براى وحشت و شکست آنها شد.) و خداوند، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، با یارى خود، تأیید مىکند. در این، عبرتى است براى بینایان! (العمران/13)
4ـ دگرگونی شب و روز
یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ
خداوند شب و روز را دگرگون مىسازد؛ در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت!(نور/44)
5ـ یاری پیامبران
(پیامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود هم چنان ادامه دادند) تا آنگاه که رسولان مأیوس شدند، و (مردم) گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است؛ در این هنگام، یارى ما به سراغ آنها آمد؛ آنان را که خواستیم نجات یافتند؛ و مجازات و عذاب ما از قوم گنهکار بازگردانده نمىشود! (یوسف/110)
لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ ما کانَ حَدیثاً یُفْتَرى وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
در سرگذشت آنها (پیامبران) درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود؛ بلکه (وحى آسمانى است، و) هماهنگ است با آنچه پیش روى او (از کتب آسمانى پیشین) قرار دارد؛ و شرح هر چیزى (که پایه سعادت انسان است)؛ و هدایت و رحمتى است براى گروهى که ایمان مىآورند! (یوسف/111)
6ـ یهود بنی نضیر
هُوَ الَّذی أَخْرَجَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ
او کسى است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانههایشان بیرون راند! گمان نمىکردید آنان خارج شوند، و خودشان نیز گمان مىکردند که دِژهاى محکمشان آنها را از عذاب الهى مانع مىشود؛ امّا خداوند از آنجا که گمان نمىکردند به سراغشان آمد و در دلهایشان ترس و وحشت افکند، بهگونهاى که خانههاى خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران مىکردند؛ پس عبرت بگیرید اى صاحبان چشم! (حشر/2)
7ـ چهارپایان1
وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبینَ
و در وجود چهارپایان، براى شما (درسهاى) عبرتى است: از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مىنوشانیم! (نحل/66)
8ـ چهارپایان2
وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی بُطُونِها وَ لَکُمْ فیها مَنافِعُ کَثیرَةٌ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ
و براى شما در چهارپایان عبرتى است؛ از آنچه در درون آنهاست [از شیر] شما را سیراب مىکنیم؛ و براى شما در آنها منافع بسیارى است؛ و از گوشت آنها مىخورید.(مومنون/21)
احادیث
پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود:
اِعتَبِروا فَقَد خَلَتِ المَثُلاتُ فیمَن کانَ قَبلَکُم
عبرت گیرید که در میان پیشینیان شما درسهاى عبرت هست.
کنزالفوائد، ج2 ص۳۱
احادیثی از امیرالمؤمنین على علیهالسلام:
ذِمَّتی بِما أقولُ رَهینَةٌ و أنا بِه زَعیمٌ: إنَّ مَن صَرَّحَت لَهُ العِبَرُ عَمّا بَینَ یَدَیهِ مِنَ المَثُلاتِ حَجَزَهُ التَّقوى عَن تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ
گردنم در گرو سخنى است که مىگویم و درستى آن را ضمانت مىکنم؛ هر کسى با دیده عبرت به سرگذشت پیشینیان و کیفرهایى که بر سر آنان آمده است بنگرد، پرهیزگارى، او را از فرو افتادن در شبهات باز دارد.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص57 خ16
و إنَّ لَکُم فی القُرونِ السّالِفَةِ لَعِبرَةً، أینَ العَمالِقَةُ و أبناءُ العَمالِقَةِ ؟ ! أینَ الفَراعِنَةُ وَ أبناءُ الفَراعِنَةِ ؟! أینَ أصحابُ مَدائنِ الرَّسِّ الّذین قَتَلوا النَّبِیّینَ، و أطفَؤوا سُنَنَ (سِیَرَ) المُرسَلِینَ، و أحیَوا سُنَنَ الجَبّارینَ
راستى که در اقوام و ملل پیشین براى شما درس عبرتى است. کجایند عمالقه .حدیث و زادگان عمالقه؟ کجایند فرعونان و فرعون زادگان؟ کجایند مردمان شهرهاى رَسّ؛ همانان که پیامبران را کشتند و سنّتهاى فرستادگان الهى را از بین بردند و شیوههاى ستمگران را زنده ساختند؟
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص263 خ182
در نامه خود به حارث هَمْدانى ـ نوشت :
و صَدِّقْ بِما سَلَفَ مِنَ الحَقِّ، و اعتَبِرْ بِما مَضى مِنَ الدّنیا لِما بَقِیَ مِنها؛ فإنَّ بعَضَها یُشبِهُ بَعضا، و آخِرُها لاحِقٌ بِأوَّلِها، وَ کُلُّها حائلٌ مُفارِقٌ
آنچه را در گذشته حقّ بوده است، تصدیق و باور کن و از گذشته دنیا براى باقیمانده آن عبرت گیر؛ زیرا پیشامدهاى دنیا مانند یکدیگرند و پایان آن به آغازش پیوسته است و همه آن زوالپذیر و از دست رفتنى است.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص459 نامه69
و اعتَبِروا بِما قَد رَأیتُم مِن مَصارِعِ القُرون قَبلَکُم، قَد تَزایَلَت أوصالُهُم، و زالَـت أبصارُهُم و أسماعُهُم، و ذَهَبَ شَرَفُهُم و عِزُّهُم، و انقَطَعَ سُرورُهُم و نَعیمُهُم
از نابودى نسلهاى پیش از خود که دیدهاید عبرت گیرید: بندهاى بدنشان از هم گسیخت و چشمها و گوشهایشان نابود شد و شُکوه و شوکتشان از میان رفت و شادى و نعمتشان، به سر رسید.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص230 خ161
فاعتَبِروا بِما أصابَ الاُمَمَ المُستَکبِرینَ مِن قَبلِکُم؛ مِن بأسِ اللّه و صَوْلاتِه و وَقائعِهِ و مَثُلاتِه
از عذاب خدا و یورشها و بلاها و کیفرهاى او که بر سر ملتهاى گردن کش پیش از شما آمده است، درس گیرید.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص290 خ192
فاتَّعِظوا عِبادَ اللّه بِالعِبَرِ النَّوافِعِ، و اعتَبِروا بِالآیِ السَّواطِعِ، و ازدَجِروا بِالنُّذُرِ البَوالِغِ
اى بندگان خدا! از عبرتهاى سودمند درس گیرید و از نشانههاى درخشان عبرت آموزید و از هشدارهاى رسا متنبّه شوید (از گناهان باز ایستید)
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص 116 خ 85
رَحِمَ اللّه عَبدا تَفَکَّرَ وَ اعتَبَرَ، فأبصَرَ إدبارَ ما قَد أدبَرَ، و حُضورَ ما قَد حَضَرَ
خداى رحمت کند بندهاى را که بیندیشد و عبرت گیرد؛ پس، رفتن آنچه را که رفته و فرا رسیدن آنچه را که فرا رسیده است، ببیند.
بحار الأنوار (ط - بیروت) ج70 ص119
یَنظُرُ المُؤمِنُ إلَى الدّنیا بِعَینِ الاعتِبارِ، و یَقتاتُ مِنها بِبَطنِ الاضطِرارِ
مؤمن دنیا را با دیده عبرت مىنگرد و از روى ناچارى، از آن خوراک بر مىگیرد.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص 539 حکمت 367
أفضَلُ العَقلِ الاعتِبارُ، وَ أفضَلُ الحَزمِ الاستِظهارُ، وَ أکبَرُ الحُمقِ الاغتِرارُ
برترین خرد، عبرت گرفتن است و برترین دوراندیشى، احتیاط کردن و پشتیبان جُستن است و بزرگترین بی خردى، فریب خوردن (و غفلت) است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص52 شماره 374
بِالاستِبصارِ یَحصُلُ الاعتِبارُ
با بصیرت است، که عبرت آموختن حاصل مىشود.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 57 شماره 557
کـسبُ العَقلِ الاعتِبارُ و الاستِظهارُ ، و کَسبُ الجَهلِ الغَفلَةُ و الاغتِرارُ
دستاوردِ خرد، عبرت گرفتن و احتیاط است و دستاورد نابخردى، غفلت و فریبخوردگى.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 471 شماره 10751
مَن جَهِلَ قَلَّ اعتِبارُهُ
هرکه نابخرد باشد، عبرت گرفتنش اندک است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 75 شماره 1185
مَن لَم یَعتَبِرْ بِتَصاریفِ الأیّامِ لَم یَنزَجِر بِالمَلامِ .
هرکه از دگرگونیها و پیشآمدهاى زمانه عبرت نگیرد، سرزنش در او کارگر نباشد.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 473 شماره 10802
اُوصیکُم بِتقوَى اللّه... و بادِروا بِها الحِمامَ و اعتَبِروا بِمَن أضاعَها و لا یَعتَبِرَنَّ بِکُم مَن أطاعَها
شما را به تقواى الهى سفارش مىکنم ··· و با آن به پیشواز مرگ روید و از کسانى که آن را فرو گذاشتند، عبرت گیرید و مبادا مایه عبرت کسانى شوید که راه تقوا در پیش مى گیرند.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص 284 خ 191
لاعتِبارُ مُنذِرٌ ناصِحٌ، مَن تَفَکَّرَ اعتَبَرَ، و مَنِ اعتَبَرَ اعتَزَلَ، و مَنِ اعتَزَلَ سَلِمَ
عبرتگیرى، هشدار دهندهاى صادق است، کسى که بیندیشد، عبرت گیرد و کسى که عبرت گیرد، [از گناهان و عوامل مهلک] کناره گیرد و کسى که کنارهگیرى کند سالم ماند.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص 538 خ 364
الاعتِبارُ یَقودُ إلَى الرَّشادِ
عبرت گرفتن، به راه راست مىکشاند.
الکافی (ط - الإسلامیة) ج8 ص22
مَنِ اعتَبَرَ أبصَرَ، و من أبصَرَ فَهِم، و مَن فَهِمَ عَلِمَ
هرکه عبرت گیرد، بینش یابد و هرکه بینش یابد فهیم گردد و هرکه فهیم شود دانا گردد.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص 506 حکمت 208
الزَّمانُ یُریکَ العِبَرَ
روزگار، عبرتها را به تو نشان مىدهد.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 471 شماره 10762
کَفى مُعتَبَرا لاِولی النُّهى ما عَرَفوا
براى عبرت گرفتن خردمندان، آنچه را [از دنیا] شناختهاند کافى است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 472 شماره 10779
فی تَصاریفِ الدّنیا اعتِبارٌ
در پیشامدها و دگرگونیهاى دنیا، عبرت آموزى است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 472 شماره 10772
لَوِ اعتَبَرتَ بِما أضَعتَ مِن ماضی عُمرِکَ لَحَفِظتَ ما بَقِیَ
اگر از عمر گذشته خود که تلف کردهاى عبرتگیرى، بىگمان باقیمانده عمرت را پاس دارى.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 159 شماره 3038
فاعتَبِروا بِما کانَ مِن فِعلِ اللّه بِإبلیسَ؛ إذ أحبَطَ عَمَلَهُ الطَّویلَ، وَ جَهدَهُ الجَهیدَ (الجَمیلَ)
از رفتار خدا با ابلیس پند گیرید، آن گاه که عمل طولانى مدت و کوشش توانفرسایش را بر باد داد.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص 287 خطبه 192
فاعتَبِروا بِحال وُلْدِ إسماعیلَ و بَنی إسحاقَ و بَنی إسرائیلَ :، فما أشَدَّ اعتِدالَ الأحوالِ، و أقرَبَ اشتِباهَ الأمثالِ !
از حال و روز فرزندان اسماعیل و پسران اسحاق و پسران اسرائیل علیهمالسلام پند گیرید؛ زیرا که سرگذشتها سخت همسانند و داستانها [ى گذشتگان ] همانندىِ بس نزدیکى دارند!
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص 297 خطبه 192
ما أکثَرَ العِبَرَ وَ ما أقَلَّ المُعتَبِرینَ
وه که چه بسیار است عبرتها و چه اندکند عبرت گیرندگان!
بحار الأنوار (ط - بیروت) ج75 ص69
امام زینالعابدین علیهالسلام:
مِسکینٌ ابنُ آدَمَ لَهُ فی کُلِّ یَومٍ ثَلاثُ مَصائبَ لا یَعتَبِرُ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ، و لَوِ اعتَبَرَ لَهانَت عَلَیهِ المَصائبُ و أمرُ الدُّنیا:
فَأمّا المُصیبَةُ الاُولى : فالیَومُ الَّذی یَنقُصُ مِن عُمرِهِ، و إنْ نالَهُ نُقصانٌ فی مالِهِ اغتَمَّ بِهِ، و الدِّرهَمُ یَخلُفُ عَنهُ وَ العُمرُ لا یَرُدُّهُ شیء
و الثانِیةُ : أنَّهُ یَستَوفی رِزقَهُ، فإن کانَ حَلالاً حُوسِبَ عَلَیهِ، و إن کانَ حَراما عُوقِبَ عَلَیهِ
و الثّالِثَةُ أعظَمُ مِن ذلِکَ ـ
قیلَ : و ما هِیَ؟
قالَ ـ : ما مِن یَومٍ یُمسی إلاّ و قَد دَنا مِنَ الآخِرَةِ مَرحَلَةً، لا یَدری عَلَى الجَنَّةِ أم عَلَى النّارِ
بینوا آدمى! هر روز سه مصیبت به او مىرسد و حتى از یکى از آنها عبرت نمىگیرد که اگر عبرت مىگرفت، سختیها و کار دنیا بر او آسان مىشد:
مصیبت نخست روزى است که از عمر او کم مىشود. در صورتى که اگر از مال او چیزى کم گردد، اندوهگین مى شود حال آن که درهم (مال) جایگزین دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود.
مصیبت دوم این است که روزیش را بهطور کامل دریافت مىکند که اگر از راه حلال باشد باید حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد کیفر مىبیند.
مصیبت سوم از اینها بزرگتر است.
عرض شد: آن چیست؟
فرمود: هیچ روزى را به شب نمىرساند مگر این که یک منزل به آخرت نزدیک شده است، اما نمىداند به سوى بهشت یا به سوى آتش؟!
الإختصاص النص 342