غفلت
(متن منتشر شده در نشریه) (قسمت اول)
دریافت فایل word دریافت فایل با متن کاملتر Pdf
غفلت کی برطرف میشود؟
خداوند در خصوص حالات قیامت میفرماید که به بندگان اینگونه خطاب میشود:
« لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ ـ (به او خطاب مىشود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است!» (ق/22)
این طور خطاب مىشود: " لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا " تو در دنیا از اینهایى که فعلاً مشاهده مىکنى در غفلت بودى، هر چند که در دنیا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غایب نمىشد، لیکن تعلق و دلبستگىات به اسباب، تو را از درک آنها غافل ساخت و پرده و حائلى بین تو و این حقائق افکند، اینک ما آن پرده را از جلو درک و چشمت کنار زدهایم، "فَبَصَرُکَ" در نتیجه بصیرت و چشم دلت "الْیَوْمَ" امروز که روز قیامت است "حَدیدٌ" تیزبین و نافذ شده، مىبینى آنچه را که در دنیا نمىدیدى.
از این آیه استفاده مىشود که در آن روز پرده غفلت از جلو چشم بصیرت انسان کنار مىرود و در نتیجه حقیقت امر را مشاهده مىکند، و این نکته در آیاتى بسیار دیگر نیز آمده، مانند آیه"وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ" (انفطار/19)، و آیه" لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ" (غافر/16) و آیاتى دیگر نظیر اینها... دوم اینکه آنچه خدا براى فرداى قیامت انسان تهیه دیده، از همان روزى تهیه دیده که انسان در دنیا بوده ولی از چشم بصیرت او پنهان بوده است.»[1]
غفلت پذیرفته نیست
خداوند در وجود همهی انسانها خداخواهی و بصیرت را قرار داده است و این امری است فطری که قبل از ورود انسان به این جهان اتفاق افتاده است. [2] به همین دلیل از هیچکس غفلت و بیخبری یا بیتوجهی پذیرفته نیست. خداوند در قرآن کریم به این موضوع تصریح فرموده است:
« وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ ـ و (به خاطر بیاور) زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریهی آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) "آیا من پروردگار شما نیستم؟" گفتند: "آرى، گواهى مىدهیم!" (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: "ما از این، غافل بودیم" (و از پیمان فطرى توحید بىخبر ماندیم)»! (اعراف/172)
امیرالمؤمنین نیز در مناجات شعبانیه به همین موضوع اشاره فرموده است:
« فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْک ـ تو را سپاس گویم که مرا در کرم خویش داخل کردهاى و دلم را از چرکهاى بیخبرى و غفلت خویش پاکیزه ساختى.»
کلید همهى بدبختىها
«وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ ـ آنان را از روز حسرت (روز رستاخیز که براى همه مایه تأسف است) بترسان، در آن هنگام که همهچیز پایان مىیابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمىآورند!» (مریم/39)
استاد قرائتی در نکتههایی که از این آیه استفاده میشود آورده است: « کلید همهى بدبختىها، غفلت است. غفلت از خداوند، غفلت از معاد، غفلت از آثار و پیامدهاى گناه، غفلت از توطئهها، غفلت از محرومان، غفلت از تاریخ و سنّتهاى آن و غفلت از جوانى و استعدادها و زمینههاى رشد.» [3]
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نیز فرمودهاند:
« الْغَفْلَةُ أَضَرُّ الْأَعْدَاءِ ـ غفلت زیان رسانندهترین دشمنان است.» [4]
« الْغَفْلَةُ شِیمَةُ النَّوْکَى ـ غفلت و بىخبرى خصلت احمقان است.» [5]
« الغفلة فقد ـ غفلت از دست دادن (فرصتها و چیزها) است.» [6]
آثار غفلت
در بیان قرآن و روایات غفلت دارای آثار و پیآمدهایی بسیار خطرناکی در دنیا و بهخصوص آخرت است.
زمینهى کفر
استاد قرائتی در پیامهایی که از آیه قبل(مریم/39) استفاده میشود آوردهاند:
«غفلت زمینهى کفر است. فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ»[7]
پیروى هوى و افراط
« وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ـ و هرگز بخاطر زیورهاى دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هواى نفس پیروى کردند، و کارهایشان افراطى است.» (کهف/28)
« کلمه" فرط" به معناى تجاوز از حق و خروج از آن است و از کلام عرب گفته شده که:"افرط، افراطا" را در مورد اسراف و زیادهروى بهکار مىبرند و پیروى هوى و افراط، از آثار غفلت قلب است، و به همین جهت عطف دو جمله بر جمله"أَغْفَلْنا" به منزله عطف تفسیر است.»[8]
بَلْ هُمْ اََضَلُّ
« وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ ـ به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم آنها دلها (عقلها) یى دارند که با آن (اندیشه نمىکنند، و) نمىفهمند و چشمانى که با آن نمىبینند و گوشهایى که با آن نمىشنوند آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!»(179اعراف)
«این آیه صفات گروه دوزخى را در سه جمله خلاصه مىکند:
نخست اینکه" آنها قلبهایى دارند که با آن درک و اندیشه نمىکنند" (لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها).
دوم اینکه" چشمهاى روشن و حقیقتبین دارند اما با آنها چهرهی حقایق را نمىنگرند و همچون نابینایان از کنار آنها مىگذرند" (وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها).
سوم اینکه" با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمىشنوند" و همچون کران خود را از شنیدن حرف حق محروم مىسازند (وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها).
" اینها در حقیقت همچون چهار پایانند" چرا که امتیاز آدمى از چهار پایان در فکر بیدار و چشم بینا و گوش شنوا است که متاسفانه آنها همه را از دست دادهاند (أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ).
" بلکه آنها از چهار پایان گمراهتر و پستتر مىباشند" (بَلْ هُمْ أَضَلُّ).
چرا که چهارپایان داراى این استعدادها و امکانات نیستند، ولى آنها با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا امکان همهگونه ترقى و تکامل را دارند، اما بر اثر هواپرستى و گرایش به پستیها این استعدادها را بلا استفاده مىگذارند، و بدبختى بزرگ آنان از همینجا آغاز مىگردد.
" آنها افراد غافل و بیخبرى هستند" و به همین جهت در بیراهههاى زندگى سرگردانند (أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ).
چشمه آب حیات کنار دستشان است، ولى از تشنگى فریاد مىکشند، درهاى سعادت در برابر رویشان باز است، اما حتى به آن نگاه نمىکنند.»[9]
«حقیقت غفلت همان است که ایشان دچار آنند، چون غفلتى است که مشیت خداى سبحان مساعد آن است، و مشیت خدا با مهر زدن بر دلها و چشمها و گوشهایشان، ایشان را به آن مبتلا کرده، و معلوم است که غفلت ریشه هر ضلالت و باطلى است.»[10]
«دوزخى شدن بسیارى از انسانها، به خاطر بهرهنبردن از نعمتهاى الهى در مسیر هدایت و کمال است. زیرا با داشتن چشم، گوش و دل، خود را به غفلت زدهاند.»[11]
جایگاهشان آتش است
« إِنَّ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّواْ بِهَا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایَاتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَئکَ مَأْوَئهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ ـ آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگى دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلند، * (همهی) آنها جایگاهشان آتش است، بهخاطر کارهایى که انجام مىدادند!»(یونس/7و8)
« غفلت از آیات الهى، سرچشمهی بیگانگى از خدا، و بیگانگى از خدا سرچشمه عدم احساس مسئولیت، و آلودگى به ظلم و فساد و گناه است، و سرانجام آن چیزى جز آتش نمىتواند باشد.»[12]
« نزدیک به مضمون این آیه است که:" فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلىَ عَن ذِکْرِنَا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَوةَ الدُّنْیَا(29) ذَالِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ * ذَالِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ ـ این آخرین حدّ آگاهى آنهاست پروردگار تو کسانى را که از راه او گمراه شدهاند بهتر مىشناسد"(نجم/29و30) این آیه نیز دلالت دارد بر اینکه اعراض از ذکر خدا غفلت از آیات او است، و باعث آن مىشود که دید آدمى کوتاه گشته، علم او تنها در چهار دیوارى تنگ زندگى دنیا و شؤون آن دور بزند و این خود ضلالت از راه خدا است، که این ضلالت به فراموشى روز حساب تعریف شده، آنجا که مىفرماید:"إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ ـ کسانى که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى بهخاطر فراموش کردن روز حساب دارند" (ص/26)»[13]
«اطمینان واقعى تنها با یاد خداست و دنیا، آرامبخش کاذب آن هم براى غافلان است. "اطْمَأَنُّوا بِها" ... غافِلُونَ»[14]
حسرت بزرگ
« وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ ـ آنان را از روز حسرت [روز رستاخیز که براى همه مایه تأسف است] بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان مىیابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمىآورند!»(مریم/39)
« معناى آیه این مىشود که: اى پیغمبر! ایشان را بترسان از روزى که امر قضاء مىشود، یعنى کار یکسره مىگردد و هلاکت دائمى بر آنان حتمى مىشود، آن وقت از سعادت همیشگى که روشنى چشم هر کسى است منقطع مىگردند، پس حسرتى مىخورند که با هیچ مقیاسى اندازهگیریش ممکن نیست، و این بدان جهت است که اینان در دنیا غفلت ورزیدند.» [15]
انتقام الهی
خداوند پس از ذکر پیمان شکنیهای فرعون و فرعونیان، میفرماید که از آنها انتقام گرفتیم و سپس دلیل پیمان شکنی آنها که نجر به انتقام الهی شد را تکذیب آیات الهی و غفلت از آن آیات ذکر میفرماید: « فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فىِ الْیَمّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَ کَانُواْ عَنْهَا غَافِلِینَ ـ سرانجام از آنها انتقام گرفتیم، و آنان را در دریا غرق کردیم زیرا آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند.»(اعراف/136)
گرویدن به شیطان
امام سجاد علیهالسلام در دعایی میفرماید که خدایا ما را از خواب غفلت بیدار کن تا به شیطان نگرویم. از این دعا استفاده میشود که اگر در غفلت بمانیم خطر بسیار بزرگی بر سر راه ماست که از شیطان پیروی کنیم و از پیروان او باشیم.
« اَللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ... وَ أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ ـ بار خدایا، حقیقت هر باطل را که شیطان در چشم ما مىآراید به ما بشناسان... و از خواب غفلت بیدارمانساز که بدو نگرویم.»[16]
« وَ مَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَانِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ ـ و هر کس از یاد خدا روىگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!»(زخرف/36)
بی اعتنایی خدا
در حدیث قدسی میفرماید: « یَا أَحْمَدُ أَنْتَ لَا تَغْفُلُ أَبَداً مَنْ غَفَلَ عَنِّی لَا أُبَالِی بِأَیِّ وَادٍ هَلَک ـ یا احمد هیچگاه از من غافل نشو، زیرا هر کس از من غافل شد نسبت به اینکه در کدام راه هلاک میشود اعتنایی نمیکنم.»[17]
غفلت از خود
امام صادق(ع) : «از غفلت بپرهیزید، چه هر کس غافل شود، از خود غافل شده است.»[18]
یعنی از سرنوشت خود و آینده خود غافل شده است.
آثار غفلت در بیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام:
* غفلت زیانبخشترین دشمنان است.
* واى بر کسى که غلبه کند بر او غفلت، پس فراموش کند رحلت را و آماده نگردد.
* غفلت و بىخبرى گمراهى نفسها و عنوان انواع بدبختیهاست.
* غفلت سبب فرحناکى است. (این فرحناکی مذموم است زیرا کسى که غافل نباشد و آنچه در قیامت در پیش دارد را گاهى بهخاطر آورد بىهمّ و اندوه نخواهد بود.)
* غفلت ضدّ دور اندیشى است.
* غفلت باعث فریب خوردن است و هلاکت را نزدیک مىسازد.
* دایم بودن غفلت بینایى(دل) را از بین میبرد.
* هر که به دراز کشد غفلت او، تعجیل کند هلاک او.
* غافل خواب آلوده است و غفلت فریب.
* هر که غلبه کند بر او غفلت، بمیرد دل او.[19]
و اگر دل کسی بمیرد خداوند میفرماید: « فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئکَ فىِ ضَلَالٍ مُّبِینٍ ـ واى بر آنان که قلبهایى سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهى آشکارى هستند!»(زمر/22)
امام باقر علیهالسلام به جابر فرمود: « وَ إِیَّاکَ وَ الْغَفْلَةَ فَفِیهَا تَکُونُ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ ـ مبادا دچار غفلت شوى که در آن سنگدلى باشد.»[20]
نشانه غافل
رسول اکرم فرمود: « عَلَامَةُ الْغَافِلِ فَأَرْبَعَةٌ الْعَمَى وَ السَّهْوُ وَ اللَّهْوُ وَ النِّسْیَان ـ علامت غافل چهار چیز است: کوردلى، اشتباه، سرگرمى و فراموشکارى.» [21]
امام صادق علیهالسلام فرمود: « علامت غفلت سه چیز است: از بین رفتن شیرینی عبادت، تلخ نشدن معصیت و فرق نگذاشتن در میان حلال و حرام.» [22]
امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود: « الْغَفْلَةُ تَرْکُکَ الْمَسْجِدَ وَ طَاعَتُکَ الْمُفْسِد ـ غفلت آن است که مسجد را ترک کنی و از مفسد پیروی نمایی.» [23]
«کَفَى بِالرَّجُلِ غَفْلَةً أَنْ یُضَیِّعَ عُمُرَهُ فِیمَا لَا یُنْجِیه ـ برای غفلت مرد همین کافی است که عمر خود را در چیزی که سبب نجات او نیست ضایع کند.» [24]
عوامل غفلت
در آیات و روایات به مسائلی به عنوان عوامل ایجاد غفلت اشاره شده است که بعضی از آنها زیر مجموعه بعضی دیگر است. اما در اینجا ما فارغ از این موضوع، آنچه از این کلامهای نورانی به دست آوردهایم به صورت فهرستوار نقل مینماییم.
توجه به ظواهر دنیا
خداوند در آیات ابتدایی سوره روم بعد از اینکه وعده پیروزی رومیان بر ایرانیان را میدهد، میفرماید: « این وعدهاى است که خدا کرده و خداوند هرگز از وعدهاش تخلّف نمىکند ولى بیشتر مردم نمىدانند!»(روم/6)
سپس دلیل این نادانی و بی توجهی مردم را غفلت آنان بیان میکند:
« یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الْاَخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ـ آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مىدانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند! »(روم/7)
«با تکرار ضمیر" هُمْ" به این حقیقت اشاره مىکند که علت این غفلت و بیخبرى خود آنها هستند، درست مثل اینکه کسى به ما بگوید: مرا از این امر تو غافل کردى، و در جواب بگوییم: تو خودت غافل شدى، یعنى سبب غفلت خودت بودى.» [25]
« بینش یک انسان مؤمن و الهى با یک فرد مادى یا مشرک تفاوت بسیار دارد. اولى طبق عقیده توحیدى جهان را مخلوق خداوند حکیم و آگاهى مىداند که تمام افعالش روى حساب و برنامه است. این بینش توحیدى به او مىگوید: از کنار هیچ حادثه و هیچ موضوعى ساده نگذر زیرا ممکن است سادهترین مسائل پیچیدهترین آنها باشد. در حالى که یک فرد مادى و بىایمان دنیا را مجموعهاى از حوادث کور و کر و بىهدف مىشمرد، و جز به ظاهر آن نمىاندیشد. اصلاً براى آن باطن و عمقى قائل نیست و این اختلاف دیدها در تمام زندگى آنها اثر مىگذارد: آن" ظاهربین" انفاق را سبب خسران و زیان مىشمرد، در حالى که این" موحد" تجارتى پر سود مىداند. آن یکى رباخوارى را مایهی افزایش درآمد، و این یکى مایهی وبال و بدبختى و زیان. آن یکى جهاد را مایه دردسر و شهادت را به معنى نابودى و این یکى جهاد را رمز سربلندى و شهادت را حیات جاویدان مىشمرد.» [26]
دنیاگرایى و برترى دادن آن
« کسانى که بعد از ایمان کافر شوند ـ بهجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالى که قلبشان آرام و با ایمان است ـ آرى، آنها که سینهی خود را براى پذیرش کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظیمى در انتظارشان! * این به خاطر آن است که زندگى دنیا (و پست را) بر آخرت ترجیح دادند و خداوند افراد بىایمان (لجوج) را هدایت نمىکند.* أُوْلَئکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْغَفِلُونَ ـ آنها کسانى هستند که (بر اثر فزونى گناه،) خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده (به همین دلیل نمىفهمند،) و غافلان واقعى همانها هستند! * و ناچار آنها در آخرت زیانکارند.» (نحل/106تا109)
نکته بسیار مهمی که از این آیات استفاده میشود ایناست که: « دنیاگرایى و برترى دادن آن، سبب غفلت از آخرت، نفهمیدن، نشنیدن و ندیدن حقایق است.» [27]
آرزوهای دراز
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: « وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْأَمَلَ یُذْهِبُ الْعَقْلَ وَ یُکَذِّبُ الْوَعْدَ وَ یَحُثُّ عَلَى الْغَفْلَةِ وَ یُورِثُ الْحَسْرَة فَاکْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ إِنَّ صَاحِبَهُ مَأْزُور ـ بندگان خدا! بدانید که آرزو عقل را بر باد دهد، نویدهاى دروغین دهد، غفلت آورد، و باعث حسرت گردد، پایبند آرزو نشوید که آرزو فریب است، و آرزومند گنهکار.» [28]
«ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ـ بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد ولى بزودى خواهند فهمید!»(حجر/3)
بیتوجهی به آخرت
« اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ ـ حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالى که در غفلتند و روى گردانند!» (انبیا/1)
«وَ اقْترََبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِىَ شَاخِصَةٌ أَبْصَرُ الَّذِینَ کَفَرُواْ یَاوَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فىِ غَفْلَةٍ مِّنْ هَاذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِین ـ و وعده حقّ (قیامت) نزدیک مىشود در آن هنگام چشمهاى کافران از وحشت از حرکت بازمىماند (مىگویند:) اى واى بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم بلکه ما ستمکار بودیم!»(انبیا/97)
تکبر
«سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ ـ بزودى کسانى را که در روى زمین بناحق تکبّر مىورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف مىسازم! آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانهاى را ببینند، به آن ایمان نمىآورند اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمىکنند و اگر طریق گمراهى را ببینند، آن را راه خود انتخاب مىکنند! (همهی اینها) بهخاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند!» (اعراف/146)
«استمرار غفلت و تکذیب آیات الهى، موجب تکبّر و انحراف در دیدگاه و انتخاب است.»[29]
بحثى که در آیه آمده است در حقیقت یک نوع نتیجهگیرى در زمینه سرنوشت فرعون و فرعونیان و سرکشان بنىاسرائیل است که در آیات قبل از این آیه آمده است. خداوند در این آیات این حقیقت را بیان مىکند که اگر فرعونیان و یا سرکشان بنىاسرائیل با مشاهده آن همه معجزات و شنیدن آن همه آیات الهى به راه نیامدند بهخاطر آن است که ما افراد متکبر و خودخواه را که در برابر حق جبههگیرى مىکنند ـ به جرم اعمالشان ـ از قبول حق باز مىداریم و به تعبیر دیگر اصرار و ادامه به سرکشى و تکذیب آیات الهى آن چنان در فکر و روح انسان اثر مىگذارد که به صورت موجودى انعطافناپذیر و غیر قابل نفوذ در برابر حق درمىآید.
سپس به سه قسمت از صفات این گونه افراد"متکبر و سرکش" و چگونگى "سلب توفیق حقپذیرى" از آنها اشاره کرده مىفرماید:
آنها اگر تمام آیات و نشانههاى الهى را ببینند، ایمان نمىآورند! (وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها).
و نیز اگر راه راست و طریق درست را مشاهده کنند، انتخاب نخواهند کرد و به عکس اگر راه منحرف و نادرست را ببینند، راه خود انتخاب مىکنند (وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً).
بعد از ذکر این صفات سهگانه که همگى حکایت از انعطافناپذیریشان در برابر حق مىباشد، اشاره به دلیل آن کرده، مىگوید: اینها همه بهخاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلِینَ).
آیه بعد کیفر چنین اشخاصى را بیان کرده مىفرماید: آنها که آیات ما را تکذیب کنند و لقاى رستاخیز را منکر شوند اعمالشان به کلى حبط و نابود مىگردد (و الذین کذبوا بآیاتنا و لقاء الآخرة حبطت اعمالهم.)»[30]
عجب و غرور
حضرت امیر علیه السّلام مىفرماید: « هر که خاطر خود از فریب دنیا جمع کرد و از او مطمئنّ خاطر شد، فریب دنیا مىخورد و به غفلت فرو رفته، آهسته آهسته غفلت او زیاد شده به غفلت، از دنیا خواهد رفت.»[31]
یعنی کسانی که دچار عجب شده و خود را مصون از فریب نفس و شیطان دانستند و فکر کردند خیلی انسانهای خوب و وارستهای میباشند، به دلیل اینکه مراقب خود نیستند ، به غفلت فرو میروند.
«و بدان که با غرور، مواعظ الهیّه و دعوتهاى انبیاء و موعظتهاى اولیاء اثر نکند، زیرا که غرور ریشهی همه را بنیان کن کند، و این از دامهاى بزرگ و نقشههاى دقیق ابلیس و نفس است که انسان را از فکر خود و فکر مرضهاى خود ببرد، و موجب نسیان و غفلت شود، و اطباى نفوس از علاج او عاجز شوند، و یک وقت به خود آید که کار از اصلاح گذشته و راه چاره بهکلى مسدود شده. وَ أنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إذْ قُضِیَ الأمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ.»[32]
على علیه السّلام فرمود: « سُکْرُ الْغَفْلَةِ وَ الْغُرُورِ أَبْعَدُ إِفَاقَةً مِنْ سُکْرِ الْخُمُور ـ کسانى که مست غفلت و غرور هستند خیلى دیرتر از مستشدگان از شراب، به هوش مىآیند.»[33]
تاخیر توبه
« دست در دامن توبه و انابه زن پیش از آنکه زهر گناه روح ایمان را تباه سازد. و بعد از آنکه از تو پرهیزکارى نیاید و امر از دست طبیبان دلها بهدر رود که نه نصیحت در تو اثر کند و نه پند تو را سودى بخشد. هر چه از مواعظ و نصایح شنوى فسون و افسانه پندارى و کلمهی عذاب در حقّ تو ثابت شود. و پرده غفلت، چشم و گوش دل تو را فرو گیرد و داخل این آیه گردى که: " وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ ـ قرار دادیم در پیش روى ایشان سدّى و پردهاى و همچنین از پس و پشت ایشان، پس پوشانیدیم ایشان را و کور ساختیم پس دیگر چیزى نمىبینند"(یس/9) و از اهل این آیه شوى که: "خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى ابْصارِهِمْ غِشاوَةً ـ خدا پرده بر دل و گوش و چشم ایشان نهاده" (بقره/7) و غیر اینها از آیات.
و لقمان به پسر خود گفت: "اى فرزند توبه را تأخیر مکن که مرگ ناگاه مىرسد. و هر که تأخیر اندازد توبه را یکى از دو خطر عظیم به او مىرسد: اگر زنده ماند دل او را زنگ معصیت مىگیرد و سیاه و تیره مىشود و دیگر از آن محو نمىگردد. و اگر مرگ او را فراگرفت دیگر مهلت تلافى نمىیابد."
پس اى که عمر خود را به عصیان پروردگار صرف نمودهاى از خواب غفلت برخیز و فکرى کن از براى روز رستخیز.»[34]
امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام نیز فرموده است: «بنده باید از پروردگارش بترسد، خویشتن را اندرز دهد، توبه را مقدّم دارد، و بر شهوات خود چیره شود، زیرا مرگ او، از نظرش پنهان است و آرزویش او را فریب مىدهد، شیطان همواره مراقب اوست و گناه را در نظرش جلوه مىدهد، تا مرتکب شود، و او را در آرزوى توبه نگه مىدارد، تا آن را به تأخیر اندازد و هنگامى که مرگ بر او هجوم مىآورد در غافلترین حالت باشد اى واى بر انسان غافلى که عمرش حجتى بر ضدّ اوست.» [35]
نگاه زیادی
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: « وَ إِیَّاکُمْ وَ فُضُولَ النَّظَرِ فَإِنَّهُ یَبْذُرُ الْهَوَى وَ یُوَلِّدُ الْغَفْلَة ـ شما را بر حذر مىدارم از نگاه زیادى، زیرا هواى نفس را در دل مىکارد و باعث غفلت مىشود.» [36] منظور در این حدیث ادامه نگاه به نامحرم و نگاه به چیزهایی که احتمال گناه از آن میرود یا احتمال اینکه دل انسان آن را طلب کند. مانند نگاه به ماشین خوب یا دارایی دیگران که دنیا طلبی را در دل زیاد کند.
افزونطلبى
«أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ ـ افزونطلبى (و تفاخر و علاقهی به مالاندوزی و به رخ کشیدن آن) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. (تکاثر/1)
"الهاکم" یعنی شما را غافل کرد، سرگرمتان کرد.
فریب خوردن به مهلت
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: « إِیَّاکَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الِاغْتِرَارَ بِالْمُهْلَةِ فَإِنَّ الْغَفْلَةَ تُفْسِدُ الْأَعْمَالَ وَ الْآجَالَ تَقْطَعُ الْآمَالَ ـ بپرهیز از غفلت و فریب خوردن بهمهلت، پس بهدرستى که غفلت فاسد میکند کردارها را، و اجلها مىبرند امیدها را»[37]
یکی از چیزهایی که انسان را به غفلت و انجام گناه دچار میکند این است که امید دارد که مهلت بیشتری برای زندگی و حتی توبه داشته باشد و این یکی از راههای فریب شیطان است.
نبود خلوص نیت
«(امام علیهالسلام) فرمود: " وَ لَا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ خَالِصِ النِّیَّةِ فِی کُلِّ حَرَکَةٍ وَ سُکُون" یعنى: ناچار است بنده از نیّت خالص در جمیع حرکات و سکنات، در هر طاعت و عبادت، که اگر نیّت در افعال و اعمال خالص نباشد و به اغراض مهلکه مخلوط باشد، از جملهی غافلین خواهد بود، چنانکه مىفرماید: "اذ لو لم یکن بهذا المعنى، یکون غافلا" یعنى: اگر نبوده باشد نیّت او موصوف به خلوص و آمیخته باشد به شهوات نفسانى، هر آینه آن کس از جمله غافلان مىباشد.» [38]
اموال و اولاد
اموال و اولاد به خودی خود غافل کننده انسان نیست ولی میتواند عاملی باشد برای این موضوع، لذا خداوند به مؤمنین هشدار میدهد که مراقب این مسئله باشند.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ ـ اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانى که چنین کنند، زیانکارانند!» (منافقون/9)
اما از طرفی خداوند از کسانی یاد میکند که اموال و اولاد سبب غفلت آنها نمیشود:
«رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار ـ مردانى که نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمىکند آنها از روزى مىترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو مىشود.» (نور/37)
هنوز بیدار نشدهایم
« تا کى مىخواهید در خواب غفلت به سر برید، و در فساد و تباهى غوطهور باشید؟ از خدا بترسید از عواقب امور بپرهیزید از خواب غفلت بیدار شوید. شما هنوز بیدار نشدهاید هنوز قدم اول را برنداشتهاید. قدم اول در سلوک "یقظه"(بیداری) است. ولى شما در خواب به سر مىبرید چشمها باز و دلها در خواب فرو رفته است. اگر دلها خوابآلود و قلبها بر اثر گناه سیاه و زنگ زده نمىبود، اینطور آسوده خاطر و بیتفاوت به اعمال و اقوال نادرست ادامه نمىدادید. اگر قدرى در امور اخروى و عقبات هولناک آن فکر مىکردید، به تکالیف و مسئولیتهاى سنگینى که بر دوش شماست بیشتر اهمیت مىدادید.» [39]
قسمت دوم ـ برای مطالعه ادامه مطلب کلیک کنید
برای مطالعه متن دقیقتر و کاملتر به همراه فایل صوتی به اینجا بروید
[1] ترجمه المیزان ج18 ص524
[2] به مقاله «معرفت شهودی و علم حضوری نسبت به خداوند» در شماره قبل همین نشریه مراجعه کنید
[3] تفسیر نور ج7 ص269
[4] غررالحکم ص265
[5] غررالحکم ص265
[6] غررالحکم ص57
[7] تفسیر نور ج7 ص270
[8] ترجمه المیزان ج13 ص420
[9] تفسیر نمونه ج7 ص21
[10] ترجمهالمیزان ج8 ص439
[11] تفسیر نور ج4 ص230
[12] تفسیر نمونه ج8 ص233
[13] ترجمهالمیزان ج10 ص18
[14] تفسیر نور ج5 ص185
[15] ترجمهالمیزان ج14 ص66
[16] صحیفه سجادیه دعای هفدهم
[17] إرشادالقلوب ج1 ص205
[18] بحارالأنوار ج69 ص227
[19] شرح آقا جمالالدین خوانسارى بر غررالحکم
[21] مستدرک ج12 ص22
[22] مصباحالشریعه، ترجمه مصطفوى ص12
[23] بحارالأنوار ج75 ص114
[24] غررالحکم ص160
[25] تفسیرنمونه ج16 ص365
[26] تفسیرنمونه ج16 ص367
[27] تفسیر نور ج6 ص461
[28] تحفالعقول ص152
[29] تفسیر نور ج4 ص178
[30] تفسیرنمونه ج6 ص367
[31] شرحمصباحالشریعه ج1 ص223
[32] شرح حدیث جنود عقلوجهل،ص137
[33] غررالحکم ص440
[34] معراجالسعاده ج2 ص680
[35] نهجالبلاغه خطبه64
[36] عدهالداعی ص313
[37] شرح آقا جمالالدین خوانسارى بر غررالحکم ص226
[38] مصباحالشریعه،ترجمه عبدالرزاق گیلانى ص46
[39] جهاداکبر، امام خمینی(ره) ص51
قسمت دوم ـ برای مطالعه ادامه مطلب کلیک کنید
برای مطالعه متن دقیقتر و کاملتر به همراه فایل صوتی به اینجا بروید