فقه و امنیت
سلمان شایان فر
مقدمه
امنیت ملی به مفهوم در امان بودن از تهدیدات بالقوه و بالفعل دشمنان و گام نهادن در مسیر توسعه و پیشرفت متناسب با ارزشهای حیاتی حاکم در جامعه است و هر گونه عنصر یا عاملی که این ارزشها را به مخاطره اندازد، تهدید علیه امنیت ملی محسوب میشود. در حوزه مناسبات ملی و فراملی و تبیین ارتباط میان مسلمین و دولتها که تحت عنوان ارتباط با کفار، اهل کتاب و... در فقه آمده است، قلمرو مطالعاتی تهدیدات امنیت ملی در حوزهی فقه سیاسی است که عهدهدار تنظیم روابط مسلمین با دیگران میباشد. تنوع و تکثر ارتباطات موجب خلق گونههای جدیدی از تهدیدات علیه امنیت ملی شده و تهدیدات نرم را بهعنوان مهمترین و اثرگذارترین تهدید به جهت تغییر در باورها و نگرشها و به عبارتی جنگ ارادهها پررنگ ساخته است. راهبرد فقه برای مقابله با کفار، از نوع دفاع مشروع و بازدارنده است. قواعد، سیاستهای کلی و اصول راهبردی فقه برای تأمین امنیت در اصول و قواعدی چون: مشروعیت ولایت و رهبری، مبارزه با موانع هدایت انسانها به کمال، دعوت، عدالت، حفظ نظام، نفی سبیل، تقیه، لاضرر و لاضرار فیالاسلام، صلح، مصلحت اسلام و مسلمین، الاسلام یعلو و لایعلی علیه، تقدیم اهم بر مهم، وفای به عهد، استیمان، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع مشروع، جهاد (اعم از ابتدایی و دفاعی) و مهادنه با اوصاف خاص خود خلاصه میگردد که در این مختصر تنها به برخی تهدیدات نرم در حوزههای سیاسی و فرهنگی اشاره شده است.
امنیت و تهدید
در سادهترین تعریف فقدان تهدید را امنیت را نام نهادهاند؛ اگرچه این تعریف دستخوش تحولات اساسی گشته و امروزه وجه تمایز اندیشمندان امنیتپژوه گردیده است، اما هنوز تعداد زیادی هستند که از فقدان امنیت به تهدید یاد میکنند. به بیان دیگر حفاظت از عناصر و عوامل خطرزا و خطرساز برای امنیت ملی، در واقع مصون ماندن از تهدیدات است که از آن عوامل و عناصر، در عرف سیاسی و جامعهشناختی به «تهدید» یاد میشود.
تهدید و امنیت دو مقوله مهم و همزاد در ادبیات سیاسی معاصر هستند و «تأمین امنیت ملی» از شعائر اساسی در شکلگیری دولتهاست؛ چرا که ثبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی نظام با آن گره خورده است. بدیهی است تأمین امنیت و برخورداری از آن در ردیف اولین و مهمترین مطالبهی مردم است که در تمام نظامهای سیاسی دنیا اعم از سکولار، سوسیال، مادیگرا، دینمدار و اسلامی، الحادی و... در کانون توجه سیاستگزاران و سیاستپیشگان و مردم قرار دارد. اما نباید از نظر دور داشت که این مطالبه به تناسب ایدئولوژری و نوع حاکمیت متفاوت است.
مفهوم شناسی امنیت ملی، انواع و اهداف
«امن» ریشهی لغوی امنیت در زبان عربی است که کاربرد آن در زبان فارسی نیز با همان معنا متداول است. واژههایی چون: آرامش یافتن، بیمناک نبودن و نترسیدن معنای آن را متبلور ساخته و از مفهوم مصدری آن ـ الامن ـ بهعنوان دستیابی به اطمینان و آرامش پس از رهایی از ترس نام برده میشود.[1] در فرهنگ علوم سیاسی نیز «امنیّت به معناى تضمین ایمنى است و آن با قرارهاى تنظیمى سیاسى براى کاهش احتمال بروز جنگ، برقرارى مذاکره به جاى محاربه و درگیرى و قصد حفاظت از صلح میان دولتها به دست مىآید.»[2]
بهطور اصولی انسان برای رسیدن به اهداف والای انسانی بعد از برآوردن نیازهای فیزیولوژیکی نیاز به وجود امنیت و احساس امنیت دارد و در این میان مهمتر از امنیت، موضوع احساس امنیت است.
در رویکرد دینمدارانه به امنیتملی، علاوه بر تهدیدات سخت؛ رهیافتی مبتنی بر رویکردهای نیمهسخت و نرمافزارانه از امنیت ملی پدیدار میگردد. بنابراین امنیت ملی در این نگاه عبارت است از: «مجموعه توانایىها، سیاستها و تصمیمگیرىهاى یک ملت براى حفاظت از خود و ارزشهاى داخلى در مقابل تهدیدات خارجى»[3] بر اساس تعریف دیگر «امنیت ملی فعالیتها و تمهیداتى است که از سوى حکومت بهمنظور استقرار امنیت در ابعاد مختلف در کشور صورت مىگیرد.»[4]
ناامن ساختن جامعه رهاورد شوم توطئه اجانب و ایادی استکبار برای ملت ایران است. حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی در اینباره میفرمایند: «دشمن امنیت ملى ما را هدف گرفته است، امنیت ملى براى یک ملت از همه چیز واجبتر است.»[5]
امنیت در قرآن
قرآن یکی از اهداف استقرار حاکمیت خدا و خلافت صالحان و طرح کلی امامت را تحقق امنیت، معرفی کرده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً ـ خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند وعده مىدهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل مىکند»(نور/55)
همچنین دستور میدهد که در راه خدا و
رهایی مستضعفان از چنگال استعمارگران قیام نمایند و یکی از اهداف و پیامدهای این
حرکت بزرگ را تامین امنیت بهشمار میآورد:
«وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا
تَکُونَ فِتْنَة ـ و با آنها
پیکار کنید! تا فتنه (و بتپرستى، و سلب آزادى از مردم) باقى نماند.»(بقره/93 ـ
انفال/39)
قرآن شهر و منطقه مسکونی بهرهمند از نعمت امنیت را از مثلها و الگوهای نیکو قرار داده است: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً ـ خداوند (براى آنان که کفران نعمت مىکنند،) مثلى زده است: منطقه آبادى که امن و آرام و مطمئن بود»(نحل/12)
امنیت در روایات
پیشوایان معزز اسلام در اهتمام به امنیت، بسیار سخن گفتهاند. به عنوان نمونه رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند: «نِعْمَتَانِ مَکْفُورَتَانِ اَلْأَمْنُ وَ الْعَافِیَة ـ دو نعمت است که ارزش آن بر مردم پوشیده است، یکی نعمت امنیت و دومی نعمت سلامتی»[6]
و از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که حضرت در اینباره فرمودهاند: «خَمْسُ خِصَالٌ مَنْ فَقَدَ مِنْهُنَّ وَاحِدَهً لَمْ یَزَلْ نَاقِصُ الْعَیشِ؛ زَائِلَ الْعَقْلِ، مَشْغُولُ الْقَلْبِ: فَاَوَّلُهَا صِحَّهِ الِبَدَنِ، وَالثَّانِیَةُ اَلاَمْنُ،... ـ پنج چیز است که حتی اگر یکی از این پنج چیز برقرار نباشد، زندگی ناقص و ناگوار است، عقل نابود میشود و مایهی دل مشغولی میگردد. اولین این پنج چیز سلامتی ودومین آن امنیت است...»[7]
امنیت ملی در فقه
حضرت امام خمینی رحمتاللهعلیه فرمودهاند: «فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسى این است که ما چگونه مىخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم و همهی ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینى و عملى پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد.»[8]
از آنجایی که امنیت در حوزهی مطالعات سیاسی است، بنابراین در دستهبندی ارائه شده از سوی علما و اندیشمندان علوم دینی، باید این موضوع را در فقه سیاسی جست. فقه سیاسی: «مجموعه قواعد و اصول فقهى و حقوقى برخاسته از مبانى اسلامى است که عهدهدار تنظیم روابط مسلمانها با خودشان و تنظیم روابط آنها با ملتهاى غیر مسلمان مىباشد. بر اساس مبانى قسط و عدل برخاسته از وحى الهى، فقه سیاسى دو بخش مهم را داراست: اصول و قواعدى در ارتباط با سیاست داخلى و تنظیم روابط درون امتى جامعه اسلامى؛ اصول و قواعدى در ارتباط با سیاست خارجى و تنظیم روابط بینالمللى و جهانى اسلام.»[9]
تهدید نرم
واژه تهدید (Threat) در لغت، به معنای ترسانیدن، وعید کردن و بیم دادن میباشد.[10] از نظر اصطلاحی در علوم سیاسی و روابط بینالملل، «تهدید» و «امنیت» به وسیلهی یکدیگر تعریف میشوند. تهدید پدیدهای پیچیده و از حیث ماهوی دربردارنده دو چهرهی متفاوت، اما مرتبط و مکمل یکدیگر است که از آن به ابعاد ماهیت شناسانه (انتولوژیک)[11] و معرفت شناسانه (اپیستمولوژیک)[12] تهدید یاد شده است. نگرش اپیستمولوژیک، تبارشناسی تهدید و نمودهای بیرونی آن را مد نظر دارد و رویکرد انتولوژیک به بررسی ملاحظات معنا شناختی تهدید میپردازد و تلاش میکند تا این واژه را از حیث محتوایی از سایر واژگان متمایز سازد.[13]
تهدید علیه امنیت ملی عبارت است از: تهدیداتی که اهداف و ارزشهای حیاتی یک کشور را بهمنظور ایجاد تغییرات اساسی به ویژه تغییر رفتار در اهداف و ارزشهای حیاتی نظام و ملت در معرض خطر قرار دهد.[14]
ارزشهای حیاتی هر کشور متأثر از نظام سیاسی حاکم بر آن است. اصل دوم قانون اساسی ارزشهای حیاتی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را تبیین نموده است:
«جمهوری اسلامی، نظامیاست بر پایه ایمان به:
1ـ خدای یکتا (لاالهالاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2ـ وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3ـ معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.
4ـ عدل خدا در خلقت و تشریع.
5ـ امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
6ـ کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا.
که از راه:
الف) اجتهاد مستمر فقهای جامعالشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلامالله علیهم اجمعین.
ب) استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفتهی بشری و تلاش در پیشبرد آنها.
ج) نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.»
تاریخچه تهدید نرم
تهدید نرم از موقعی روش و تاکیتک دشمن قرار گرفت که ابلیس بر خود تکبر نمود و بر انسان حسادت برد و چنین قسم خورد: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ ـ گفت: به عزّتت سوگند، همهی آنان را گمراه خواهم کرد»(ص/82) شیطان پس از آنکه گناه انحراف و سرپیچی خود را که ناشی از تکبرش بود به گردن خداوند انداخت، گفت: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ ـ گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمین در نظر آنها زینت مىدهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت.»(حجر/39)
در تاریخ بشر و بهویژه تاریخ اسلام نیز نمودهای بارزی از «تهدید نرم» دیده میشود که شاید بتوان به روشها و تاکیتکهای تبلیغی و ضد تبلیغی معاویه و سپس عمروعاص، بهعنوان یکی از شاخصترین آنها اشاره و استناد نمود.
تعریف تهدید نرم
فازیو (fazio) تهدید نرم را نوعی «تلاش برنامهریزی شده برای بهرهگیری از ابزارها و روشهای تبلیغی، رسانهای سیاسی و روانشناختی برای تأثیر نهادن بر حکومتها، گروهها و مردم کشورهای خارجی به منظور تغییر نگرشها، ارزشها و رفتارهای آنان» میداند.[15] ژوزفنای (Joseoh Nye) تهدید نرم را «استفادهی یک کشور از قدرت نرم برای دستکاری افکار عمومی کشور آماج و تغییر ترجیحات، نگرشها و رفتارهای سیاسی آنان»[16] تعریف کرده است. برخی تهدید نرم را مجموعهی اقداماتی دانستهاند که موجب دگرگونی در الگوهای رفتاری و هویت فرهنگی مورد قبول یک نظام سیاسی میشود[17] و عدهای هم معتقدند که تهدید نرم نوعی جنگ سرد است که فرجام آن استحالهی فرهنگی جامعه است.[18] به نظر نگارنده نیز «مجموعهی اقدامات برنامهریزی شده دشمن به منظور تغییر در الگوهای رفتاری، فرهنگی، ترجیحات و ارزشهای حاکم بر یک نظام سیاسی از طریق ابزارهای تبلیغی و رسانهای بدون خشونت و درگیری» تهدید نرم نامیده میشود.
راهکارهای فقهی مقابله با تهدیدات نرم
راهکارهای فقهی مقابله با تهدیدات سیاسی
عرصه تهدیدات سیاسی به حوزههای سیاسی کشورها چه در بعد سیاست داخلی و چه در ابعاد سیاست خارجی، سرزمین، حکومت و حکومتداری، سیاستورزی در انتخاب نوع حکومت و نظام سیاسی مرتبط است.
ولایتپذیری و اطاعت از ولی فقیه:
ولایت در حاکمیت دینی بر اساس فقه سیاسی، جایگاهی الهی و قدسی است و دارای دو وجه مردمی و الهی میباشد که وجه پذیرش مردمی آن، اصل مقبولیت و جایگاه الهی آن اصل مشروعیت را رقم میزند. دشمنان داخلی و خارجی و نیز معاندان و معارضان با القاء شبهات متعدد در جایگاه رفیع ولایت و زیر سؤال بردن وجه قدسی آن و تشبیه آن به استبداد دینی و ناکارآمد معرفی کردن آن و نیز تحریف گفتمانهای ولایی در صدد ایجاد شکاف میان ولایت و مردم هستند که از آن تعبیر به ولایتهراسی میشود.
حضرت امام خامنهای در اینباره فرمودهاند: «بعضى از خناسان و وسوسهگران داخلى ـ که بحمدالله با قدرت و ایمان مردم، نفس آنها قطع، و صداشان ضعیف، و حناشان بىرنگ شده است ـ باز هم در گوشه و کنار به فعالیت خود مشغولند. اگر مىبینید که آنها در اصول مقدس این ملت، مثل "ولایت فقیه" که اساسیترین اصل نظام جمهورى اسلامى است و در ده سال گذشته به برکت آن توانستیم این پیشرفتها را بهدست آوریم، خدشه و مناقشه مىکنند و دست به شایعهپراکنى مىزنند و تلاشهاى مذبوحانه انجام مىدهند، به خاطر این است که نمىخواهند هدفهاى بزرگ ملت ایران، به دست جمهورى اسلامى و به وسیلهى مؤمنین بالله محقق شود.»[19]
ولایت فقیه یکی از مسلمات فقه شیعی است که در آن جایگاه مهندسی نظام و جلوگیری از انحراف فکری و عملی مردم و مسئولین به تصویر کشیده شده است. یکی از رهنمودهای اصلی قرآن در دوران غیبت، پذیرش اصل ولایت فقیه است.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا
الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ
فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ
الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً ـ
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو
الأمر [اوصیاى پیامبر] را! و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر
بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار)
براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.»(نساء/59)
حضرت امام خامنهای مد ظلهالعالی دربارهی جایگاه ولایت در شرع میفرمایند:
«البته "ولایت فقیه" جزو مسلمات فقه شیعه است. اینکه حالا بعضى نیمهسوادها مىگویند امام "ولایت فقیه" را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشى از بىاطلاعى است. کسىکه با کلمات فقها آشناست، مىداند که مسألهى "ولایت فقیه" جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است. کارى که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجه به آفاق جدید و عظیمى که دنیاى امروز و سیاستهاى امروز و مکتبهاى امروز دارند، مدون کند و آن را ریشهدار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد؛ یعنى به شکلى درآورد که براى هر انسان صاحب نظرى که با مسائل سیاسى روز و مکاتب سیاسى روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد.»[20]
ضابطهی ولایت فقیه در نظام سیاسی، بر خلاف جوامع سرمایهداری و کمونیستی، ضابطهای دینی و اسلامی است و پاسداری از نظام دینی و حرکت آن به سمت اهداف متعالی و آرمانی نقش برجسته ولیفقیه است که در فرمایش ولی امر مسلمین متجلی است:
«پاسدارى و دیدهبانى حرکت کلى نظام به سمت هدفهاى آرمانى و عالىاش، مهمترین و اساسىترین نقش ولایتفقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسى اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد؛ همچنانکه در طول تاریخ شیعه و تاریخ فقه شیعى در تمام ادوار، فقهاى ما این را از دین فهمیدند و شناختند و به آن اذعان کردند. البته فقها براى تحقق آن فرصت پیدا نکردند، اما این را جزو مسلمات فقه اسلام شناختند و دانستند؛ و همینطور هم هست. این مسؤولیت بسیار حساس و مهم، به نوبهى خود، هم از معیارها و ضابطههاى دینى و هم از رأى و خواست مردم بهره مىبرد؛ یعنى ضابطههاى رهبرى و ولایتفقیه، طبق مکتب سیاسى امام بزرگوار ما، ضابطههاى دینى است.»[21]
رهیافت فقهی استقلال و عزتمداری
عملیات و اقدام پنهان سیاسی یکی دیگر از مهمترین تهدیدات نرم است.[22] اقدام پنهان به دولت محدود نمیشود، بنابراین میتواند بهعنوان تلاشی از یک دولت یا گروهی برای نفوذ در امور دولت یا سرزمین دیگری توصیف شود، بدون اینکه بهطور رسمیحضور خود را آشکار نماید.[23]
تقویت حساستقلالطلبی بر پایه اصل عزتمداری و غرور اسلامی یکی از راههای مقابله با تهدیدات سیاسی امنیت ملی ـ بهویژه تهدید یاد شده ـ است.
به موجب آیه شریفهی «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ»(اسراء/70) خداوند متعال به انسانها عزت و کرامت بخشید و آنها را به مقام جانشینی خود منصوب فرمود تا راه تسلّطی از سوی حکام جور بر آنها باقی نماند و از بندگی طاغوتها بپرهیزند.
«یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ ـ اى داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم پس در میان مردم بهحق داورى کن، و از هواى نفس پیروى مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد. کسانى که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى بهخاطر فراموش کردن روز حساب دارند.»(ص/26)
خداوند متعال در قوانین و شریعت اسلام، به هیچروی، راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمانان را باز نگذارده است. پس شرعاً کافر در هیچ زمینهای نمیتواند مسلط بر مسلمانان باشد. به عبارت دیگر، هرگونه رابطه و عملی که منجر به برتری کافر بر مسلمانان باشد، انجام آن بر مسلمانان حرام است.
«لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً ـ خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است»(نساء/141) بدیهی است خداوند متعال با این آیه به مسلمین هم نوید و هم هشدار داده است که اول: کافران راهی برای تسلط بر شما ندارند و از این جهت آسوده خاطر باشید و دوم: باید مراقب بود که ناخواسته و به دست خود راه را برای تسلط آنها فراهم نکنید که خداوند سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خودشان بخواهند:
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم ـ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.»(رعد/11)
رهیافت فقهی مقابله با تهدید امنیت ملی در سیاست خارجی بهویژه اسلامهراسی:
اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی پدیدهای امروزی نیست؛ ریشه آن در بین اعراب جاهلیت و یهودیان شبه جزیره عربستان از همان آغازین روزهای دین اسلام وجود داشته است. بدیهی است آئینی که منافی تعصبات کور قومی و قبیلهای و طبقاتی است، بر دل کسانی که پیرو این تعصبات هستند هراس خواهد انداخت.[24]
نیز ریشههای این پدیده را باید در تاریخ کهنی یافت که سرشار از سلسله درازی از روابط ناآرام میان غرب (مسیحیت و یهودیت) و اسلام است و در طی این روابط ناآرام، هراس از اسلام در ذهنیت غربی تثبیت شده و موجب شده تا آنان اسلام را خطری جدی بنگرند که تهدید کننده هر چیز غربی است. شاید ریشه این ذهنیت در نوعی تقارن تکراری میان برآمدن ستاره تمدن اسلامی و فرو شدن ستاره تمدن غربی در طول تاریخ باشد.[25] دولت آمریکا برای ایجاد اختلاف بین شیعیان و مسلمانان و همچنین خطرناک جلوه دادن حکومت شیعی در ایران همواره تلاش نموده است تا از راههای گوناگون افکار عمومیجهان و همسایگان منطقهای ـ بهویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ـ را از حکومت شیعی در ایران بترساند.[26]
تبیین اصول سیاست خارجی اسلام از منظر فقه مستلزم مفروض انگاری رابطه دین و سیاست است؛ به عبارتی دیگر تفسیر فقهی راهکارهای مقابله با تهدیدات سیاسی امنیت ملی نیازمند پذیرش نفی سکولاریسم و جایگاه والای دین در اداره جامعه است. از اینرو با قبول این اصل که «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست» میتوان گفت که سیاست خارجی از منظر فقه یکی از بخشهای اساسی سیاست در معنای کلان آن است و از این رهگذر بدیهی است که اگر دین در مسائل کلان سیاسی دارای راهبرد و برنامه است، به طریق اولی در مسائل سیاست خارجی نیز دارای برنامه و هدف میباشد. اصول سیاست خارجی در اسلام متأثر از اندیشهی وحیانی و آموزههای اسلامی است که مبین سیاستهای کلان و رفتار خارجی دولت اسلامی و نیز روابط خارجی ملتهای مسلمان با یکدیگر و سایر بلاد غیر اسلامی است. یعنی سیاست اسلامی تنظیم کننده روابط خارجی دارالاسلام با سایر دارهای موجود به استناد قانون کلی اسلامی است که ریشه در قرآن و فقه اسلامی دارد. اصول سیاست خارجی در اسلام مطابق با انگارههای فقهی در پنج محور خلاصه میشود:
1ـ اصل دعوت و جهاد
در اسلام اصل بر دعوت است؛ اگر بپذیریم که اسلام اصالت را به جهاد داده است، شاید این سؤال پیش آید که در چنین فرضی، ماهیت خشونتطلبی و صلحستیزی اسلام آشکار میشود؛ حال آنکه هدف در جهاد اصلاح امور مسلمین و برقراری صلح و عدالت است؛ زیرا جهاد اسلام در زمان غیبت، جهاد دفاعی است و به منظور رفع ظلم صورت میپذیرد. حتی اگر جهاد هم صورت پذیرد، پیش فرض وقوع آن دعوت به سوی اسلام است و اگر با پاسخ منفی و انکاری مشرکان مواجه شدیم، به جهاد دفاعی روی میآوریم. علامه طباطبایی معتقد است اساساً جهاد دارای ماهیت تدافعی است: «قتال در راه خدا، چه دفاعی و چه ابتدایی، در حقیقت دفاع از حق انسانیت است و آن حق همان حق حیات است، زیرا شرک به خدای سبحان هلاک انسانیت و مرگ فطرت و خاموشی چراغ در درون دلهاست و قتال که همان دفاع از حق انسانیت است این حیات را بر میگرداند و بعد از مردن آن حق را دوباره زنده میسازد.»[27]
2ـ تألیف قلوب
دولت اسلامی برای جلب جوامع غیرمسلمان یا کاهش خصومتها از سهم «مؤلفة القلوب» استفاده میکند، برای مثال پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم در جنگ طایف به اشراف و بزرگانی که تازه اسلام آورده بودند یا مشرکانی که به حضرت یاری رسانیده بودند، از سهم مؤلفةالقلوب بخشید تا نظر آنان و قبایلشان را به اسلام جلب کند که نمونه امروزی آن کمکهای بشردوستانه دولتها در حین وقوع حوادث و یا در صورت فقر و درماندگی برخی از آنهاست که در عرف بینالملل انجام میشود.[28]
3ـ اصل عزت اسلامی و سیادت دینی
اصل عزت اسلامی و سیادت دینی در سیره و رفتار ائمه هدی علیهمالسلام به خوبی نمایان است. حضرت علی علیهالسلام با تأکید بر حسن معاشرت با غیرمسلمین، توجه ویژه به اعتلای اسلام و عزت آن دارد و میفرماید: «باید در رفتارتان احتیاج و بینیازی را درهم آمیزید و میان حسن معاشرت و نرمی در گفتار، با عزت و نزهت دینی پیوند زنید.»[29]
4ـ اصل ظلم ستیزی و نفی سبیل
قاعده نفی سبیل بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است که جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر مقدرات و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان است و جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه دینی امت اسلامی در حفظ استقلال سیاسی و از میان برداشتن زمینههای وابستگی است. این اصل به استناد آیه «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا» است.
5ـ اصل التزام و پایبندی به معاهدات و پیمانها
اصل وفای به عهد و پیمان یکی از دستورهای مؤکد اسلام است که آیات بسیاری به آن توصیه کردهاند.[30] وفای به عهد در زمره اصول سیاست خارجی دولت اسلامی قرار دارد. دولت اسلامی موظف است بر اساس آن به کلیه معاهدات و پیمانهای سیاسی و نظامی بسته شده با دیگر جوامع با دیده احترام بنگرد و التزام و بندی خویش را حفظ کند. در برخی آیات قرآن بهطور مطلق به رعایت پیمانها اشاره شده، و برخی دیگر التزام به پیمان را یک تکلیف و مسؤولیت عنوان کنند. همچنین برخی آیات ضمن تاکید بر وفای به عهد و التزام به پیمانها پیامدهای زیانبار نقض پیمان را هم گوشزد میکنند. اصل وجوب وفای به عهد و التزام به پیمانها مورد اتفاق فقها است و همگان به وجوب وفای به عهد و حرمت خیانت و غدر در حق مسلمان و غیرمسلمان اذعان کردهاند.[31]
تهدیدات فرهنگی و راهکارهای فقهی مقابله با آن
فرهنگ شالوده زندگی اجتماعی است که حاصل تجارب جمعی و راه و روشی است که مردم در مسائل روزمره خویش با آنها دست و پنجه نرم کرده و در اثر گذشت زمان، به فرهنگ آن مردم تبدیل شده است. فرهنگ را باید به مثابه روح و قلب ملتی پنداشت که مایهی بقا و دوام حیات آنها در جهان میگردد. حضرت امام خامنهای میفرمایند:
«بنده اصرار دارم که در محافل تصمیمگیری نظام جمهوری اسلامی، یک مقوله مورد توجه قرار بگیرد و آن مقوله فرهنگ است... به نظر ما مقوله فرهنگ از نظر تأثیرش در آینده یک ملت و یک کشور، با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. اهمیت مقوله فرهنگ از اینجاست. لذا هر آنچه که موجب دغدغه انسان نسبت به آینده کشور و اهداف و آرمانهای آن میشود، همینها موجب دغدغه در مسایل فرهنگی هم میشود.»[32]
تهدیدات علمی و اندیشهای و نیز تهدیدات رسانهای و ارتباطات جمعی نیز در زمره این دسته از تهدیدات میباشند.
عملیات تبلیغی اسلامی و مقابله با عملیات روانی دشمن
هرگاه هویت انسانی، فضیلت اخلاقی، عظمت اجتماعی و ریشههای تاریخی جامعهای را مورد تردید قرار دادند؛ امنیت فرهنگی آن جامعه در معرض آسیب جدی قرار گرفته است.
برای مقابله با این تهدید باید به تقویت دینمداری و خدامحوری در میان مردم همت گماشت که انجام این مهم بر اساس دعوت و تبلیغ است.
در جای جای قرآن بر دعوت به یکتاپرستی و گرویدن به آئین تاکید شده است: «قالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمی لَیْلاً وَ نَهاراً ـ (نوح) گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (بهسوى تو) دعوت کردم»(نوح/5) نیز در آیه دیگر آمده است: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون ـ و هنگامى که بندگان من، از تو دربارهی من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را، به هنگامى که مرا مىخواند، پاسخ مىگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!»(بقره/186)
رفتار فردی و اجتماعی انسان مسلمان در هیچ یک از حالات، از گسترهی احکام و قواعد اسلامیخارج نیست؛ چرا که در صورت خروج از آن، اطلاق عنوان مسلمانی بر او جایز نخواهد بود؛ آن سان که انسانها در حقوق فردی خود ملتزم به احکام عبادی و سایر مقررات دینی هستند، در روابط اجتماعی خویش نیز ناگزیر از التزام به قواعد دینی هستند؛ از این رو در اجرای عملیات روانی به حکم آیه «فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُم» از باب دفاع روانی، میبایست احکام و قواعد شرعی را رعایت نمایند.
بدیهی است جهاد دفاعی در همهی حالات که کیان مسلمین در خطر باشد؛ متناسب با تهدید واجب است و اگر این تهدید فرهنگی باشد، مقابله با آن واجبتر و ضروریتر خواهد بود.
«اگر دشمنى که از او بر اساس اسلام و اجتماع مسلمین ترس باشد، بلاد مسلمین و یا مرزهاى آن را مورد هجوم قرار دهد، بر مسلمانها واجب است که از آن به هر وسیلهاى که ممکن است با بذل مال و جان، دفاع نمایند. و این دفاع، مشروط به حضور امام علیهالسلام و اذن او و اذن نایب خاص یا عام او نیست، پس بر هر مکلفى بدون هیچ قید و شرطى واجب است به هر وسیلهاى که باشد، دفاع نماید.»[33]
و «اگر مکلف طبق تشخیص خود احساس کند که کیان اسلام در خطر است، باید براى دفاع از اسلام قیام کند، حتى اگر در معرض کشته شدن باشد.»[34]
مقابله با فرقه گرایی و انحرافات دینی
یکی از تاکتیکهای دشمن برای انحراف مسلمین از آئین اسلامی، تشکیل فرق انحرافی است که به اشکال متفاوت ظاهر شده و در جهت استحاله دینی مردم به تکاپو افتادهاند.
پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّه ـ زمانى که در امتم بدعتها هویدا گشت بر عالم است که علم خویش را آشکار کند، هر که نکند لعنت خدا بر او باد.»[35]
امام خمینی رحمتاللهعلیه نیز با اشاره به این موضوع میفرمایند: «اگر بدعتها در دین ظاهر شود، بر علماست که دانش خود را آشکار کنند و نگذارند فریبها و نیرنگها و دروغهاى بدعتگذاران در دین و در مردم اثر کند و منحرف سازد»[36] بنابراین این نوع تحرکات که بدعتی آشکار در دین خداست، از نظر اسلام مطرود بوده و باید به مقابله با آن پرداخت: این عمل تکلیفی است که علما بر آن نظر دارند. امام خمینی رحمتاللهعلیه میفرمایند: «تکلیف ما حفظ وجاهت اسلام است. تکلیف ما این است که با اعمال خودمان، با گفتار و رفتار خودمان اسلام را ترویج کنیم و وجاهتش را حفظ کنیم؛ و اگر خداى نخواسته یک انحرافى باشد باید جلوگیرى کنید.»[37]
[1]. مصطفی رحیمی، ترجمة المنجد، جلد اول، (تهران: انتشارات صبا، 1377)، ص23
[2]. آقا بخشى، على و مینو افشارى راد، فرهنگ علوم سیاسى، تهران: نشر مروارید، 1374
[3] . احمد امیدوار، «امنیت ـ امنیت ملى، ابعاد نظرى و راهکارىهاى عملى»، مقالاتى پیرامون امنیت ملى و نقش نیروهاى انتظامى، (تهران: سازمان عقیدتى سیاسى ناجا، 1379)، ص 78 و 79
[4] . همان
[5]. دیدار جمعى از دانشجویان...21/4/1378
[6]. الخصال، ج1، ص34
[7]. مکارم الاخلاق ص99
[8]. صحیفه امام ج21 ص289 پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات(منشور روحانیت)
[9]. شریعتمداری جزایری، «امنیت در فقه سیاسی شیعه»، پایگاه اطلاعرسانی تبیان به نشانی:
[10] . لغتنامه دهخدا، ذیل واژه تهدید
[11] . Onthologic
[12] . Expistemologic
[13] . ر.ک: اصغر افتخاری، کالبد شکافی تهدید، (تهران: دانشکده و پژوهشکدة فرماندهی و ستاد علوم دفاعی، 1385).
[14]. صفوی، سیدرحیم، مقدمهای بر جغرافیای نظامیایران، تحلیل جغرافیایی امنیت تهران، جلد پنجم، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1381. با اندکی تغییر و تصرف.
[15]. مرادی، حجتاله، قدرت و جنگنرم از نظریه تا عمل، تهران: نشر ساقی، 1387، ص46
[16]. همان
[17]. علی محمد نائینی، قدرت و تهدید نرم در مطالعات امنیتی؛ مجوعهی مقالات قدرت نرم، جلد اول، (تهران: پژوهشکدة مطالعات و تحقیقات بسیج، 1387)، ص198
[18]. فرانسیس استونر ساندرس، جنگ سرد فرهنگی، ترجمهی بنیاد فرهنگی پژوهشی غربشناسی، (تهران: انتشارات غرب شناسی، 1382.)
[19]. در مراسم بیعت روحانیون، مسؤولان و مردم استان خوزستان و... 21/4/1368
[20]. خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/3/1378
[21] مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى(ره) 14/03/1383
[22]. شکل نخست عملیات پنهان سیاسی ظاهراً مسالمتآمیز و از طریق تطمیع و به اصطلاح خرید دولتمردان یک کشور است. این عمل بیشتر در کشورهای ضعیف و یا نمایندگان و یا سفرای کشورهای ضعیف توسط کشورهای بزرگ و قدرتمند صورت میگیرد و سابقه درازی دارد. نگاهی به حکومت فاسد قاجار نشان میدهد که عملیات پنهان سیاسی روس و انگلیس عهدنامه و امتیازهای ننگینی را بر ایران تحمیل کرد که امتیاز توتون و تنباکو، نفت، بانک شاهی متعلق به انگلیسها و بانک استقراضی متعلق به روسها، عهدنامهی ترکمانچای و... از مصادیق آنها است. دومین شکل عملیات پنهان سیاسی، فعالیت تبلیغاتی مخفی از طریق انتشار و توزیع نشریات زیرزمینی، جزوات بینشان، تبلیغات از طریق ایستگاههای رادیویی ناشناخته، سایت و وبلاگهای بینشان در دامنههای غیرقابل کنترل و انتشار اخبار و گزارشهای کذب علیه دولتمردان است. نوع سوم عملیات پنهان سیاسی که شکل خشنتر مداخلهی پنهانی است، شامل ترور رهبران سیاسی، نخبگان، رهبران احزاب و گروههای سیاسی کشور و بزرگان و عالمان دینی است که عمدتاً با حمایت منابع مالی مستقیم و پنهان دشمنان خارجی از طریق ایادی داخلی صورت میگیرد.؛ برای مطالعه در این زمینه نگ: فیروز کاظمزاده، روس و انگلیس در ایران، ترجمة منوچهر امیری، (تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371).
[23]. گادسون روی، اطلاعات آمریکا بر سر دو راهی، ترجمه معاونت پژوهش دانشکده امام باقر علیهالسلام 1384، ص 237
[24]. ر.ک: از شیعه هراسی تا اسلام هراسی،(با کمی تلخیص) http://tilar-news.ir
[25] . ر.ک: از شیعه هراسی تا اسلام هراسی،(با کمی تلخیص) http://tilar-news.ir
[26] . همان
[27]. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج2، (قم: انتشارات اسلامی، 1368)، ص 66
[28]. سجادی، سیاست خارجی در منظر اسلام، سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفیدنیوز به نشانی اینترنتی:
http://www.mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=125&tab=news
[29]. محمد محمدی ریشهری، موسوعة الامام علی علیه السلام، ج4، (قم: دارالحدیث، 1379)، ص 337
[30]. برخی از آیاتی که بر وجوب وفای به عهد و التزام به پیمانها تاکید دارند، عبارتند از: اسراء آیه 34؛ بقره آیه 177؛ مؤمنون آیه 8؛ معارج آیه 32؛ مائده آیه 1 و آلعمران آیه 76
[31]. سجادی، پیشین
[32]. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19/9/1379 ـ به نقل از روزنامه کیهان، شماره 18974 به تاریخ 24/9/86 ، ص12
[33]. تحریر الوسیلة حضرت امام خمینی رحمتاللهعلیه (ترجمه فارسى) ج1 ص551 مسئله 1و2
[34] . حضرت امام خامنهای مد ظلهالعالی، اجوبه الاستفتاآت، ذیل استفتای 1052
[35]. الکافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص54
[36] . صحیفه امام، ج5، ص389
[37] . صحیفة امام، ج8، ص303