استدراج ـ نعمت و بلا
نعمتِ بلا
سجده زیارت عاشورا
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ، الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی،
خدایا تو را ستایش مىکنم به ستایش شکرگزاران تو بر غم و اندوهى که به من در مصیبت رسید حمد خدا را بر عزا دارى و اندوه و غم بزرگ من.
دعای شب عرفه
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى حُسْنِ بَلَائِک[1]
زیارت امین الله
صابره علی نزول بلائک
لباس برای بلا آماده کن
امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمود: مَنْ أَحَبَّنَا فَلْیَعُدَّ لِلْبَلَاءِ جِلْبَابا
هر که دوست دارد ما را پس آماده کند از براى بلا جلبابى[2]
«جلباب» بکسر جیم و سکون لام به معنى پیراهنست یا جامهای که آدمى بر خود پیچد.
کوه فرو ریزد
لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَت
اگر کوهى مرا دوست بدارد از هم فرو ریزد.
معنى این فراز این است که محنت و ناراحتى بر او سخت گردد و مصائب به جانب او شتاب گیرد.[3]
ترازو
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَةِ کِفَّةِ الْمِیزَانِ کُلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَانِهِ زِیدَ فِی بَلَائِه
امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن مانند کفه ترازو است، که هر چه بر ایمانش بیفزاید، بر بلایش افزوده شود. [4]
چهل شب
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الْمُؤْمِنُ لَا یَمْضِی عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ لَیْلَةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ یَحْزُنُهُ یُذَکَّرُ بِهِ.
امام صادق علیه السّلام میفرمود: بر مؤمن چهل شب نگذرد، جز آنکه پیش آمدى برایش شود که غمگینش سازد تا موجب تذکرش گردد. [5]
مقراض
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ کَانَ مِسْقَاماً فَقَالَ لِی یَا عَبْدَ اللَّهِ لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیضِ.
عبد اللَّه بن ابى یعفور- که همیشه بیمار بود- گوید: از دردهائى که بمن میرسید به امام صادق علیه السّلام شکایت کردم، حضرت به من فرمود: اى عبد اللَّه اگر مؤمن پاداشى را که براى مصیبتها دارد بداند، آرزو میکند که او را با مقراضها تکه تکه کنند.[6]
بلاکشترین
قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْظَمُ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ
پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله فرمود بلاکش ترین مردم پیغمبرانند سپس مانندتر و مانندتر به آنان.[7]
بلا به قدر دوستی
امام باقر علیهالسلام فرمود: یُبْتَلَى الْمَرْءُ عَلَى قَدْرِ حُبِّه
انسان به قدر دوستیش با خدا به بلا گرفتار میشود[8]
امام صادق علیهالسلام فرمود: مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُم
خدا مردمى را که دوست دارد، گرفتارشان سازد. [9]
بلا نبیند خیر ندارد
مردى به حضرت رسول - صلّى اللّه علیه و آله - عرض کرد که: «مال من بر طرف شده است، و بیمارى به من رو آورده است. حضرت فرمود: هیچ خیرى نیست در بندهاى که مال او نرود، و جسم او بیمار نگردد. به درستى که خدا چون بندهاى را دوست دارد او را مبتلا مىسازد».[10]
مقام بالا
و نیز رسول اکرم صلیاللهوعلیهوآله فرمود که: «گاه است خدا مىخواهد بنده را به درجهاى رساند که با عمل هرگز به آن نمىرسد تا جسم او به بلایى مبتلا نشود، پس خدا او را مبتلا مىگرداند تا به آن مرتبه برسد».[11]
ای کاش بلا دیده بودیم
و نیز رسول اکرم صلیاللهوعلیهوآله فرمود که: «هرگاه خداى - تعالى - به بندهاى اراده خیر داشته باشد و بخواهد او را صاف و پاک گرداند بلا را بر او فرو مىریزد، فرو ریختنى بسیار. پس چون آن بنده خدا را بخواند ملائکه عرض نمایند که: صداى آشنایى مىشنویم. و چون یا ربّ گوید خداوند عزیز فرماید:«لبیک و سعد یک»
اى بنده من هیچ چیز از من نمىخواهى مگر اینکه یا آن را به تو مىدهم یا از براى تو در نزد خود بهتر از آن ذخیره مىسازم.
پس چون روز قیامت شود اهل عبادت را بیاورند و اعمال ایشان را به میزان بسنجند.
بعد از آن، اهل بلا را آورند و از براى ایشان میزان نصب نمایند و نامه اعمال ایشان را بگشایند بلکه ایشان را ثواب و مزد ریزند همچنان که در دنیا بر ایشان بلا ریخته مىشد.
پس اهل نعمت و عافیت از دنیا آرزو کنند که: کاش در دنیا بدنهاى ایشان را خود با مقراض پاره پاره مىکردند تا ثواب ایشان مثل ثواب اهل بلا مىبود»[12]
نعمت جزای کار خوب کافر ـ بلا کفاره مومن
مروى است که: «یکى از پیغمبران به پروردگار شکایت کرد که: خداوندا بنده مؤمن، طاعت تو را مىکند و از معصیت تو اجتناب مىکند دنیا را بر او تنگ مىکنى و او را در معرض بلاها در مىآورى. و بنده کافرى تو را اطاعت نمىکند و بر معاصى تو جرأت مىنماید بلا را از او دفع مىکنى و دنیا را بر او وسیع مىگردانى وحى الهى رسید که: بلا از من است و بندگان از من. و همه به تسبیح و حمد من مشغولاند. و بنده مؤمن، گاه است گناهانى دارد پس دنیا را از او مىگیرم و بلا را بر او مىگمارم تا کفّاره گناهان او شود، تا چون روزى به ملاقات من فایز گردد هیچ گناهى نداشته باشد. و جزاى حسنات او را به وى دهم. و گاه است کافرى حسنات چند دارد پس روزى او را وسیع مىگردانم و بلا را از او دفع مىکنم که در دنیا به جزاى اعمال حسنه خود برسد و در روز قیامت جزاى اعمال سیّئه را به او دهند»[13]
هر بلا، پنج شکر
علامه مجلسى (ره) نقل کند که در هر بلا و مصیبتى پنج نوع شکر است:
1- هر مصیبتى دافع مصیبت بزرگتر از خود است، چنانچه مردن مرکوب دافع مردن خود انسانست و جاى شکرش باقى است.
2- هر بلائى موجب کفاره گناه یا رفعت درجه مىشود پس سزاوار شکر است.
3- مصیبت و بلاى دنیوى در برابر بلاى دینى کوچک و سبک است چنان که مردى کور و جذامى و پیس و فلج در زمان حضرت عیسى میگفت خدا را شکر که مرا ببلاء بیشتر مردم گرفتار نکرد، چون حضرت عیسى از او توضیح خواست گفت: بزرگترین بلاها بلاى کفر و بىایمانیست که من ندارم.
4- هر بلائى در لوح محفوظ نوشته و مقدر است و ناچار بر سر انسان خواهد آمد، چون آمد و گذشت باید خدا را شکر کرد.
5- هر بلائى موجب ثواب آخرت و رفتن محبت دنیا از دلست و آن سزاوار شکر است.[14]
کار سگ: اگر برسد شکر اگر نرسد صبر
کار مؤمن: اگر برسد ایثار اگر نرسد شکر
استدراج
معنی استدراج
1ـ امام صادق علیهالسلام فرمود:
إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی.
«همانا چون خداوند خوبى بندهاى را خواهد و آن بنده گناهى مرتکب شود خدا دنبالش او را کیفرى دهد و استغفار را بهیاد او اندازد، و چون براى بندهاى بدى خواهد و او گناهى کند خدا دنبالش نعمتى بهاو دهد تا استغفار را از یاد او ببرد و بهآن حال ادامه دهد، و این است گفتار خداى عز و جل « به تدریج از جایى که نمىدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد (اعراف/182)»[15]
2ـ از امام صادق علیه السلام معناى استدراج را پرسیدند؟ فرمود:
هُوَ الْعَبْدُ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُمْلَى لَهُ وَ تُجَدَّدُ لَهُ عِنْدَهَا النِّعَمُ فَتُلْهِیهِ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنَ الذُّنُوبِ فَهُوَ مُسْتَدْرَجٌ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ.
آن اینست که بندهاى گناه کند پس باو مهلت داده شود و برایش در هنگام گناه نعمتى تجدید گردد، پس او را از آمرزش خواهى از گناهان باز دارد، پس او غافلگیر شده از راهى که نداند. [16]
ادامه معصیت استدراج است
قَالَ النَّبِیُّ ص إِذَا رَأَیْتَ اللَّهَ یُعْطِی الْعَبْدَ مَا یُحِبُ وَ هُوَ مُقِیمٌ عَلَى مَعْصِیَتِهِ فَإِنَّمَا ذَلِکَ اسْتِدْرَاجٌ ثُمَّ تَلَا فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْء
و هر گاه دیدید خداى متعال آنچه بنده دوست دارد به او مىدهد و حال آنکه آن بنده به گناه و معصیت خود ادامه مىدهد پس بدانید این استدراج است براى آن بنده. خدا مىفرماید: به زودى آنها را به عذاب مىافکنیم از جایى که فهم آن نکنند. [17]
از اسامی خداوند این است:
یَا مُسْتَدْرِجَ الْعَاصِین[18]
آیات:
1ـ وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ ـ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایى که نمىدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد. (اعراف/182)
2ـ مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهََا نُوَفّ إِلَیهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ * أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ـ کسانى که زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا بهطور کامل به آنها مىدهیم و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد! * (ولى) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمى) نخواهند داشت و آنچه را در دنیا (براى غیر خدا) انجام دادند، بر باد مىرود و آنچه را عمل مىکردند، باطل و بىاثر مىشود! (هود/15 و 16)
3ـ فَذَرْنی وَ مَنْ یُکَذِّبُ بِهذَا الْحَدیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ ـ اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب مىکنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمىدانند به تدریج به سوى عذاب پیش مىبریم. (قلم/44)
4ـ سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ ـ بهزودى کسانى را که در روى زمین بهناحق تکبّر مىورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف مىسازم! آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانهاى را ببینند، به آن ایمان نمىآورند اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمىکنند و اگر طریق گمراهى را ببینند، آن را راه خود انتخاب مىکنند! (همهی اینها) بهخاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند! (اعراف/146)
5ـ وَ مَا أَرْسَلْنَا فىِ قَرْیَةٍ مِّن نَّبىِ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ * ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکاَنَ السَّیِّئَةِ الحَْسَنَةَ حَتىَ عَفَواْ وَّ قَالُواْ قَدْ مَسَّ ءَابَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ ـ و ما در هیچ شهر و آبادى پیامبرى نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم شاید (به خود آیند، و به سوى خدا) بازگردند و تضرع کنند! * سپس (هنگامى که این هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نیکى (و فراوانى نعمت و رفاه) را به جاى بدى (و ناراحتى و گرفتارى) قرار دادیم آن چنان که فزونى گرفتند، (و همهگونه نعمت و برکت یافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: « (تنها ما نبودیم که گرفتار این مشکلات شدیم) به پدران ما نیز ناراحتیهاى جسمى و مالى رسید.» چون چنین شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتیم (و مجازات کردیم)، در حالى که نمىفهمیدند. (اعراف/94و95)
6ـ وَ مَن کَفَرَ فَلَا یحَْزُنکَ کُفْرُهُ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُ بِذَاتِ الصُّدُورِ * نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا ثمُ نَضْطَرُّهُمْ إِلىَ عَذَابٍ غَلِیظٍ ـ و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام دادهاند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت خداوند به آنچه درون سینههاست آگاه است. * ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهرهمند مىکنیم، سپس آنها را به تحمّل عذاب شدیدى وادار مىسازیم! (لقمان/23و24)
7ـ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلّ شىَءٍ حَتىَّ إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُون ـ (آرى،) هنگامى که (اندرزها سودى نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم تا (کاملاً) خوشحال شدند (و دل به آن بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) در این هنگام، همگى مأیوس شدند (و درهاى امید به روى آنها بسته شد). (انعام/44)
8ـ وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى ـ و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، که به گروههایى از آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههاى زندگى دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است! (طه/131)
9ـ وَ لَوْ لَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَانِ لِبُیُوتهِِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیهَْا یَظْهَرُونَ ـ اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادى) سبب نمىشد که همه مردم امت واحد (گمراهى) شوند، ما براى کسانى که به (خداوند) رحمان کافر مىشدند خانههایى قرار مىدادیم با سقفهایى از نقره و نردبانهایى که از آن بالا روند.(زخرف/33)
ادامه احادیث:
توفیق شکر از او بستاند
امام حسین علیهالسلام فرمود:« الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ النِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ الشُّکْرَ. ـ «استدراج (غافلگیرى تدریجى) خدا این است که بنده را نعمت فراوان بخشد و توفیق شکر از او بستاند، (تا سرگرم نعمت شده هرگز به یاد ولى نعمت نیفتد تا فرصت از دست برود).»[19]
چیزى را که باعث فراموشى او از من شود از او مىگیرم
امام صادق علیه السّلام از پدران بزرگوارش نقل مىکند که فرمودهاند: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیَتَعَاهَدُ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ بِأَنْوَاعِ الْبَلَاءِ کَمَا یَتَعَاهَدُ أَهْلَ الْبَیْتِ سَیِّدُهُمْ بِطُرَفِ الطَّعَامِ قَالَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی إِنِّی لَأَحْمِی وَلِیِّی أَنْ أُعْطِیَهُ فِی دَارِ الدُّنْیَا شَیْئاً یَشْغَلُهُ عَنْ ذِکْرِی حَتَّى یَدْعُوَنِی فَأَسْمَعَ دُعَاءَهُ وَ صَوْتَهُ وَ إِنِّی لَأُعْطِی الْکَافِرَ أُمْنِیَّتَهُ حَتَّى لَا یَدْعُوَنِی فَأَسْمَعَ صَوْتَهُ بُغْضاً مِنِّی لَه ـ خداوند متعال بنده مؤمنش را به گرفتاریهاى گوناگون گرفتار مىکند، همانطور که اهل خانه بزرگشان را بهسوى غذا دعوت مىکنند، فرمود: خداوند عزّ و جل مىفرماید: قسم به عزّت و جلال و بزرگى و شأنم، در دنیا از بنده مؤمنم چیزى را که باعث فراموشى او از من شود از او مىگیرم، تا اینکه مرا بخواند و من صدا و دعایش را بشنوم، امّا آرزوهاى کافر را بر مىآورم تا اینکه مرا نخواند که صدایش را بشنوم، بهخاطر خشمى که از او دارم.» [20]
به دوستان آخرت به دشمنان دنیا
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُعْطِی الدُّنْیَا مَنْ یُحِبُّ وَ یُبْغِضُ وَ لَا یُعْطِی الْآخِرَةَ إِلَّا مَنْ أَحَبَّ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَسْأَلُ رَبَّهُ مَوْضِعَ سَوْطٍ مِنَ الدُّنْیَا فَلَا یُعْطِیهِ وَ یَسْأَلُهُ الْآخِرَةَ فَیُعْطِیهِ مَا شَاءَ وَ یُعْطِی الْکَافِرَ مِنَ الدُّنْیَا قَبْلَ أَنْ یَسْأَلَهُ مَا شَاءَ وَ یَسْأَلُهُ مَوْضِعَ سَوْطٍ فِی الْآخِرَةِ فَلَا یُعْطِیهِ إِیَّاه
امام باقر علیه السّلام فرمود خداوند بزرگ دنیا را به دوست و دشمن خود داد ولى سراى باز پسین را تنها به دوستان خود مىدهد، مؤمن از خداى خود مىخواهد که ناراحتى دنیایش را بردارد و از او برداشته نمىشود و آخرت را هر اندازه درخواست کند به او داده خواهد شد و بدون خواهش کافران به آنان دنیا داده مىشود ولى چون از خدا مىخواهد که عذاب آخرت را از او بردارد جوابى نمىشنود.[21]
غافلگیری
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَمْ مِنْ مَغْرُورٍ بِمَا قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِسَتْرِ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ کَمْ مِنْ مَفْتُونٍ بِثَنَاءِ النَّاسِ عَلَیْهِ.
چه بسا شخصى که به نعمتهائى که خداوند باو داده مغرور گردد، و چه بسا کسانى که به پرده پوشى خداوند بر آنها، غافلگیر شوند، و چه بسا مردمى که بستایش مردم فریب خورند. [22]
چهل پرده
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّى یَعْمَلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَةً فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَةً انْکَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ فَیُوحِی اللَّهُ إِلَیْهِمْ أَنِ اسْتُرُوا عَبْدِی بِأَجْنِحَتِکُمْ فَتَسْتُرُهُ الْمَلَائِکَةُ بِأَجْنِحَتِهَا قَالَ فَمَا یَدَعُ شَیْئاً مِنَ الْقَبِیحِ إِلَّا قَارَفَهُ حَتَّى یَمْتَدِحَ إِلَى النَّاسِ بِفِعْلِهِ الْقَبِیحِ فَیَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ مَا یَدَعُ شَیْئاً إِلَّا رَکِبَهُ وَ إِنَّا لَنَسْتَحْیِی مِمَّا یَصْنَعُ فَیُوحِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ أَنِ ارْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ فَإِذَا فُعِلَ ذَلِکَ أَخَذَ فِی بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَنْهَتِکُ سِتْرُهُ فِی السَّمَاءِ وَ سِتْرُهُ فِی الْأَرْضِ فَیَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ قَدْ بَقِیَ مَهْتُوکَ السِّتْرِ فَیُوحِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ لَوْ کَانَتْ لِلَّهِ فِیهِ حَاجَةٌ مَا أَمَرَکُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ.
امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمود: بر هر بندهئى چهل پرده کشیده شده تا وقتى چهل گناه کبیره مرتکب شود، چون مرتکب چهل کبیره شد، پردهها از او برداشته شود، آنگاه خدا بآن (فرشته) ها وحى فرماید: که بندهام را با بالهاى خود بپوشانید، فرشتگان او را با بالهاى خود بپوشانند.
سپس آن بنده کار زشتى را نگذارد جز آنکه مرتکب شود تا آنجا که با ارتکاب زشتکارى میان مردم ببالد آنگاه فرشتگان گویند: پروردگارا این بنده تو هر عملى را مرتکب مىشود و ما از کردار او خجالت میکشیم، خداى عز و جل بآنها وحى فرماید: بالهاى خود را از او بردارید، و چون کارش بدینجا کشد آغاز دشمنى با ما خانواده گذارد، و آنگاه است که پرده او در آسمان و نیز پرده او در زمین دریده شود، سپس فرشتگان گویند: پروردگارا این بنده تو پرده دریده مانده است، خداى عز و جل بآنها وحى فرماید اگر خدا باو نیاز و توجهى میداشت بشما دستور نمیداد بالهاى خود را از او بردارید. [23]
رفع استدراج
با سپاسگزارى استدراج نیست
عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَرْزُقَنِی مَالًا فَرَزَقَنِی وَ إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَنِی وَلَداً فَرَزَقَنِی وَلَداً وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَرْزُقَنِی دَاراً فَرَزَقَنِی وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ اسْتِدْرَاجاً فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَعَ الْحَمْدِ فَلَا.
عمر بن یزید گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: من از خداى عز و جل مال خواستم به من روزى کرد و باز از او فرزند خواستم، بمن روزى کرد، و از او خواستم بمن بمنزل دهد، روزى کرد، میترسم از اینکه این استدراج باشد، فرمود: امام ب خدا با سپاسگزارى استدراج نیست. [24]
دعا برای رفع استدراج
صحیفه سجادیه
وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِإِمْلَائِکَ لِی اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِی خَیْرَ مَا عِنْدَهُ وَ لَمْ یَشْرَکْکَ فِی حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِی.
بار خدایا، چنان مباد که مرا مهلت دهى تا به تدریج سزاوار کیفر شوم، چونان کسى که نعمت از من باز گرفت و چنان پنداشت که هر خیر و نیکى که هست از جانب اوست، تا آنجا که تو را هم در نعمتى که نصیب من شده بود شریک نساخت. [25]
دیگر دعاها
وَ لَا تَخْدَعْنِی وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی
اللَّهُمَّ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِالْإِحْسَانِ، وَ لَا تُؤَدِّبْنِی بِالْبَلَاءِ.
وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی وَ لَا تَخْذُلْنِی
أَنْ لَا تَسْتَدْرِجَنِی بِخَطِیئَتِی
وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی وَ لَا تَکْتُبْنِی مِنَ الْغَافِلِین
دقت و هراس
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود:
أَیُّهَا النَّاسُ [لِیَرَاکُمُ [لَیَرَاکُمُ]] لِیَرَکُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِینَ کَمَا یَرَاکُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِینَ إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فِی ذَاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَرَ ذَلِکَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً وَ مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فِی ذَاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَرَ ذَلِکَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَیَّعَ مَأْمُولا
اى مردم، باید خداوند شما را به هنگام نعمت در ترس ببیندبه همان صورت که در بلا هراسان مىنگرد، چرا که به هر کس نعمت وسیع بخشیده شود و آن را مقدمه کیفر تدریجى به حساب نیاورد از برنامه ترسناکى خود را ایمن دانسته، و کسى که زندگى بر او تنگ گرفته شده و او آن را امتحان نداند پاداشى را که به آن امید مىرفت ضایع نموده[26]
حضرت امام خمینی رحمتالله علیه درباره مهلت به گناهکاران فرموده است:
آنها که متوقعاند که حق تعالى هر کس را که در این عالم مرتکب معصیت و فحشایى شد یا ظلم و تعدى به کسى کرد، فورا جلو او را بگیرد و دست او را منقطع کند و او را قلع و قمع فرماید، غافل از آن هستند که خلاف ترتیب و مخالف سنّةاللّه جاریه است. این جا دار امتحان و امتیاز شقى از سعید و مطیع از عاصى است، و عالم ظهور فعلیات است نه دار بروز نتایج اعمال و ملکات. و اگر نادراً حق تعالى ظالمى را گرفتار کند، مىتوان گفت از عنایات حق تعالى به آن ظالم است. اگر اهل معصیت و ظلم را به حال خودشان واگذار فرماید «استدراج» است. چنانچه خداى تعالى مىفرماید: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ. وَ أُمْلی لَهُمْ إنَّ کَیدی مَتینٌ.» یعنى «زود است که نعمت دهیم آنها [را] درجه درجه از جهتى که نمىدانند. و مهلت دهیم آنها را. همانا اخذ من شدید است.» و مىفرماید: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأنْفُسِهِمْ إنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إثْمًا وَ لَهُمْ عَذابٌ مهین.» یعنى «گمان نکنند آنانکه کافر شدند اینکه مهلت ما براى آنها خیر است، همانا چنین است که مهلت دادیم آنها را تا زیاد کنند گناه را. و از براى آنها عذاب دردناک است.» و در مجمعالبیان روایت کند از حضرت صادق، علیه السلام: « أنّه قال: إذا أحدث العبد ذنبا، جدّد له نعمة فیدع الاستغفار. فهو الاستدراج» فرمود: «وقتى حادث کند بنده گناهى را، تجدید شود براى او نعمتى، پس واگذارد استغفار را. پس آن استدراج است.» [27]
حضرت آیتالله میرزا جواد ملکی تبریزی (قدس سره) فرمودهاند:
ذات اقدس حق همانگونه که رحمان و رحیم و مهربان و عطوف و کریم است، همانگونه هم شدید العقاب است پس مبادا که به قول قرآن به کرم پروردگار مغرور شوى، و احسان و انعام او تو را بفریبد تا آنجا که نافرمانى را از حد بگذرانى، و مبادا که شیطان غرور، کرم و بزرگوارى این پروردگار بخشنده و مهربان را سبب غرور تو گرداند، به گونهاى که ناگاه خود را در آتش دوزخ بیابى، زیرا از نشانههاى استدراج و اندک اندک گرفتار شدن این است که کرم و حلم پروردگار جرأت بنده را در ارتکاب گناه بیشتر کند و عظمت خدا را در نظرش بشکند، و برای همین سزاوار است که در این همه نیکى و بزرگوارى که خدا نسبت به تو داشته، و تو را به خانه خود دعوت نموده، بیندیشى، و در این تکریمى که نسبت به تو روا داشته و تورا به حضور خود طلبیده و در مقابل این عمل، آن همه اجر و پاداش برایت معین نموده و تو این دعوت را نادیده گرفتى و از آن همه ثواب چشم پوشیدى، و از این دعوت روى گردانیدى اندکى تأمل نمائى، و بر حذر باشى از این که مبادا این همه حلم و بردبارى او نسبت به تو، همان استدراج و اندک اندک در وادى هلاکت افکندن تو باشد، و خود را موظف بدان که این نعمت بزرگ را حمد گویى و در مقام شکر و سپاسگزارى آن بر آیى، و این دعوت را به نیکوترین وجهى پاسخ گویى، زیرا از نشانههاى عدم استدراج، توفیق یافتن بنده به حمد نعمتها است، چنان که در روایات آمده است. [28]
علامه بزرگ آیتالله سید عبدالله شبر (قدس سره) در اینباره فرموده است:
قرآن مجید از قول مردى که با دیگرى در حال محاوره بود چنین نقل مىکند: «وَ ما اظَنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ الى رَبّى لاجِدَنَّ خَیْرا مِنْها مُنْقَلَبا ـ گمان نمیکنم که قیامت بر پا شود و بر فرض که (قیامتی باشد) و من به سوی خدا برگردم، منزلی بهتر از این (باغ که در دنیا دارم) نصیبم خواهد شد.» (کهف/36)
این غرور به خاطر آن است که از طرفى به نعمتهاى خدا در دنیا مىنگرند و نعمتهاى آخرت را با آن مقایسه مىکنند و از طرفى مىبینند که خدا در مقابل اعمال زشتشان آنها را عذاب نمىکند و عذاب آخرت را با آن مىسنجند چنان که قرآن کریم مىفرماید: « وَ یَقُولُونَ لَوْ لا یُعَذِّبُنا اللَّهُ بِما نَقُولُ ـ چرا خدا ما را به خاطر آنچه میگوییم عذاب نمیکند» (مجادله/8)
و از طرفى به مؤمنین نگاه مىکنند که فقیر و «در ظاهر» گرفته و پریشان حالند و مىگویند:
« ا هؤلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنا ـ آیا اینها هستند که خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منّت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده است؟!)» (انعام/53)
و مىگویند:ل« وْ کانَ خَیْرا ما سَبَقُونا الَیْهِ ـ اگر دین خیر بود ایشان قبل از ما به آن نمیگرویدند.» (احقاف/11)
و ادعا مىکنند که خدا در دنیا با نعمتهایش به ما احسان کرده و احسان دلیل محبت است پس خدا ما را دوست دارد و هر کس کسى را دوست داشته باشد در آینده هم به او احسان مىکند. اینها نمىدانند که نعمتها و لذات دنیا و استدراج در نعمتها نشانه پستى و بىارزشى شخص مىباشند و این لذات زهرهاى کشندهاند و همانطور که پزشک بیمارش را از غذاهاى مضر پرهیز مىدهد خداى تعالى مؤمنین را از دنیا بر حذر مىدارد.
چه، اگر دنیا در نظر خدا ارزش داشت به هیچ کافرى حتى یک جرعه آبش را نمىنوشانید.
قرآن عزیز مىفرماید: «ا یَحْسَبُونَ انَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِى الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ ـ آنها گمان مىکنند اموال و فرزندانى که بعنوان کمک به آنان مىدهیم * براى این است که درهاى خیرات را با شتاب به روى آنها بگشاییم!! (چنین نیست) بلکه آنها نمىفهمند (که این وسیله امتحانشان است).» (مؤمنین/55و56)
و مىفرماید: « سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ ـ آنان را از آنجا که نمىدانند به تدریج به سوى عذاب پیش مىبریم.» (قلم/44)
و مىفرماید: « فَتَحْنا عَلَیْهِمْ ابْوابَ کُلِّ شَیءٍ حَتَّى اذا فَرِحُوا بِما اوتُوا اخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاذا هُمْ مُبْلِسُونَ ـ درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم؛ تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم)؛ در این هنگام، همگى مأیوس شدند؛ (و درهاى امید به روى آنها بسته شد).» (انعام/44)
این غرور از آنجا ناشى مىشود که اینان نسبت به خداى تعالى و صفاتش جاهلند زیرا اگر کسى خدا را شناخت از عذاب الهى غافل نمىشود. (غفلت از عذاب الهی که در اصطلاح، «امن از مکر خدا» نامیده میشود یکی از گناهان کبیره بوده و در ردیف شرک به شمار میآید)
و با این خیالات واهى خود را فریب نمىدهد بلکه به فرعون و قارون و پادشاهان گذشته مىنگرد که چگونه خدا اول به آنها احسان کرد و سپس هلاکشان نمود.
« وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الماکِرینَ ـ و نیرنگ کردند خدا هم نیرنگ کرد، و خدا بهترین نیرنگکاران است.» (العمران/54).
« فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ الا الْقَوْمُ الخاسِرُونَ ـ جز زیانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ایمن نمىدانند!» (اعراف/99) [29]
[1] إقبال الأعمال (ط - القدیمة) ج1 ص329
[2] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص99
[3] نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص488
[4] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص254
[5] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص254
[6] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص255
[7] الخصال ج2 ص400
[8] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج2 ص438
[9] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص109
[10] معراج السعاده ج2 ص825
[11] معراج السعاده ج2 ص825
[12] معراج السعاده ج2 ص825
[13] معراج السعاده ج2 ص826
[14] أصول الکافی / ترجمه مصطفوى ج3 ص153
[15] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص452
[16] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص452
[17] مجموعة ورام ج2 ص232 همین روایت با اندک تفاوتی در ارشادالقلوب نقل شده است: قَالَ النَّبِیُّ ص إِذَا رَأَیْتُمُ اللَّهَ یُعْطِی الْعَبْدَ مَا یُحِبُّ وَ هُوَ مُقِیمٌ عَلَى مَعْصِیَتِهِ فَاعْلَمُوا أَنَّ ذَلِکَ اسْتِدْرَاجٌ لَهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون ـ إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی) ج1 ص75
[18] المصباح للکفعمی (جنة الأمان الواقیة) ص359 ـ المقام الأسنى فی تفسیر الأسماء الحسنى ص98
[19] تحفالعقول، النص، ص246
[20] مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار ؛ النص ؛ ص97
[21] فضائل الشیعة ص 35 حدیث 32
[22] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص452
[23] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص279
[24] الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص97
[25] الصحیفة السجادیة ص224 (و کان من دعائه علیه السلام فی یوم عرفة)
[26] نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص537 حکمت358
[27] چهل حدیث(اربعین حدیث) ص245
[28] اسرارالصلاة ص167
[29] ترجمه اخلاق ص318