دریافت فایل صفحهبندی شده به صورت PDF
اختلافات
مقدمه
متأسفانه یکی از مشکلاتی که بعضی اوقات در میان مؤمنین بهوجود میآید اختلافات به دلایل مختلف است. البته اختلاف سلیقه در همهجا هست ولی وقتی موضوع اختلاف سلیقه باشد در عین دوستی و رفاقت و ادای حقوق برادر و خواهر مؤمن، در روش کار اختلافاتی بهوجود میآید که اهمیت چندانی ندارد. ولی مشکل از زمانی آغاز میشود که شیطان و نفس اماره این مسائل جزیی را به اختلافاتی کینهتوزانه تبدیل میکنند و کسانی که در یک مکان مقدس دور هم جمع شدهاند تا در راه رضای خدا گام بردارند به افرادی تبدیل میگردند که در منجلاب گناه غرق میشوند و خود اصلاً توجهی به عمق این فاجعه ندارند.
آنچه در این مقاله میخوانید بررسی اجمالی از دلایل این اختلافات و راهحلهای رفع این معضل میباشد.
****************************
دو گونه اختلاف
شاید بتوان اختلافات را به دو شکل اساسی تقسیم نمود. یکی از آنها اختلاف بین جبهه حق و جبهه باطل است. اختلاف میان امام حسین علیهالسلام و یزید و یزیدیان از این نوع است و اینگونه اختلافات تا انتهای هستی ادامه خواهد داشت.
اختلافات جبهه حق
ولی آنچه باعث تأسف است درگیری و اختلاف در بین کسانی است که همگی در جبهه حق حضور دارند و در بزنگاههای مبارزه با کفر و نفاق در کنار یکدیگر در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب میایستند. البته اگر تفاوت دیدگاهها به تفاوت عقاید و کینهتوزی مبدل نشده باشد.
در زیارت عاشورا و در زیارت جامعه کبیره و بعضی از زیارتنامههای دیگر به ما دستور داده شده است که بخوانیم:
«أَنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُم ـ
من با کسى که با شما در صلح بوده در صلح هستم و با آن کس که با شما در جنگ مىباشد تا روز قیامت در جنگ خواهم بود.»
و در فرازی دیگر از زیارت عاشورا آمده است:
« وَ وَلِیُّ لِمَنْ وَالاکُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُم ـ
کسى که شما را دوست دارد دوستش دارم، و با آنان که با شما دشمنى دارند دشمن مىباشم.»
ایمان دیگران را رد نکنیم
طبق این دستور اهل بیت علیهمالسلام اگر کسی محب اهلبیت عصمت و طهارت باشد باید با او دوستی و برادری نماییم و نباید با موالیان اهل بیت دشمنی داشته باشیم. البته در اینگونه مواقع نفس اماره این وسوسه را در دل ایجاد میکند که این فرد اگرچه در زبان اظهار دوستی مینماید ولی روشش در دشمنی با اهل بیت است پس ما نمیتوانیم با او برادر باشیم در حالی که طبق دستور ائمه اطهار همین اظهار دوستی برای ما کافی است و ما اختلاف سلیقه خود با افراد را نمیتوانیم حمل بر دشمنی فرد با این بزرگواران قرار دهیم و از طرفی چنین سخنی تهمت و گناه بسیار بزرگی است و نمیتوان به راحتی کسی را متهم به دشمنی با ائمه اطهار نمود زیرا دشمنی با ائمه کفر است.
به روایات زیر دقت بفرمایید.
امام باقر علیهالسّلام فرمودند:
«مَا شَهِدَ رَجُلٌ عَلَى رَجُلٍ بِکُفْرٍ قَطُّ إِلَّا بَاءَ بِهِ أَحَدُهُمَا إِنْ کَانَ شَهِدَ بِهِ عَلَى کَافِرٍ صَدَقَ وَ إِنْ کَانَ مُؤْمِناً رَجَعَ الْکُفْرُ عَلَیْهِ فَإِیَّاکُمْ وَ الطَّعْنَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ ـ
هیچگاه مردى بهکفر مرد دیگر گواهى ندهد (مثل اینکه بگوید: تو کافرى، یا بگوید. اى کافر) جز اینکه بهیکى از آن دو برگردد، اگر بهکفر کافرى گواهى داده (یعنى طرفش واقعاً کافر بوده) که راست گفته، و اگر مؤمن است کفر بهخودش برگردد، پس مبادا بهمؤمنى طعن زنید.»[1]
امام صادق علیهالسّلام فرمود:
« مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ رَمَى مُؤْمِناً بِکُفْرٍ وَ مَنْ رَمَى مُؤْمِناً بِکُفْرٍ فَهُوَ کَقَاتِلِه
ـ ملعون است، ملعون است کسى که مؤمنى را رمى به کفر کند و هر کس مؤمنى را متهم به کفر سازد مانند آن است که او را کشته باشد.»[2]
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده است:
«سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ کُفْرٌ وَ أَکْلُ لَحْمِهِ مَعْصِیَةٌ وَ حُرْمَةُ مَالِهِ کَحُرْمَةِ دَمِه ـ
دشنامگوئى به مؤمن نافرمانى است، و جنگیدن با او کفر است، و خوردن گوشتش (بهوسیله غیبت) گناه است، و احترام مال مؤمن مانند احترام خون اوست.» [3]
ابو حمزه گوید: شنیدم حضرت صادقعلیه السلام میفرمود:
«إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍ خَرَجَ مِنْ وَلَایَتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّی کَفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً ـ
هنگامى که مردى به برادر مؤمن خود بگوید: "اف" از پیوند (دینى) با او بیرون رفته، و هر گاه به او بگوید: تو دشمن منى، یکى از آن دو کافر شدهاند، و خداوند از هر مؤمنى که نیت بد نسبت به برادر مؤمنش در دل دارد هیچ عملى را نپذیرد.» [4]
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
«إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاء ـ
همین که مؤمن برادر (دینى) خود را تهمت زند ایمان از دلش زدوده شود، چون نمک در آب.» [5]
البته در اینخصوص روایات زیادی وجود دارد ولی به نظر نویسنده تکان دهندهترین آن حدیث زیر است که امام صادق علیهالسلام فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِ کِبْرِیَائِهِ فَمَنْ طَعَنَ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَوْ رَدَّ عَلَیْهِ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ فِی عَرْشِهِ وَ لَیْسَ هُوَ مِنَ اللَّهِ فِی وَلَایَةٍ وَ إِنَّمَا هُوَ شِرْکُ شَیْطَانٍ ـ
خداوند تبارک و تعالی مؤمن را از نور عظمت و جلال و بزرگی خویش خلق فرمود، پس هر کس به مؤمن طعنی بزند یا (سخن) او را رد کند، خداوند را در عرشِ او، رد کرده است و در دایرهی ولایت الهی نیست و در دام شیطان گرفتار شده است.» [6]
ضعیف شدن؛ نتیجه اختلافات
بر اساس آمار حداقل چهل هزار رده مقاومت بسیج در سراسر کشور وجود دارد و اگر جمعیت ایران را در بیشترین احتمال آن در نظر بگیریم 80 میلیون نفر خواهد شد.یعنی برای هر 200 نفر یک رده مقاومت بسیج در حال فعالیت است. این آمار در حد خود بسیار قابل توجه است و اگر هر پایگاه بسیج با کمترین امکانات به نبرد در جبهه فرهنگی بپردازد در جهاد با دشمن پیروزیهای قابل ملاحظهای باید به دست آوریم، همچنان که بهدست آوردهایم. ولی آنچه بهدست آمده نسبت به آنچه باید به دست آید قابل ملاحظه نیست و ثمره مجاهدت بسیجیان در سراسر کشور به اندازه فعالیت و زحمات آنان نمیباشد.
این مسئله دلایل متعددی دارد که هر کدام در جای خود بسیار مهم و اساسی است و باید توسط مسئولین امر و کارشناسان مورد بررسی و کنکاش قرار بگیرد. ولی بدون شک یکی از علل مهم آن وجود اختلاف سلیقههایی است که میتواند به راحتی مرتفع گردد.
امیرالمؤمنین فرموده است: «الْخِلَافُ یَهْدِمُ الرَّأْیَ ـ اختلاف و درگیرى فکر و اندیشه را نابود میکند»[7]
خداوند در آیه 46 سوره انفال به این مسئله اشاره کرده و میفرماید اگر دچار اختلاف و نزاع شوید ضعیف خواهید شد.
«وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ
و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!»
«وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ ـ یعنى با نزاع و کشمکش در میان خود ایجاد اختلاف نکنید، و در نتیجه خود را دچار ضعف اراده مسازید و عزت و دولت و یا غلبه بر دشمن را از دست مدهید، چون اختلاف، وحدت کلمه و شوکت و نیروى شما را از بین مىبرد.» [8]
دلیل اختلافات
الف) فراموشی تذکرات الهی
وَ مِنَ الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا میثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ سَوْفَ یُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ (مائده/14)
و از کسانى که ادّعاى نصرانیّت (و یارى مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم؛ ولى آنها قسمت مهمّى را از آنچه به آنان تذکّر داده شده بود فراموش کردند؛ از این رو در میان آنها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنى افکندیم. و خداوند، (در قیامت) آنها را از آنچه انجام مىدادند (و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت.
از این آیه مشخص میشود که:
1ـ نتیجهى فراموشى تذکّرات الهى و بشارات عَهدَین، تفرقه و عداوت است.
فَنَسُوا ... فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ
2ـ از پیامدهاى تلخ پیمان شکنى دیگران و کافر شدن آنان عبرت بگیریم. (از نصارا پیمان گرفتیم، چون فراموش کردند گرفتار بدبختى شدند). أَخَذْنا مِیثاقَهُمْ فَنَسُوا ... فَأَغْرَیْنا
3ـ تفرقه و دشمنى، از عذابهاى الهى است. فَنَسُوا ... فَأَغْرَیْنا[9]
ب) نفاق، ظلم، خودبینی
امام صادق علیهالسلام نیز در روایتی سه صفت را دلیل بروز دشمنی و اختلاف بیان میفرماید:
«ثَلَاثَةٌ مَکْسَبَةٌ لِلْبَغْضَاءِ النِّفَاقُ وَ الظُّلْمُ وَ الْعُجْبُ ـ سه چیز دشمنى آرند، نفاق، ظلم و خودبینى»[10]
با این روایت باید خود را محک بزنیم که اگر با مؤمنی اختلاف داریم، آیا درصدی از نفاق در وجود ما هست یا خیر. در این محک غضب و ناراحتی را دخیل نباید کرد و انصاف را باید به یاری طلبید.
ج) گناه
امیرالمومنین علی علیهالسلام
مَا تَنَاکَرْتُمْ إِلَّا لِمَا فِیکُمْ مِنَ الْمَعَاصِی وَ الذُّنُوب
دشمنیها و اختلافات شما (چیزى) نیست مگر اثر گناه[11]
د) هوای نفس، منشاء اختلافات
حضرت امام خمینی رحمتاللهعلیه فرموده است:
«منشأ اختلافات از هواى نفس است. هر کجا اختلاف بین خودتان دیدید، مطمئن باشید که از هواى نفس سرچشمه گرفته است. البته اختلاف بین انبیا و افراد مقابل آنها و اسلام و کفر همیشه بوده است، ولى آن اختلاف از عبودیت سرچشمه مىگیرد. شما اختلافاتى را که از نفسانیت سرچشمه مىگیرد باید از بین ببرید و مطمئن باشید که اگر کارهایتان از الوهیت سرچشمه نگیرد و از وحدت اسلامى بیرون بروید، مخذول (بىبهره و سرافکنده) مىشوید... کراراً عرض کردم که اگر انبیا در یک مکان جمع شوند با هم اختلاف پیدا نمىکنند، زیرا مقصد و هدف و مقصود، یکى و الهى است.» [12]
نعمت برادری
دوستی و برادری یکی از مهمترین نعمتهای الهی است تا جایی که خداوند در آیه 103 سوره العمران میفرماید اگر این نعمت نبود همگی اهل دوزخ میشدید:
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون
و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهاى شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهاى از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد این چنین، خداوند آیات خود را براى شما آشکار مىسازد شاید پذیراى هدایت شوید.»
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نیز فرمودهاند: « لَیْسَ مَعَ الِاخْتِلَافِ ائْتِلَاف ـ با اختلاف الفت میسّر نیست»[13]
راه حل
الف) اندیشه
به نظر میرسد تنها راه حل رفع اختلافات و ایجاد برادری و وحدت بیش از پیش این است که هرکس در اعمال خود اندیشه کند و به دور از خودخواهی بررسی نماید که چهقدر در ایجاد اختلاف مقصر است و چهقدر میتوانست اختلاف سلیقهها را تحمل نماید. از طرفی به اعمال فردی و اجتماعی خود رجوع کنیم و از گناهان توبه نماییم زیرا امام باقر علیهالسلام فرموده است:
«إِنَّ اللَّهَ قَضَى قَضَاءً حَتْماً أَلَّا یُنْعِمَ عَلَى الْعَبْدِ بِنِعْمَةٍ فَیَسْلُبَهَا إِیَّاهُ حَتَّى یُحْدِثَ الْعَبْدُ ذَنْباً یَسْتَحِقُّ بِذَلِکَ النَّقِمَةَ ـ خداوند حکم قطعى فرموده است که هیچ نعمتى را از کسى نگیرد مگر آنکه مرتکب گناهى شود که استحقاق آن نقمت و بلا را داشته باشد.»[14]
ب) صبور باشید
وَ اصْبِرُوا یعنی «در اطاعت و وحدت، پایدار باشیم و اگر چیزى بر خلاف میل ما بود، یا بر خلاف میل ما عمل شد، صبور باشیم و یکدیگر را تحمّل کنیم.»[15]
ج) رفع اختلافات؛ منوط به رفع تیرگیهای قلب
قرآن نیز رفع اختلافات و ایجاد برادری را منوط به رفع تیرگیهای قلب مینماید و در آیه 47 سوره حجر میفرماید:
« وَ نَزَعْنَا مَا فىِ صُدُورِهِم مِّنْ غِلّ إِخْوَانًا عَلىَ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِین ـ هر گونه غلِّ [حسد و کینه و دشمنى] را از سینه آنها برمىکنیم (و روحشان را پاک مىسازیم) در حالى که همه برابرند، و بر تختها رو به روى یکدیگر قرار دارند.»
«بعد از ذکر نعمت سلامت و امنیت در آیات فوق و قبل از بیان نعمت اخوت و برادرى، مسأله ریشهکن شدن انواع صفات مزاحم، همچون کینه و حسد و غرور و خیانت ذکر شده و با کلمه" غِلّ " که مفهوم وسیعى دارد، به همهی آنها اشاره گردیده است. در حقیقت اگر قلب انسان از این" غِلّ " شستشو نشود، نه نعمت سلامت و امنیت فراهم خواهد شد و نه برادرى و اخوت، بلکه همیشه جنگ است و ستیز، و همیشه دعوا و کشمکش، و بهدنبال آن بریدن رشتههاى اخوت و سلب سلامت و امنیت.» [16]
اختلافات؛ عذاب گناهان ماست
و ممکن است خداوند به دلیل گناهان ما نعمت برادری را از ما سلب نماید چنانکه در آیه 65 سوره انعام یکی از عذابهایی را که به واسطه گناهان ممکن است بر انسانها بچشاند را اختلاف و چند دستگی بیان میفرماید.
«قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْض ـ بگو: او قادر است که از بالا یا از زیر پاى شما، عذابى بر شما بفرستد یا بهصورت دستههاى پراکنده شما را با هم بیامیزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما بهوسیله دیگرى بچشاند.»
در آیه زیر هم که قبل آمد ایجاد اختلافات عذاب الهی ذکر شده است:
وَ مِنَ الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا میثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ سَوْفَ یُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ (مائده/14)
و از کسانى که ادّعاى نصرانیّت (و یارى مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم؛ ولى آنها قسمت مهمّى را از آنچه به آنان تذکّر داده شده بود فراموش کردند؛ از این رو در میان آنها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنى افکندیم. و خداوند، (در قیامت) آنها را از آنچه انجام مىدادند (و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت.
شبیه به این آیه درباره یهود هم هست:
وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ وَ لَیَزیدَنَّ کَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ (مائده/64)
و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بهخاطر این سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هر گونه بخواهد، مىبخشد! ولى این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیارى از آنها مىافزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنى افکندیم. هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و براى فساد در زمین، تلاش مىکنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.
[1]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج2، ص360
[2]. کنز الفوائد، ج1، ص150
[3]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج2، ص360
[4]. وسائلالشیعة، ج12، ص299
[5]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج2، ص361
[6]. المحاسن، ج1، ص131
[7]. نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص507
[8]. ترجمه تفسیر المیزان ج9 ص126
[9]. تفسیر نورج2 ص258
[10]. تحفالعقول ص316
[11]. تحف العقول ؛ النص ؛ ص99
[12]. صحیفه نور ج18 ص135
[13]. تحفالعقول ص85
[14]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج2 ص273
[15]. تفسیر نور ج4 ص336
[16]. تفسیر نمونه ج11 ص95