عزاداری برای تسلی خاطر حضرت زهرا سلاماللهعلیها، یک حرف دین خراب کن و مسخره است
آنچه در پی میخوانید مجموعهای از فرمایشات علامه شهید حضرت آیتالله مطهری است
تحریف دیگر، در موضوع دستورها درباره فلسفه عزادارى است. در اینجا گاهى گفتیم براى تسلّى خاطر حضرت زهراست چون ایشان در بهشت همیشه بىتابى مىکنند و هزار و چهارصد سال است آرام ندارند، با گریههاى ما ایشان آرامش پیدا مىکنند! پس آن را یک خدمت خصوصى به حضرت زهرا تلقى کردیم.[1]
اگر ما صفحه نورانى تاریخ حسینى را خواندیم، آن وقت از جنبه رثائىاش مىتوانیم استفاده کنیم وگرنه بیهوده است. خیال مىکنیم حسین بن على در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزى کنند یا- العیاذ باللَّه- حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از هزار و سیصد سال، آن هم در جوار رحمت الهى منتظر است که چهار تا آدم فکسنى براى او گریه کنند تا تسلّى خاطر پیدا کند!. [2]
ائمه اطهار حتى به روایت از پیغمبر اکرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم گفتند که این [حادثه] باید زنده بماند، فراموش نشود، مردم بنشینند و بگریند. چرا چنین گفتند؟ هدف آنها از این دستور چه بوده است؟ اینجا هم باز یک هدف واقعى است و یک هدف مسخ شده: یک بار آمدیم گفتیم این فقط به خاطر این است که تسلّى خاطرى براى حضرت زهرا سلام اللَّه علیها باشد. ایشان با اینکه در بهشت هستند، با اینکه همراه فرزند بزرگوارشان هستند و خود امام حسین علیهالسلام هم فرمود: «وَ هِىَ مَجْموعَةٌ لَهُ فى حَضیرَةِ الْقُدْسِ» و در روز اول فرمود: «وَ ما اوْلَهَنى الى اسْلافى اشْتِیاقَ یَعْقوبَ الى یوسُفَ» من آرزو دارم کشته شوم چون به پدرم، به جدم و به مادرم ملحق مىشوم؛ با اینکه امام حسین ملحق به مادرش هست، مع ذلک حضرت زهرا در بهشت نشسته دائماً بىتابى مىکند و ما مردم بىسروپا باید بیاییم یک مقدار گریه کنیم که حضرت زهرا تسلى خاطر پیدا کند. آیا شما توهینى بالاتر از این براى حضرت زهرا پیدا مىکنید.[3]
چرا براى زیارت حسین بن على این همه اهتمام و ترغیب است، این همه تشویق است؟ ما باید به این «چرا» دقت کنیم. ممکن است کسى بگوید: «این براى این است که تسلى خاطرى براى حضرت زهرا باشد.» آیا این حرف مسخره نیست که بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز حضرت زهرا احتیاج به تسلیت داشته باشد؟ در صورتى که به نصّ خود امام حسین و به حکم ضرورت دین، بعد از شهادت امام حسین دیگر امام حسین و حضرت زهرا نزد یکدیگر هستند. این چه حرفى است؟! مگر حضرت زهرا بچه است که بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند، گریه کند، بعد ما برویم به ایشان سرسلامتى بدهیم! این حرفها دین را خراب مىکند. [4]
منظور این نبوده که همدردى و تسلیتى باشد براى خاندان پیغمبر، به قول روضهخوانها زهرا سلاماللهعلیها را خوشحال بکنیم. خیال مىکنیم هر اندازه ما گریه کنیم تسلّى خاطر بیشترى براى حضرت رسول و حضرت زهرا هست. چقدر در این صورت ما حضرت رسول و حضرت زهرا و حضرت امیر را ـ که همیشه آرزوى شهادت مىکردند و فخر خود مىدانستند ـ کوچک کردهایم و خیال مىکنیم هنوز هم بعد از هزار و سیصد و بیست سال در حال جزع و فزع مىباشند! بلکه مقصود این است که داستان کربلا به صورت یک مکتب تعلیمى و تربیتى همیشه زنده بماند. [5]
[1]ـ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (حماسه حسینى(1 و 2))، ج17، ص: 608
[2]ـ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (حماسه حسینى(1 و 2))، ج17، ص: 33
[3]ـ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (حماسه حسینى(1 و 2))، ج17، ص: 110
[4]ـ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ؛ ج17 ؛ ص89
[5]ـ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (حماسه حسینى(1 و 2))، ج17، ص: 476