مبارزه ابدی
حضرت فاطمه زهرا سلام اللهعلیها
با انحرافات
برای دفاع از ولایت
اهمیت ولایت
در روایتی امام باقر علیهالسلام میفرمایند: «اسلام روى پنج پایه نهاده شده: نماز و زکات و روزه و حج و ولایت. و به چیزى مانند ولایت فریاد زده نشد، مردم آن چهار را گرفتند و ولایت را رها کردند».(کافی ج2 ص18)
امام در این روایت به پیکره اسلام اشاره میکند که در رأس آن ولایت قرار دارد و اهرم ولایت است که دیگر اهرمها را برپا میکند. هر کس ولایت را قبول کرد اسلام را بهطور کامل پذیرفته و با امر ولایت پیش میآید و طبق این روایت هر کس ولایت را نپذیرفته باشد ارکان دیگر اسلام هم از او قبول نمیشود.
توطئه
بعد از واقعه غدیرخم و معرفی علی علیهالسلام به عنوان امیرالمؤمنین و جانشین پیامبر جریانی در جهت کنار زدن و حذف امر پیامبر در مورد سرپرستی امت بعد از خود در سقیفه شکل گرفت. مسئولیت اولیه این جریان انفصال امت از ولایت است که با شعار «ما حاکم دیکته شده نمیخواهیم» محقق شد. نظام اسلامی منهای ولایت همان نظام طاغوت است و جریان سقیفه وابستگی حکومت به خدا را قطع کرد.
تنها حامی
آن کسی که مقابل این جریان ایستاد و خار چشم عوامل ولایت ستیز شد حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است که در این راه تا شهادت پیش رفت.
حرکتی که از سقیفه آغاز شد، تحت شعار «حاکم باید از سوی مردم باشد» شکلی مردمی به خود گرفت و حمایت افکار عمومی را جلب کرد و حادثه خانه اهل بیت در جلوی چشم مردمی بوقوع پیوست که همه از احترام پیامبر به این خانواده آگاه بودند. مردم مدینه در بیش از 80 غزوه دوشادوش پیامبر اسلام جنگیدند و شهید دادند و همه شاهد غدیر و تاکیدات پیامبر بر حضرت علی علیه السلام در خلافت مسلمین بودند اما بایک جریان تبلیغاتی در مقابل کار انجام شده واقع شده و دست به بیعت با دیگری دادند.
راهکار مبارزاتی حضرت زهرا سلام الله علیها در مقابله با این تبلیغات؛ بصیرت دادن به مسلمانان، یادآوری گذشته و تشریح آنچه که گذشت، بود. مبارزهای که به قیام عاشورا و هم اکنون به انقلاب اسلامی و در آخر هم به ظهور منجی میانجامد.
سه روش مبارزه
1ـ گریههای بلند
در حقیقت حضرت زهرا سلاماللهعلیها با اینکار برای مردم ایجاد انگیزه و سؤال میکرد که چرا دختر پیامبر0 صلیاللهعلیهوآلهوسلم مدام در حال گریه و اشک ریختن است؟ این ایجاد سؤال خود موجب بیداری و یادآوری آن چیزی است که تحت تبلیغات سیاسی مغفول واقع شد.
وقتی بزرگان مدینه خدمت امیرالمومنین علیهالسلام رسیدند. و گفتند: یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه میکند، هیچکدام از ما شب در رختخواب بهخواب نمیرویم، روزها به علت مشغله و طلب وسائل زندگى قرار و آرام نداریم، ما از تو تقاضا میکنیم که فاطمه شب یا روز گریه کند. حضرت امیر فرمود: مانعى ندارد. وقتى على علیهالسّلام متوجه فاطمه اطهر شد دید آن بانوى معظمه از گریه ساکت نمیشود، و تسلیت گفتن براى او ثمرى ندارد، هنگامى که چشم آن بانو به حضرت امیر افتاد لحظهاى ساکت شد. على علیهالسّلام به وى فرمود: اى دختر پیغمبر خدا صلىاللَّه علیه وآلهوسلم بزرگان مدینه از من خواستهاند که از تو بخواهم: یا شب گریه کنى یا روز. فاطمه اطهر سلاماللهعلیها فرمود: «یا اباالحسن! من چندان مکثى در میان این مردم نخواهم کرد، به زودى من از میان این مردم میروم، یا على به خدا قسم من شب و روز از گریه آرام نخواهم شد تا اینکه به پدرم ملحق شوم.» حضرت امیر فرمود: «باشد، هر منظورى که دارى انجام بده.»
على علیه السّلام بعد از این جریان اطاقى خارج از شهر مدینه براى حضرت زهراى اطهر ساخت که آنرا بیتالاحزان میگفتند. موقعى که صبح میشد فاطمه اطهر حضرت حسن و حسین علیهماالسّلام را برمیداشت و متوجه بقیع و خارج از مدینه میشد [در آنزمان قبرستان بقیع خارج از مدینه بود] و همچنان تا شب مشغول گریه بود. موقعى که شب فرا میرسید حضرت امیر مىآمد و فاطمه اطهر سلاماللهعلیها را به منزل خویش باز میگردانید. (بحارالانوار ج43 ص177)
(در امالی صدوق ص141 اینگونه آمده: اما فاطمه دختر محمد (ص) بر رسول خدا (ص) گریست تا مردم مدینه از وى در آزار شدند و گفتند از فزونى گریهات ما را آزار دادى و سر مقابر شهداء مىرفت و تا میخواست میگریست.)
در این روایت میبینیم که خود امیرالمومنین در جهت دهی مبارزاتی حضرت زهرا سلاماللهعلیها همکاری کرده و اطاقکی در دروازه شهر برای ایشان ساختند. یک زن همراه دو بچه خود هر روز صبح آنجا رفته و این زن شروع به گریه میکند. دروازه هر شهری محل عبور و مرور تجار و بازرگانان، عابران و رهگذران، مسافران و افراد مختلف است که برای هر کدام سؤال پیش میآید چرا این زن در دروازه شهر گریه میکند؟ او کیست؟ این دو کودک کیستند؟ از حضرت سؤال میکردند و حضرت به خطبه میپرداخت و وقایع را بازگو میفرمود.
2ـ خطابههای آتشین
حضرت با آیندهنگری در جامعه اسلامی در خطابههای خود به تذکار مسلمانان میپردازد و علت دچار شدن بشریت با مشکلات فراوان را بیراههروی امروز معرفی میکند.
خطبههای به یادگار مانده از ایشان سراسر پر است از تببین احکام اسلامی و جایگاه ولایت و توبیخ انصار و مهاجر برای عدم یاری ولیامر که مشهورترین آن خطبه فدکیه است.
به عنوان نمونه: به هنگام شدّت یافتن بیماری حضرت فاطمه علیهاالسّلام گروهى از زنان مهاجر و انصار به عیادتش رفته و بر آن حضرت سلام کرده و گفتند: «اى دختر رسول خدا! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه مىکنى؟» آن حضرت ستایش خداوند سبحان کرده بر پدرش درود فرستاد، و در قسمتی از سخنانش فرمود: «امّا به جان خود سوگند که نطفه این (فتنه) بسته شده است. [و شتر این فتنه آبستن شده، به همین زودى خواهد زایید] انتظار کشید تا این فساد در پیکر اجتماع اسلامى منتشر شود. از پستان شتر پس از این خون و زهرى که زود هلاک کننده است، بدوشید. در اینجاست که پویندگان راه باطل زیان بینند و مسلمانانى که در پى خواهند آمد، در مىیابند که احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنهها آرام خواهد گرفت. بشارتتان باد به شمشیرهاى کشیده و برّا، و حمله جائر و متجاسر ستمکار، و درهم شدن امور همگان و خودرأیى ستمگران! غنایم و حقوق شما را اندک خواهند داد. و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند کرد. و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. کارتان به کجا خواهد انجامید؟»(الاحتجاج، ج1ص109 ؛بحارالانوار ج43 ص160)
3ـ دفن شبانه
حضرت برای اینکه این مبارزه تا رسیدن حق به جایگاهش ادامه پیدا کند در وصیت خود از امیرالمومنین علیهالسلام درخواست مخفی بودن قبر خود را کرد.
امیر المومنین، اسماء را دید که بالاى سر زهرا نشسته گریه مىکند و مىگوید: «یتیمان حضرت محمّد چه کنند، بعد از فوت جدّ شما دل ما به فاطمه خوش بود! بعد از فاطمه به چه کسى دل خوش کنیم!»
آنگاه حضرت على بنابىطالب علیهالسّلام صورت مبارک فاطمه زهرا را باز کرد رقعهاى نزد سر آن بانوى معظّمه یافت که در آن نوشته بود:
«بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، این وصیّتى است که فاطمه دختر پیغمبر خدا صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم کرده است: فاطمه شهادت مىدهد که خدایى جز خداى یگانه وجود ندارد، حضرت محمّد بنده و پیامبر خدا مىباشد. بهشت بر حق و دوزخ بر حق است، قیامت خواهد آمد و شکّى در آن نخواهد بود، خداوند تمام افرادى را که در قبرها مدفونند بر خواهد انگیخت. یا على! من فاطمه دختر حضرت محمّد صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم مىباشم. خدا مرا در دنیا و آخرت براى تو تزویج نمود. یا على! تو از دیگران براى (غسل و کفن) من مقدّم هستى، مرا حنوط کن غسل بده، شبانه مرا دفن کن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاکم بسپار، احدى را از فوت من آگاه منماى، من تو را به خداوند مىسپارم و فرزندانم به و فرزندانم به درود تا روز قیامت!
منابع:
بحارالأنوار ـ امالی الصدوق ـ أمالی المفید ـ الإحتجاج على أهل اللجاج ـ فضائل الخمسه من الصحاح السته ـ زهرا مولود وحی نوشته احمد علم الهدیو ...