مراحل تدریجی تحریم شراب
اشاره:
تحریم شراب و چرایی تدریجی بودن آن و همچنین اینکه قرآن فرموده است در آن منافعی هست باعث شده تا عدهای به شبهه افکنی در موضوع حرمت آن بپردازند. به همین دلیل دو مبحث ابتدا از تفسیر نمونه آیتالله مکارم شیرازی و سپس از تفسیر تسنیم آیتالله جوادی آملی، در موضوعات ذکر شده میآوریم و در انتها به چند نکته با استفاده از روایات اشاره خواهیم کرد.
قسمت اول از تفسیر نمونه
مراحل تدریجی تحریم شراب
شرابخوارى و میگسارى در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوقالعاده رواج داشت و به صورت یک بلاى عمومى در آمده بود، تا آنجا که بعضى از مورخان مىگویند عشق عرب جاهلى در سه چیز خلاصه مىشد: «شعر و شراب و جنگ!» و نیز از روایات استفاده مىشود که حتى بعد از تحریم شراب مساله ممنوعیت آن براى بعضى از مسلمانان فوقالعاده سنگین و مشکل بود، تا آنجا که مىگفتند:
«ما حرم علینا شىء اشد من الخمر ـ هیچ حکمى بر ما سنگینتر از تحریم شراب نبود.»[1]
روشن است که اگر اسلام مىخواست بدون رعایت اصول روانى و اجتماعى با این بلاى بزرگ عمومى به مبارزه برخیزد ممکن نبود، و لذا از روش تحریم تدریجى و آماده ساختن افکار و اذهان براى ریشه کن کردن میگسارى که به صورت یک عادت ثانوى در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود، استفاده کرد، به این ترتیب که:
مرحله اول
نخست در بعضى از سورههاى مکى اشاراتى به زشتى این کار نمود، چنان که در آیه 67 سوره نحل مىخوانیم:
« وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً ـ از میوههاى درخت نخل و انگور، مسکرات و روزیهاى پاکیزه فراهم مىکنید».
در اینجا "سکر" یعنى مسکر و شرابى را که از انگور و خرما مىگرفتند، درست در مقابل رزق حسن قرار داده است، و آن را یک نوشیدنى ناپاک و آلوده شمرده است.
مرحله دوم
ولى عادت زشت شرابخوارى از آن ریشهدارتر بود، که با این اشارهها ریشهکن شود، بهعلاوه شراب بخشى از درآمدهاى اقتصادى آنها را نیز تامین مىکرد، لذا هنگامى که مسلمانان به مدینه منتقل شدند و نخستین حکومت اسلامى تشکیل شد، دومین دستور در زمینه منع شرابخوارى به صورت قاطعترى نازل گشت، تا افکار را براى تحریم نهایى آمادهتر سازد، در این موقع بود که آیه 219 سوره بقره نازل گردید:
« یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما ـ درباره شراب و قمار از تو سؤال مىکنند، بگو: در آنها گناه و زیان بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بردارد (ولى) گناه آنها از نفعشان بیشتر است.»
در این آیه ضمن اشاره به منافع اقتصادى مشروبات الکلى براى بعضى از جوامع، همانند جامعه جاهلیت، اهمیت خطرات و زیانهاى بزرگ آن ـ که به درجات از منافع اقتصادى آن بیشتر است ـ یادآورى مىشود.
در این آیه منافع و زیانهاى این دو با هم مقایسه شده و برترى زیانها و گناه سنگین آن بر منافع آنها مورد تصریح قرار گرفته است. مسلماً منافع مادى که احیاناً از طریق فروش شراب یا انجام قمار حاصل مىشود و یا منافع خیالى که بهخاطر تخدیر حاصل از مستى شراب و غفلت از هموم و غموم و اندوهها به دست مىآید در برابر زیانهاى فوقالعاده اخلاقى و اجتماعى و بهداشتى این دو بسیار ناچیز است.
بنابراین هیچ انسان عاقلى بهخاطر آن نفع کم به این همه زیان تن در نمىدهد.
" اثم" در اصل، به معنى کندى و عقب افتادن است، و از آنجا که گناهان، انسان را از رسیدن به خیرات، عقب مىاندازد این واژه بر آن اطلاق شده است... به هر حال، اثم به هر کار و هر چیزى گفته مىشود که حالتى در روح و عقل بهوجود مىآورد، و انسان را از رسیدن به نیکیها و کمالات باز مىدارد، بنابراین وجود" اثم کبیر" در شراب و قمار، دلیل بر تاثیر منفى این دو در رسیدن به تقوا و کمالات معنوى و انسانى است.
مرحله سوم
به دنبال آن در آیه 43 سوره نساء به مسلمانان صریحاً دستور داده شد که: در حال مستى هرگز نماز نخوانند تا بدانند با خداى خود چه مىگویند.
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ ـ اى کسانى که ایمان آوردهاید! در حال مستى به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه مىگویید.»
البته مفهوم این آیه آن نبود که در غیر حال نماز، نوشیدن شراب مجاز بود، بلکه برنامه همان برنامه تحریم تدریجى و مرحله به مرحله بود، و به عبارت دیگر این آیه نسبت به غیر حال نماز، سکوت داشت و صریحاً چیزى نمىگفت.
مرحله چهارم و نهایی
آشنایى مسلمانان به احکام اسلام و آمادگى فکرى آنها براى ریشهکن ساختن این مفسده بزرگ اجتماعى که در اعماق وجود آنها نفوذ کرده بود، سبب شد که دستور نهایى با صراحت کامل و بیان قاطع که حتى بهانهجویان نیز نتوانند به آن ایراد گیرند نازل گردید.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ـ اى کسانى که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعى بختآزمایى]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دورى کنید تا رستگار شوید!»(مائده/90)
جالب توجه اینکه در این آیه با تعبیرات گوناگون ممنوعیت این کار مورد تاکید قرار گرفته است:
1ـ آیه با خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع شده. اشاره به اینکه مخالفت با این حکم با روح ایمان سازگار نیست.
2ـ بعد از آن کلمه « إِنَّمَا » که براى حصر و تاکید است بهکار رفته.
3ـ شراب و قمار همردیف انصاب (بتهایى که شکل مخصوصى نداشتند و تنها قطعه سنگى بودند) ذکر شده است و نشان مىدهد، خطر شراب و قمار به قدرى زیاد است که در ردیف بتپرستى قرار گرفته، به همین دلیل در روایتى از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مىخوانیم: «شَارِبُ الْخَمْرِ کَعَابِدِ الْوَثَنِ ـ شرابخوار همانند بتپرست است»[2]
4ـ شراب و قمار و همچنین بتپرستى و ازلام (یک نوع بختآزمایى)؛ همگى بهعنوان رجس و پلیدى شمرده شدهاند «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ».
5ـ تمام این اعمال جزء اعمال شیطانى قلمداد شده است «مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ».
6ـ سرانجام فرمان قاطع براى اجتناب از آنها را صادر کرده و مىفرماید: « فَاجْتَنِبُوهُ ».
ضمناً باید توجه داشت که اجتناب مفهومى رساتر از نهى دارد، زیرا معنى اجتناب فاصله گرفتن و دورى کردن و نزدیک نشدن است که بهمراتب از جملهی « ننوشید » رساتر مىباشد.
7ـ در پایان این آیه مىفرماید: این دستور بهخاطر آن است که شما رستگار شوید. « لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ». یعنى بدون آن رستگارى ممکن نیست.
8ـ در آیه بعد به پارهاى از زیانهاى آشکار شراب و قمار پرداخته نخست مىفرماید: «شیطان مىخواهد از طریق شراب و قمار در میان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذکر خدا باز دارد.
«إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ»
9ـ در پایان این آیه بهعنوان یک استفهام تقریرى، مىگوید: « آیا شما خوددارى خواهید کرد؟» «فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ».
یعنى پس از اینهمه تاکید باز جاى بهانهجویى یا شک و تردید در مورد ترک این دو گناه بزرگ باقى مانده است؟! و لذا مىبینیم که حتى" عمر" که تعبیرات آیات گذشته را بهخاطر علاقهاى که (طبق تصریح مفسران عامه) به شراب داشت وافى نمىدانست، پس از نزول این آیه، گفت که این تعبیر کافى و قانع کننده است.
10ـ و در آیه سوم بهعنوان تاکید این حکم، نخست به مسلمانان دستور مىدهد که خدا و پیامبرش را اطاعت کنند و از مخالفت او بپرهیزند. « وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا».
و سپس مخالفان را تهدید مىکند که اگر از اطاعت فرمان پروردگار سر باز زنند، مستحق کیفر و مجازات خواهند بود و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم وظیفهاى جز ابلاغ آشکار ندارد. « فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ ».
دلیلی دیگر بر حرمت شراب
* دقت بفرمایید که طبق آیه سوم سوره مائده، انصاب و ازلام حرام است و قرار گرفتن شراب در کنار آنها نشان دهنده حرمت آن است.
«حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَةُ وَ النَّطِیحَةُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلام... ـ گوشت مردار و خون و گوشت خوک و حیواناتى که به غیر نام خدا ذبح شوند و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت شدن از بلندى بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده، مگر آنکه (به موقع بر آن حیوان برسید و) آنرا سر ببرید و حیواناتى که روى بتها (یا در برابر آنها) ذبح شوند (همگى) بر شما حرام است و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان بهوسیله چوبههاى تیر مخصوص بختآزمایى، تمام این اعمال فسق و گناه است...»
پایان مطلب تفسیر نمونه، ج2 ص119 و ج4، ص260 و ج5، ص70 تا 73
قسمت دوم از تفسیر تسنیم
برخی مضرات
در آیه «إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُون ـ شیطان مىخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا خوددارى خواهید کرد؟!» شراب در ایجاد دشمنی میان مردم و بازداشتن آنان از ذکر خدا و نماز مؤثر دانسته شده است. (ج11 ص59)
مراد از اثم
«اِثم» در «فیهِما إثمٌ کَبیر» به معنای گناه است، از اینرو آیه بر حرمت شراب و قمار دلالت میکند. اگر اثم به قرینه تقابل با نفع، به معنای ضرر میبود، باید فقط مقدار زیانبارش حرام باشد، در حالی که شراب و قمار، خواه کم یا زیاد و زیانبار یا بیزیان حرام است، چنان که درباره شراب و مانند آن آمده است: « فَمَا أَسْکَرَ کَثِیرُهُ فَقَلِیلُهُ حَرَام.»[3]
درباره ملاک کلامی این حکم فقهی میتوان گفت که خمر و میسر زیانبارند و همین جهت میتواند فیالجمله ملاک ثبوت حکم باشد؛ ولی ملاک حرمتشان زیانباری فعلی آندو نیست تا به کار گرفتن کم آنها به سبب زیانبار نبودنشان حرام نباشد. آری اگر ملاک حرمت چیزی ضرر فعلی باشد، به مقداری که ضرر دارد مصرف آن حرمت دارد نه کمتر از آن، چون حکم معلّل در ثبوت و سقوط، دائر مدار علت خود است.
به گفته برخی مفسران، آیه مورد بحث بر حرمت شراب و قمار دلالت ندارد، زیرا منظور از «إثم» به قرینه مقابله با منفعت، «ضرر» است: «قُل فیهِما إثمٌ کَبیرٌ ومَنافِعُ لِلنّاس»، بنابراین آنچه ضرر محض دارد حرام است؛ اما آنچه هم ضرر و هم منفعت دارد، حرام نیست و آنچه مصرف کم آن زیانبار نیست، نباید حرام باشد. آنها در اینباره به اجتهاد صحابه نیز تمسک کردهاند.[4]
در پاسخ باید گفت که:
اوّلاً منفعت در «ومَنافِعُ لِلنّاس» منفعت حلال، عقلایی، حقیقی و امضا شده ازطرف شارع نیست، بلکه مراد منفعت به پندار مردم حجاز است. نشانهاش آنکه خداوند متعالی از شراب و قمار بهصورت مطلق، به پلید و عمل شیطان بودن یاد کرده است: «إنَّمَا الخَمرُ والمَیسِرُ والأنصابُ والأزلامُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطان»(مائده/90) و هرگز پلیدی محض و کار شیطان، منفعت حقیقی ندارد.
ثانیاً بر فرض که سود آنها حقیقی باشد و منفعت حقیقی برخی از اشیا با رجس و خبیث بودن آنها جمع شود؛ لیکن واژه «اِثم» در کاربردهای قرآنی به معنای گناه است نه ضرر؛ مانند: «وَ إِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ـ و هنگامى که به آنها گفته شود: "از خدا بترسید!" (لجاجت آنان بیشتر مىشود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه مىکشاند.»(بقره/206)
«تَظاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوان ـ در این گناه و تجاوز، به یکدیگر کمک مىنمایید.»(بقره/85))
«فَمَنِ اضْطُرَّ فی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْم ـ پس هر که در گرسنگى گرفتار شود، بىآنکه میل به گناه داشته باشد»(مائده/3)
«وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُه ـ شهادت را کتمان نکنید و هر کس آنرا کتمان کند، پس بىشک قلبش گناهکار است»(بقره/283)
«أَفَّاکٍ أَثیمـ دروغ پرداز گناه پیشه» (شعراء/222 ـ جاثیه/7
«مُعْتَدٍ أَثیمٍ ـ متجاوز و گنهکار است» (قلم/12 و مطففین/12)
و در آیه مورد بحث نیز به معنای حرام است نه ضرر، زیرا سؤال مردم از حکم شرعی شراب و قمار بوده است و از فعل مضارع که نشان استمرار سؤال است، برمیآید که فهمیدن حکم شرعی آندو خواسته مسلمانان آن عصر بوده است و با بیان برخی از آثار نسبی خمر و میسر و اعتراف به منافع آندو، چه حکمی برای توده سؤال کننده روشن میشود؟
ثالثاً قرآن کریم انسانها را از هر گونه اثم و گناه ظاهری یا باطنی برحذر داشته است:
«قُل اِنَّما حَرَّمَ رَبِّی الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ والإثمَ والبَغی»(اعراف/33)
«وذَروا ظاهِرَ الاِثمِ وباطِنَهُ إنَّ الَّذینَ یَکسِبونَ الإثمَ سَیُجزَونَ بِما کانوا یَقتَرِفون»(انعام/120)
گناه «در ظاهر» و آشکارا مانند تجاهر به فسق، و گناه «در باطن» و خفا مانند میگساری در خلوت است. گاهی نیز انسان به گناه «ظاهری» مانند بدگویی و غیبت آلوده میشود و زمانی به گناه «باطنی» چون حسد و کینه.
در این دو آیه خداوند از هر چهار قسم آن نهی کرده است؛ آنگاه این دو آیه که قبل از سوره «بقره» نازل شدهاند، دو کبرای کلّی برای آیه مورد بحثاند که به مثابه صغرای آن است و بر حرمت خمر و میسر دلالت دارد، از این رو هیچ تردیدی در دلالت آیه بر حرمت خمر و میسر نیست و احتمال عدم اندراج آیه مورد بحث، تحت دو آیه گذشته (33 اعراف و 120 انعام) به جهت آنکه در محلّ بحث چنین آمد: (فیهِما إثمٌ کَبیر) نه «إنّهما إثم کبیر»، ناصواب است، زیرا ظاهر آیه این است که اثم در این دو چیز ثابت و مستقرّ است، پس مشمول منع الهی است.(ج11ص62)
راز بزرگ بودن گناهِ شراب و قمار
خدای سبحان با تأکید فراوان از شراب و قمار نهی کرده و آن دو را پلید، کار شیطان، مایه دشمنی و مانع ذکر خدا و نماز برشمرده.(مائده/90 و 91)
و در این آیه نیز از آن دو به گناه بزرگ یاد کرده است: (إثمٌ کَبیر) و این نشان گناه مهمبودن آنهاست، زیرا زمام کار میگسار و قمارباز را شهوت و غضب بهدست دارند و او را به گناهان دیگر میکشانند. شیخ مفیدِ نقل کرده است: «اگر کسی معاذ الله مست شد، باید محارم او از خلوت کردن با وی اجتناب کنند، چون او همانند درندهای خطرناک بوده و میگساری منشأ بسیاری از معاصی دیگر است.»[5] (ج11 ص63)
شرابخوار، مانند بتپرست
خداوند از شرک به گناه عظیم یاد کرده است: «و مَن یُشرِک بِاللهِ فَقَدِ افتَرَی إثماً عَظیما»(نساء/48) و در این آیه از شراب و قمار به «اِثم کبیر»، پس این دو گناه همانند بتپرستی از گناهان بزرگاند، از این رو کسی که به شرابخواری عادت کرده است، همانند بتپرست است. (چنانچه در حدیثی که قبلاً گذشت آمده است) «شَارِبُ الْخَمْرِ کَعَابِدِ الْوَثَنِ.»
برخی مفسّران، گناه خمر و میسر را «کثیر» دانستهاند نه کبیر، زیرا در برابر «منافع» قرار گرفته است که بر کثرت دلالت دارد و شاهد کثیر بودن اثم آن دو این است که چند گناه بر آن مترتب است؛ مانند ایقاع عداوت، بغضاء، صدّ از یاد خدا و منع از نماز، چنانکه ده نفر یا ده گروه در زمینه خمر لعنت شدهاند.[6]
لیکن از عظمت گناه به «کبیر» یاد میشود نه کثیر:
«کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْه» (نساء/31)
«کَبائِرَ الإثم» (شوری/37)
«حوباً کَبیراً»(نساء/2)
چنانکه در آیه مورد بحث آمده است که: «وإثمُهُما أکبَر» نه اکثر؛ و از سوی دیگر، گرچه کلمه «منافع» جمع است، در عبارت «أکبَرُ مِن نَفعِهِما» مفرد آمده است.(ج11ص64)
منافع پنداری شراب و قمار
چنانکه گذشت، منافع در «ومَنافِعُ لِلنّاس» منفعت واقعی و نفسی نیست که به تأیید شرع و عقلای عالم رسیده باشد و در مقایسه، زیانِ شراب و قمار بیشتر از نفعشان باشد، بلکه مراد سود کاذبی است که مردم جاهل حجاز آنرا منفعت میپنداشتند و خداوند به زبان مردم آن عصر از سودهای پنداری آن دو به منافع تعبیر کرده است، زیرا قسمت مهم اقتصاد آنان از راه ساختن و فروش شراب و همچنین قماربازی تأمین میشد و گاهی از این راه، قدرت کاذب نیز فراهم میکردند. از این رو خداوند بیدرنگ در مقام سنجش، تعبیر جمع (منافع) را به مفرد تبدیل میکند: «وَ إثمُهُما أکبَرُ مِن نَفعِهِما». در اینجا سخن از نفع (مفرد) است نه منافع (جمع)؛ آنهم نفع ظاهری و نسبی نه واقعی و نفسی، چون چیزی که ذاتاً رجس و پلیدی است، هرگز نمیتواند سودمند باشد: «إنَّمَا الخَمرُ والمَیسِرُ... رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطانِ فَاجتَنِبوهُ.»(مائده/90) ظاهر آیه آن است که خمر و میسر از آغاز رجس بودهاند؛ نه آنکه حلال بوده و بعد رجس شدهاند، بنابراین در اسلام هرگز شراب حلال نبوده است، که کمکم حرام شده باشد، بلکه اعلام حرمت آن بهتدریج صورت گرفته است، چون تحول ضروری در مقام اثبات بود نه در مرحله ثبوت؛ و احتمال آنکه بعد از تحریم، اثم آنها بزرگتر از منافع شده باشد، بسیار موهون است. گفتنی است که چون سود حرام، تجارت کاذب است نه صادق، منفعت یاد شده پنداری است نه حقیقی.(ج11 ص65)
تذکّر:
منفعت خمر نزد عدّهای حقیقی و در ساحت گروهی پنداری است، چنانکه گذشت. اگر طبیب متدیّن و متعهّدی بر اینباور باشد که نفع طبّی خمر حقیقی است، هر چند گناه آن بزرگ و مفسده جانبیاش بیش از سود پزشکی آن است، نمیتوان دربارهی حریم طبّ یا ساحت آن طبیب متدین و متعهّد گمان ناروا روا داشت، چنان که اگر اقتصاددان متعهّد و متدیّنی بر این باور باشد که ربا در بخش توسعه صنعت و تجارت سود حقیقی دارد (بر خلاف نظر عدهای که نفع آن را وهمی میدانند)، هر چند گناه آن بزرگ و مفسده جانبی آن بیش از نفع اقتصادیاش است، نمیتوان در مورد عرصه اقتصاد یا ساحت آن اقتصاددان متدیّن و متعهّد گمان بد روا داشت و از ظنّ خود یار یا خار او شد. (ج11 ص64)
نهی تدریجی
طبیعت حیوانی بشر اقتضا دارد به لذّتهای مادی بگراید، در نتیجه کارهای شهوانی و اطاعت از شهوت، بیش از امور عقلانی و پیروی از حق و جستوجوی کمال در جامعه بشری رواج داشته باشد و ترک عادتهای زشت و دنبالهروی از احکام عقل و خصلتهای انسانی برایش دشوار بنماید، از این رو خداوند برخی مقررات دینی و نهی از کارهای ناپسند شهوانی را به تدریج بیان کرده است تا با بشر مدارا گردد و از دین رنجیده نشود.
از عادتهای زشت رایج میان مردم در صدر اسلام میگساری بود که در آیاتی از آن نهی شد. این آیات در چهار مرحله، آیه نخست در مکه و سه آیه دیگر در مدینه نازل شدند، هر چند احتمال تطوری دیگر نیز به استناد برخی از نقلها مطرح است:
الف) «قُل اِنَّما حَرَّمَ رَبِّی الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ والإثمَ والبَغی بِغَیرِ الحَقِّ واَن تُشرِکوا بِاللهِ ما لَم یُنَزِّل بِهِ سُلطاناً واَن تَقولوا عَلَی اللهِ ما لاتَعلَمون»(اعراف/33) این آیه که «اِثم» را مطلقاً حرام کرده است کبرای کلی آیه مورد بحث است، چون طبق «قُل فیهِما إثمٌ کَبیر» شراب و قمار از مصادیق بارز «اِثم»اند؛ یعنی شراب از مصادیق اِثم است و هر اثمی را خدا حرام کرده است، پس شراب حرام است.
در آیه «قُل إنَّما حَرَّمَ رَبِّی الفَواحِش...» تصریح نشده است که خمر از مصادیق اثم است؛ شاید این سکوت برای ارفاق و تسهیل بر مکلّفان باشد، پس در مرحله نخست، تنها کبرای کلی مشخص شده است؛ امّا آیه «و مِن ثَمَراتِ النَّخیلِ والأعنابِ تَتَّخِذونَ مِنهُ سَکَراً ورِزقاً حَسَنا»(نحل/67) به پلیدی شراب اشاره دارد. در این آیه واژه «سَکَر» به معنای «مِی» و مقابل «رزق حسن» است، پس شراب روزی حسَن و خوب نیست.[7] گویا مردم با نزول این دو آیه هنوز به حرمت شراب آگاه نشده بودند که در مرحله دوم، از نوشیدن شراب و میگساری پیش از نماز جلوگیری کرد.
ب) «یاأیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لاتَقرَبوا الصَّلاةَ وأنتُم سُکاری حَتّی تَعلَموا ما تَقولون»(نساء/43) این آیه مانع میگساری در اوقات پنجگانه نماز است، پس دلالت آن از دو جهت محدود است:
یک: تنها وقت نماز را شامل میشود نه همه اوقات را. نیز شامل زنی که در ایام عادت است نمیشود.
دو: از مصرف به مقدار سکرآور منع میکند و دربارهی کمتر از آن ساکت است.
این آیه، هم بیان کننده حکم فقهی و هم حضور قلب در نماز است: بر پایه تعلیلِ: «حَتّی تَعلَموا ما تَقولون» نمازگزار در حال نماز باید هوشیار باشد و بداند با معبود خود چه میگوید، در حالی که مست در نماز چنین نیست.
ج) «یَسَئلونَکَ عَنِ الخَمرِ والمَیسِرِ قُل فیهِما اِثمٌ کَبیرٌ ومَنافِعُ لِلنّاسِ وإثمُهُما أکبَرُ مِن نَفعِهِما»(بقره/219) این آیه در حکم صغرا برای آیه اوّل: «قُل اِنَّما حَرَّمَ رَبِّی الفَواحِش...» است و به ضمیمه آن، صریح در حرمت شرابخواری است. آیه یاد شده خمر را اثم کبیر و از مصادیق بارز «اِثم» میداند و آیه «قُل اِنَّما حَرَّمَ رَبِّی الفَواحِشَ... والإثمَ والبَغی» به حرمت «اِثم» بهطور مطلق تصریح دارد.
د) «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَل أنتُم مُنتَهون»(مائده/90 و 91)
در این آیات با چندین تأکید، حرمتِ شراب و قمار بیان شده و چون این مطلب در سوره «مائده» (آخرین سوره مفصّل و کامل که بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل شد) آمده است، حکم آن نهایی است و در آن چند نکته آمده است:
1ـ خمر و میسر جز پلیدی نیستند و منفعت در «فیهِما إثمٌ کَبیرٌ ومَنافِعُ لِلنّاس»، منافع غیرعقلایی است، چون بخش مهم اقتصادِ مردم، وابسته به خمر بوده و از آن بهره کاذب و نشاط باطل میبردهاند، آن را منفعت میپنداشتهاند و خداوند با زبانِ مردم با آنان سخن گفته است، وگرنه نزد او خمر و میسر جز پلیدی و ضرر نیست و بر فرض که نفع آندو معقول و مقبول باشد، نسبت به اثم بودنشان مرجوح و موهون است.
2ـ خمر و میسر، عمل شیطاناند و شیطان با آن مردم را دشمن یکدیگر میکند و آنها را از یاد خدا و نماز بازمیدارد.
3ـ امر پرهیز از آن دو به روشنی بر وجوب ترکشان دلالت میکند.
4ـ بیان حکمت تحریم آندو: اولاً اختلاف برانگیزاند و ثانیاً از یاد حق و ارتباط با او (نماز) باز میدارند.
برپایه «فَهَل أنتُم مُنتَهون» گفتارهای پیشین در تحریم خمر کفایت نکرده بود و مردم به توجیه آن میپرداختهاند، چون بخشی از اقتصاد آنان به فروش خرما برای شرابسازی و خمر فروشی وابسته بوده است و از این کار بهرههای کاذبی میبردهاند. خداوند فرمود که آیا خمر را رها میکنید و این نهی از منکر در شما اثر کرد؟
در این آیات، نهی به ذات شراب تعلّق گرفته و رجس (پلیدی) دانسته شده است، پس همهی شئون آن در همهی شرایط حرام است، مگر دلیلی خاص اثری را استثنا کند. روایات نیز که خرید و فروش، حمل و نقل، اجاره خانه یا وسایل برای شرابسازی، نگهداری و اجیر شدن برای ساختن یا جابهجا کردن آن را حرام کرده، اشاره به همین نکته دارند که آن اثم کبیر است و جز پلیدی نیست.
نتیجه آنکه سرّ اعلام تدریجی حرمت شراب، این بود که از یکسو بازار و اقتصاد رسمی حجاز با شراب و قمار اداره میشد و از سوی دیگر، التذاذ به نوشیدن شراب و لعب به قمار برای آنها مهم بود و خداوند بهتدریج حرمت آن را بیان داشت تا با آنان مدارا کرده باشد.
تدریج در بیان حکم؛ نه اجرا
بیان تدریجی اصل حکم و نزول آن، با تدریج در اجرا کاملاً فرق دارد. برخی در صدد بهرهبرداری نادرست از مسئله تدریج در بیان حکم برمیآیند: آنان خواهان تساهل و تسامح و تدریج در اجرای احکام و رفق و مدارا با مردماند؛ غافل از آنکه در صدر اسلام، حکم شراب واقعاً نازل نشده بوده؛ نه آنکه حکم آمده بود. و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مدارا یا معاذالله مداهنه میکرده، چون آن حضرت هرگز اهل سازشکاری نبوده است؛ یعنی در مکّه خمس، روزه و مانند آن واجب نبوده، گرچه نماز حساب دیگری داشته است، بنابراین دوران حاضر (جمهوری اسلامی) را باید با زمان امیرمؤمنان، حضرت علی علیهالسلام مقایسه کرد نه با عصر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم، چون زمان حضرت علی علیهالسلام همهی احکام نازل شده بود و آن حضرت قاطعانه ایستاد و فرمود که باید همهی آنها اجرا شود؛ ولی زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مکه بسیاری از کارها احکامشان نازل نشده بوده و هنوز حلال بودهاند و آنچه در برخی از احادیث درباره حرمت دائمی خمر وارد شده ناظر به مقام ثبوت و اقتضای خبث درونی آن است؛ نه ناظر به مقام اثبات و دلالت دلیل.
خلاصه آنکه:
الف) چون خبث و اثم خمر به زمان معین و زمین خاص محدود نیست، در مقام ثبوت، اقتضای منع و حرمت را همواره داشته است.
ب) رعایت مصالح مکتب و پیروان آن در عصر و مصر لازم است، لذا در مقام اثبات، فراز و فرودی را پشت سر گذاشته و متدرجاً به بیان نهایی رسیده است.
ج) بعد از بیان نهایی هیچگونه سهلانگاری در اجرای آن روا داشته نشده است و نباید بشود. (ج11 ص81 تا 86)
پایان مطلب تفسیر تسنیم
قسمت سوم
چند نکته دیگر از روایات در موضوع شرابخواری
در حرمت شرابخواری روایات بسیاری از اهل بیت علیهمالسلام رسیده است که در کتب معتبر حدیث موجود است. در این قسمت فقط به چند روایت اشاره مینماییم.
مرگ جاهلیت
رسول اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «الْخَمْرُ أُمُّ الْخَبَائِثِ، وَ مَنْ شَرِبَهَا لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاةً أَرْبَعِینَ یَوْماً، فَإِنْ مَاتَ وَ هِیَ فِی بَطْنِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً ـ شراب مادر ناپاکیهاست، هر که بنوشد، چهل روز نمازش پذیرفته نشود و اگر بمیرد و شراب در شکم او باشد چنان است که در دوران جاهلیت مرده باشد.»[8]
بدا به حالش
امام صادق علیهالسلام فرمود: «أَنَّهُ مَنْ شَرِبَ جُرْعَةً مِنْ خَمْرٍ لَعَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَلَائِکَتُهُ وَ رُسُلُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ فَإِنْ شَرِبَهَا حَتَّى یَسْکَرَ مِنْهَا نُزِعَ رُوحُ الْإِیمَانِ مِنْ جَسَدِهِ وَ رَکِبَتْ فِیهِ رُوحٌ سَخِیفَةٌ خَبِیثَةٌ مَلْعُونَةٌ فَیَتْرُکُ الصَّلَاةَ فَإِذَا تَرَکَ الصَّلَاةَ عَیَّرَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عَبْدِی کَفَرْتَ وَ عَیَّرَتْکَ الْمَلَائِکَةُ سَوْأَةً لَکَ عَبْدِی ـ کسی که یک یک جرعه شراب بیاشامد خدا و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت میکنند. اگر به مقداری بخورد که مست شود روح ایمان از او دور میشود و به جایش روح کثیف شیطانی جایگزین میگردد. پس نماز را ترک می کند و ملائکه او را سرزنش میکنند و خدایتعالی به او خطاب میفرماید: ای بنده، کافر شدی بدا به حال تو.»
سپس امام علیهالسلام فرمود: «سَوْأَةً سَوْأَةً کَمَا تَکُونُ السَّوْأَةَ وَ اللَّهِ لَتَوْبِیخُ الْجَلِیلِ جَلَّ اسْمُهُ سَاعَةً وَاحِدَةً أَشَدُّ مِنْ عَذَابِ أَلْفِ عَامٍ ـ بدا به حالش، بدا به حالش، به خدا سوگند یک سرزنش الهی از هزار سال عذاب سختتر است.»
آنگاه حضرت این آیه را قرائت فرمود: «مَلْعُونینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً ـ و از همه جا طرد مىشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسید»(احزاب/61)
سپس فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ تَرَکَ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ أَخَذَ بَرّاً دَمَّرَتْهُ وَ إِنْ أَخَذَ بَحْراً غَرَّقَتْهُ یُغْضَبُ لِغَضَبِ الْجَلِیلِ عَزَّ اسْمُهُ ـ ملعون است ملعون است کسی که امر خدای با عزّت و جلالت را ترک میکند. اگر به صحرا رود صحرا هلاکش میکند واگر به دریا رود غرقش میکند. پس او مغضوب به خشم خداوند بزرگ است.»[9]
هتک حرمت محارم
از جمله پرسشهاى زیادى که فرد زندیقی از امام صادق علیهالسّلام نمود یکى این بود که: «براى چه خداوند شراب را حرام کرد که لذّتى بالاتر از آن نیست؟»
حضرت فرمود: حَرَّمَهَا لِأَنَّهَا أُمُّ الْخَبَائِثِ وَ رَأْسُ کُلِّ شَرٍّ یَأْتِی عَلَى شَارِبِهَا سَاعَةٌ یُسْلَبُ لُبُّهُ وَ لَا یَعْرِفُ رَبَّهُ وَ لَا یَتْرُکُ مَعْصِیَةً إِلَّا رَکِبَهَا وَ لَا حُرْمَةً إِلَّا انْتَهَکَهَا وَ لَا رَحِمٌ مَاسَّةٌ إِلَّا قَطَعَهَا وَ لَا فَاحِشَةٌ إِلَّا أَتَاهَا وَ السَّکْرَانُ زِمَامُهُ بِیَدِ الشَّیْطَانِ إِنْ أَمَرَهُ أَنْ یَسْجُدَ لِلْأَوْثَانِ سَجَدَ وَ یَنْقَادُ حَیْثُ مَا قَادَهُ ـ آن را ممنوع کرد چون مادر همهی گناهان و زشتیهاست، و رأس هر بدى، زیرا بر شارب خمر (مست) لحظهاى مىآید که عقل از او گرفته شده و خدایش را نمىشناسد، و دست خود به هر معصیت و گناه آلوده مىسازد حتّى از هتک حرمت محارم را نیز ابایى ندارد، و زمام و مهار فرد مست بهدست شیطان است، اگر او را فرمان به سجدهی بتها نماید، همان کند، و هر کجا که او را بکشد اطاعت مىکند.»[10]
در همهی ادیان حرام است
امام صادق علیهالسلام فرمود: «مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیّاً قَطُّ إِلَّا وَ فِی عِلْمِ اللَّهِ أَنَّهُ إِذَا أَکْمَلَ دِینَهُ کَانَ فِیهِ تَحْرِیمُ الْخَمْرِ وَ لَمْ تَزَلِ الْخَمْرُ حَرَاماً ـ خداوند پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه در علم خداوند بود که چون دین او را تکمیل کند در آن تحریم شراب باشد و همیشه شراب حرام بوده است.»[11]
تورات و انجیل فعلی با وجود تحریفات فراوانی که در آنها به وجود آمده است به تحریم مسکرات اشاره دارند. تعدادی از این جملات عبارتند از:
«در میان شرابخواران نباش» (اصحاح 23 از امثال سلیمان علیهالسلام آیه 20)
«برای کیست بدبختی؟ برای کیست جنگ و نزاع؟ برای کیست اندوه و بد روزگاری؟ برای کیست جراحت بدن بیسبب و بیجهت؟ برای کیست سرخی چشم؟ یعنی در حال مستی خود یا دیگری را زخمی سازد یا بکشد یا کار زشت دیگری از او سرزند. تمام این حالات و بدبختیها و مفاسد برای کسانی است که به آشامیدن شراب عادت کردهاند.»(همان آیه 39)
هنگامی که شراب سرخفام است و رنگ حیات خود را در جام ظاهر ساخته و صاف و رقیق است بهاو منگر چه آنکه عاقبت مثل مار میگزد و مانند افعی نیش میزند.»(همان آیه 31و32)
راجع به حد میگسار مینویسد: «و به بزرگان شهر بگویید این پسر یاغی و باغی شده و به سخن ما گوش نمیدهد، پر خور و میخوار است، پس تمامی مردمان شهرش او را به سنگ سنگسار نمایند تا بمیرد.»(همان اصحاح 21)
«مست شراب نشوید که در آن فساد است.»(کتاب پولس، به اهل افس باب پنجم آیه 18)[12]
حضور کنار سفره شراب
رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند: «مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلَى مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ ـ لعنت شده کسی که بر سفرهای که از آن شراب خورده میشود بنشیند. (هرچند خودش ننوشد)»[13]
و نیز فرمود: «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ[14] فَلَا یَأْکُلُ عَلَى مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ ـ کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده نباید بر سر سفرهای که شراب از آن خورده می شود بنشیند.»[15]
و امام صادق علیهالسلام نیز در این مورد فرموده است: «لَا تُجَالِسُوا شُرَّابَ الْخَمْرِ فَإِنَّ اللَّعْنَةَ إِذَا نَزَلَتْ عَمَّتْ مَنْ فِی الْمَجْلِسِ ـ با شرابخواران همنسین مشوید، به درستی که لعنت الهی چون نازل شود، به تمام مجلسیان میرسد.»[16]
مقام معظم رهبری در پاسخ به سؤالی در همین خصوص فرمودهاند:
سؤال: گاهی مجالس جشن دستهجمعی از طرف اساتید یا دانشگاه بیگانه برگزار می شود و از قبل معلوم است که مشروبات الکلی در آن مجالس وجود دارد، تکلیف شرعی دانشجویان که قصد شرکت در آن جشن را دارند چیست؟
جواب: حضور در مجالسی که در آنها شراب نوشیده میشود برای هیچکس جایز نیست، در این محافل شرکت نکنید تا بفهمند که شما به علت مسلمان بودن در مجلس شرب خمر شرکت ننموده و مشروب نمیخورید.[17]
نجس است
طبق فتوای همه علما شراب نجس است.[18]
عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَه از امام صادق علیهالسلام دربارهی شرابی که آب بر رویش بریزند به شکلی که دیگر مست کننده نباشد پرسید. آن حضرت فرمود: «لَا وَ اللَّهِ وَ لَا قَطْرَةٌ تَقْطُرُ مِنْهُ فِی حُبٍّ إِلَّا أُهَرِیقَ ذَلِکَ الْحُبُ ـ نه بهخدا سوگند حلال نمیشود و قطره شرابی در خمرهی پر از آبی ریخته نمیشود مگر اینکه باید تمام آن آب دور ریخته شود.»[19]
در شراب شفا نیست
از اهل بیتعلیهمالسلام روایات زیادی در منع از استشفای به شراب رسیده و بهطور کلی خوردن هر مست کنندهای را حتی در صورت مداودا منع فرمودهاند. به همنی دلیل باید از هر مسکری حتی در صورت مرض و برای رفع درد پرهیز کرد زیرا خداوند شفا را از هر مست کنندهای برده است. و این قول مشهور بین فقها است.[20]
ابن ابییعفور به حضرت صادق علیهالسلام عرض کرد: «مبتلا به بیماری هستم که هر گاه شدت میکند قدری شراب انگور میآشامم و درد ساکن میشود.
حضرت فرمود: «نیاشام؛ به درستی که حرام است و جز این نیست که از شیطان است و میخواهد تو را به حرام بیاندازد، اگر از شراب خوردنت ناامید شود، درد برطرف میگردد.»
این فرد به کوفه بازگشت و دردش شدت کرد، بستگانش برایش شراب آوردند و اصرار کردند تا بنوشد، ولی ابن ابییعفور گفت: «بهخدا سوگند قطرهای از آن را نخواهم نوشید.»
چند روزی در حال سختی و ناراحتی بود تا اینکه درد برطرف شد و تا آخر عمر به آن درد مبتلا نگشت.[21]
و نیز همان حضرت به زنی که طبیبان برای رفع دل درد او نوشیدن شراب را تجویز کرده بودند فرمود: «یک قطره از آنرا نچش، زیرا وقتی پشیمان میشوی که جانت به اینجا برسد.» (و با دست مبارک به گلویش اشاره فرمود و این کلام را سهبار تکرار کرد)[22]
[1]. تفسیر المنار ج7 ص51.
[2]. در حاشیه تفسیر طبرى ج7 ص31 ـ این حدیث در تفسیر نورالثقلین ج1 ص669 از امام صادق علیهالسلام نقل شده است و در بسیاری از کتب دیگر حدیث از جمله مرآةالعقول فی شرحأخبار آلالرسول، ج5، ص9 آمده است.
[3]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج6، ص407 به نقل از امام صادق علیهالسلام ـ در صفحه 38 کتاب فقهالرضا به نقل از امام رضا علیهالسلام از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است.
[4]. ر.ک: الکشاف، ج1، ص261؛ الجامع لاحکام القرآن، مج2، ج3، ص49.
[5]. کافی، (ط - الإسلامیة) ج6، ص243؛ الاختصاص، ص104 ـ نقل از امام صادق علیهالسلام.
[6]. کافی، (ط - الإسلامیة) ج6، ص398 ـ ٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی الْخَمْرِ عَشَرَةً غَارِسَهَا وَ حَارِسَهَا وَ بَائِعَهَا وَ مُشْتَرِیَهَا وَ شَارِبَهَا وَ الْآکِلَ ثَمَنَهَا وَ عَاصِرَهَا وَ حَامِلَهَا وَ الْمَحْمُولَةَ إِلَیْهِ وَ سَاقِیَهَا ـ جابر بن یزید جعفى از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده است که رسول خدا صلّىاللَّهعلیهوآلهوسلّم در رابطه با شراب، ده نفر را لعنت فرموده است: کارنده و پرورنده آن درخت، گیرنده شراب، نوشنده، ساقى، کسى که آن را با خود حمل مىکند، آنکه شراب برایش مىبرد، فروشنده، خریدار، و کسى که نقدینگى خود را در این مسیر به کار مىگیرد.
[7]. المیزان، ج12، ص290.
[8]. المجازات النبویة (تالیف سید رضی مؤلف نهجالبلاغه) ص229 / المجاز198
[9]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج6 ص399
[10]. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) ج2 ص346
[11]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج6 ص395
[12]. کتاب گناهان کبیره (شهید دستغیب) ج1 ص257 ـ گناه سیزدهم شرابخواری ـ پاورقی.
[13]. المحاسن ج2 ص585
[14]. سوره طلاق/2
[15]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج6 ص268
[16]. من لا یحضره الفقیه ج4 ص57 ـ باب حد شرب الخمر و ما جاء فی الغناء و الملاهی
[17]. اجوبةالأستفتائات ص317 سؤال 1425.
[18]. توضیحالمسائل مراجع ص80 ـ ذیل مسأله 111 توضیحالمسائل امام خمینی رحمتاللهعلیه.
[19]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج6 ص410
[20]. کتاب گناهان کبیره (شهید دستغیب) ج1 ص261 ـ گناه سیزدهم شرابخواری.
[21]. وسائل الشیعة ج25 ص347 ـ باب 20، عدم جواز التداوی بشیء من الخمر و النبیذ و المسکر و غیرها...
[22]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج6، ص413