فرهنگ مواجهه با بد پوششی در سیره اهل
بیت علیهم
السلام
علیرغم ادعای برخی مبنی بر اینکه در سیره اهلبیت علیهم السلام مواجهه با بدحجابی یافت نمیشود، این نوشتار به صورت تخصصی اولا به اثبات اصل مواجهه و عکسالعمل حضرات معصومین علیهم السلام در مقابل این منکر و ثانیا به تبیین انواع مواجهه ائمه هدی علیهم السلام با آن پرداخته است. در شماره نخست مفاهیمی نظیر پوشش، بدپوششی، مواجهه، سیره، روش اجتهادی تجمیع ظنون و موضوع روششناسی تعیین شیوه برخورد معصومین علیهم السلام با مقوله پوشش تحلیل و تبیین میشود.
«پوشش» یکی از شاخصهای وجودی آدمی، و وجه ممیز او از دیگر موجودات بوده، جزو نیازهای فطری انسان به شمار میرود. این مهم در منطق الهی از چنان جایگاه رفیعی برخوردار است که قرآن کریم ضمن نعمت و هدیه الهی خواندن پوشش، به کارکردهاى مختلف آناشاره کرده، مىفرماید: «اى فرزندان آدم، براى شما لباسى فرو فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایه زینت شما است... این از آیات خداوند است؛ باشد که متذکر شده، پند گیرید» (اعراف ـ 27)
نشانه دیگر اهمیت «پوشش» در حیات انسانیـ اسلامی آدمی، تلاش شیطان و اولیای او برای برکَندن پوشش از تن آدمی و سوق دادن او به سوی عریانی و برهنگی در بیشینه، و یا ایجاد انحراف در مقدار و نحوه پوشش در کمینه آن است. چنانکه قرآن کریم تلاش شیطان برای برکَندن پوشش از تن آدم و حوا و اخراج آن دو از بهشت بَرین را اینگونه به تصویر میکشد: «اى فرزندان آدم! مبادا شیطان شما را بفریبد، آنچنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از تنشان بیرون آورد» (اعراف: 27)
بر همین اساس خدای متعال انسان را بر اساس جنسیت به پوشش مناسبِ شأن، ترغیب و توصیه کرده و عدم پوشش و عاری بودن از لباس مناسب را نوعی ناهنجاری و از علائم بدویت و جاهلیت برشمرده است. (ن.ک. طباطبائی، المیزان (ترجمه)، ج8، ص 108)
اهمیت مقوله پوشش در بیان فوق، حاصلِ «رهیافت وحیانی» به آن است. کندوکاو از طریق «رهیافت تجربی» نیز بیانگر آثار انسانپرور و جامعهساز «پوشش» از سویی، و عواقب انسانسوز و جامعهبراندازِ «بیپوششی» و «بدپوششی» از سوی دیگر است.
بدیهی است مقولهای با این درجه از اهمیت و تاثیرگذاری در حیات انسانی، از نگاه مکتبی که داعیه جامعیت، جاودانگی و جهانشمولی دارد، بایسته و شایسته غفلت و یا کمتوجهی نیست؛ چونانکه سیری اجمالی در بیان و بنان (قول و فعل) شارع مقدس و مبیّنان معصوم شریعت علیهم السلام، در حوزة تکوین و تشریع، بیانگر اهتمام و توجه وافر ایشان به مقوله «پوشش» است.
آفریدگار آدمی در مرحله تکوین، نیاز به پوشش را در درون آدمی به صورت نیازی فطری به ودیعت نهاده (ن.ک. اعراف: 22)، در مقام تشریع نیز او را ملزم به رعایت پوشش انسانیـ الهی نموده است (ن.ک. نور: 30ـ33؛ احزاب: 33، 35، 53، 55، 59 و...)، و حتی فواید پوشش، منابع تهیه و شیوههای ساخت ابزار پوشش و در نهایت حدود آن را مورد توجه و تأکید قرار داده است. (ن.ک. نحل: 5، 14، 80ـ81؛ فاطر: 12 و...)
بالطبع و بالتبع، در بیان و بنان مبیّنان معصوم شریعت علیهم السلام نیز مقوله پوشش مورد توجه و التفات فوقالعادهای بوده است. توجه به این مقوله در سیره معصومین علیهم السلام و نوع مواجهه ایشان با این پدیده وتبیین آن، در دو مقام «تبلیغ و ترویج فرهنگ پوشش» (جهت اثباتی) و «مقابله و مبارزه با بدپوششی» (جهت سلبی) امکانپذیر است. از سوی دیگر، لازمه تغییر و تحولات زمانی و مکانی، و نیز تفاوت عِدّه و عُدّة هر کدام از معصومین علیهم السلام با یکدیگر، بهرهگیری از شیوههای مختلف در تبلیغ فرهنگ صحیح پوشش و مبارزه با مقوله بدپوششی است؛ چنانکه این مهم در سیره ایشان مشهود است.
مقاله حاضر در تلاش است به بررسی گونههای مختلف مواجهه معصومین علیهم السلام با مقوله پوشش و بدپوششی بپردازد. گفتنی است در این مقاله از منهج فقهی «تجمیع ظنون» به عنوان ابزار اثبات مدعا استفاده شده است. در بخش کلیات، چیستی «منهج تجمیع ظنون» مورد اشاره قرار خواهد گرفت. بدین منظور، پس از تبیین مفاهیم و کلیات بحث، در دو بخش به تبیین تفصیلی سیره معصومین علیهم السلام در «نوع مواجهه برای ترویج فرهنگ پوشش» و «نوع مواجهه در مقابله با بدپوششی» پرداخته خواهد شد.
فصل اول: مفاهیم و کلیات
الف) مفاهیم:
1. پوشش
در ادبیات دینی به گاه سخن از پوشش، واژگانی همچون حجاب، ستر، خمار، حیا، عفاف و... مورد استفاده قرار میگیرد. بر این اساس در مقام تعریف پوشش، باید چیستی این مفاهیم را نیز مورد لحاظ قرار داده، وجهاشتراک آنها با مفهوم و پدیده پوشش را تبیین نمود. مروری گذرا بر معانی لغوی و اصطلاحی مفاهیم یاد شده، بیانگر این است که وجه مشترک آنها با مفهوم پوشش، این است که در همه آنها سخن بر سر «وجود مانع» در یک شیء است که به واسطه آن مانع، شیء مورد بحث از دیده شدن در امان است. (برای نمونه:ن.ک. لسانالعرب، ج4، ص343؛ الفائق فی غریب الحدیث، ج1، ص295؛ کنز العرفان فی فقهالقرآن، ج2، ص222 و...) بر این اساس میتوان پوشش را اینگونه تعریف کرد: «هر آن چیزی که حائل و مانع از دیده شدن یک شیء در برابر شیء دیگر میشود را پوشش گویند.» بر اساس این تعریف پوشش شامل هر نوع مانع و حائلی که از دیده شدن جلوگیری نماید، میشود. (ن.ک. مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص429ـ431) در مقاله حاضر مقصود از پوشش، مانع و حائلی است که بدن انسان را از دیده شدن توسط دیگران حفظ میکند. دیگر اینکه در بحث پوشش از انواع لباسها و کیفیت و آداب آن سخن به میان میآید. با توجه به اینکه تمام مخلوقات از پوشش مناسب با طبیعت خود بهره بردهاند، انسان نیز به عنواناشرف مخلوقات باید دارای پوشش مناسب باشد و لذا خداوند انسان را بر اساس جنسیت به پوشش مناسب با شان، ترغیب و توصیه کرده و عدم پوشش و عاری بودن از لباس مناسب را نوعی ناهنجاری و از علائم بدویت و جاهلیت و تمدنگریزی شمرده است. (ن.ک. طباطبائی، المیزان، همان) بنابراین در ادبیات دینی پوشش انسان علاوه بر جنسیت به عواملی همچون شانیت و جایگاه اجتماعی و مکان و زمان زندگی انسان و افراد مختلفی که انسان با آنها در تعامل است بستگی دارد و متناسب با آنها متغیر است.
2. بدپوششی
در منطق دین، بدحجابی طیف گستردهای از رفتارها، مانند پوشش اندام، دوخت لباس، جنس و رنگ لباس، شیوه گفتار و نگاه، طنین صدا، نوع راه رفتن، نمایش زیورآلات، آرایش کردن و حتی استفاده از مواد خوشبوکننده را دربرمیگیرد، اما مصداق بارز آن «نداشتن پوشش مناسب» است؛ پوششی که برگرفته از فقه اسلامی و همراستا با انتظارات جامعه اسلامی نباشد و موجب ترویج فساد و هتک عفت عمومیشود. از اینرو پوشیدن لباسهای تنگ، تحریککننده، بدننما، یا آشکار کردن قسمتهایی از بدن که نیازمند پوشش است و نشان دادن مواضع آرایش شده، و نیز بر تن کردن لباس شهرت از نمادهای آشکار بدپوششی است.
1ـ2ـ مخنثین ـ مترجّلات
نکته دیگر اینکه بدپوششی منحصر به زنان نیست و مردان را نیز شامل میشود. یعنی مردان نیز ملزم به رعایت نوعی از پوشش هستند که در صورت تجاوز و عدم رعایت آن، مستحق برخورد هستند. بنابراین در طول تحقیق، مواردی از برخورد معصومین علیهم السلام با بدپوششی از سوی مردان نیز مورد اشارت قرار خواهد گرفت.
نکته دیگر در این زمینه این است که در میان روایات و سیره معصومین علیهم السلام با پدیدهای به نام «المتشبهین من الرجال بالنساء و المتشبهات من النساء بالرجال» (عللالشرایع، ج2، ص602) و «المخنّثین من الرّجال و المترجّلات من النّساء» (الجعفریات، ص148) مواجه میشویم که کنایه از مردان زننما و زنان مردنماست. باید توجّه داشت که بر اساس محتوای برخی روایات و گزارشها، این واژگان اعم از کسانی است که «دچار اختلال در هویت جنسی» شده و نیز افرادی که به پدیده «مبدلپوشی» روی آوردهاند. به عنوان نمونه در مورد وجه تسمیه مخنثین گفته میشود: «لأنه کان فی کلامهم لین، و کانوا یختضبون بالحناء کخضاب النساء» (ن.ک. الصحیح من سیره النبی، ج25، ص103) همچنین برخی روایات و گزارشها نیز بر همین مهم دلالت میکند. به عنوان نمونه در یک روایت میخوانیم: «ان النبی صلی الله علیه و آله اتى بمخنث قد خضب یدیه ورجلیه بالحناء، فقال النبی صلی الله علیه و آله ما بال هذا؟ فقیل: یا رسولالله، یتشبه بالنساء، فأمر به فنفی الى النقیع؛ مردی زن صفت را پیش پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند که دست و پای خود را حنا گذاشته بود. حضرت پرسید: چرا چنین کرده است؟ گفتند:ای رسولخدا! خود را شبیه زنان میسازد. پیامبر دستور تبعید او را به منطقهای در مدینه به نام (نقیع) صادر کرد» (سننابیداود، ج7، ص288) بر این اساس روایات و گزارشهایی که در مورد مخنثین است نیز در زمره مباحث این مقاله جای خواهد داشت.
2ـ2ـ متشبهین ـ متشبهات
نکته دیگر در مورد واژگان «متشبهین» و «متشبهات» است که در مورد مردان و زنانی به کار میرود که خود را شبیه جنس مخالف خود میکنند، مانند این روایت: «جابر بن یزید جعفى قال سمعت اباجعفر محمد الباقر علیه السلام قال: لَا یجُوزُ لِلْمَرْأهِ أَنْ تَتَشَبَّهَ بِالرّجَالِ لِأَنَّ رَسُولَالله صلی الله علیه و آله لَعَنَ الْمُتَشَبّهِینَ مِنَ الرّجَالِ بِالنّسَاء وَ لَعَنَ الْمُتَشَبّهَاتِ مِنَ النّسَاء بِالرّجَالِ» (مستدرکالوسائل، ج3، ص246) روشن است که تشبه به جنس مخالف دارای مصادیق مختلفی است از قبیل: مطلق تشبّه به جنس مخالف، تشبه در صفات جنسی، تشبه در کردار و رفتار، تشبّه در زینتها و نیز تشبّه در انواع پوشش. بر این اساس گزارشها و روایاتی که با این عناوین در منابع موجود است، در زمره ادله تحقیق حاضر خواهد بود.
3. مواجهه (برخورد)
مواجهه در لغت به معنای مقابله، رودررویی کلامی با مخاطب و روبهرویی است. (الصحاح، ج6، ص2254؛ المحیط، ج4، ص23؛ العین، ج4، ص66) با توجه به روشن بودن معنای این واژه، آنچه که در ذیل این بحث بیشتر حائز اهمیت است بررسی شیوههای مواجهه نسبت به مسائلی که با آن روبهرو هستیم میباشد.
در اسلام شیوههای مواجهه متفاوت است. در پارهای از مسائل برخوردی ایجابی داشته و در برخی دیگر برخورد سلبی از خود نشان میدهد. به بیان دیگر در بعضی موارد جنس برخورد فرهنگی بوده و در بعض دیگر از مسائل برخورد حقوقی را به عنوان شیوه برخورد با آن مسئله انتخاب مینماید. البته اینکه مسئله مورد بحث جنبه اجتماعی داشته باشد و یا فردی نیز در کیفیت مواجهه دین با آن موضوع و مسئله تاثیرگذار خواهد بود.
از جمله مسائلی که در اسلام به آن پرداخته شده است پدیده بدپوششی و بدحجابی است. با توجه به آنچه گفته شد دین میتوان نسبت به این مسئله رفتارهای گوناگونی از خود نشان بدهد. در یک چشمانداز میتواند این مسئله را فردی تلقی کرده و انجام دادن و یا عدم رعایت آن را به خود فرد واگذار نموده باشد؛ یا اینکه علاوهبر فردی بودن این مسئله، جنبه اجتماعی، حکومتی و حقوقی آن را نیز در نظر بگیرد. در این صورت حکم مسئله و شیوه و شدت و ضعف برخورد، با فرد خاطی متفاوت خواهد بود. به طور مثال حکومت میتواند بنا بر اصل اولی از شیوه برخورد نرم بهره برده و به صورت فرهنگی توجه خود را به این مسئله نشان دهد؛ و یا اینکه با برخوردی شدید و حقوقی با این مسئله برخورد نماید.
4. سیره
سیره اسم مصدر از سیر است. سیره در لغت به معنای گذشتن، حرکت کردن، جریان، طریقه و حالت است. (معجم مقاییس اللغه، ج3، ص121ـ120) راغب در مفردات در توضیح کلمه سیره میگوید: «حالت و رفتاری است که در انسان و یا غیر انسان نهادینه شده است و این حالت میتواند غریزی و یا اکتسابی باشد. چنانچه گفته میشود؛ فلانی دارای سیره حسنه یا سیره سوء است» (ن.ک. مفردات راغب، ص433)
سیره در لغت به معنای طریقه و هیئت و حالت است. بنابراین، وقتی از سیره فرد سخن گفته میشود منظور از آن شیوه، هیئت و حالتهای رفتاری فرد در تعاملات او با آنچه که در اطراف او هستند میباشد. در نتیجه به مجموعه رفتارها و نوع و سبک زندگی معصومین، سیره معصومین گفته میشود (ن.ک. مشکانی سبزواری، پژوهشنامه حکمت اهل بیت، ش3، ص57) بنابراین آنچه از احادیث و گفتههای معصومین در این مقاله استفاده شده است در واقع نوعی روششناسی و گونهشناسی رفتاری معصومان علیه السلام در مواجهه با مسئله پوشش و پدیده بدپوششی است.
5. روش اجتهادی تجمیع ظنون
در فقه و اجتهاد و منطق فقاهت، دو روش و مسلک عمده وجود دارد:
1ـ5ـ روش مدرسهای، صناعت محور و صغرایی، کبرایی: یعنی روشی که فقیه در مسئله وارد میشود و در قالب قیاس اقترانی یا قیاس استثنایی، مطلب مورد نظر خود را سامان میدهد و از آن میگذرد و لذا به این روش مدرسهای، ریاضی، صغرایی و کبرایی گفته میشود.
2ـ5ـ روش تجمیع ظنون: یعنی مجتهد از یک سری عناصر و مولفههایی استفاده میکند که مجموعه این مؤلفهها به انضمام هم میتواند در استنباط نقش داشته باشد؛ ولی اگر این مؤلفهها به صورت جدا جدا بررسی شود، نتیجهای را در بر نخواهد داشت. به عنوان مثال از جمله موارد و مولفههایی که در این مکتب کاربرد دارد بحث شهرت فتوایی است که علمای پیرو این روش اجتهادی آن را جابر ضعف سند روایت میدانند. این درحالی است که همین روایت مورد استدلال قرار گرفته، در مکتب ریاضی مورد استفاده قرار نمیگیرد. در رابطه با ادله مذکور در این مقاله نیز از روش اجتهادی تجمیع ظنون استفاده شده است. به این بیان که ممکن است روایت و یا روایاتی که بدان در طی تحقیق تمسک شده، به تنهایی فاقد اعتبار باشد، ولی همین روایت یا روایات در کنار یکدیگر میتواند مورد استدلال واقع شده و اثبات مطلوب نماید.
ب) کلیات:
1. روششناسی تعیین شیوه برخورد معصومین علیهم السلام با مقوله پوشش
برای اثبات لزوم یا عدم لزوم و نیز نحوه برخورد با پدیده پوشش و بدپوششی از سوی معصومین علیهم السلام، از طریق سه روش میتوان معیارهایی را به دست آورد:
روش اول: در روایات معصومین علیهم السلام، لزوم یا عدم لزوم، حیطه و نیز نحوه برخورد با مسئله پوشش و بدپوششی به طور مستقیم و صریح، و نه صرفاً با اطلاق، بیان شده باشد؛
روش دوم: در اطلاقاتی که در زمینه توصیه به هنجارهای دینی و نیز برخورد با برخی ناهنجاریهای دینی و شرعی بیان شده است، به مناسبت حکم و موضوع و نیز از طریق تنقیح مناط و امثال آن، احکامی ناظر به لزوم یا عدم لزوم، حیطه و نحوه برخورد با پدیده پوشش به عنوان یکی از هنجارهای دینی و یا بدپوششی به عنوان یکی از ناهنجاریهای دینی و شرعی به دست آورد؛
روش سوم: از طریق بررسی سیره عملی و تصرفات حکومتی و غیرحکومتی معصومین علیهم السلام، لزوم یا عدم لزوم، حیطه و نحوه برخورد با پدیده پوشش و بدپوششی را به دست آورد.
در مقایسه این سه روش میتوان گفت:
1ـ تمسک به فعل معصوم علیهم السلام است و اقتضای آن این است که فقط میتواند حیطه ایجابی مسئله را تعیین نماید و از بیان حیطه سلبی آن ناتوان است؛ یعنی میتواند بگوید در چه مواردی و چگونه باید با این مسئله برخورد نمود، ولی نمیتواند بگوید در چه مواردی نمیتوان و یا نباید ورود نمود و دخالت کرد، مگر اینکه از معصوم علیه السلام نقل شود که در برابر بدپوششی سکوت کرده و سکوت او نیز ناشی از نداشتن مسئولیت نسبت به آن بوده است. علاوهبر اینکه چنین نقلی با تأکید بر علت سکوت نداریم، خلاف آن نیز نقل شده است، در حالی که دو روش دیگر میتواند حیطه ایجابی و سلبی را تعیین نماید.
2ـ روش دوم به اقتضای اینکه مستند به قرینه لبّی (اطلاق) است، متاخر از روش اول و سوم است. پس اگر روش اول یا سوم، لزوم یا عدم لزوم و یا حیطه و نحوهای از برخورد را به دست داد، و روش دوم خلاف آن را نتیجه داد، روش اول یا سوم مقدم میشود.
3ـ به نظر میرسد بهترین روش در این زمینه، ترکیبی از روشهای سهگانه است؛ یعنی هم از نصوص برای تبیین مسئله باید بهره جست، هم از سیره عملی معصومین علیهم السلام و نیز از اطلاقاتی که در زمینه برخورد با ناهنجاریهای دینی و شرعی وجود دارد. البته روشن است که روش دوم و دستاوردهای آن را باید در پرتو روش اول و سوم، مورد سنجش و تبیین قرار داد. (در این زمینه: ن.ک. علیاکبریان، مجله فقه، ش51، ص3)
2. سنخشناسی برخورد معصومین علیهم السلام با مسئله بدپوششی
باید توجه داشت که در صورت اثبات اصل برخورد و عکسالعمل معصومین علیهم السلام در برابر پدیده پوشش و بدپوششی، نحوه برخورد ایشان دارای سطوح و سنخهای مختلفی بوده و از جنبههای مختلفی میتوان انواعی از برخورد را ترسیم نمود. برای نمونه در ذیل به دو نوع دستهبندی در این زمینهاشارتی میرود:
الف) برخورد ایجابی و سلبی: بر خلاف پندار برخی که «برخورد» را منحصر در برخورد قهرآمیز و سلبی میدانند، در یک تقسیمبندی کلان، انحای برخورد از سوی معصومین علیهم السلام ، به دو دسته برخورد ایجابی و برخورد سلبی قابل تقسیم است. مقصود از برخورد ایجابی، برخوردهایی مسالمتآمیز از قبیل: تعلیم، تبلیغ، ترویج، تشویق، تأدیب، نصیحت و... است، که جنبه اثباتی و ایجابی دارند. مقصود از برخوردهای سلبی نیز برخوردهایی قهرآمیز از قبیل: تهدید، تحدید (محدودیت)، تحریم (محرومیت)، تعزیر، تقبیح، سرزنش و... است که حاوی جنبه انکاری و سلبی میباشد. با رصد و دستهبندی روایات مربوط به مسئله پوشش و بدپوششی و نگاه معصومین علیهم السلام به این مسئله و نحوه برخورد با آن، و نیز سیره عملی ایشان در این زمینه، میتوان موارد مختلفی را مورداشاره قرار داد.
1ـ همین تصور غلط باعث شده که نقش حکومت در اجرای پوشش اسلامی و برخورد با بدپوششی مورد خدشه و مناقشه قرار گیرد! این در حالی است که حکومت میتواند (و باید) در دو جنبه ایجابی و سلبیِ توأمان، و نه صرفاً جنبه سلبی، به مقابله با پدیده بدحجابی بپردازد. یعنی در گام اول حکومت وظیفه دارد از طریق راهحلهای ایجابی و مسالمتآمیز، و به اصطلاح از طریق فرهنگسازی («برخورد فرهنگی»)، به نشر پوشش انسانی و مقابله با پدیده بدپوششی بپردازد، و اصل اولی در این زمینه، «برخورد فرهنگی» است. در گام دوم و در صورت عدم تاثیر اقدام فرهنگی و یا مخالفت عدهای با این رویه، نوبت به برخورد سلبی و قهرآمیز، و به اصطلاح نوبت به «برخورد حقوقی» میرسد. بنابراین نباید برخورد حکومت را صرفاً برخورد حقوقی دانست و از وظیفه او در حوزه فرهنگسازی غفلت نمود و به دنبال آن، از لزوم عدم دخالت حکومت در این زمینه سخن به میان آورد! به بیان روشنتر حکومت در زمینه پوشش، وظیفه دو نوع برخورد دارد: برخورد فرهنگی و برخورد حقوقی (قضائی). البته میتوان – و بایدـ برخورد فرهنگی را به مثابه قاعده و اصل در این زمینه دانست، و برخورد حقوقی و قضائی را استثناء به شمار آورد.
2ـ چنانکه گفته آمد برخی با مغالطه انحصار »عنوان عامِ دارای مصادیق گوناگون» در «یکی از مصادیق آن»، با انحصار برخورد حکومتی در برخورد حقوقی، و تغافل از اینکه «برخورد فرهنگی» نیز بخشی از برخورد حکومتی به شمار میرود، برخورد حکومتی از ناحیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، امیرالمومنین علیه السلام و امام حسن علیه السلام با پدیده پوشش و بدپوششی را مورد انکار قرار دادهاند! این ادعا در حالی است که حتی اگر برخورد حکومتی را منحصر در برخورد حقوقی و قضائی بدانیم نیز، موارد متعددی از این نوع مواجهه در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام مشاهده میشود که در ادامه مقاله به برخی از آنها اشاراتی خواهد رفت.
ب) برخورد حکومتی و غیر حکومتی: با توجه به حکومتداری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، حضرت علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام و محرومیت دیگر معصومین علیهم السلام از این جایگاه، شاید بتوان انحای برخورد با پدیده پوشش و بدپوششی را از این منظر نیز به دو دسته تقسیم نمود: برخورد حکومتی و برخورد غیر حکومتی. مقصود از برخورد حکومتی برخوردهایی است که از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، حضرت علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام در زمان حکومتداری ایشان و از شأن حکومتی ایشان ناشی شده است. مقصود از برخورد غیر حکومتی نیز برخوردهایی است که از سوی جملگی معصومین علیهم السلام در زمان محرومیت آنها از حکومت از سوی ایشان صادر شده است. همچنین برخوردهایی که از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، حضرت علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام در زمان حکومتشان، اما از شأنی غیر از شأن حکومتی آنها صادر شده باشد نیز در زمره انحای برخورد غیرحکومتی قرار دارد.
انواع و گستره ادله مورد استناد برای اثبات نحوه مواجهه معصومین علیهم السلام با پدیده پوشش و بدپوششی
با توجه به تنوع ادله و روایات از جهت دلالت عام و خاص به مسئله، در ذیلِ هر کدام از عناوین فوق، دو سنخ ادله خواهیم داشت:
الف) ادلّه عام: ادلهای که به صورت عام و از طریق اطلاقگیری، تنقیح مناط، تعیین مصداق و... بر مسئله پوشش و بدپوششی قابل تطبیق هستند. به عنوان نمونه روایت نبوی «مَنْ أَصَابَ مِنْ هَذِهِ الْقَاذُورَاتِ شَیئاً... نُقِمْ عَلَیهِ حَدَّ اللَّه» (عوالیاللئالی، ج3، ص441) که در جریان اجرای حد (حد به معنای عام آنکه شامل تعزیر نیز میشود) بر یکی از مسلمانان گناهکار صادر شده است، با این پیشفرض که بدپوششی نیز از مصادیق قاذورات است، میتواند به عنوان یکی از ادله عام برخورد تأدیبیـ تعزیری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با پدیده بدپوششی به شمار آید.
ب) ادلّه خاص: ادلهای که به صورت خاص و موردی و با صراحت بیانگر نحوی از انحای برخورد معصوم علیه السلام با پدیده پوشش و بدپوششی است. به عنوان نمونه روایت نبوی میفرماید: «در آخر الزمان، و نزدیکى قیامت، که بدترین زمان هاست نمایان شوند زنانى که برهنه و عریانند، و خود را براى مردان بیگانه آرایش مى کنند، اینها از دین خارجند و در فتنهها داخلند، به شهوات مایلند، و به سوى لذّتها شتابانند، و حلال شمارندگان محرّماتند، جاودانه در دوزخند!!» (من لایحضره الفقیه، ج3، ص390) یکی از ادله خاص است که به صورت مستقیم و صراحتاً بیانگر برخورد تهدیدیـ تقبیحی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با پدیده بدپوششی میباشد.
گفتنی است، گستره و دائره ادله مورد استناد تحقیق حاضر نیز سیره و روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، حضرت زهرا سلام الله علیها و ائمه دوازدهگانه امامیه علیهم السلام میباشد. نیز لازم به ذکر است که در مقام ارائه ادله، ادله عام و خاص به صورت یکجا و تحت یک عنوان ارائه خواهد شد و تمییز ادله عام از خاص، با توجه به محتوای آنها به راحتی امکانپذیر میباشد.
دلائل کمبود نص در رابطه با برخورد معصومین با بدپوششی
برخی از مخالفینِ برخورد با پدیده پوشش و بدپوششی، با این ادعا که در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام و نیز در اعلامیههای رسمی و حکومتی ایشان امری دال بر برخورد ایشان با این پدیده وجود ندارد، بر عدم مشروعیت چنین کاری پای میفشرند! چنانکه در ادامه این تحقیق اثبات خواهد شد، عدم برخورد معصومین علیهم السلام، خصوصاً پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام با پدیده بدپوششی، ادعایی پوچ و واهی است، چه اینکه در موارد فراوان و متعددی شاهد برخوردهای گونهگونه ایشان با این پدیده شوم هستیم. با این حال کمبود گزارشها و روایات در این زمینه نسبت به زمینههای دیگر، میتواند مستند به چند امر باشد:
یک) زمان نزول حکم حجاب: حکم وجوب حجاب در سال پنجم هجری و بنا بر برخی روایات و گزارشها در سال هشتم هجری تشریع گردیده است. (ن.ک. قاموس قرآن، ج8، ص302؛ المیزان، ج20، ص376ـ377؛ البرهان، ج1، ص251؛ التمهید، ج1، ص106ـ10) بر این اساس تا حدود ۱8 سال بعد از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حجاب کامل میان مسلمانان واجب نبود. این امر خود یکی از مهمترین دلائل کمبود گزارش در برخورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با این پدیده است. وقتی هنوز حکم حجاب نازل نشده، برخورد با بدپوششی چه معنایی خواهد داشت؟
دو) فقدان مصداق: در سالهای اولیه نزول آیات حجاب و ابلاغ حکم وجوب آن از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تمامی زنان ساکن در مدینه و دیگر سرزمینهای اسلامی چنان به این حکم الهی مقید و ملتزم گشتند که دیگر نیازی به برخورد و الزام عمومی و حکومتی از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام نبود؛ گرچه در مواردی حتی شاهد این مهم نیز هستیم. شاید این سخن در ابتدا امری عجیب و بعید به نظر برسد، اما مروری بر گزارشهای روایی و تاریخی از وضعیت حجاب در جامعه صدر اسلام، پس از نزول آیات و حکم حجاب، صحت این ادعا را روشن مینماید. برای نمونه به مواردی چند از این گزارشهااشارتی میرود:
1ـ گزارشهای عایشه: در وصف وضعیت حجاب پس از نزول آیه و حکم حجاب از عایشه نقل شده است که: عن عائشه زوج النبى انّها قالت یرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله «وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلى جُیوبِهِنَ» شققن اکثف مروطهن فاختمرن به؛ رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد که هنگامى که خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیمترین پوششهاى پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند. (طبری، جامعالبیان، ج9، ص306)
در گزارش دیگرى آمده است که نزد عایشه از برترى زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلتاند، اما به خدا قسم من در پاىبندى به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسى را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتى آیه «وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلى جُیوبِهِنَ» نازل شد و مردان این آیه را در خانهها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کنارههاى صورتش را مىپوشاند. آنان وقتى صبح پشت سر رسولخدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند، به گونهاى که خیال مىکردى بر سر آنها کلاغ نشسته است. (سیوطی، الدرالمنثور، ج5، ص42)
2ـ گزارش امسلمه: سیوطى به سند خود از امسلمه نقل مىکند که: لما نزلت هذه الآیة «یدْنِینَ عَلَیهِنَ مِنْ جَلَابِیبِهِنَ» خرج نساء الأنصار کان على رؤسهنّ الغربان من أکسیة سود یلبسنها؛ بعد از نزول آیه «یُدْنِینَ عَلَیهِنَ مِنْ جَلَابِیبِهِنَ» زنان انصار از منازلشان با پوششهاى مشکى خارج مىشدند به گونهاى که به نظر مىرسید بر سر ایشان کلاغى نشسته است. (همان، ج5، ص221) به گفته سیوطى این گزارش ذیل آیه «وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلى جُیوبِهِنَ» از سوره نور نیز در جوامع روایى متعددى نقل شده است: أخرج البخارى وأبوداود والنسائى وابن جریر ابن المنذر وابن أبى حاتم وابن مردویه والبیهقى فى سننه عن عائشة قالت: رحم الله نساء المهاجرات الُاوَل لما أنزل الله وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلى جُیوبِهِنَأخذ النساء ازرهن فشققنها من قبل الحواشى فاختمرن بها (همان، ج 5، ص42)
3ـ منع کنیزان از رعایت حجاب: مؤید دیگری برای این ادعا، (فراگیر بودن رعایت حجاب در صدر اسلام) منع کنیزکان از رعایت حجاب، به عنوان نشانهای برای تمییز بین زنان آزاده و کنیز است. توضیح اینکه در برخی روایات منقول است که کنیزان مسلمان سر خود را نمیپوشاندند و در دوره خلفاء مانع حجاب کنیزکان میشدند: «أَبِیخَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللهِ علیه السلام عَنِ الْأَمَةِ أَتُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ کنَّ یُضْرَبْنَ فَیُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِر» (وسائلالشیعه، ج4، ص412) اگر این سنخ روایات درست باشد، بیانگر این مطلب است که بیحجابی در صدر اسلام نبوده؛ زیرا عدم پوشش، نشانه کنیز بودن قلمداد میشد و زنان آزاد به خاطر اینکه به کنیزان مشابه نشوند سر خود را میپوشاندند.
بحث حجاب و پوشش مناسب و فلسفه وجودی آن برای زنان مومنه تا آنجا پیش میرود که حتی کنیزانی که از صاحبان خود دارای فرزند میشوند (امولد) نیز به سبب وضعیت جدید خود، ملزم به رعایت حجاب و پوشش میشوند، چنانکه این مهم در روایتی از امام رضا علیه السلام مورد تأیید قرار گرفته است: «أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ لَهَا أَنْ تَکْشِفَ رَأْسَهَا بَینَ یدَی الرِّجَالِ قَالَ تَقَنَّعُ» (وسائل الشیعه، ج20، ص207) این روایت نیز بیانگر اهتمام ویژه معصومین علیهم السلام به مقوله پوشش و حجاب در جامعه اسلامی است.
4ـ کیفیت حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها : کیفیت حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها در زمان حیاتشان نیز یکی از نشانههای وضعیت حجاب در آن زمان میباشد. برای نمونه به چند گزارش از وضعیت حجاب آن حضرتاشارتی میرود:
الف) در گزارشهای خروج آن بانو از خانه و حضور در مسجد در جریان فدک میخوانیم: هنگامی که به فاطمه سلام الله علیها ثابت شد که ابوبکر فدک را از او به زور گرفته و تحویل نمیدهد، آن بانوی عزیز، مقنعه و روسریاش را بر سر محکم بست و با عدهای از زنان متدین و نزدیکان خویش که او را در میان گرفته بودند به سوی مسجد رسولالله حرکت کرد، در حالیکه با لباسهای طولانی راه میرفت که حتی روی پاهای او پوشیده بود و بدنش پیدا نمیشد و چنان راه میرفت که گویا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حرکت است وارد مسجد شد. جمعیت مهاجر و انصار آنجا را پر کرده بودند و برای دختر پیامبر صلی الله علیه و آله جایگاهی درست کرده بودند، که مردها او را نمیدیدند.» (بحارالانوار، ج43، ص192)
در گزارش دیگری وضعیت پوشش حضرت در آن واقعه اینگونه گزارش شده است: مقنعه را بر سر بست و جلباب و چادر را به گونهای که تمام بدن آن حضرت را میپوشاند، به تن کرد.» (همان، ج29، ص220)
ب) گزارش خروج آن حضرت از خانه جهت حضور در خانه پدرش بدین قرار است: «فَتَجَلَّلَتْ بِجَلَالِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقُعِهَا وَ أَرَادَتِ النَّبِی صلی الله علیه و آله ؛ چادرش را سر نمود، و روبندش را انداخت و به طرف منزل پیغمبر صلی الله علیه و آله حرکت نمود.» (همان، ج43، ص147)
ج)هنگام وصیت به فضه خادمه برای تهیه تابوت فرمود: «من دوست ندارم کاری را که با جنازه زنان میکنند، و پارچهای بر روی آن میاندازند که برآمدگیهای بدنش را نامحرمانان میبینند.» لذا حضرت دستور داد برای جنازه او تابوتی ساخته و بدن او را داخل تابوت بگذارند، بهگونهای که کسی او را نبیند.» (وسائلالشیعه، ج3، ص221)
سه) دلیل کمبود نص در سیره دیگر معصومین علیهم السلام: کمبود نص و روایت درباره مواجهه رسمی و حکومتی با پدیده بدپوششی در سیره نبوی و علوی،
اولاً مستند به تاخیر در تنزیل حکم وجوب حجاب است و
ثانیاً فرآیند تدریجی نزول و اجرای احکام مانع از برخورد سخت و چکشی در این زمینه و موارد مشابه آن بوده است.
ثالثاً چنانکه گذشت این پدیده در آن زمان مصادیق چندانی نداشت. رابعاً چنانکه خواهد آمد در موارد متعددی شاهد برخوردهای رسمی از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام با این پدیده هستیم.
کمبود نص در این زمینه از سوی دیگر ائمه علیه السلام نیز بدین دلیل بوده است ایشان در زمان بنی امیه و بنی عباس حکومت و قدرتی در دست نداشتند تا دستور حکومتی برای جلوگیری از بدحجابی و بدپوششی صادر نمایند، به همین دلیل صرفاً به برخورد فرهنگی و ارشادی بسنده میکردند.
5) نمونههایی از برخوردهای رسمی و حکومتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام با پدیده بدپوششی
در سیره نبوی و علوی به موارد متعددی برخورد میکنیم که در اعلامیهها و بیانات رسمی و حکومتی، پدیده بدپوششی مورد تقبیح و مذمت قرار گرفته و در مواردی از عمّال حکومتی خواسته شده که با این امر مقابله نمایند. در ذیل به چند مورداشارتی میرود:
1) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی که عمرو بن حزم را به عنوان والی نجران در یمن منصوب کرد، شرح وظایفی برای او نگاشت. حضرت در بخشی از این آئیننامه کاری، او را مسئول پاکدامنی و حجاب مردم میداند و از او میخواهد به اقدامات عملی در این زمینه همت گمارد: «عهد من محمد النبى رسولالله صلی الله علیه و آله لعمرو بن حزم حین بعثه الى الیمن، أمره بتقوى الله فى أمره کلّه... و ینهى الناس أن یصلّى أحد فى ثوب واحد صغیر، الا أن یکون ثوبا یثنى طرفیه على عاتقیه، و ینهى الناس أن یحتبى أحد فى ثوب واحد یفضى بفرجه الى السماء. و ینهى أن یعقص أحد شعر رأسه فى قفاه؛ اینکه مردم را از نماز خواندن در یک لباس کوچک نهى کند مگر اینکه پوششى باشد که بتواند دو طرف آن را به دو شانه خود گره بزند. و مردم را از اینکه لباس کوچکى بپوشند که عورتشان آشکار شود بازدارد و از اینکه کسى موهایش را پشت سرش انباشته کند، نهى کند» (میانجی، مکاتیبالرسول، ج2، ص528). این فرمایش که در واقع وظائف حکومت را نیز بازگو میکند، با صراحت، گسترش حجاب و عفاف و برخورد با پدیده بدپوششی را از کارویژههای حکومت میداند.
2) از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از توقف زنان در مسیر رفت و آمد و اینکه زنان هنگام بیرون آمدن از خانه لباس شهرت بپوشند، نهی میکرد. همچنین زنان را از آنچه سبب ایجاد زینت در صدایشان (ناز و کرشمه) میشود و نیز از بلند کردن صدایشان در غیر ضرورت نهی فرموده است: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله نهی میفرمود از اینکه زن از وسط خیابان و یا کوچه راه برود، و میفرمود: زنان سهمی در وسط جادّه ندارند، و همچنین او نهی میکرد از اینکه زن هنگام خارج شدن از منزل، لباسی بپوشد که مشهور و انگشت نما باشد، و یا خود را تزیین به زیور آلاتی نماید که موقع راه رفتن سر و صدای آنها شنیده شود (و باعث جلب توجّه مردان نامحرم گردد)، و همانا او لعنت میکرد زنانی را که خود را (از لحاظ پوشش و رفتار) شبیه مردان میکنند و یا مردانی را که خود را شبیه زنان مینمایند، و همچنین نهی میکرد از اینکه زنان بدون ضرورت در میان نامحرمان حرف بزنند، و یا در غیر خانههای خودشان شب را بخوابند، و همچنین نهی میکرد از اینکه مردان نامحرم بر آنان سلام کنند. (مستدرکالوسائل، ج14، ص280) این روایت پیرامون حضور زنان در اجتماع از جهت پوشش و شیوه گفتوگوی اجتماعی آنان وارد شده است. بنابراین از روایت میتوان این مطلب را برداشت نمود که، حکومت و دستگاههای حکومتی میتوانند در صورت عدم رعایت پوشش در محافل اجتماعی توسط زنان با ایشان برخورد نموده و مانع از حضور زنان بد حجاب در جامعه شود.
3) نقل شده است: هنگامی که رسولخدا صلی الله علیه و آله نماز جماعت را تمام میکرد، هنگام خارج شدن از مسجد، قدری درنگ میکرد تا زنان خارج شوند: «حمزة بن أبی اُسید الأنصاری عن أب أنَّه سَمِعَ رَسولَالله صلی الله علیه و آله یقولُ وهُوَ خارِجٌ مِنَ المَسجِدِ، فَاختَلَطَ الرِّجالُ مَعَ النِّساءِ فِی الطَّریقِ، فَقالَ رَسولُاللهِ صلی الله علیه و آله لِلنِّساءِ: اِستَأخِرنَ؛ فَإِنَّهُ لَیسَ لَکُنَّ أن تَحقُقنَ الطَّریقَ، عَلَیکُنَّ بِحافّاتِ الطَّریقِ» (سننابیداود، ج7، ص543) همچنین آن حضرت به زنان دستور داده بود هنگامی که زنان در مسجد حضور مییابند، عطر و بوی خوش بکار نبرند: «إذا شَهِدَتْ اِحداکُنَّ الْمَسْجِدَ فلا تَمَسَّ طیّبا» (ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج19، ص347) حضور زنان در مسجد تابع حضور آنان در اجتماع است. بنابراین پیامبر در این روایت به نوعی در مقام بیان کیفیت حضور زنان در اجتماعات و مواردی که باید از جانب آنها رعایت شود، میباشد.
4) در حدیت دیگری آمده است که رسول خدا به دختر گرامی خود دستور داد از اضافه ملحفه، سرش را بپوشاند: در این روایت کیفیت پوشش توسط پیامبر خطاب به دختر گرامیشان بیان شده است. با تنقیح مناط میتوان این روایت را علتی بر لزوم پوشاندن سر، توسط زنان در حضورهای اجتماعی و در برابر نامحرمان دانست. بنابراین حکومت میتواند در راستای برنامهریزی جهت پوشش زنان از اینگونه روایات به عنوان راهبرد استفاده نماید. چنانچه در روایات دیگری که در ذیل بدانهااشاره خواهد شد، نیز به بحث کیفیت ظاهر شدن زنان در محیطهای اجتماعی پرداخته شده است و هرکدام از این روایات میتواند مبنایی برای ایجاد قوانینی در مورد مسئله پوشش و حجاب و یا مقابله حکومت با پدیده بدپوششی قرار بگیرد.(مستدرک الوسائل، ج8، ص 368)
5) امام صادق علیه السلام به نقل از رسولخدا صلی الله علیه و آله میفرماید: زنان نباید در جامعه از وسط جاده و یا خیابان و یا کوچه عبور کنند و راه بروند، و بلکه باید همیشه از دو طرف آن، یعنی از کنارههای آن راه روند: «هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُاللَّهِ صلی الله علیه و آله لَیسَ لِلنِّسَاءِ مِنْ سَرَاةِ الطَّرِیقِ وَ لَکِنْ جَنْبَیهِ یعْنِی وَسَطَهُ» (کلینی، الکافی، ج5، ص519) این روایت صراحتاً جنبه اجتماعی و حکومتی داشته و در آن به کیفیت حضور زنان در خیاباناشاره شده است. این روایت از یک سو اشاره میکند، رفت و آمد زنان در معابر عمومی موجب جلب توجه مردان نامحرم میشود و شاید منجر به اعمال نامطلوب و منفی شود و از سوی دیگر نباید مانع از رفت و آمد زنان شد و آنان را درخانه حبس نمود. پس اگر به هنگام رفت و آمد از کنار کوچه و خیابان عبور کنند تا کمتر مورد توجه واقع شوند؛ مناسبتر است. بر این اساس، اگر زنی بدون حجاب یا با حجاب نامناسب شرعی بخواهد در انظار عمومی رفت و آمد نماید؛ به شدت مورد نهی واقع میشود. زیرا در چنین حالتی جلب توجه بیشتری پیش میآید. از اینرو، بیحجابی زنان در حکومت اسلامی مورد نهی موکَّد است.
6) امام صادق علیه السلام میفرمایند: از جمله پیمانهایی که رسولخدا صلی الله علیه و آله از زنان امت خود گرفته است این است که چادرهای خود را در بین ساق پا و پشت خود جمع نکنند (و بر بدن نچسبانند)، و با مردان نامحرم در محل خلوتی ننشینند: «مِسْمَعٍ أَبِی سَیارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ ع قَالَ: فِیمَا أَخَذَ رَسُولُاللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنَ الْبَیعَهً عَلَى النِّسَاءِ أَنْ لَا یحْتَبِینَ وَ لَا یقْعُدْنَ مَعَ الرِّجَالِ فِی الْخَلَاءِ» (الکافی، ج5، ص519). قرار گرفتن چنین مفاد و الزاماتی در یک پدیده سیاسی و اجتماعی (بیعت) بیانگر الزام از جایگاه حقوقی و حکومتی است.
7) امام صادق علیه السلام به نقل از امیرالمومنین علیه السلام کیفیت حضور زنان در یکی از مکانهای عمومی یعنی بازار را تعیین میفرماید، که این حکم را میتوان با تنقیح مناط در دیگر مکانهای عمومی نیز جاری ساخت: «عَنْ أَبِیعَبْدِ اللهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیونَ» (کلینی، الکافی، ج5، ص537). و در حدیث دیگری از حضرت نقل است که: «أَنَّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: أَ مَا تَسْتَحْیونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَکُمْ یخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ یزَاحِمْنَ الْعُلُوج»؛ آیا شرم نمیکنید و به غیرت نمیآیید، که زنان شما راهی بازارها و مغازهها میشوند و با افراد بیدین برخورد میکنند (همان، ج5، ص537) سیاق خطاب حضرت نشان میدهد که از جایگاه حکومت، چنین سرزنشی را متوجه سهلانگاری عراقیان کرده است و نه امر به معروف و نهی از منکر شخصی. خطاب کلی به عراقیان و گزارش دادن به حضرت گویای این نکته است. وقتی حضرت در حالی که حاکم است، آن هم با این لحن، خطابی را متوجه جامعه میکند، اصل این است که از موضع حاکمیت است و نه صرف بیان حکم شرعی یا وظیفه شخصی امر به معروف و نهی از منکر، همانند هر فرد دیگر. دیگر اینکه مقصود روایت این نیست که چرا زنان اهل عراق به رفت و آمد در خیابان و بازار مبادرت میکنند؛ بلکه مقصود سرزنش اهل عراق از نحوه رفت و آمد زنان است. به قرینه سخن رسولالله صلی الله علیه و آله که پیشتر نقل شد، حضرت علی علیه السلام زنان اهل عراق را امر کردند به هنگام رفت و آمد باید از کنار راه عبور کنند تا برخوردی با مردان پیش نیاید، اگر غیر این اتفاق افتد؛ نشانه بیشرمی و بیغیرتی اهل آن شهر است. مطابق این روایت نیز بیحجاب بودن زنان در معابر عمومی به طریق اُولی مورد عتاب و نهی حاکم اسلامی قرار میگیرد.
8ـ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است: مردی زن صفت را پیش پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند که دست و پای خود را حنا گذاشته بود. حضرت پرسید: چرا چنین کرده است؟ گفتند:ای رسولخدا! خود را شبیه زنان میسازد. پیامبر دستور تبعیداو را به منطقهای در مدینه به نام (نقیع) صادر کرد» (سننابیداود، ج7، ص288).
6) توهم تعارض برخی گزارشها با ادعای مواجهه معصومین علیهم السلام با پدیده بدپوششی
احتمالاً برخی از افراد با استناد به برخی گزارشهای تاریخی و نیز با تمسک به برخی روایات، در صدد به چالش کشیدن ادعای مواجهه و برخورد معصومین علیهم السلام با پدیده بدپوششی برآیند. گزارشها و روایاتی که حاکى از وجود بدپوششی و بدحجابی در جامعه زمان معصومین میباشد و بر خلاف ادعای مقاله حاضر، معصوم علیه السلام با آن برخوردی ننموده است. پرسش این است که آیا این گزارشها با وجوب حجاب در آن دوره و نیز ادعای مواجهه معصومین علیهم السلام با پدیده بدحجابی و بدپوششی، منافاتى ندارد؟ این گزارشها با توجه به آنچه در این نوشتار ادعا شده، چگونه قابل جمع است؟
پاسخ این است که: اگر فرض را بر صحت این گزارشها قرار دهیم و تعارضى بین این گزارشها و شواهد داخلى آن وجود نداشته باشد، به چند صورت مىتوان بین این گزارشها و وجوب حجاب در آن زمان جمع کرد:
1. بر فرض صحت این گزارشها، پرسش این است که چرا و چگونه بین آنها و ادعای مواجهه معصومین با پدیده بدپوششی تعارض وجود دارد؟ ادعای مقاله حاضر مواجهه معصوم با بدحجابی است و این گزارشها حاکی از وجود بدپوششی و بدحجابی در جامعه است. چگونه این دو ادعا با یکدیگر در تعارض هستند؟ بله، در صورتی میتوان این ادعا را پذیرفت که این بدپوششیها در مرئی و منظر معصوم علیه السلام بوده باشد و معصوم علیه السلام بدون اینکه در شرایط تقیه باشد، هیچ عکسالعملی نشان نداده باشد. اما این گزارشها بر فرض صحت آنها، و با غضنظر از قلّت آنها، اولاً در مرئی و منظر بودن معصوم علیه السلام را اثبات نمیکند و ثانیاً بر فرض وقوع آن در مرئی و منظر معصوم علیهم السلام ، توان اثبات اینکه معصوم در شرایط تقیه بوده، را ندارد.
2. دیگر اینکه در صورتی میتوان به این سنخ گزارشها استناد کرد که مفاد آنها بعد از نزول حکم وجوب حجاب واقع شده باشد، این در حالی است که اکثر موارد مورد استناد مخالفان، برخی گزارشهای مربوط به قبل از نزول حکم حجاب است. برای نمونه برخی از مخالفان برای اثبات مدعای خویش (مبنی بر عدم مواجهه معصومین با پدیده بدپوششی) به روایت ذیل که از امام باقر علیه السلام نقل شده، استناد میکنند: «جوانى از جماعت انصار در شهر مدینه با زنى روبهرو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوشهاى خود مىانداختند [در نتیجه، بناگوش و گردن ایشان هویدا بود] وقتى زن از کنار وى گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و همچنانکه راه مىرفت وى را نظاره مىکرد و وارد کوچهاى شد و در حالى که به پشت سر خود نگاه مىکرد به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه شیشهاى که از دیوار بیرون زده بود برخورد کرد و شکست. وقتى آن زن از نظرش محو شد نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا مىرسم و او را از این مسئله خبردار مىکنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وى جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ...» (کلینی، الکافى، ج 5، ص521). از نگاه اشکالکننده نحوه برخورد پیامبر با مسئله و نیز محتوای آیه نازل شده، بیانگر عادی بودن این نحوه از پوشش در مدینه بوده و هیچگونه مواجههای از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با آن زن گزارش نشده است.
این در حالی است که این گزارش و نظایر آن، چنانکه ذیل آن گواه و شاهد بر آن است، قبل از حکم حجاب واقع شده و نمیتواند مورد استدلال برای عدم برخورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با پدیده بدپوششی قلمداد گردد. دیگر موارد مورد استشهاد مخالفان نیز از همین سنخ است (ن.ک. حجاب شرعی در عصر پیامبر، ص634 به بعد). علاوه اینکه فضای روایت و نیز شأن نزول آیه، بیانگر این نکته است که آن جوان برای شکایت از بدحجابی آن زن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مراجعه نموده است.
3. چنانکه مورد اشارت قرار گرفت و در بخش دوم نیز موارد متعدد و گوناگونی ارائه خواهد شد، گزارشها و روایات فراوانی از منابع شیعه و سنی وجود دارد که دال بر مواجهه با پدیده بدپوششی در سیره نبوی، علوی و ائمه معصوم علیه السلام میباشد و حجم و دلالت این روایات و گزارشها به گونهای است که گزارشهای مورد استناد مخالفین تاب مقاومت در برابر آنها و سلب حجیت آنها را ندارد.
فصل دوم: انحای مواجهه معصومین علیهم السلام با مسئله پوشش و بدپوششی
با مراجعه به روایاتی که در رابطه با پوشش و یا بدپوششی از جانب معصومان علیه السلام به ما رسیده است، به وضوح روشن میشود که ایشان در همه جا به یک شکل عمل نکرده و از شیوههای مختلفی برای مواجهه و برخورد با پدیده پوشش و بدپوششی استفاده میکردند. در یک دستهبندی کلی این روایات را میتوان به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول مواردی است که معصوم علیه السلام بهصورت ایجابی با مسئله برخورد نموده و دسته دیگر مواردی است که شیوه مواجهه، سلبی بوده است. در ذیل به مواردی از این دو دسته اشاره خواهد شد:
الف) برخورد ایجابی
1) تعلیمی ـ تبلیغی
استفاده از شیوه تعلیمی یکی از مواردی است که معصوم علیه السلام با استفاده از این روش و شیوه، برخوردی ایجابی با پدیده پوشش و بدپوششی از خود نشان داده است. در ادامه روایات عام و خاصی که دال بر این موضوعات است را ملاحظه میفرمایید:
ادله عام و خاص
1ـ امام صادق علیه السلام : «السَّکُونِی عَنْ أَبِیعَبْدِالله علیه السلام قَالَ سُئِلَ النَّبِی صلی الله علیه و آله مَا زِینَهُ الْمَرْأَهً لِلْأَعْمَى قَالَ الطِّیبُ وَ الْخِضَابُ فَإِنَّهُ مِنْ طِیبِ النَّسَمَهً؛ زینت زن در پیش مرد نابینا چه چیزی میتواند باشد؟ فرمود: عطر و حنا؛ چرا که حنا هم از خوشبوکنندههای انسان محسوب میشود.» (الکافی، 5ج، ص564) بر اساس آیات قرآنی زنان باید زینتهای خود را از دید نامحرمان مخفی و با پوشش مناسب در مجالس و ملاقات با مردان نامحرم حاضر شوند. با توجه به این دستور صریح مسئلهای که به وجود میآید این است که چه چیزهایی زینت میباشد؟ امام علیه السلام در این روایت در مقام بیان برخی از مصادیق زینت بوده و بهواسطه این بیان به نوعی شیوه برخورد زنان با مردانی که اعمی و کور هستند را تعلیم و آموزش میدهد.
2ـ امام علی علیه السلام میفرماید: ما در حضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بودیم، سوالی را مطرح کردند که چه چیزی برای زنان بهترین است؟ همه ما در پاسخگویی ناتوان شده و پراکنده گشتیم، چون من به خانه مراجعت نمودم، قضیه را به اطلاع فاطمه سلام الله علیها رساندم، آن حضرت فرمودند: من جوابش را میدانم و آن اینکه «زنان مردان (نامحرم) را نبینند و مردان (نامحرم) زنان را» علی علیه السلام میفرماید: چون من این جواب را از فاطمه سلام الله علیها شنیدم، به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیدم و عرض کردم. «ای رسول خدا! شما سوالی فرمودید که، چه چیزی برای زنان بهترین است؟ اینک من جواب آن را میدانم و آن اینکه، زنان مردان (نامحرم) را نبینند و مردان (نامحرم) زنان را.» پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی! تو هنگامی که در نزد من بودی جواب این سوال را ندانستی، چه کسی به شما پاسخ این سوال را داد! علی علیه السلام گفت: من از فاطمه سلام الله علیها یاد گرفتم. رسول خدا صلی الله علیه و آله با تعجب از آگاهی فاطمه سلام الله علیها فرمودند: حضرت فاطمه سلام الله علیها پاره تن من است. (وسائل شیعه، ج 20، ص62)
در این روایت حضرت زهرا سلام الله علیها ، توصیهای اخلاقی برای زنان را مورد تاکید قرار داده است؛ یعنی با نگاه به ویژگیهای روحی و جسمی زن از یک سو و نیاز بشر در هر عصر و زمان به حفظ ارزشهای اخلاقی و انسانی که در راس آنها همزیستی سالم اخلاقی زن و مرد است از سوی دیگر، سفارش دور بودن زن از مرد را مطرح کرده است. چرا که زن نقش اساسی در سلامتی یا فساد ارزشها ایفا میکند. روشن است که این امر منافاتی با حضور زن در اجتماع و مناصب اجتماعی در صورت احتیاج و ضرورت همراه با رعایت شئون و احکام اسلامی ندارد.
3ـ امام علی علیه السلام در وصیتش به امام حسن علیه السلام میفرماید: در امور سیاسی کشور از مشورت با زنان بپرهیز، که رای آنان زود دست میشود و تصمیم آنان ناپایدار است. در پرده حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زیرا که سختگیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است. بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیرصالح را در میانشان آوری، و اگر بتوانی به گونهای زندگی کنی که غیر تو را نشناسند چنین کن! کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار که زن گل بهاری است نه پهلوانی سختکوش مبادا در گرامی داشتن زن زیادهروی کنی که او را به طمعورزی کشانده برای دیگران به ناروا شفاعت کند. (نهجالبلاغه ـ نامه 31)
خانه برای آنان خطرش بیش از آن نیست که فرد غیر قابل اعتمادی را به خانه آوری، و اگر میتوانی، کاری کن که با غیر تو شناخت و آشنایی نداشته باشد. در واقع حضرت در توصیه خود به پسرشان نکاتی در رابطه با پاسداری و حفظ محیط خانواده و مسئولیت مردان در این زمینه بیان شده است. براساس این توصیه اخلاقی مردان در حفظ حجاب همسران خود مسئول بوده و باید در این زمینه نظارت داشته باشند.
4ـ امیرالمومنین علیه السلام : «قالَ عَلیّ علیه السلام إنّما المرئهً لعبهً فمن اتّخذها فلیغطّها» «به راستی که زن ظریف و آسیبپذیر است، هر کس او را (به همسری) گرفت باید بپوشاندش.» (غررالحکم و دررالکلم، ص273) در این روایت نیز به حفظ نظام خانواده توسط مردان اشاره شده است. براساس این روایت یکی از شیوههای حفظ خانواده مدیریت روابط زن با محیط اطرافش توسط مرد است.
5ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : «عَنْ رَسُولِالله صلی الله علیه و آله الْمَرْأَهً عَوْرَهً سَتَرَهَا بَیتُهَا فَإِذَا خَرَجَتْ اسْتَشْرَفَهَا الشَّیطَان؛ «زن سراسر پیکرش (اندام، حرکات و صدایش) شهوتانگیز و تحریککننده است. هنگامی که از خانه خارج میشود شیطان سراسر وجود او را احاطه میکند.» (مجموعه ورام، ج2، ص119) این حدیث مربوط به زنانی است که در برابر نامحرم چه در داخل منزل و چه خارج منزل و محل کار و تحصیل و... حجاب کامل را رعایت نمیکنند و با لباسها و سخنان و حرکات تحریکآمیزشان فضای جامعه را آلوده میسازند.
6ـ امام علی علیه السلام : «صِیانَةُ المَرْأَةِ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا» «حفاظت از زن برای او بهتر است و زیباییاش را پایدارتر میسازد.» (جامعالاحادیث، ج25، ص540) یکی از مهمترین مصادیق حفاظت از زن «حفظ پوشیدگیاش» میباشد.
7ـ رسول اکرم صلی الله علیه و آله: فی مجمع البیان «غَیرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ» و قد روى عن النبی صلی الله علیه و آله انه قال: «للزوج ما تحت الدرع، و للابن و الأخ ما فوق الدرع، و لغیر ذی محرم اربعهًْ أثواب: درع و خمار و جلباب و إزار» «نمایان ساختن تمام بدن براى زوج رواست و سر و گردن را مىتوان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نامحرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسرى (خمار)، پوششى وسیعتر از روسرى که بر روى سینه مىافتد (جلباب) و چادر (ازار) (نورالثقلین، ج3، ص624).
8ـ رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «لَا تَحِلُّ لِامْرَأَهٍ حَاضَتْ أَنْ تَتَّخِذَ قُصَّه أَوْ جُمَّه» «روا نیست زنى که به دوران عادت ماهانه بلوغ رسیده موى جلوى سر و گیسوان خود را آشکار کند.» (الکافی، ج5، ص520).
9ـ جابربن عبدالله انصاری نقل میکند: «با پیامبر خدا به خانه فاطمه علیه السلام رفتیم. پیامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و کسى که همراه من است وارد شویم؟ فاطمه فرمود: روسرى بر سر ندارم پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگیر و بعد پیامبر صلی الله علیه و آله و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.» (الکافی، ج5، ص528).
10ـ رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «أَیمَا امْرَأَةٍ وَضَعَتْ خِمَارَهَا فِی غَیرِ بَیتِ زَوْجِهَا فَقَدْ هَتَکَتْ حِجَابَهَا» «هر زنی که برای غیر از شوهرش روسری خود را کنار بگذارد، حریم خود را شکسته است.» (مستدرکالوسائل، ج14، ص280) زنان در حضورهای اجتماعی خود و رابطه با مردانی که از محارم آنان نیستند موظف به رعایت حجاب شدهاند. بر این اساس یکی از وظایف شارع بیان کیفیت حجاب و محدوده آن است. از جمله مصادیق و محدودیتهایی که در مسئله حجاب باید از طرف زنان رعایت شود، پوشاندن سر و موی خود در مواجهه با فرد نامحرم است. بنابراین آنچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این روایت بیان داشتهاند جنبه تعلیمی داشته و در مقام بیان کیفیت و محدوده حجاب است.
11ـ امام صادق علیه السلام : «جَعْفَرِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِیعَبْدِاللهِ علیه السلام قَالَ: نَهَى رَسُولُاللهِ صلی الله علیه و آله أَنْ یدْخُلَ الرِّجَالُ عَلَى النِّسَاءِ إِلَّا بِإِذْنِهِنَّ» «رسول خدا از داخل شدن مردان به حریم زنان (جایی که زنان لازم نیست پوشیده باشند) بدون اجازه آنها را نهی فرموده است.» (الکافی، ج5، ص528) این سیره نبوی که از آن با عنوان «مسئله استیذان» (اجازه گرفتن هنگام ورود به خانههای مسکونی) یاد میشود و مستند به آیات قرآنی است (نور: 27ـ29) به نوعی مرتبط با مسئله پوشش است؛ چه اینکه ورود سرزده مردان به حریم زنان، در حالی که آنها معمولاً در آن موقعیت انتظار مشاهده مردان بیگانه را ندارند و لذا نبی مکرم صلی الله علیه و آله با نهی از ورود دخول بدون اذن مردان به حریم زنان و لزوم استیذان، فرصت و لزوم پوشش را مورد تاکید قرار داده است. در روایت دیگر امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤالی فلسفه این حکم را بیشتر تبیین میفرماید: «محمدبن علی حلبی نقل میکند: به امام صادق علیه السلام گفتم: (آیا لازم است) انسان برای وارد شدن بر پدرش اجازه بگیرد؟ حضرت فرمود: آری من از پدرم اجازه میگرفتم. در حالی که مادرم نزد او نبود بلکه فقط همسر پدرم بود. من نوجوان بودم که مادرم درگذشت. گاهی در خلوت آنان چیزی بود که دوست نداشتم در آن حالت یکباره بر آنان وارد شوم. آنان نیز این را از من نمیپسندیدند. سلام کردن درستترین و زیباترین (اجازه) است.» (الکافی، ج5، ص528)
12ـ امام صادق علیه السلام : «مَسْعَدَةَ بْنِ زِیادٍ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَراً وَ سُئِلَ عَمَّا تُظْهِرُ الْمَرْأَةُ مِنْ زِینَتِهَا قَالَ الْوَجْهَ وَ الْکَفَّینِ» «از امام صادق علیه السلام درباره این زینتهای زن که جواز مشاهده دارد، پرسیدند. امام علیه السلام فرمودند: چهره و دو دست تا مچ را میتوان نپوشاند.» (وسائلالشیعه، ج20، ص202).
13ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به حولاء (یکی از زنان مدینه) میفرماید: «ای حولاء! زینت خود را برای غیر همسرت آشکار مکن؛ای حولاء! بر زن جایز نیست که زیباییهای دست و پای خود را (بالاتر از مچ) برای مردی غیر از شوهرش آشکار کند، که اگر چنین کرد، همیشه در نفرین، خشم و کینه الهی و فرشتگان او خواهد بود و در قیامت، برای او عذابی دردناک فراهم است.» (مستدرکالوسائل، ج14، ص242)
14ـ امام صادق علیه السلام : «فضیل بن یسار از امام صادق علیه السلام سؤال میکند: «آیا ساق دستهای زن از زینت است؛ زینتی که خداوند فرموده است: باید زنها آنها را آشکار نکنند؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: آری (ساق دست زن باید پوشیده باشد) و نیز آنچه روسری آن را میپوشاند (مثل گردن) و بالاتر از جای دستبند (مثل ساق و آرنچ و بازو) نیز از زینت محسوب میشود (که باید پوشیده شود)» (الکافی، ج5، ص520) این پرسش صحابی حکایت از گرفتاری جامعه اسلامی در آن زمان دارد، گویا داشتن سرپوش بلند در آن زمان بهانهای برای زنان بوده تا بالاتر از مچ دستان خود را برهنه نگه دارند، و امام صادق علیه السلام با این بیان با کار آنها به مخالفت برخاسته است.
15ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : «حُمَادَیاتُ النِّسَاءِ غَضُ الْأَبْصَارِ وَ خَفَرُ الْأَعْرَاضِ وَ قِصَرُ الْوَهَازَهِ» «بارزترین درجه زنان سه چیز است: پوشیدن چشم از نامحرمان، پوشیدن تمام اندام از بیگانگان، کم و با حیا از منزل بیرون شدن» (بحارالانوار، ج32، ص154)
16ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : عایشه نقل میکند که: «دخلت علىّ ابنه أخى لامى عبدالله بن طفیل مزینه فدخل النبى صلی الله علیه و آله فأعرض، فقالت عائشه یا رسولالله إنّها ابنه أخى و جاریه: فقال: اذا عرکت المرأة لم یحلّ لها أن تظهر إلاّ وجهها» «دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادرى من بود در حالى که زینت کرده بود به خانهام آمد. در همان هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله نیز وارد شد و هنگامى که او را دید از او روى برگرداند. عایشه گفت یا رسولالله این دختر، برادرزاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامى که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روى خود، موضع دیگرى را نمایان کند.» (طبری، جامعالبیان، ج9، ص305) در گزارش دیگری نیز از عایشه نقل شده است که اسماء دختر ابىبکر در حالى که پوششى نازک بر تن داشت بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد. پیامبر صلی الله علیه و آله از وى روى گرداند و به وى فرمود: اى اسماء! وقتى زن به سنى رسید که عادت ماهانه براى او اتفاق مى افتد جایز نیست که جز صورت و دست وى تا قدرى بالاى مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد.» (سیوطی، الدرالمنثور، ج5، ص42)
17ـ رسول اکرم صلی الله علیه و آله در تبیین و تعیین نوع لباس بانوان در موقعیتهای مختلف، نمایان ساختن تمام بدن براى زوج را جایز دانسته و برای پسر و برادر فقط سر و گردن را اجازه میدهد. در برابر نا محرم اما میفرماید باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسرى (خمار)، پوششى وسیعتر از روسرى که بر روى سینه مىافتد (جلباب) و چادر (ازار): «للزوج ما تحت الدرع، وللابن و الاخ ما فوق الدرع، و لغیر ذی محرم اربعه اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار» (طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص271).
18ـ امام صادق علیه السلام : الْحَلَبِی عَنْ أَبِیعَبدِاللهِ علیه السلام قَالَ: لَا یصْلُحُ لِلْمَرْأَةً الْمُسْلِمَةِ أَنْ تَلْبَسَ مِنَ الْخُمُرِ وَ الدُّرُوعِ مَا لَا یوَارِی شَیئاً» «جایز نیست که زن مسلمان، «خمار» و «درعی» بپوشد که به خوبی بدن را نپوشاند.» (کلینی، الکافی، ج3، ص396) در روایت دیگری از آن حضرت میخوانیم:
19ـ امام صادق علیه السلام : «لَا ینْبَغِی لِلْمَرْأَهِ أَنْ تُجَمِّرَ ثَوْبَهَا إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَیتِهَا» «برای زن مسلمان شایسته نیست وقتی از خانه بیرون میآید لباسهایش را براق نماید.» (کلینی، الکافی، ج5، ص519) این دو روایت اولاً بیانگر لزوم اصل پوشش است و ثانیاً ارشاد به این است که پوشش زن نباید به گونهای نازک باشد که رنگ بدن پیدا باشد. و ثالثاً تعلیمکننده این مهم است که لباس نباید به گونهای براق و رنگارنگ باشد که جلب توجه نماید.
20ـ امیرالمومنین علیه السلام : «عَلَیکُمْ بِالصَّفِیقِ مِنَ الثِّیابِ فَإِنَّ مَنْ رَقَّ ثَوْبُهُ رَقَّ دِینُه» «لباسهایی که خوب بدن را میپوشانند بپوشید، چرا که هر کسی لباسش نازک و بدننما شود، اعتقاداتش نیز ضعیف خواهد شد.» (عاملی، وسائلالشیعه، ج3، ص282) این روایت تفاوتی بین زن و مرد قائل نشده و مطلق پوشش نازک و بدننما را چه برای زن و چه برای مرد مورد نهی ضمنی قرار داده است.
21ـ امام صادق علیه السلام : خطاب به یکی از زنان: «إِذَا عُدْتِ إِخْوَتَکِ، فَلَا تَلْبَسِی الْمُصَبَّغَهَ» «هنگامى که به دیدار برادرانت رفتى، لباس رنگارنگ نپوش» (الکافی، ج5، 526). امام علیه السلام در این روایت به زنان توصیه میکند که به هنگام خروج از منزل برای انجام امور و وظائف اجتماعی از پوشیدن لباسهای رنگارنگ که جلب توجه میکند پرهیز کنند.
22ـ «امام باقر علیه السلام درباره فرموده خداوند متعال: «و آشکار نسازند زینت خود را مگر آنچه آشکار است» فرمود: آن زینت، عبارت است از: لباس، سورمه، انگشتر، حناى دست و النگو. زینت، سه قسم است: زینتى براى مردم، زینتى براى محرم و زینتى براى شوهر. زینت براى مردم را یادآور شدیم. زینت محرم، جاى گردنبند و بالاتر از آن و جاى دستبند و پایینتر از آن و جاى خلخال و پایینتر از آن و زینت شوهر تمامى بدن زن است. (بحارالانوار، ج101، ص33)
23ـ شخصی از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: آیا براى وارد شدن بر مادرم، باید اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: بله. آن شخص پرسید: با مادرم در یک اتاق زندگى مىکنم، آیا براى وارد شدن بر ایشان، باید اجازه بگیرم؟ پیامبر فرمود: اجازه لازم است. راوى مىگوید: من خدمتگزار مادرم هستم، آیا هر گاه وارد مىشوم، باید اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: آیا دوست دارى وى را برهنه ببینى؟ گفت: نه. فرمود: پس اجازه بگیر و وارد شو.» (سیوطی، الدرالمنثور، ج6، 220)
2) تشویقی ـ تنصیحی
ادله عام و خاص
1ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : «اسْتَعِینُوا على النِّسَاء بالعَری أَن أحداهُنّ إِذا کَثُرَت ثِیابهَا وَحَسَنَت زینَتا أعجَبَها الْخُرُوج» «از کمی لباس برای نگهداشتن زنان کمک بگیرید؛ زیرا وقتی زن فراوان و زینت کامل دارد، مایل به بیرون رفتن (و خودنمایی) است.» (پاینده، نهجالفصاحه، ص 209)
2ـ حضرت علی علیه السلام : «انَّما ینْبَغى لِاهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ الَیهِمْ فِى السَّلامَةِ انْ یرْحَمُوا اهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِیةِ» «سزاوار است اهل تقوا بر اهل معصیت و گناه ترحم کنند و با رحمت با آنان برخورد نمایند و با رفتار شایسته آنان را درمان کنند.» (سید رضی، نهجالبلاغه، خطبه140) بر این اساس آمران به معروف و ناهیان از منکر نیز باید همچون طبیبان دلسوز، بیماران مبتلا به بیعفتی و بدپوششی را درمان کنند و به آنان با دیده رحمت و لطف و هدایت بنگرند.
3ـ امام علی علیه السلام میفرماید: در یک روز بارانی همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در بقیع نشسته بودیم که زنی سوار بر دراز گوشی عبور کرد. دست حیوان داخل گودالی افتاد و زن به زمین خورد. رسول خدا صلی الله علیه و آله چهره مبارکش را برگرداند. اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا، آن زن، شلوار پوشیده است. پیامبر سه بار فرمودند: خدایا، زنانی را که شلوار میپوشند مورد مغفرت قرار بده.ای مردم از شلوار استفاده کنید، چرا که شلوار بهترین پوشش شما است و با آن زنانتان را هنگامی که از خانه خارج میشوند، حفظ کنید.» (مستدرک الوسائل،ج3، ص244).
4ـ پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: بهترین زنان شما کسانی هستند که بچهزا باشند، با شوهران خود مهربان باشند، با حجاب و پوشیده باشند، در بین طایفه خودشان با عزت باشند، در مواجهه با شوهران خود متواضع و نرمخو باشند، برای شوهران خودشان آرایش و زینت دهند، در میان نامحرمان و در جامعه عفیف باشند، سخن شوهران خود را گوش داده و اطاعت کنند، و هر گاه که با شوهران خود خلوت میکنند خود را کاملاً در اختیار آنها بگذارند و...» (بحارالانوار، ج103، ص235)
5ـ رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: فتنه کمبودها را دیدید و صبر کردید و من از فتنه رفاه بر شما بیم دارم که از طرف زنان میآید؛ هنگامی که النگوی طلا به دست و پارچههای فاخر به تن میکنند و توانگران (اگر شوهری توانگر دارند) را به زحمت اندازد و از فقیر (اگر شوهری فقیر دارند) چیزی بدان دسترسی ندارد بخواهند.» (پاینده، نهجالفصاحه، ص215)
ب) برخورد سلبی
1ـ تهدیدیـ تحقیری
ادله عام و خاص
1ـ امام علی علیه السلام میفرماید: «پیوسته امت مسلمان به راه خیر قدم مینهند، تا زمانی که از فرهنگ و آداب و رسوم (مانند پوشیدن لباس و غذا خوردن و...) از بیگانگان تقلید نکنند؛ و اگر در آداب از بیگانگان پیروی کردند، خداوند قادر، آنان را ذلیل میگرداند. (بحارالانوار، ج79، ص303)
2ـ امیرالمومنین علیه السلام : «امَرَنا رَسُولُاللهِ انْ نَلْقى اهْلَ الْمَعاصى بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَه» «رسولخدا صلی الله علیه و آله به ما دستور داد که با گناهکاران با چهره عبوس برخورد کنیم.» (وسائلالشیعه، ج8، ص143) همچنین در روایات متعددی از سازشکاری با گناهکار نهی شده است (ن.ک. مجلسی، بحارالانوار، ج12، ص386؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص180). بر این اساس بدپوشان و بدحجابان به عنوان کسانی که گناهکار بوده و عامل ناهنجاری دینی و شرعی هستند، باید با برخورد سرد و تحقیرآمیز و حاکی از نوعی بیاعتنایی و کم توجهی جامعه روبرو شوند.
3ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «دو گروه از دوزخیان را (هنوز) من ندیدهام: گروهی که تازیانههایی مانند دم گاو در دست دارند و مردم را با آن میزنند و (گروهی دیگر)، زنان هستند که در حالی که پوشیدهاند، اما برهنهاند؛ کجراهه میروند و دیگران را نیز به کجروی تشویق میکنند، سرهایشان همچون کوهان شتر است. اینان به بهشت نمیروند و بوی بهشت را که از فاصله چندین و چندان (فاصله دور) به مشام میرسد، استشمام نمیکنند.» (نمازی، مستدرک سفینة البحار، ج10، ص52).
4ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله : «أیُّما امْرَأَةٍ نَزَعَت ثِیابَهَا فِی غَیرِ بَیتِهَا خَرَقاللهُ تَعَالَى عَنها سَترَهُ» «هر زنی که لباس خود را جز در خانه خود بیرون آورد، خداوند پرده خویش را از او بر میگیرد.» (پاینده، نهجالفصاحه، ص359).
5ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : خطاب به یکی از زنان میفرماید: «ای حولاء! زینت خود را برای غیر همسرت آشکار مکن؛ ای حولاء! بر زن جایز نیست که زیباییهای دست و پای خود را (بالاتر از مچ) برای مردی غیر از شوهرش آشکار کند، که اگر چنین کرد، همیشه در نفرین، خشم و کینه الهی و فرشتگان او خواهد بود و در قیامت، برای او عذابی دردناک فراهم است.» (مستدرکالوسائل، ج14، ص242).
6ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «هر زنی که خود را بیاراید، خوشبو کند و از منزل خارج شود، در حالی که شوهرش به این کار راضی باشد، خداوند برای هر قدمی که زن بر میدارد، برای شوهرش خانهای در دوزخ بنا میکند.» (قمی، سفینه البحار، ج8، ص231)
7ـ امام صادق علیه السلام میفرماید: «رسولخدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که از زنش اطاعت کند، خداوند او را به صورت در آتش میاندازد. پرسیدند: اطاعت در چه چیزی؟ فرمود: اینکه زن درخواست... لباسهای نازک و بدننما از شوهرش داشته باشد و شوهر نیز قبول کند.» (وسائلالشیعه، ج2، ص50)
8ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «هر زنی که خود را خوشبو سازد [به گونهای که نامحرم آن را استشمام کند]، سپس از منزل خارج شود، تا هنگام بازگشت به خانه مورد لعنت [ملائکه] قرار میگیرد.» (وسایلالشیعه، ج7، ص154).
9ـ «حضرت علی علیه السلام میفرماید: به همراه فاطمه سلام الله علیها به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شدیم در حالیکه او را شدیدا گریان دیدیم، گفتم: پدر و مادرم فدای تو باد چه چیز این چنین شما را گریان ساخته است؟ فرمودند: شبی که به معراج برده شدم زنانی از امّتم را در عذابی شدید و در وضع بدی دیدم که از شدت عذابشان گریستم، سپس احوال آنها را برایمان شرح دادند، فاطمه سلام الله علیها فرمود، ای محبوب و روشنی چشم من، ما را از عمل آنها با خبرساز، پس حضرت فرمودند: زنی که با مویش آویخته شده بود، در دنیا مویش را از نامحرمان نمیپوشاند، زنی که با زبانش آویخته شده بود و همسرش را آزار میداد و آنکه گوشت بدن خود را میخورد بدنش را برای دیگران تزیین میکرد و آنکه با قیچی گوشتش چیده میشد کسی بود که خویشتن را بر مردان نامحرم عرضه میداشت.» (وسایلالشیعه، ج7، ص156)
10ـ امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: «رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نهی فرمودند از اینکه زنی برای غیرهمسرش، خود را بیاراید، پس اگر مرتکب چنین عملی شود بر خدا سزاوار است که او را در آتش بسوزاند.» (مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص243).
11ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «زمانیکه دیدید زنانی از امت من سرهای خود را مثل برآمدگی پشت شتر دسته نموده و در میان نامحرمان ظاهر میشوند، به آنها بگویید که نمازشان قبول نیست.» (طبرانی، المعجم الکبیر، ج22، ص370).
12ـ امام صادق علیه السلام میفرماید: «امیرالمومنین علیه السلام از برجسته ساختن موى سر در یک قسمت و نشان دادن موى بالاى پیشانى و حنا گذاشتن کف دست توسط زنان نهى کرد و فرمود: زنان بنىاسرائیل به خاطر همین موهاى بالاى پیشانى و حنا گذاشتن (آشکار) به هلاکت افتادند.» (کلینی، الکافی، ج5، ص520).
13ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : زنان را از اینکه هنگام خروج از خانه لباسی جذاب و چشمگیر بپوشند نهی کرده است.» (دعائم الاسلام، ج2، ص169)
14ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «لعنت خداوند بر مردی که لباس زنان را بپوشد و زنی که لباس مردان را به تن نماید.» (پاینده، نهجالفصاحه، 627)
15ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «بدترین زنان، کسی است که در غیاب شوهر آرایش و خودنمایی میکند و به هنگام حضور شوهر، خود را میپوشاند.» (مجلسی، بحارالانوار، ج103، ص235)
2) تأدیبی ـ تعزیری
قبل از اشاره به ادله عام برخورد تعزیری، درباره نحوه دلالت این ادله بر برخورد تعزیری و تادیبی با پدیده بدپوششی تبیین یک اشکال ضروری به نظر میرسد: در شریعت برای تخلف از برخی واجبات و محرمات، حد تعیین شده، ولی برای بسیاری از آنها کیفر خاصی تعیین نشده است. با این حال دیده میشود که معصوم، برخی از متخلفان را در این زمینه کیفر داده است. این امر نشان میدهد که اصل مجازات کردن هنگام تخلف از واجب و حرام، امری جایز و مشروع است؛ زیرا معصوم، مرتکب امر غیرمشروع نمیشود. (مبانی تکملهالمنهاج، ص337) بر این اساسـ بر فرض فقدان دلیل خاص بر برخورد تعزیری با پدیده بدپوششیـ میتوان از این طریق برای بدپوششی به عنوان یک تخلف شرعی، مبتنی بر سیره معصوم، کیفر تعیین کرد.
این نکته با این فرض ذکر شد که ما دلیلی بر تادیب و تعزیر در زمینه بدپوششی در دست نداشته باشیم. اما در ذیل مواردی از برخورد تادیبیـ تعزیزی معصومین با پدیده بدپوششی ارائه میشود:
ادله عام و خاص
1ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : «مَنْ أَصَابَ مِنْ هَذِهِ الْقَاذُورَاتِ شَیئاً... نُقِمْ عَلَیهِ حَدَّ الله» (عوالیاللئالی، ج3، ص441) که در جریان اجرای حد (حد به معنای عام آنکه شامل تعزیر نیز میشود) بر یکی از مسلمانان گناهکار صادر شده است، با این پیشفرض که بدپوششی نیز از مصادیق قاذورات است، میتواند به عنوان یکی از ادله عام برخورد تأدیبیـ تعزیری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با پدیده بدپوششی به شمار آید.
2ـ امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: «مرد مسیحی تازه مسلمانی را پیش حضرت آوردند که گوشت خوکی را کباب کرده و آماده خوردن ساخته بود. او عذر آورد که بیمار شدم و به گوشت نیاز داشتم. حضرت فرمود: چرا به جای آن، گوشت بز استفاده نکردی؟ سپس افزود: اگر خورده بودی، حد بر تو جاری میکردم، ولی تو را تازیانه میزنم تا تکرار نکنی. آنگاه او را زد تا به بول افتاد.» (وسائلالشیعه، ج18، ص580).
3ـ امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: «شخصى که خودارضایى کرده بود را خدمت امیرمؤمنان على علیه السلام آوردند (تا مجازاتش کند) حضرت به قدرى بر دستش زد که سرخ شد. سپس از بودجه بیتالمال مقدّمات ازدواجش را فراهم کرد.» (وسائلالشیعه، ج21، ص363)
4ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «در مدینه، دو مرد بودند که به مردی دیگر، در حالی که رسولخدا صلی الله علیه و آله میشنید، گفتند: وقتی طائف را انشاءالله فتح کردید، بر تو باد که سراغ دختر غیلان از قبیله بنیثقیف بروی؛ چرا که چنین و چنان است. پیامبر فرمود: شما را جزو مردانی میبینم که در پی زنانند. پس دستور داد آن دو را به مکانی که «عرایا» خوانده میشد، تبعید کنند. آنان (در دوره تبعید) هر جمعه به مدینه میآمدند و خرید میکردند.» (وسائلالشیعه، ج۱۴، ص۱۴۸) این سنخ روایات بیانگر برخورد حکومتی پیامبر اکرم و امیرالمومنین علیه السلام با ناهنجاریهای اجتماعی است که برخی از آنها به مراتب از لحاظ تاثیرگذاری در درجه پایینتری نسبت به مقوله بدپوششی و امثال آن قرار دارند. به بیان دیگر میتوان گفت وقتی خوردن گوشت خوک و یا آمادهسازی آن برای خوردن، استمناء، توصیف زنان زیبا و... در سیره نبوی و علوی مورد برخورد قرار میگیرند، پدیدههایی همچون بدپوششی به طریق اولی باید مورد مواجهه و برخورد قرار گیرند.
5ـ ابن عباس نقل میکند که «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردانی که زننما بودند را لعن فرموده و آنها را از مدینه تبعید میکرد.» (کتانی، نظام الحکومه النبویه، ج2، ص291)
6ـ امیر مؤمنان علیه السلام در مسجد به مردی که نشانههای زنانگی در او بود (خود را شبیه زنان درست میکرد)، برمىخورد و او را از مسجد اخراج مىکند و وى را ملعون مىنامد. سپس حضرت به گفته پیامبر صلی الله علیه و آله استشهاد مىکند که متشبهان از مردان به زنان و از زنان به مردان را ملعون خوانده است. (عللالشرایع، ج 2، ص 602)
7ـ «مردی زنصفت را پیش پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند که دست و پای خود را حنا گذاشته بود. حضرت پرسید: چرا چنین کرده است؟ گفتند: ای رسولخدا! خود را شبیه زنان میسازد. پیامبر دستور تبعید او را به منطقهای در مدینه به نام نقیع صادر کرد.» (سننابیداود، ج7، ص288) این روایتها مصداق بارزی از نحوه برخورد حکومتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام در قالب تعزیر با پدیده بدپوششی است.
3ـ تقبیحی ـ تحذیری
ادله عام و خاص
1ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «حکایت زنی که دامنکشان و با زینت در برابر نامحرمان نمایان میشود، چون ظلمت و تاریکی قیامت است که روشناییبخشی ندارد.» (نهجالفصاحه، ص716)
2ـ امیرالمومنین علیه السلام : حضرت در روایتی در بیان وقایع و شرائط آخرالزمان میفرماید: «زمانی خواهد آمد که زنان بهخاطر حرص به دنیا، همچون مردان در انواع تجارتها و خرید و فروشها شرکت خواهند کرد... و مردان (از لحاظ پوشش و آرایش و پیرایش) خود را شبیه زنان خواهند نمود، و زنان هم خود را شبیه مردان خواهند کرد.» (مستدرکالوسائل، ج12، ص327)
3ـ امیرالمومنین علیه السلام : چنانکه پیشتر اشاره شد، حضرت خطاب به مردم عراق فرموده است: «ای مردم عراق؛ خبر یافتم که زنان شما در راهها پهلو به پهلوی مردان میزنند آیا شرم نمیکنید؟» (کلینی، الکافی، ج5، ص537). و در حدیث دیگری از حضرت نقل است که: «آیا شرم نمیکنید و به غیرت نمیآیید، که زنان شما راهی بازارها و مغازهها میشوند و با افراد بیدین برخورد میکنند؟» (همان، ج5، ص537) روایات فوق بیانگر برخورد تقبیحیـ سرزنشی حضرت علی علیه السلام است که از پایگاه حکومت صادر شده است (برخورد تقبیحی ـ سرزنشی حکومتی).
4ـ علی علیه السلام میفرماید: «در آخرالزّمان و نزدیک شدن رستاخیز که بدترین زمانها است، زنانى آشکار مىشوند که برهنه و لخت هستند؛ زینتهاى خود را هویدا مىسازند، به فتنهها داخل مىشوند و به سوى شهوتها مىگرایند. به لذتها مىشتابند، حرامهاى الهى را حلال مىشمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود.» (وسائلالشیعه، ج20، ص35) این روایت از جمله مواردی است که از سویی تهدید بدپوششها به شمار میرود و از سوی دیگر آنها را تقبیح و سرزنش میکند.
5ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «به زودى بعد از من مردمانى مىآیند که غذاهاى لذیذ و رنگارنگ مىخورند و مرکبها سوار مىشوند و مانند زن که خودش را براى شوهرش بَزَک مىکند، خویشتن را مىآرایند و مانند زنان خودآرایى وجلوهگری مىکنند.» (قمی، سفینهالبحار، ج3، ص494). پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این روایت نیز به صراحت به تقبیح و سرزنش بدپوششها میپردازد.
فصل سوم: راههای اثبات مدعای مقاله
1) اثبات طریق روش اجتهادی «تجمیع ظنون»
چنانکه پیشتر اشاره شد، منهج مورد استفاده این تحقیق، براساس تجمیع ظنون است. با توجه به تعریفی که از این روششناسی فقهی گذشت، در مسئله مورد بحث (نحوه مواجهه معصومین علیهم السلام با پدیده بدپوششی)، در صورت خدشه در تکتک روایات و عدم پذیرش آنها، نمیتوان از مفاد و معنای عمومی آنها، که از طریق تجمیع ظنون به دست میآید دست کشید. چه اینکه مجموعه این روایات و مستندات حداقل به طور فیالجمله از گونههای مختلف سلبی و ایجابیِ مواجهه معصومین با پدیده بدپوششی خبر میدهد. بر این اساس ادعای کسانی که مدعی عدم برخورد معصومین علیهم السلام با پدیده بدپوششی هستند، قابل قبول نخواهد بود.
2) اثبات مدعا از طریق استدلال به «موارد مشابه در سیره معصوم» و «حکم وجوب حجاب»
بر فرض عدم پذیرش روایات فوق و خدشه در جملگی آنها (که ممکن نیست) و نیز عدم پذیرش حجیت منهج اجتهادی «تجمیع ظنون»، از طریق دیگری نیز میتوان به نحوه مواجهه معصومین علیهم السلام با پدیده بدپوششی دست یافت. در این شیوه، از طریق استدلال به موارد مبین و روشنی که از سیره و روش معصومین علیهم السلام در برخورد با دیگر پدیدههای ناهنجار نقل شده با تأکید و توجه بر حکم وجوب حجاب، میتوان به رهیافتی در مسئله مورد بحث (مواجهه معصومین با پدیده بدپوششی) نائل آمد.
این مسئله جزو مسلمات است که در شریعت، براى تخلف از برخى واجبات و محرمات، حد تعیین شده، ولى براى بسیارى از آنها کیفر خاصى تعیین نشده است. با این حال دیده شده است که معصوم علیه السلام با برخى از متخلفان در این زمینهها مواجهه نموده و بعضاً کیفر داده است (چنانکه بخشی از ادله عام مورد استناد در این مقاله به همین مهم دلالت دارند) این امر نشان مىدهد که اصل مواجهه و مجازات کردن متخلف هنگام تخلف از واجب و حرام، امرى جایز و مشروع است؛ زیرا معصوم علیه السلام مرتکب امر غیرمشروع نمىشود. ممکن است در این دلیل اشکال شود که گناهانى که معصوم براى آنها فرد یا افرادى را مجازات کرده، گناهان معدودى است و فعل معصوم نشان مىدهد که کیفر دادن بر این گناهان خاص جایز است، ولى ثابت نمىکند که مىتوان براى دیگر گناهان هم کیفر تعیین کرد. به تعبیر دیگر، تسرى از کیفر یک گناه به کیفر گناه دیگر، نوعى قیاس ممنوع در میان امامیه است.
افزون بر آن فعل، زبان ندارد و معلوم نیست معصوم به چه ملاحظهاى این کار را انجام داده است. بنابراین، دلیل اخص از مدعا خواهد بود.
در پاسخ اشکال اول باید گفت گاهى مىخواهیم اصل جواز را در حوزه احکام جزایى غیرمنصوص ثابت کنیم. بىتردید فعل معصوم اگر در یک مورد ثابت شد، باید گفت در دیگر موارد هم ثابت مىشود؛ زیرا احتمال فرق میان موارد گفته شده در روایات و دیگر موارد داده نمىشود. قیاس ممنوع نیز شامل مواردى نمىشود که با امثال الغاى خصوصیت یا تنقیح مناط به ملاک حکم دست مىیابیم، زیرا یا مستند به ظهور است یا به عدم فرق، قطع و اطمینان وجود دارد.
گاهى نیز مىخواهیم نوع یا مقدار کیفرى را که معصوم در یک مورد تعیین کرده است، براى مورد دیگر ثابت کنیم. در این صورت، نمىتوان به عدم فرق میان موارد یاد شده در روایات و دیگر موارد، قطع حاصل کرد. افزون بر این، چون موارد یاد شده در حوزهاى است که شارع حد خاصى تعیین نکرده است، اصلاً فعل معصوم از باب تبلیغ حکم الهى نیست تا گفته شود تعمیم آن از موردى به مورد دیگر قیاسى باشد، بلکه از مواردى است که به امام به عنوان حاکم واگذار شده است.
در پاسخ اشکال دوم هم مىگوییم فعل از آن جهت که فعل است، بر حکم خاصى نظیر وجوب یا حرمت دلالت ندارد، ولى بر اصل جواز به معناى عام دلالت مىکند، چون در علم کلام ثابت شده است که حوزه عصمت گسترده است و معصوم نه تنها در مقام تبلیغ احکام، بلکه در مقام عمل به آنها نیز معصوم است، پس به طور طبیعى، جواز این فعل به معناى عام ثابت مىشود.
از برخى روایات چنین به دست مىآید که خداوند براى تخلف از هر واجب یا حرامى، کیفر قرار داده است. براى نمونه، در روایت معتبرى از امام محمدباقر علیه السلام چنین آمده است: خداوند براى هر چیزى، ضابطه و چارچوبى قرار داده و براى هر کس که از آن چارچوبها تجاوز کند، جزا و کیفرى تعیین کرده است. تقریب استدلال به این روایت بدین قرار است: حجاب و پوشش یکى از چارچوبها و مقررات و دستورات الزامى الهى است، و هر کس این واجب را به صورت مقرر رعایت نکند، به مقتضاى ذیل روایت (وَ جَعَلَ عَلَى مَنْ تَعَدَّى ذَلِکَ الْحَدَّ حَدّاً) سزاوار عقوبت و کیفر است و هنگامی که کیفر الهی ثابت شد، به طور طبیعی امام حق اجرای آن را داشته و میتواند با متخلفین برخورد نماید. (الکافی، ج1، ص 59) بر این اساس بر فرض که در مورد مواجهه معصومین علیهم السلام با پدیده بدپوششی، هیچ روایتی نیز به دست ما نرسیده باشد، مسلم است که آن حضرات در برابر چنین پدیدهای سکوت پیشه نکردهاند. (ن.ک. ضیائیفر، فصلنامه فقه، ش51: ص113 و 119)
جمعبندی و نتیجهگیری
بر اساس آنچه گذشت و مروری بر سیره معصومین علیهم السلام درباره نحوه مواجهه ایشان با پدیده بدپوششی، بیانگر چند نکته اساسی است:
1ـ ائمه معصوم علیه السلام بر خلاف پندار برخی، نسبت به این پدیده بیتوجه نبوده، از طرق گوناگونی با این معضل دینی و اجتماعی به مقابله برخاستهاند.
2ـ نوع مواجهه معصومین علیهم السلام با این پدیده در دو ساحت و دو قالب «نرم» و «سخت» و به تعبیر دیگر «حقوقی» و «فرهنگی» و به تعبیر سوم «ایجابی» و «سلبی» بوده است.
3ـ در عرصه مواجهه ایجابی (نرم و فرهنگی) میتوان به مواردی از قبیل: مواجهه تعلیمی ـ تبلیغی و تشویقیـ تنصیحی اشاره کرد.
4ـ در عرصه مواجهه سلبی (سخت و حقوقی) نیز میتوان به مواردی از قبیل: مواجهه تهدیدیـ تحقیری، تأدیبی ـ تعزیری و تقبیحیـ تحذیری اشاره کرد.
5ـ ادله و روایات دال بر انواع مواجههها نیز در دو دسته «عام» و «خاص» قابل طبقهبندی است. ادله عام به صورت کلی بر مطلوب دلالت میکند که از طریق تنقیح مناط و... میتوان از آنها بهره جست. ادله خاص امّا به صورت مستقیم بر نوع خاصی از مواجهه معصوم علیه السلام بر پدیده بدپوششی دلالت دارد.
6ـ منهج (روششناسی) استفاده شده در این تحقیق، «منهج تجمیع ظنون» است، که از طریق آن میتوان ضعف سندی برخی از روایات مورد استناد را جبران نمود. بر فرض عدم پذیرش موارد فوق، میتوان از طریق استدلال به سیره معصوم علیه السلام در موارد مشابه و با تأکید بر حکم وجوب حجاب، بر مسئله مواجهه معصوم علیه السلام با پدیده بدپوششی استدلال نمود.
عباسعلی مشکانی سبزواری