هفته برائت !!!
دو راهکار قدیمی
اروپاییان لااقل دوبار در تاریخ از مسلمانان شکست سخت خوردند. یکبار در اولین دوره خلافت اسلامی که مسلمانان تا اندلس پیش رفتند و چند صده در قلب اروپا حکومت کردند و یکبار هم در دوران عثمانی. اگر چه در هر دو این موارد با اسلامی مواجه شدند که دور از مکتب اهل بیت علیهمالسلام بود، اما به هر حال انسجام اسلامی باعث شکست اروپاییان شد. به همین دلیل برای پیروزی راههای زیادی را آزمودند و در نهایت به دو راهکار رسیدند.
اول: خالی کردن دین از محتوای صحیح که نتیجه آن رو آوردن به لذتطلبی و رفاهجویی و در نتیجه دوری از فرهنگ مبارزه و تلاش و روردررویی با ظلم و غارت است و
دوم: ایجاد اختلاف در میان مسلمانان.
اگرچه امروزه همه دربارهی این دو راهکار اطلاعات زیادی دارند و صحبت در مورد آن صحبت میکنند، اما متاسفانه هنوز هم این روشها در دنیای اسلام تاثیرگذار است. البته شکل اجرای آن کمی پیچیدهتر شده که این امر با توجه به آگاهیهای نسبی ایجاد شده در جهان اسلام طبیعی است. زیرا اگر این کار شفاف صورت بگیرد بهطور قطع مسلمانان فریب آنرا نمیخورند.
شیعه و مقاومت
تجربه دو قرن گذشته و مبارزات شیعیان در مقابل دول استعماری و پیروزی انقلاب اسلامی و گسترش اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم به دشمنان اسلام آموخته است که باید جلوی نشر افکار تشیع گرفته شود. برای اینکار هم دو راهکار اصلی در پیش گرفته شده است:
اول: جلوگیری از نشر افکار شیعه با شعلهور کردن آتش کینهی دیگر فرق اسلامی. زیرا اگر فضا جنجالی شد؛ دیگر مسلمانان حاضر نخواهند بود تا در یک فضای سالم و علمی به شناخت مکتب اهل بیت علیهمالسلام رو آورند.
دوم: خالی کردن اعتقادات شیعیان از محتوای اصلی و پرداختن به امور فرعی و حاشیهای زیرا در صورت تحقق این امر دیگر شیعیان برای آنها هیچ خطری نخواهند داشت.
برای تحقق راهکار اول هم به دو جریان نیاز است:
1ـ اهل سنتی که با توهین و فحاشی به شیعه و خشونت تروریستی نسبت به آنان، شیعیان را وادار به واکنش نمایند تا آتش اختلافات و کینهها شعلهور گردد.
2ـ کسانی از خود شیعیان که با تعصب کور غیر مذهبی که حتی فراتر از دستورات اهل بیت است، دیگر شیعیان را وارد بازی خطرناک استکبار نمایند.
برای راهکار دوم هم بهطور قطع باید به سراغ کسانی بروند که خود را شیعه مینامند وگرنه نمیتوانند جامعه شیعیان را فریب دهند.
متاسفانه برای تحقق قسمت اول راهکار اول تکفیریها و وهابیها در دست استکبار جهانی هستند و برای قسمت دوم راهکار اول و راهکار دوم به دنبال افراد شهرتطلب و کمبینشی در دنیای شیعه رفته و از آنها مانند یک مزدور برای تحقق اهداف خود بهره میبرند.
مخافت با وحدت
این مساله در طول تاریخ همواره مورد توجه علمای شیعه بوده تا جایی که حتی در دوران مشروطه نیز مراجع تقلید شیعه بیانیهای جهت حفظ وحدت اسلامی صادر کردند و نوشتند: «چون دیدیم که اختلاف فرقههای پنجگانه مسلمین موجب انحطاط دول اسلام و استیلای خارجیان شدهاست، به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام، که رؤسای شیعه جعفریه هستند، و مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام… و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمع مملکتهای اسلامی از تشبهات دول بیگانه و حملههای سلطنتهای صلیبیه، متحد شد رای جمیعاً برای حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم و از هیچگونه اقدامی که مقتضی است فروگذار نکنیم… چنانچه حقتعالی فرموده: أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُم[1] و متذکر میسازیم عامه مسلمانان را به برادری که خداوند بین تمام مومنین بست و اعلان میکنیم وجوب اجتناب از چیزهایی که موجب نفاق و شقاق است…»[2]
اما متاسفانه عدهای با استفاده از امکاناتی که دولتهای غربی در اختیار آنها گذاشتهاند و راهاندازی شبکههای ماهوارهای به نام شیعه، به این اختلافات دامن زده و با توهین به اعتقادات اهل سنت و صحابه مورد احترام آنان در این شبکهها، آب به آسیاب دشمن میریزند.
نگارنده در یک فیلم کوتاه که در یکی از این شبکهها پخش شده بود دیدم فردی که به عنوان «حجتالاسلام عبدالرضا درایتی»[3] معرفی شده بود با کنار هم قرار دادن آیات و روایات و تفسیر آنها بهصورت دلخواه نتیجه گرفت که بیان این مطالب باعث اختلاف نیست و گفت: «شعار شما دربارهی وحدت باعث اختلاف است!!! زیرا اگر مطالب گفته شود همه به مکتب اهل بیت گرویده و به وحدت میرسند!!!» سپس گفت: «بیان مطالب علمی و بحث جایز و توهین و قتل جایز نیست.»
این سخن وی نگارنده را به یاد فرمایش امیرالمؤنین انداخت که: «کَلِمَةُ حَقٍّ یرَادُ بِهَا بَاطِل»[4] زیرا برای هر انسان آگاهی روشن است که جای بحث علمی در شبکههای ماهوارهای نیست. ضمن آنکه ایشان در پایان مطلب به بهانه بحث علمی شروع به توهین به صحابه و خلیفه دوم کرد و به بهانه وهابیها همهی اهل سنت را سرزنش نمود.
اگر کسی بهطور منظم این شبکهها و شبکههای مربوط به وهابیون را دنبال کند متوجه میشود که آنها اگر چه در ظاهر با هم اختلاف دارند و به یکدیگر توهین هم میکنند اما، در عمل مانند دو لبهی یک قیچی عمل کرده و با اینکه در جهت مخالف هم حرکت میکنند به یک هدف مشترک میرسند و آن ایجاد اختلاف است.
از رفتار این شبکههای مدعی محبت اهلبیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، در حال حاضر گروه تروریستی داعش و امثال آن بیشترین بهره را میبرند. زیرا در سراسر جهان سخنان ایشان را نشان داده و به اهل سنت القاء میکنند که شیعیان به مقدسات آنها توهین مینمایند و برای جهاد با این کفار باید همه به آنها بپیوندند. نتیجه آنهم یارگیری آنها از تمام کشورهای دنیاست.
هفته برائت
از ابتکارات جدید این افراد این است که درست در ایامی که هفته وحدت نامیده شده، هفته برائت اعلام نمودند. متن اعلام به شرح زیر است:
شورای سیاستگذاری شبکه جهانی امام حسین علیهالسلام دربیانیهای اعلام داشت: « روز نهم ربیعالاول طبق فرموده اهل بیت علیهمالسلام روز غدیر ثانی نامگذاری شده است و این تعبیر حکایت از اهمیت دو موضوع تولی و تبری در مکتب اهل بیت دارد و حاکی از آن است که تبری و تولی بهعنوان مکمل یکدیگر بایستی مورد توجه قرار بگیرد از این رو بر خود لازم میدانیم که از روز 9 لغایت ۱۵ ربیعالاول را بهعنوان هفته برائت نامگذاری کنیم تا از این شبکه مقدسه پیام برائت ازدشمنان خاندان رسالت را با اتکا به عمل معصومین به جهان صادر نماییم.»
با توجه به اینکه این زمان بنا به اعلام آنان زمان کشته شدن خلیفه دوم به دست یک ایرانی به نام فیروز است، بازتاب منفی آن در جهان اسلام نسبت به شیعیان و بهخصوص شیعیان ایران را چند برابر میکند.
البته با اعتراضات شدید شیعیان بیدار در سراسر جهان این فرقه از کار خود دست کشید.
هتاکیهای یاسرالحبیب
یکی از افراد مهمی که نقش محوری در این جریان ایفا میکند، روحانی جوانی به نام «یاسرالحبیب» ـ معروف به «شیخ خوشپوش انگلیسی» ـ است. وی سعی دارد خود را سینهچاک تفکرات شیعه و دشمن درجه یک وهابیت نشان دهد. سید حسن نصرالله درباره این فرد تعبیر دقیقی به کار برده و گفته است: « شخصٌ شیعی غیرُ معروفٍ عند الشیعة أساساً»
جشن وفات همسر پیامبر
یاسرالحبیب در سال 2010 مطابق با رمضان 1431 برای نخستین بار اقدام به برگزاری علنی مراسم جشنی به مناسبت سالروز وفات عایشه، همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نمود که انتشار خبر آن، منجر به برانگیخته شدن خشم مسلمانان در دنیا شد.
کتاب موهن
وی نه تنها دست از این اقدامات بر نداشته، بلکه مواضع خویش را در مورد عایشه در یک کتاب منتشر کرد. کتابی که عنوانی بسیار زشت و ناپسند داشت.
نکته مهم کتاب وی این است که احادیثی که سند معتبری ندارد را جمعاوری نموده و بر خلاف نصّ فقه امامیه تهمت ناروا به همسر پیامبر زده است.
نظر برخی علمای شیعه در این خصوص:
1. علامه محمد باقر مجلسی رحمتاللهعلیه در بحار مینویسد:
«همهی مسلمانان به قداست و پاکی همسران پیامبر اقرار دارند، بله البته برخی از آنها به سرکشی برخی از همسران نبی در مخالفتشان با علی علیهالسلام معتقدند.»[5]
2. علامه طبرسى رضواناللهعلیه
قال ابن عباس: کانت امرأة نوح کافرة تقول للناس أنه مجنون و إذا آمن بنوح أحد أخبرت الجبابرة من قوم نوح به و کانت امرأة لوط تدل على أضیافه فکان ذلک خیانتهما و ما بغت امرأة نبی قط و إنما کانت خیانتهما فی الدین: ابن عبّاس گوید: زن نوح علیهالسّلام کافر بوده و به مردم مىگفت نوح دیوانه است و هر گاه یک نفر به نوح ایمان میآورد خبر میداد ستمگران از قوم نوح را و زن لوط مردم را به میهمانیهاى لوط راهنمایى میکرد. پس این بود خیانت آن دو زن و هیچ زن پیغمبرى مرتکب زنا نشد و خیانت آنها در دین بود نه در ناموس و بىعفّتى.»[6]
3. شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی أعلىاللَّه درجاته
«همسر هیچ پیامبری مرتکب زنا نشد، چرا که این امر سبب بیزاری و روی گردانی از فرستادهی خدا و خوردن لکه ننگی به ایشان میشود. پس هرکه به کسی از همسران پیامبر نسبت زنا دهد خطای بزرگی مرتکب شده است.[7]
4. علّامه سید محمد حسین طباطبایی قدس سره
حضرت علامه، ذیل آیه 26 سوره نور می فرمایند: « این آیات به داستان افک اشاره مىکند، که اهل سنت آن را مربوط به عایشه امالمؤمنین دانستهاند، ولى شیعه آنرا دربارهی ماریه قبطیه مادر ابراهیم معتقد است، همان ماریه که "مقوقس" پادشاه مصر او را بهعنوان هدیه براى رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرستاد، و هر دو حدیث ـ چه آن حدیثى که از سنىها است و چه آن حدیثى که از شیعهها رسیده ـ خالى از اشکال نیست.»[8]
ایشان در ادامه و در رد احادیث اهل سنت دو دلیل عمده را اقامه میفرمایند و توضیح میدهند که:
«دلالت عموم روایات بر سوء ظن رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نسبت به عایشه جاى هیچ حرفى نیست، و حال آنکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم اجل از این سوء ظن است و چهطور نباشد؟ با اینکه خداى تعالى سایر مردم را از این سوء ظن توبیخ نموده و فرمود: " چرا وقتى مؤمنین و مؤمنات این را شنیدند حسن ظن به یکدیگر از خود نشان ندادند، و نگفتند که این افترایى است آشکار؟"[9]، و وقتى حسن ظن به مؤمنین از لوازم ایمان باشد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم سزاوارتر به آن است، و سزاوارتر از اجتناب از سوء ظن است که خود یکى از گناهان مىباشد و مقام نبوت و عصمت الهى او با چنین گناهى نمىسازد. علاوه بر این قرآن کریم تصریح کرده به اینکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم داراى حسن ظن به مؤمنین است و فرموده: " وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَ یقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَکُمْ، یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ، وَ الَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ"[10] از این هم که بگذریم اصولاً اگر بنا باشد گناهانى چون زنا در خانواده پیغمبر نیز راه پیدا کند، مایه تنفر دلها از او شده و دعوت او لغو مىگردد، و بر خدا لازم است که خاندان او را از چنین گناهانى حفظ فرماید، و این حجت و دلیل عقلى عفت زنان آن جناب را به حسب واقع ثابت مىکند، نه عفت ظاهرى را فقط، و با اینکه عقل همه ما این معنا را درک مىکند، چهطور رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم آن را درک نکرده و نسبت به همسر خود دچار تردید مىشود.»[11]
جشن عید بقرا[12]
وی با استمرار حرکت خود، اقدام به برپایی مراسم جشن در سالروز منتسب به مرگ خلیفه دوم نمود و در اقدامی عجیب این برنامهها را به صورت زنده از شبکه ماهوارهای خود منتشر ساخت. اقدامی که تعجب بسیاری از مسلمانان در فرق مختلف اهل سنت و شیعیان را به همراه داشت.
بت را هم سبّ نکنید
تحریکات این جریان منحرف در حالی است که قرآن کریم میفرماید:
« وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَینَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یعْمَلُونَ ـ (به معبود) کسانى که غیر خدا را مىخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مىکردند، آگاه مىسازد (و پاداش و کیفر مىدهد).»(انعام/108)
به طورى که از بعضى روایات استفاده مىشود، جمعى از مؤمنان بر اثر ناراحتى شدید که از مساله بتپرستى داشتند، گاهى بتهاى مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام مىدادند، قرآن صریحاً از این موضوع، نهى کرد و رعایت اصول ادب و عفت و نزاکت در بیان را، حتى در برابر خرافىترین و بدترین ادیان، لازم مىشمارد.
دلیل این موضوع، روشن است، زیرا با دشنام و ناسزا نمىتوان کسى را از مسیر غلط باز داشت، بلکه به عکس، تعصب شدید آمیخته با جهالت که در اینگونه افراد است، سبب مىشود که به اصطلاح روى دنده لجاجت افتاده، در آئین باطل خود راسختر شوند، سهل است زبان به بدگویى و توهین نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشایند، زیرا هر گروه و ملتى نسبت به عقائد و اعمال خود، تعصب دارد همانطور که قرآن در جمله بعد مىفرماید: «ما این چنین براى هر جمعیتى عملشان را زینت دادیم.»
در روایات اسلامى نیز منطق قرآن دربارهی ترک دشنام به گمراهان و منحرفان، تعقیب شده و پیشوایان بزرگ اسلام به مسلمانان دستور دادهاند همیشه روى منطق و استدلال تکیه کنند و به حربهی بىحاصل دشنام نسبت به معتقدات مخالفان، متوسل نشوند، در نهجالبلاغه مىخوانیم که امیرالمؤمنین على علیهالسلام به جمعى از یارانش که پیروان معاویه را در ایام جنگ صفین دشنام مىدادند مىفرماید:[13]
«إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ ـ من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما به جاى دشنام، اعمال آنها را برشمرید و حالات آنها را متذکر شوید (و روى اعمالشان تجزیه و تحلیل نمائید) به حق و راستى نزدیکتر است و براى اتمام حجت بهتر.»[14]
" آلوسى" دانشمند معروف سنى، در تفسیر "روح المعانى" نقل میکند که بعضى از عوام جاهل هنگامى مشاهده کرد بعضى از شیعیان، سبّ شیخین میکند، ناراحت شد و شروع به اهانت به مقام على علیهالسلام کرد، هنگامى که از او سؤال کردند چرا به على علیهالسلام که مورد احترام توست اهانت میکنى؟
گفت: «من میخواستم شیعه ها را ناراحت کنم زیرا هیچ چیز را ناراحت کننده تر از این موضوع براى آنها ندیدم!، و بعد او را به توبه از این عمل وادار ساختند.»[15]
فتوای امام خامنهای
جمعی از علما و فرهیختگان شیعه منطقه احساء عربستان سعودی از مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای در خصوص اهانت و استفاده از کلمات تحقیرآمیز و توهین به همسر پیامبر اسلام سؤال نمودند و ایشان در پاسخ فرمودند:
اهانت به نمادها و شخصیتهای اسلامی برادران اهل تسنن ما حرام است و بهطریق اولی هر چیزی که موجب اخلال در شرافت و هر گونه اتهام به همسر نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باشد، حرام است. بلکه این اقدام نسبت به همسران انبیاء ممنوع است و بهویژه نسبت به سرور ایشان حضرت رسول اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).[16]
البته ایشان در سالهای قبل هم فرموده بودند:
امروز این جماعت وهّابی و سلفی، شیعه را کافر میداند؛ سنی محب اهلبیت را هم کافر میداند؛ سنىِ پیرو طریقههای عرفانی و قادری را هم کافر میداند! این فکر غلط از کجا سرچشمه میگیرد؟ همهی مردم شیعه در سراسر دنیا، مردم سنی شافعی در شمال آفریقا، یا مالکی در کشورهای آفریقایی مرکزی ـ که اینها محب و دوستدار اهلبیتند؛ طریقههای عرفانی اینها به اهلبیت منتهی میشود ـ کافرند؛ چرا؟ چون به مرقد حسین بن علی در قاهره احترام میگذارند و مسجد رأسالحسین را مورد تقدیس قرار میدهند؛ به این جهت اینها کافرند! شیعه که کافر است؛ سنی سقّزی و سنندجی و مریوانی هم اگر با طریقهی قادری یا نقشبندی ارتباط داشته باشد، او هم کافر است! این فکر، چه فکری است؟ چرا با این فکر غلط و شوم بین برادران مسلمان اختلاف ایجاد بشود؟ به آن شیعهای هم که از روی نادانی و غفلت، یا گاهی از روی غرض ـ این را هم سراغ داریم و افرادی را هم از بین شیعیان میشناسیم که فقط مسئلهشان مسئلهی نادانی نیست، بلکه مأموریت دارند برای اینکه ایجاد اختلاف کنند ـ به مقدسات اهل سنت اهانت میکند، عرض میکنم: رفتار هر دو گروه حرام شرعی است و خلاف قانونی است.[17]
تکفیر شیعیان و مراجع عظام
الحبیب با توجه به موضعگیری منفی علما و مراجع شیعه علیه وی که به دلیل اعمال او بود، ناگهان لبه حملات و انتقادات خویش را به سوی طیفی وسیع از علمای شیعه کشاند و در این راه، هر روز، چهرهای جدید از میان علمای شیعه را هدف گرفت. به گونهای که در موارد بسیاری آنها را تا حد کفر و خروج از دین تکفیر نمود. او با انتقاد از نگرشهای عرفانی طیفی از علمای شیعه مانند حضرت امام خمینی، علامه طباطبایی، آیتالله بهجت، آیتالله سیستانی، آیتالله حکیم و سایر مراجع بزرگ شیعه در کشورهای منطقه و ... همگی ایشان را منحرف خواند و حملات شدیدی را بر ضد شهید آیتالله محمد باقر صدر انجام داد و در گفتاری ناپسند مدعی شد که ایشان در حالی از این دنیا رفته که از مذهب تشیع خارج شده بود.
الحبیب همچنین ضمن فاسق قلمداد کردن سید حسن نصرالله طی سخنانی گفت که اگر بنلادن و قرضاوی مجاهد هستند، سید حسن نیز مجاهد است. یاسر الحبیب اگرچه در قبال مرجعیت آیت الله سیستانی در روزهای ابتدایی فعالیتهایش بسیار محتاطانه سخن میگفت اما هر روز به جسارت خویش در قبال ایشان نیز افزود تا اینکه در نهایت از عباراتی بسیار سخیف و ناپسند در قبال ایشان استفاده کرد. او بعد از ابراز این اظهارات سخیف، مدعی شد که آیتالله سیستانی توجهی به نگاههای نسل جدید تشیع نداشته و عنقریب است که شاهد طغیان تشیع بر ضد مرجعیت باشد.
سند مزدوری
در حالی که پخش برنامههای برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی با مشکل روبروست و هر از چند گاهی کشورهای غربی برای آن مشکل ایجاد میکنند، این جریان دارای چندین شبکه ماهوارهای است ـ که همگی در خارج از ایران هستند ـ که به راحتی پخش میشود.
نکته قابل تأمل آنجاست که هزینه احداث و راهاندازی و مدیریت این شبکهها چگونه تأمین میشود؟
ترویج قمه کشی
یکی از نکات قابل تامل دیگر این است که این طیف، از هرگونه عملی که در میان شیعیان موجب وهن مذهب باشد حمایت میکند. بهویژه اگر این حمایت بوی مخالفت با دستورات ولی فقیه بدهد.
حضرت امام خامنهای دربارهی قمهزنی و برخی خرافات دیگر فرمودند:
بنده خیلى متأسفم که بگویم در این سه، چهار سال اخیر، برخى کارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرّم دیده شده است که دستهایى به غلط، آن را در جامعهى ما ترویج کردهاند. کارهایى را باب مىکنند و رواج مىدهند که هر کس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال به وجود مىآید. بهعنوان مثال، در قدیمالایام بین طبقهى عوامالنّاس معمول بود که در روزهاى عزادارى، به بدن خودشان قفل مىزدند! البته، پس از مدتى، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسمِ غلط برافتاد. اما باز مجدّداً شروع به ترویج این رسم کردهاند و شنیدم که بعضى افراد، در گوشه و کنار این کشور، به بدن خودشان قفل مىزنند! این چه کارِ غلطى است که بعضى افراد انجام مىدهند!؟
قمه زدن نیز همینطور است. قمه زدن هم از کارهاى خلاف است. مىدانم عدّهاى خواهند گفت: «حق این بود که فلانى اسم قمه را نمىآورد.» خواهند گفت: «شما به قمه زدن چه کار داشتید؟ عدّهاى مىزنند؛ بگذارید بزنند!» نه؛ نمىشود در مقابل این کارِ غلط سکوت کرد. اگر به گونهاى که طىّ چهار، پنج سال اخیرِ بعد از جنگ، قمهزدن را ترویج کردند و هنوز هم مىکنند، در زمان حیات مبارک امام رضواناللَّهعلیه ترویج مىکردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه مىایستادند. کارِ غلطى است که عدّهاى قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این کار را مىکنند که چه بشود؟! کجاى این حرکت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعى نشانهى عزادارى است. شما بارها دیدهاید، کسانى که مصیبتى برایشان پیش مىآید، بر سر و سینهى خود مىکوبند. این نشانهى عزادارىِ معمولى است. اما شما تا به حال کجا دیدهاید که فردى به خاطر رویکرد مصیبتِ عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و از سرِ خود خون جارى کند؟! کجاى این کار، عزادارى است؟! قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضى نیست. علماى سلف دستشان بسته بود و نمىتوانستند بگویند «این کار، غلط و خلاف است.» امروز روز حاکمیت اسلام و روز جلوهى اسلام است. نباید کارى کنیم که آحاد جامعهى اسلامىِ برتر، یعنى جامعهى محبِّ اهلبیت علیهمالسّلام که به نام مقدس ولىِّ عصر ارواحنافداه، به نام حسینبنعلى علیهالسّلام و به نام امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم، به عنوان یک گروه آدمهاى خرافىِ بىمنطق معرفى شوند. من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمىتوانم این مطلب ـ قمه زدن ـ را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضى نیستم. اگر کسى تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از او ناراضىام. این را من جدّاً عرض مىکنم. یک وقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دوْرِ هم جمع مىشدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمهزنى مىکردند و کارشان، تظاهر ـ به این معنا که امروز هست ـ نبود. کسى هم به خوب و بدِ عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایرهى محدودى انجام مىشد. اما یک وقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان در خیابانى از خیابانهاى تهران یا قم یا شهرهاى آذربایجان و یا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر بر سر خودشان ضربه وارد کنند. این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین علیهالسّلام، به این معنا راضى نیست. من نمىدانم کدام سلیقههایى و از کجا این بدعتهاى عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعهى انقلابى ما مىکنند؟!
اخیراً یک بدعت عجیب و غریب و نامأنوس دیگر هم در باب زیارت درست کردهاند! بدین ترتیب که وقتى مىخواهند قبور مطهّر ائمّه علیهمالسّلام را زیارت کنند، از درِ صحن که وارد مىشوند، روى زمین مىخوابند و سینهخیز خود را به حرم مىرسانند! شما مىدانید که قبر مطهّر پیغمبر صلواةاللَّهعلیه و قبور مطهّر امام حسین، امام صادق، موسىبنجعفر، امام رضا و بقیهى ائمّه علیهمالسّلام را همهى مردم، ایضاً علما و فقهاى بزرگ، در مدینه و عراق و ایران، زیارت مىکردند. آیا هرگز شنیدهاید که یک نفر از ائمّه علیهمالسّلام و یا علما، وقتى مىخواستند زیارت کنند، خود را از درِ صحن، به طور سینهخیز به حرم برسانند؟! اگر این کار، مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب مىنمود، بزرگان ما به انجامش مبادرت مىکردند. اما نکردند. حتى نقل شد که مرحوم آیتاللَّه العظمى آقاى بروجردى رضواناللَّهتعالىعلیه، آن عالم بزرگ و مجتهد قوى و عمیق و روشنفکر، عتبهبوسى را با اینکه شاید مستحب باشد، منع مىکرد. احتمالاً استحبابِ بوسیدن عتبه، در روایت وارد شده است. در کتب دعا که هست. به ذهنم این است که براى عتبه بوسى، روایت هم وجود دارد. با اینکه این کار مستحب است، ایشان مىگفتند «انجامش ندهید، تا مبادا دشمنان خیال کنند سجده مىکنیم؛ و علیه شیعه، تشنیعى درست نکنند.» اما امروز، وقتى عدّهاى وارد صحن مطهّر علىبنموسىالرّضا علیهالصّلاةوالسّلام مىشوند، خود را به زمین مىاندازند و دویست متر راه را بهطور سینهخیز مىپیمایند تا خود را به حرم برسانند! آیا این کار درستى است؟ نه؛ این کار، غلط است. اصلاً اهانت به دین و زیارت است. چه کسى چنین بدعتهایى را بین مردم رواج مىدهد؟ نکند این هم کار دشمن باشد؟! اینها را به مردم بگویید و ذهنها را روشن کنید.[18]
با نگاهی گذرا به پایگاههای اینترنتی و بررسی شبکههای این طیف متوجه خواهید شد که اینها تمام مواردی را که امام خامنهای از آن نهی کردند به شدت تبلیغ نموده و برای ترویج آن کتاب و سیدی تهیه نموده و تکثیر میکنند. در این راه از گفتن دروغ و جعل سخنان و امضاء علما و... هیچ ابایی ندارند.
امام خامنهای دو بار دیگر هم در واکنش به چنین اعمالی فرمودند:
به نظر ما قمهزنى یک خلاف شرع قطعى بود و هست؛ این را ما اعلام کردیم و بزرگانى هم حمایت کردند؛ اما بعد دیدیم از گوشه و کنار کسانى در جهت عکس این عمل مىکنند! اگر قمهزنى اشکال هم نداشته باشد و حرام هم نباشد، واجب که نیست؛ چرا در جاهایى براى این چیزهاى بعضاً خرافى انگیزه وجود دارد؟ آنهایى هم که جنبهى خرافى محض ندارد، لااقل این مقدار هست که در دنیاى امروز، در ارتباطات امروز، در فرهنگ رایج جهانى امروز، در عقلانیاتى که امروز در داخل خانههاى ما و بین جوانان و دختران و پسران ما رایج است، عکسالعمل نامناسب ایجاد خواهد کرد. اینها از بَینات شرع نیست که ما بگوییم چه دنیا بپسندد، چه نپسندد، ما باید اینها را بگوییم؛ حداقل اینها چیزهاى مشکوکفیه است.[19]
ما چند سال پیش اینجا راجع به قمهزنى ـ امرى که «بَین الغَىّ» است ـ مطالبى گفتیم؛ بزرگانى صحبت کردند، نجابت کردند، قبول کردند و مردم زیادى هم پذیرفتند؛ یک وقت دیدیم از گوشههایى سروصدا بلند شد که آقا شما با امام حسین مخالفید! معناى «سفینةالنجاة و مصباح الهدى» این است که ما عملى را که بلاشک شرعاً محل اشکال است و به عنوان ثانوى هم حرام مسلم و بین است، انجام دهیم؟[20]
مراقب باشیم
آیتالله مصباح یزدی در خصوص زمینه انحرافات در مذهب شیعه فرمودهاند:
ما هم که در طرف حق هستیم، ممکن است در افکار، رفتار و در کارهایمان مرتکب اشتباههایی شویم. در کتابهای ما نیز چیزهایی وجود دارد که طبق نظر بزرگان و متخصصان صحیح نیست. برای نمونه، مسأله تحریف قرآن که در بعضی از روایات ما آمده و در کتابهای ما هم وجود دارد، دستاویزی برای دشمنان اسلام است. البته مسأله تحریف قرآن هم در روایات اهل تسنن و هم در روایات ما مطرح شده و پیداست که دست دشمن واحدی اینها را درست کرده است؛ ولی اینکه در پاسخ بگوییم: اگر این مسأله در روایات ما هست، در روایات شما هم وجود دارد، در مقام جدل است. ما باید یک راه صحیح و منطقی داشته باشیم، باید از اینگونه مسائل پند بگیریم، باید برای پیشرفت در مسیر درست، راه صحیحی پیشنهاد کنیم، نباید سوژهای به دست دشمنان بدهیم تا آنها دوباره با استفاده از اشتباههای ما یک مذهب جدید یا انحراف جدیدی درست کنند. برخورد، استدلال و مبارزات فکری ما باید بر اساسی استوار باشد که هم پیش خدا سرفراز باشیم و هم دشمن نتواند سوءاستفاده کند.
آب را از سرچشمه باید تمیز کرد و نگذاشت گل آلود شود. اگر با تفکر انحرافی و با کسانی که به تبع آن، گرایشهای انحرافی پیدا کردند، با مسامحه برخورد شود، کمکم آن تفکر به پیش میرود و در آینده بهصورت فرقه یا گروهی خطرناک در میآید و آفت بزرگی برای عالم اسلام میشود. باید خوب دقت کنیم. نقطههای انحرافی را که میتواند منشأ فسادهای بزرگی در جامعه شود باید از همان ابتدا مهار کرد. اگر زمانی که همین افکار انحرافی وهابیت در عالم تشیع مطرح میشد، برخوردی جامع، حساب شده و دقیق انجام میگرفت، ما امروز در داخل این کشور شیعه، در میان عاشورائیان، و در این کشور امام زمان (عج) و تشیع، دیگر شاهد گرایشهای انحرافی نبودیم. هماینک در بسیاری از شهرها، حتی در قم، زمینههایی برای رشد افکار انحرافی وجود دارد؛ افکاری که در اثر مسامحاتی که میشود، کم کم زمینه رشد پیدا مىکنند و بعد خطری بزرگ ایجاد میکنند که ریشه کن کردنش مشکل میشود.[21]
صفحه مرتبط
[1]. فتح/29
[2]. آیتالله نورالله نجفی اصفهانی، آخوند خراسانی، سید اسماعیل صدر، شیخالشریعه اصفهانی و شیخ عبدالله مازندرانی از امضا کنندگان این بیانیه بودند.
[3]. فیلمهای کوتاه بسیار زیادی از ایشان با اینگونه مضامین در فضای مجازی وجود دارد ولی با بررسی ما فیلم مورد اشاره بسیار تکرار شده است.
[4]. نهجالبلاغة (للصبحی صالح) ص82 ؛ خطبه40
[5]. فعلى ای هذه مقالة یخالفها المسلمون باجمعهم من الخاصّة و العامّة و کلهم یقرون بقداسة اذیال أزواج النبی صلّى اللّه علیه و آله ممّا ذکر، نعم بعضهم یعتقدون عصیان بعضهن لمخالفتها أمیرالمؤمنین علی علیهالسلام. بحارالأنوار (ط - بیروت) ج22 ص240 ـ همین مضمون در «البرهان فی تفسیر القرآن» نوشته سید هاشم بن سلیمان بحرانى ج5 ص431 ؛ آمده است.
[6]. مجمعالبیان فی تفسیر القرآن ج10 ص479 ـ قال ابن عباس: کانت امرأة نوح کافرة تقول...
[7]. التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج10 ص52
[8]. ترجمه تفسیر المیزان؛ ج15 ص127
[9]. لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیراً وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبینٌ. (نور/12)
[10]. از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار مىدهند و مىگویند او خوش باور و (سر تا پا) گوش است، بگو خوش باور بودن او به نفع شما است او ایمان به خدا دارد و مؤمنان را تصدیق مىکند و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آوردهاند، و آنها که فرستاده خدا را آزار مىدهند عذاب دردناکى دارند. توبه/61
[11]. ترجمه المیزان، ج15، ص143
[12]. بقرا به معنی شکافتن است و بنا به گفته اینگونه افراد چون شکم خلیفه دوم در این روز پاره شده آنرا عید بقرا نامیدهاند.
[13]. تفسیر نمونه، ج5، ص394
[14]. نهجالبلاغة (للصبحی صالح) ص323 ؛ خطبه206
[15]. تفسیر روحالمعانى، ج7 ص218
[16]. یَحرُم النََّیل مِن رُموزِ اِخوانِنا السُنَّة فَضلَاٌ عَن اِتهام زوج النَبی (صَلّی الله عَلَیه وَ آله) بِما یُخِلُّ بِشَرَفِها بَل هذَا الاَمر مُمتَنِعٌ عَلی نِساء الاَنبیاء وَ خُصوصاً سَیّدهم الرَّسول الاَعظَم (صلی الله علیه و آله و سلم)
[17]. فرمایشات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادی سنندج ـ 22/2/1388
[18]. فرمایشات در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویراحمد» 17/03/1373
[19]. فرمایشات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 27/12/1383
[20]. فرمایشات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 17/06/1384
[21]. بیانات حضرت آیتالله مصباح یزدی در همایش وهابیت، مانع انسجام اسلامی ـ 1386/11/12