بدعت چیست؟
بدعتگذار کیست؟
مصادیق بدعت کدام است؟
عاصم بن حمید روایت کرده که: شخصى خدمت امیر المؤمنین علیهالسلام رسید و عرض کرد معنى این کلمات چیست: سنّت، بدعت، جماعت، و فرقه؟
امیر المؤمنین فرمود:
«سنّت» راه و روشى است که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله مقرّر فرموده،
و «بدعت» روشى است که بعد از آن حضرت پیدا شده،
و «جماعت» آنانند که به حقّ معتقدند، اگر چه اندک باشند،
و «فرقه» پیروان باطلند اگر چه بسیار باشند.
معانی الأخبار، ص۱۵۴
مفهوم اصطلاحى بدعت نیز آن است که انسان چیزى را که جزو شریعت نیست، به آن نسبت دهد، و کوتاهترین عبارت براى تعریف اصطلاح بدعت آن است که بگوییم:
نسبت دادن چیزی به دین در حالی که در واقع جزو دین و شریعت نیست.
علامه مجلسى، عالم بزرگ شیعى، مىگوید:
بدعت در شرع چیزى است که پس از رسول گرامى حادث شده و دلیل شرعى خاص یا عامّى نیز بر جواز آن در کار نباشد.»
بحارالانوار، ج۷۴ ص۲۰۲
با این تعاریف معلوم میشود که اضافه کردن هر چیز به اعمال عبادی بدون نص صریح از سوی اهل بیت علیهمالسلام بدعت است و ایشان اجازه ندادهاند حتی یک کلمه بر خلاف فرموده آنان به دین افزوده شود.
به روایت زیر توجه کنید:
عبداللَّهبنسنان میگوید که حضرت صادق علیهالسّلام فرمود:
در این زودى براى شما شبههاى پیش خواهد آمد که نه علم خروج از آن را دارید و نه امامى هست که شبهه را براى شما حل کند، و در سرگردانى خواهید ماند افرادى که بخواهند از اینگونه شبهات رهایى پیدا کنند باید دعاى غریق را بخوانند.
عرض کردم دعاى غریق کدام است؟
فرمود: میگویى: «یا اللَّه یا رحمان یا رحیم، یا مقلب القلوب ثبت قلبى على دینک»
گفتم: «یا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبى على دینک»
فرمود: خداوند مقلب القلوب و الابصار هست ولیکن همانطور که من دستور دادم قرائت کن و بگو: «یا مقلب القلوب ثبّت قلبى على دینک»
کمالالدین جلد 2 صفحه 352
إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة) النص ص 432 و ج2 ص238
مهج الدعوات و منهج العبادات ص332
منتخب الأنوار المضیئة النص ص80
بحار الأنوار (ط - بیروت) ج52 ص149 و ج92 ص326
إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب ج1 ص417
حال به برخی مصادیق بدعت اشاره میکنیم:
برخی مصادیق بدعت در اهل سنت:
1ـ گفتن آمین بعد از پایان سوره حمد در نماز
2ـ دست بسته نماز خواندن
3ـ حذف "حی علی خیر العمل" در اذان
4ـ افزودن جمله "الصلاة خیر من النوم" در اذان صبح
5ـ نماز تراویح
6ـ حرام دانستن ازدواج موقت
7ـ به جماعت خواندن نماز مستحبی
برخی مصادیق بدعت در میان شیعیان:
1ـ جعل عناوین برای توهین به محبان اهل بیت مانند «بتریه»
2ـ تحریف معنوی احادیث اهل بیت برای لعن به نام و علنی دشمنان ایشان.
با وجود آن که روایات متعدد در نهی از این عمل آمده است.
3ـ لعن جاهلان به مقام اهل بیت علیهمالسلام (نه مغرضین)
در حالی که ایشان با کسانی که از روی جهل حتی رو در روی آنان ناسزا میگفتند را برادر خطاب کرده و بسیار مهربان با آنان برخورد میکردند.
4ـ نفی قیام قبل از ظهور امام عصر با وجود روایات متعدد در این خصوص.
روایات اندکی که گفته است قیام قبل از ظهور طاغوت است و منظور از آن قیام کسانی است که به خود دعوت میکنند نه به اهل بیت را تعمیم کلی دادن به هر قیامی بر لیه ظلم.
5ـ نفی مصلحت اندیشی برای حفظ اسلام و نفوس مسلمانان.
در حالی که روش اهل بیت و دستور ایشان این بوده است. به عنوان مثال امیرالمؤمنین در جنگ وقتی دید سپاه از هم میپاشد جلوی به جماعت خواندن نماز مستحبی برخی افراد را نگرفت و امام کاظک علیهالسلام به علی بن یقطین دستور داد مانند اهل سنت وضو بگیرد و نماز بخواند.
6ـ قمه زنی و ایجاد زخم در بدن
در حالی که چنین عمل و دستوری از اهل بیت نرسیده است.
7ـ انجام برخی اعمال به نام «مواسات»
به عنوان مثال همان قمه زنی را به نام مواسات و شبیه شدن به امام حسین علیهالسلام توجیه میکنند در حالی که اگر چنین بود باید این مواسات را در عمل امام سجاد تا امام زمان ارواحنا فداه میدیدیدم که چنین نیست.
8ـ موارد زیادی در عزاداریها مانند: راه رفتن روی خار، خوابیدن زیر سم اسب، برهنه شدن در سینهزنی و...
که هیچ کام اینها نه در بیان و نه در عمل اهل بیت دیده نشده است.
9ـ نفی وحدت بین جوامع اسلامی
با وجود دستورات مکرر قرآن و روایات متواتر در این موضوع.
10ـ نفی ولایت مطلقه فقیه
با آنکه از اهل بیت در این خصوص روایات صریحی وجود دارد مانند مقبوله عمر بن حنظله که با اسناد ثابت می شود که منظور از آن فقط قضاوت نبوده بلکه حاکمیت بوده است.
روایاتی در مذمت بدعت
1. بدعت، زمینه ساز نابودی سنّت:
حضرت علی علیه السلام فرمود:
با هر بدعتی که پدید می آید، سنّتی از بین میرود.
نهج البلاغه خطبه 145، مستدرک وسائل، ج 12، ص 324 و بحار، ج 2، ص 264
2. بدعت گذار، گرفتار لعن خدا و ملائکه و مردم:
امام باقر علیه السلام از پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند که فرمود:
هرکس بدعت گذارد و یا بدعتگذار را مأوی دهد (امکانات خود را در اختیار او قرار دهد)، به لعنت خدا و ملائکه و تمامی مردم گرفتار خواهد شد و هیچ عملی از او پذیرفته نمیشود.
وسائل الشیعه، ج 29، ص 28؛ بحار الأنوار، ج 27، ص 65؛
3. حرمت هم نشینی با بدعت گذاران:
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
با بدعتگذاران نشست و برخاست نکنید که نزد مردم شما هم یکی از آنان محسوب میشوید چرا که انسان، هم کیشِ دوست و رفیق خود خواهد بود.
الکافی ، ج 2، ص 375
4. وجوب بیزاری از اهل بدعت:
امام صادق علیهالسلام از پیامبر گرامی صلیالله علیهوآله نقل کرده که فرمود:
اگر بعد از من شکّاکان و بدعت گذاران را دیدید، از آنان بیزاری بجویید و آنان را سبّ نمایید و سخنانی بی پروا بزنید (تا موقعیت آنان در جامعه به مخاطره افتاده و سخنانشان بی ارزش گردد.)
الکافی، ج 2، ص 37
5. نابودی دین با تشویق و احترام بدعتگذار:
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس به صورت بدعتگذار خنده کند و او را تشویق نماید در حقیقت به نابودی دین کمک کرده است.
بحار الأنوار، ج 47، ص 217
امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر کس با بدعتگذار ارتباط داشته باشد و او را گرامی بدارد، در حقیقت، قدمی در نابودی دین برداشته است.
محاسن برقی، ج1، ص 208 ، من لایحضره الفقیه، ج3، ص 572
6. ضرورت مبارزه با پدیده بدعت:
کلینی از طریق محمد بن جمهور از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمودند:
هنگامی که بدعت در میان امّت ظهور کرد بر عالمان لازم است که عالمانه با آن مبارزه نمایند.
الکافی، ج 1، ص 54